به گزارش ایسنا، علی نیکزاد ثمرین نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در نشست عمومی یکصد و چهل و سومین اجلاس اتحادیه بینالمجالس جهانی (IPU) سخنرانی کرد.
متن سخنان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بدین شرح است:
«نخست مایلم از روسای محترم مجالس نمایندگان و سنای اسپانیا برای میزبانی گرم و اقدامات شایسته و تمهیدات عالی برگزاری این اجلاس قدردانی نمایم. همچنین مراتب سپاسگزاری خود را از جناب آقای دوآرته پاچکو رییس محترم اتحادیه بین المجالس و نیز دبیرکل محترم و همکاران ایشان برای برنامهریزی و هماهنگیِ مطلوب این نشست اعلام میکنم. امیدوارم نتایج این اجلاس گامی مؤثر برای تقویت هرچه بیشتر همفکری و همکاری میان پارلمانهای عضو به ویژه در حوزه ارتقای مردمسالاری و حقوق بشر باشد.
پارلمان از اصیلترین نمادهای مردمسالاری و بارزترین جلوه اِعمال اراده ملتها در امر تصمیمگیری و اداره امور کشور در سطوح گوناگون و محل تعاطی آراء و اندیشه ها و دیدگاه های مختلف درباره امور کشور است.
پارلمان در ایران با سابقه ای بیش از یک قرن در امر برپایی حکومت، منبعث از اصول و ارزشهای مردمسالاری از جمله حاکمیت مردم براساس آراء آنها، بهعنوان دیرینهترین نمونه اصیل حاکمیتهای دموکراتیک در منطقه غرب آسیا است. ملت ایران برای کسب آزادی و مشارکت در اداره امور کشور، مبارزات بسیار طولانی داشته است. در سالهای ابتدای تأسیس پارلمان ایران استعمار خارجی و عوامل داخلی آنها همواره در مقابل این خواست و اراده ملت ایران مقاومت کردهاند. اوج این مبارزات آزادیخواهانه، انقلاب اسلامی ایران به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی اعتقاد عمیق به پاسداشت اداره کشور براساس اراده و خواست ملت ایران داشته و دارند.
لذا پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور متوسط سالانه یک انتخابات ملی با حضور انبوه چشمگیر کلیه اقشار ملت ایران از اقوام، مذاهب و ادیان گوناگون برگزار شده است. سیزده دوره انتخابات ریاست جمهوری، یازده دوره انتخابات پارلمانی، شش دوره انتخابات شوراها، از جمله بارزترین جلوههای حضور گسترده ملت ایران در عرصههای تصمیمگیری از بالاترین سطوح تا اداره یک روستا و محله است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با به رسمیت شناختن حاکمیت واقعی مردم بر تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود، جلوه بدیع وبینظیری از مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشت خود را در چارچوب یک نظام مردمسالار دینی به منصه ظهور رسانده است و رمز پایداری مقتدرانه و عزتمندانه آن به رغم کارشکنیها و فشارهای گسترده سیاسی – اقتصادی و تبلیغاتی، اجتناب از تقلید کورکورانه از الگوهای غیربومی و نه چندان موفق در حوزه دموکراسی ساختگی و تحمیلی و اتکاء بر مؤلفههای متجانس فرهنگی و اعتقادی و جهانبینی ایرانی- اسلامی با کسب اعتبار از خواست و اراده مردم در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی و سپس تأکید مستمر بر ضرورت کنشگری فعال و حداکثری مردم در تمام شئون زندگی سیاسی و اجتماعی خویش بوده است.
نظریه مردمسالاری دینی در سطح فراملی، ایده «جهان اندیشی اخلاقی» را به رسمیت میشناسد و بر این باور است که حل مشکلات جهانی و تحقق صلح و عدالت در دنیای کنونی مستلزم پذیرش مرجعیت دین، اصول اخلاقی و ارزش محور جهانی و بشری است. تنها راه تحقق عدالت و حل چالشهای فراروی جامعه بشری، مبنا قرار گرفتن اصول اخلاقی جهان شمول با مراجعه به ادیان الهی و به کارگیری تعالیم آنها است.
بزرگترین خواست ملتهای منطقه آسیای غربی، رهایی از دخالت قدرتهای خارجی به ویژه آمریکاست. بزرگترین رنج ملتهای این منطقه نیز از دیرباز دخالت قدرتهای استعماری در امور آنها بوده است.
طی سالیان سال ثابت شده است که دولت آمریکا در عمل، تحت لوای ترویج دموکراسی با اِعمال معیارهای دوگانه و اتخاذ سیاستهای گزینشی، دست دوستان خود به ویژه رژیم صهیونیستی به عنوان بزرگترین پادگان تروریستی جهان را برای ادامه ارتکاب جنایاتی مانند تولید و توسعه سلاحهای کشتار جمعی به خصوص سلاحهای هستهای، ایجاد سازمانهای تروریستی، ارتکاب تروریسم دولتی، اشغال نظامی کشورهای دیگر، نقض فاحش حقوق بشر باز نگه می دارد و در مقابل، کشورها و ملت های مستقل و آزادیخواهی که با این گونه سیاستها مخالف هستند را با اتهامات دروغین تحت انواع فشارهای سخت افزاری و نرم افزاری قرار میدهد.
در مورد خاص کشورم، حمایت از رژیم صهیونیستی علیه ایران از طریق همکاری و همراهی یا سکوت در قبال اقدامات خرابکارانه و ترورهای هدفمند این رژیم علیه شهروندان و دانشمندان ایرانی، کمک به ائتلافسازیهای نامشروع علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه، ترویج به ایرانهراسی با هدف نامشروعِ فروش تسلیحات و تخریب روابط همسایگی از مصادیق بارز نقض حقوق بینالمللی، توسط آمریکا به حساب می آید. اینک در سطح جهان افرادی مانند مالکوم ایکس، مارتین لوترکینگ، محمد مصدق، سالوادور آلنده، ابومهدی المهندس و سردار پرافتخار ایرانی مبارزه با تروریسم تکفیری دست ساخته آمریکا یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار هزاران تن دیگر به عنوان نمادهای همیشگیِ قربانیان سیاست ریاکارانه حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی مطرح هستند.
نمونه عینی و آشکار دیگر از عدم پایبندی آمریکا به تعهدات و قوانین و مقررات بینالمللی میتوان به عملکرد آمریکا در قبال توافق هستهای ایرانی با ۱ + ۵ اشاره کرد. در حالیکه جمهوری اسلامی ایران با صداقت و شفافیت کامل به تعهدات خود در توافق هستهای با ۱+۵ عمل کرده اما آمریکا و قدرتهای اروپایی نه تنها به هیچیک از تعهدات خود در قبال این توافقنامه بینالمللی پایبند نبودند، بلکه با اعمال تحریمهای شدید غیرانسانی بر جنبههای گوناگون معیشت، رفاه، سلامت، بهداشت و درمان شهروندان ایرانی تاثیرات کاملاً منفی گذاشتهاند و اینک نیز با بهانههای گوناگون از انجام تعهدات خود سر باز میزند و همچنان به اعمال تحریمهای گسترده ضدانسانی ادامه میدهند.
فلسطین همچنان به عنوان نماد دیرینه ریاکاری غرب در برخورد با موضوع دموکراسی و حق تعیین سرنوشت ملتهای منطقه ما مطرح است. تداوم هر روزه جنایات و تجاوز علیه شهروندان فلسطینی، ادامه شهرک سازیهای نامشروع در تعارض آشکار با قطعنامههای سازمان ملل متحد و انکار گستاخانه کلیه حقوق فلسطینیها در کنار بازگذاشتن دست رژیم اشغالگر صهیونیستی به ادامه جنایات و اقدامات غیرقانونی خود در فلسطین و دیگر سرزمینهای اسلامی، به خوبی عدم اعتقاد آمریکا و همفکران آن به مبانی و ارزشهای دموکراسی، مردمسالاری و بیاعتقادی به حقوق مسلم بینالمللی و حقوق بشر را نشان میدهد.
ما معتقدیم نظمی که برخی قدرتهای غربی به رهبری آمریکا در لوای شعارهای دموکراسیخواهانه در پی استقرار آن بودهاند، در حقیقت متضمن تحقیر دیگر ملتها است و هدف پنهان آن حفظ وضع موجود از طریق تثبیت هژمونی کنونی است که در رأس آن آمریکا قرار دارد. آیا جز این است که نتیجه دهشتناک سیاست خارجی آمریکا طی دهههای گذشته، برنامهریزی و اجرای حدود ۱۰۰ کودتای نظامی در جهان از جمله توطئه براندازی حکومتهای قانونی و منتخب مردم در ایران بوده است؟ آیا اکنون ثابت نشده است که حمله به عراق بر اساس ادعاهایی دروغین صورت گرفت و هدف اصلی آن سلطه بر منابع نفتی عراق بوده است؟ آیا اکنون بر همگان آشکار نیست که در حملات تروریستی یازده سپتامبر عامل اصلی این ماجرا به دلایلی که می دانیم از هر عقوبت و کیفری مصون ماند و در عوض، افغانستان مظلوم به عرصه جنگی بی حاصل و نکبت بار تبدیل گردید؟ آمریکای داعیهدار حکومت دموکراتیک در جهان، نه تنها با تبعیض نژادی علیه رنگینپوستان و نقض حقوق اقلیتهای مذهبی و پناهجویان، اصول دموکراسی را در داخل این کشور نقض نموده است، بلکه در سالهای اخیر نیز به دفعات در تعارض صریح با مفاد منشور ملل متحد و بر خلاف نظر اکثریت غالب کشورها و ملتها به بهانههای دروغین مانند جلوگیری از تولید و اشاعه سلاحهای کشتار جمعی یا مبارزه با تروریسم دست پرورده خویش به تجاوز و اشغال نظامی سایر کشورها یا تحمیل تحریمهای غیرقانونی علیه ملتهای مستقل و آزادیخواه دست زده است.
مواردی که گفته شد، همگی نشان از نقش تاریک آمریکا در ایجاد چالشهای امنیتی و سیاسی متعددی دارد که پیگیری هدف ارزشمند تحقق صلح و عدالتِ واقعی در سطح جهان را با چالشهایی جدی مواجه ساخته و دورنمایی تاریک از امکان هر اقدام اصلاحی در صورت تداوم هژمون فعلی در سطح جهان را در ذهن مجسم میسازد. این اقدامات، مردود بودن یکجانبهگرایی، غیرانسانی بودن آن و نیاز مبرم به اجرای اهداف صلح و توسعه پایدار از طریق بسط ارزشهای مردمسالار، نه در سطح جهانی از جمله مشارکت و انتفاع عمومی با توسل به چندجانبهگرایی را به وجدان جامعه بینالمللی یادآوری مینماید.
در پایان تأکید میکنم که برای نیل به خوشبختی و سعادتمندی همه انسانها و تحقق صلح، ثبات و توسعه پایدار در جهان، ترویج اصول دموکراسی در سطوح داخلی از طریق کاربست مدلهای بومی و در سطح خارجی با تضمین مشارکت برابر و مؤثر تمامی ملتها با هر پیشینه فرهنگی و تمدنی در تعاملات بینالمللی و منطقهای ضرورتی اجتنابناپذیر برای رهایی از وضعیت نابسامان فعلی جهان است. تنها در این صورت، مشارکت حداکثری و عادلانه تمام ملتها و تمدنها در اداره امور و سهم منصفانه آنان از دستاوردهای مادی و معنوی حاکمیت ارزشهای مردمسالار در سطح سیاست داخلی و روابط بینالملل تضمین خواهد شد.»
انتهای پیام