به گزارش ایسنا، روزنامه الأخبار لبنان در یادداشتی با اشاره به تصمیم انگلیس در "تروریستی" خواندن جنبش مقاومت اسلامی حماس و شکست استراتژیهای آمریکایی ـ صهیونیستی و عربی برای درهم شکست مقاومت فلسطین نوشت: مصریها هم از آنچه مقاومت فلسطین در نبرد شمشیر قدس انجام داده بود، شگفت زده شدند. همه ارزیابیهای سیاسی، امنیتی و یا نظامی مقامات مصر هیچ ارتباطی با آنچه اتفاق میافتاد، نداشته و قاهره هیچ انتظار نشان دادن چنین توان موشکی از سوی مقاومت در این نبرد را نداشت.
پیش از این، مصریها بر سیاست فشار مستقیم بر نوار غزه و نیروهای اصلی آن تمرکز داشتند. تیم عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری این کشور به شدت با حماس برخورد کرده و مدعی بود که این جنبش به عنوان توسعه دهنده ایده اخوان المسلمین در مصر عمل میکند. قاهره پا را فراتر از این گذاشت و حماس را متهم کرد که در اقدامات سیاسی، امنیتی و نظامی در داخل خاک مصر به نفع اخوان المسلمین دست دارد.
عملاً مصریها طی چندین سال به بیهودگی این سیاست در محاصره مقاومت در نوار غزه پی بردند. آنها متوجه شدند که حماس موفق شده است خود را از ضرباتی دور کند که در مناطق مختلف عربی و اسلامی به بدنه اخوان المسلمین وارد شده است.
اما شوک اصلی که به مصریها و دیگر طرفها وارد شد به این موضوع مربوط میشود که مقاومت در غزه موفق شد محاصره بزرگ سیاسی تحمیل شده بر فلسطین را رفع کند. همچنین برای مصریها روشن شد که آنچه گروههای مقاومت در نبرد «شمشیر قدس» انجام دادهاند، در کنار تعداد موشکها و راکتهای شلیک شده از نوار غزه بار دیگر به گزینه مقاومت در سراسر فلسطین اشغالی اعتبار بخشید.
مصریها به همراه مخالفان سابق مانند قطر احساس کردند که آنچه در چند روز اتفاق افتاد به ارتباط مستقیم نوار غزه با تمام فلسطین تبدیل شد، نه تنها با قدس یا کرانه باختری. این همان چیزی بود که اسرائیلیها نگرانی خود را نسبت به آن ابراز کردند.
در نتیجه همه بر اساس این تصور که محاصره سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی نوار غزه که طی سالیان متمادی بر این باریکه تحمیل شده بود، نتوانست مقاومت را در هم بشکند یا توانایی آن را مختل کند، به سمت یک برنامه عملی حرکت کردند. به عبارت دیگر استراتژی که هدف آن برهم زدن توان مقاومت در داخل نوار غزه بود، شکست خورد و لازم بود که در جستوجوی یک استراتژی جایگزین برای آن باشند و پس از بررسیهای لازم به نظر میرسد که پروژه جدید بر اساس قواعد و اصول زیر است:
۱ ـ اسرائیل میخواهد برای جلوگیری از توسعه قابلیتهای مقاومت در نوار غزه بهویژه در زمینه موشکی، هر فرمولی را که حلقه محاصره را گسترش میدهد، مورد بررسی قرار دهد.
اسرائیل علیرغم درخواست از مصر برای افزایش سطح نظارت بر مرزها، بدون انتظار حمایت هیچ طرفی موضوع مذکور را پیگیری میکند.
۲ ـ اسرائیل خواهان تدابیر امنیتی و سیاسی در داخل نوار غزه است تا تصمیم پرتاب موشک محدود به یک طرف شود و تحت نظارت طرفهای عربی به ویژه مصر باشد. تلآویو همچنین درصدد بازگرداندن تشکیلات خودگردان فلسطین و بخشی از دستگاه امنیتی و نظامی آن برای فعالیت در داخل نوار غزه است.
۳ ـ تمایل آمریکا برای پوشش گستردهترین فرآیند سرمایهگذاری در برنامههای بازسازی، ایجاد بخشهای مولد و ارتقای سطح زیرساختها در نوار غزه، در ازای دستیابی به یک توافق سیاسی که امکان اعلام آتشبس پایدار میان گروههای مقاومت و اسرائیل را فراهم کند.
۴ ـ تمایل اسرائیل برای گسترش خدمات مورد نیاز غزه، از اجازه عبور محمولههای تجاری از طریق گذرگاهها به اراضی ۴۸ و اجازه انتقال واردات از بودجه تشکیلات خودگردان فلسطین به این باریکه گرفته تا، ورود روزانه حدود ۲۰ هزار کارگر از نوار غره به اسرائیل برای کار.
در همین حال، آمریکاییها با همکاری مصریها و اماراتیها از یک سو و قطریها از سوی دیگر تلاش میکنند تا پروژهای را به رهبری حماس در نوار غزه ارائه کنند تا درهای بزرگترین کارگاه بازسازی را باز کنند؛ کارگاهی که شامل زیرساختهای عمومی، دولت، موسسات بهداشتی و آموزشی و گسترش دایره مبادلات تجاری با نوار غزه در سراسر مرز مصر و موارد دیگر میشود.
با این حال، مصر و قطر در گفتوگوهای مستقیمی که با حماس، جهاد اسلامی یا دیگر گروههای فلسطینی صورت گرفت، درباره موارد زیر بسیار صریح بودهاند:
۱ ـ جستوجوی راههایی برای برقراری یک آتشبس پایدار که امکان راهاندازی پروژههای بازسازی را فراهم کند، بدون اینکه آنها را در معرض خطر نابودی در هر جنگ ناگهانی قرار دهد. به عبارت دیگر، پیش رفتن به سمت امضای یک توافق در راستای برقراری آتش بس با تضمینهای مستقیم که تا حدی مستلزم آشتی با تشکیلات خودگردان فلسطین است.
۲ ـ حماس از برخی شروط خود در رابطه با تبادل اسرا با دشمن چشمپوشی کند تا هر دولتی در اسرائیل را ناگزیر به تکمیل فرآیند مبادله بدون ترس از انتقادات داخلی کند.
پس از بررسی این بند به نشانههایی دست مییابیم که نشان میدهد اسرائیل مرجع تعیین کننده تعداد و دسته بندی اسرای فلسطینی خواهد بود.
۳ ـ بازگشت به صحبتهای مستقیم درباره فرمولی برای ملت فلسطین، چراکه مصریها به وضوح به دنبال احیای موقعیت تشکیلات خودگردان فلسطینی نه تنها در سطح نوار غزه، بلکه در سطح مذاکره به نام فلسطینیها هستند.
گروههای فلسطینی متوجه شدهاند که تلاشهای مصر و عربهای حوزه خلیج (فارس) صرفاً به منظور سرکوب مقاومت یا در هم شکستن آن در سطح خود غزه صورت نمیگیرد، بلکه هدف آن لغو و خنثی کردن تمامی نتایج نبرد شمشیر قدس است و هدف همه این ابتکارعملها محدود کردن مقاومت در نوار غزه، جلوگیری از تعامل با سایر مناطق فلسطین و محدود کردن منافع آن به مبادله میان اقدام نظامی و کمکهای اقتصادی و معیشتی است.
مصریها ایدهای که قبلاً توسط انگلیس درباره «جایگزینی مجازات و محاصره با وسوسه» مطرح شده بود را در پیش گرفتهاند. این ایدهای است که که باعث میشود اهالی غزه تصور کنند که میخواهند سعادت اقتصادی و معیشتی را به آنها ارائه دهند، آن هم نه در ازای دست کشیدن از مقاومت، بلکه در ازای توقف عمل مقاومت، حتی برای یک دوره زمانی.
این مساله برای مقاومت فلسطین روشنتر از گذشته است و مقاومت نتایج نبرد شمشیر قدس را لمس کرده است و امروز درصدد توسعه توان نظامی و ارتباط خود با مناطق دیگر فلسطین است و به همین دلیل تیم عربها فشار بیشتری را بر رهبران گروههای مقاومت فلسطین وارد کرده تا به همکاری با حزبالله و ایران پایان دهند و حتی مانع برقراری روابط با سوریه شوند.
در همین راستا، رهبران فلسطین میگویند که به مصریها و قطریها به صورت مستقیم اعلام کردهاند که امکان چشمپوشی سیاسی در مقابل مسائل اقتصادی و معیشتی را نخواهند پذیرفت.
خلاصه کلام اینکه، مقاومت در غزه امروز با چالشهای پس از پیروزی مواجه است. اینها چالشهایی است که مقاومت پیش از این نیز و پس از جنگ ۲۰۱۴ با آن مواجه بوده است و مقاومت در لبنان نیز از سال ۲۰۰۰ با آن مواجه بوده است.
با توجه به بحثهای جاری در پایتخت کشورهای مختلف، مقاومت وارد مرحله جدیدی از هماهنگی شده است که امکان توسعه توانمندیها و از همه مهمتر گسترش دامنه مناطق رویارویی و معرفی سلاحهای جدید را فراهم میکند؛ سلاحهایی که همیشه دشمن درصدد دور نگه داشتن خود از تیررس آنها بوده است.
انتهای پیام