استان فارس که در بر دارنده ماندگارترین آثار تمدنی در ادوار مختلف تاریخ از هفت هزار سال قبل تا کنون بوده و مجموعهای بی بدیل از داشتههای تاریخی، فرهنگی و طبیعی است، در زمینه ادبیات، صنایع دستی و موسیقی، پیشینهای به وسعت تاریخ دارد، به طوریکه بزرگان بسیاری در زمینههای فلسفه، حکمت، علوم دینی، ادبیات، شعر و البته موسیقی در این دیار زاده شده، زیستهاند و به خاک رفتهاند.
مبحث موسیقی اصیل ایرانی و پیشینه این هنر، در این دیار و خصوصا فارس، دست مایه گفت و گو با سید محیالدین حسینی ارسنجانی، یکی از پژوهشگران حوزه فرهنگ و تمدن فارس شده است که مجموعه نسخ خطی و اسناد تاریخی گردآوری و نگهداری شده توسط او، در نوع خود در کشور اگر بی نظیر نباشد، به حتم کم نظیر به شمار میرود. که در ادامه مطالعه خواهید کرد.
آیا ردپایی ازموسیقی ایرانی در عهد باستان میتوان دید؟
در ابتدا باید گفت که موسیقی از پدیده های هنری جوامع بشریست که از دوران باستان تأثیر بسیاری بر زندگی بشر داشته و ابزار و آلات آن در هر دوره به اشکال و فرم های مختلف نمود پیدا کرده است. برخی از محققین بدون توجه به جایگاه موسیقی در جوامع باستانی ایران، نظرات ضدو نقیضی در رابطه با پیشینه آلات موسیقی مطرح کرده اند. با استناد به مدارک به دست آمده از کاوش های باستان شناختی، نقوش برجسته و سنگ نبشته ها، ارتباط دیرین هنر موسیقی با جوامع و فرهنگ های ایران باستان مشهود است.
هنر موسیقی در دوران تاریخی (ایلامی ها، مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان) دارای شواهد و یافته های گوناگونی است که با مطالعه، تجزیه و تحلیل روند آن ها می توان به اهمیت و نقش این هنر در جوامع دوران باستان پی برد.
پیوند هنر موسیقی با طبقات اجتماعی و شرایط فرهنگی جوامع ایرانی قبل از اسلام چگونه قابل تفسیر است؟
موسیقی در دوران تاریخی، هنریست که بیش تر در طبقه حاکم اجتماع رواج داشته و دربار، محل و جایگاهی برای تجمع هنرمندان خبره در زمینه موسیقی به شمار میرفته و احتمالاً هنرمند چیره دست موسیقی، خود فردی از طبقه فرودست جامعه تلقی می شده است.
در هر دوره تاریخی، از آلات و ادوات موسیقی خاص استفاده می شده و نواختن سازهای گوناگونی همچون: چنگ، نی ، طبل، سرنا، دهل و غیره در نیایش ها، مراسم قربانی، عروسی و عزا، بیانگر پیوستگی این هنر با زندگی معنوی و حتی نظامی جامعه وقت بوده است.
در ایران باستان به روایتهای نوشتاری و نقوش بازمانده، موسیقی از جایگاه بالایی برخوردار بوده و اغلب شاهان و دولت مردان به موسیقی اهمیت می دادند که از این دوران، نام سازهای بسیاری باقی مانده که نقوش برخی از آن ها، در نقش برجسته ها، طرح و نقش روی ظروف دوران مختلف، قابل شناسایی است. سازهای ایران باستان که روی ظروف و نقش برجسته ها باقی مانده، معرف خوبی برای رواج موسیقی ایرانی در آن به شمار میرود و با بررسی آنها، اهمیت و جایگاه موسیقی در آن دوران، میتواند مورد پژوهش قرار گیرد.
در گذشته موسیقی، هنری جداگانه نبوده و همراه سایر رسوم اجتماعی، مانند مراسم مذهبی، جشن ها و جنگ ها اجرا می شد. با توجه به پیکرک های گلین نوازندگان عیلامی، می شود حدس زد که از موسیقی در آیینهای مذهبی بهره می بردند. در اولین هم نوازی جهان- که در مهر چغامیش دیده شد- همه نوازندگان، بانوان هنرمند عیلامی بودند.
موسیقی در دوران هخامنشی به سه شکل بزمی، مذهبی و رزمی وجود داشته و این موضوع اهمیت روز افزون موسیقی را در آن دوران نشان می دهد و طبق اسناد مکتوب باقی مانده از دوران هخامنشی، اکثر نوازندگان در این دوره نیز زن بودند.
پیکرهای گلینی هم که از نوازندگان دوران اشکانی به دست آمده اکثرا متعلق به زنان است و اغلب هم چنگ نوازانی را نشان میدهد که در حالت ایستاده، ساز مینوازند. در این دوران با حضور گسترده زنان درعرصه موسیقی، میتوان نتیجه گرفت که، زنان در ایران باستان از منزلت والایی برخوردار بودند.
تنوع موسیقی و ساز در عصر ساسانی و این که نوازندگان در سفر و شکار، ملازم شاهان بودند و همچنین از اجرای موسیقی در جشن و شکار و مراسم های مذهبی، می توان به اهمیت موسیقی و جایگاه موسیقیدانان در این دوران پی برد.
موسیقی ایران در دوران قبل از اسلام در دورهٔ ساسانیان آهنگهای منسوب به «باربد» شامل «هفت خسروانی»، «سی لحن» و «سیصد و شصت دستان» بوده که با هفت روز هفته و سی روز ماه و سیصد و شصت روز سال مطابقت داشته است.
در دربار خسرو پرویز در هر برنامه موسیقی، نظم و ترتیب خاصی برای اجرای آهنگها وجود داشته و حکیم نظامی گنجوی در منظومه «خسرو و شیرین» سی لحن باربد را به نظم درآورده است.
در آن دوران تاریخی، از مشهورترین موسیقیدانان باربد، سرکش، رامتین، بامشاد، آفرین، نکیسای چنگ نواز بودهاند.
به حتم موسیقی سنتی ایران به عنوان یکی از مؤلفههای فرهنگ و هنر ایرانی بهشمار میرود که تقریباً همهٔ اقوام ایرانی دارای موسیقی محلی ویژهٔ خود بوده و هستند، ایران زادگاه نخستین سازهای پیچیده است که قدمت برخی از آنان، به هزارهٔ سوم پیش از میلاد میرسد.
همچنین نواحی ایران، دارای شمار قابل توجهی سازهای بومی از انواع بادی، پوستصدا، خودصدا و زهی است؛ سازهایی همانند تار، سهتار، بربط، سنتور، قانون، کمانچه، نی، قیچک، رباب، تنبک، دف، دایره و دایرهزنگی در موسیقی ملی ایران به کار میرفته است.
نگاه اسلام به موسیقی چگونه بوده است؟
نگاه دین مبین اسلام به موسیقی چندلایه و گونه گون است؛ اماتا آنجا که بنده بررسی کرده ام از قرن چهارم تا نهم هجری قمری، موسیقی ایران وضعیت خوبی داشته به گونه ای که اغلب دانشمندان و فلاسفه در کتابها و رسالات خود مبحثی را به موسیقی اختصاص دادهاند، از آن جمله ابو نصر فارابی، بو علی سینا، صفی الدین ارموی، قطب الدین شیرازی و عبدالقادر مراغی را میتوان نام برد.
از طرفی در کتابهای قدیم موسیقی ایران تا قرن نهم هجری از واژه «مقام»، «پرده» و «شدّ» استفاده کردهاند که در موسیقی قدیم ایران برای نام گذاری پردهها یا نغمهها ازحروف ابجد استفاده میشده و در دورهٔ بعد از اسلام یک برنامه موسیقی «نوبت» نامیده میشده که شامل «قول»،«غزل»،«ترانه» و «فروداشت» بوده و در زمان عبدالقادر مراغی از کلمه «قطعه» استفاده میشده که مترادف باکلمه «آهنگ» است.
از زمان قاجار در موسیقی ایران از کلمه «دستگاه» استفاده شده که مترادف کلمه «مقام» است و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، ردیف موسیقی ایران به وسیله موسیقیدانان تدوین شد که مهمترین آنها ردیف میرزا عبدالله و ردیف آقا حسینقلی (نوازندگان تار و سه تار) است.
موسیقی سنتی امروزی را باید میراث دوران قاجار دانست و موسیقی ردیف، کل موسیقی ماست که بهترین نمونه آن را میرزا عبدالله و آقا حسینقلی که از بزرگان موسیقی اواخر دوران قاجار بودند اجرا کردند و دیگران به خط موسیقی بینالمللی درآورده و ثبت کردند. ردیف کنونی ایران شامل هفت دستگاه اصلی به نامهای «شور»، «سه گاه »، «چهار گاه»، «ماهور»، «همایون»، «نوا»، «راست پنجگاه» و پنج آواز به نامهای «ابوعطا»، «افشاری»، «بیات ترک»، «دشتی» و «بیات اصفهان» است.
البته ردیف موسیقی فعلی ایران با مقامات قدیم موسیقی ایران حلقههای مفقوده بسیاری دارد که باید آنها را پیدا کرد، برای مثال «اصفهان» در موسیقی قدیم ایران از دوازده مقام اصلی تشکیل میشده و «همایون» یکی از گوشههای بیست و چهارگانه بوده است.
در دوران بعد از اسلام هم موسیقیدانان بزرگی در ایران زیستهاند؟
تعداد اساتید و بزرگان موسیقی در این دوران بسیار زیاد است؛ نشیط فارسی درسال ۸۰ هجری، ابراهیم موصلی (ارگانی)۲۳۵–۱۲۵ هجری و پسرش اسحق موصلی متولد شهر ارگان فارس که عود نواز بودند و ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست که نشان میدهد او نهصد نغمه موسیقی ساخته است؛ شاید از شهیرترین این افراد بودهاند.
موسیقی ایرانی دردوره معاصرراچگونه توصیف میکنید؟
پرسش سخت وپیچیده ای است. امروزه خیلی ها مدعی پاسبانی ازحریم موسیقی ایرانی اند. برخی در حوزه موسیقی اصیل ایران واقعا کارکرده و زحمت کشیده اند و برخی به کارهای نازل وبازاری روی آورده اند که البته جای بحث آن در اینجا نیست و باید به طور ویژه به آن پرداخت. موسیقی در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، موسیقی ایران به شکلی اساسی تغییر یافت.
در دههٔ ۱۳۳۰، موسیقی پاپ وارد ایران شد. در دوره پهلوی، موسیقی سنتی از دربار بیشتر فاصله گرفت و به خانههای مردم آمد. کلنل وزیری (آهنگساز و نوازنده چیرهدست تار) هنرستان عالی موسیقی و نیز نخستین ارکستر بزرگ کشور را تأسیس کرد و هنرمندان بزرگی همچون روحالله خالقی، ابوالحسن صبا، موسی معروفی، حسین سنجری و حشمت سنجری را پرورش داد.
برخی از بزرگان موسیقی همچون حسین تهرانی که برای اولین بار نتنگاری برای تنبک را انجام داد و اولین کتاب آموزش تنبک را با همکاری هوشنگ ظریف و مصطفی کمال پورتراب و حسین دهلوی به چاپ رساند و همچنین قمرالملوک وزیری که استاد بنان بود و محمدرضا شجریان و ... که البته پرداختن به این بزرگان مقال و فرصتی فراخ و جدا طلب میکند.
نقش فارس در موسیقی ایران چه بوده است؟
فارس اصولا کانون شکلگیری نوعی از موسیقی دستگاهی در ایران است و پرداختن به هنر ناب موسیقی استان فارس و به ویژه شهر شیراز بدون توجه به بافت جمعیتی و فرهنگی آن، ممکن نیست به گونه ای که در این منطقه خوش آب و هوا انگار موسیقی میطلبد.
فارس از دیرباز پذیرای دست کم پنج قوم بوده که همچنان در گوشه گوشه آن حضور دارند؛ اقوام فارس، ترک، لر، عرب و ... با آداب و فرهنگهای متمایز هماینک بدنه اصلی جمعیت این استان پهناور را تشکیل میدهند، علاوه بر آن صدها هزار مهاجر از شهرهای دیگر ایران و همچنین جمعیت قابل توجهی از افغانها در این استان زندگی میکنند.
اما فرهنگ و هنر فارس بهراستی بر سه ستون فارس ها، ترک های قشقایی و لرهای کهگیلویه و بویراحمد استوار است و وقتی صحبت از موسیقی این خطه میکنیم، در حالیکه تقریبا تمام اقوام کشور دارای آلات موسیقی و سبک های خاص خود هستند، اما در شیراز علاوه بر آلات موسیقی بومی، شاهد سبک موسیقی بومی و خاصی نیز هستیم. در فارس طبیعتا موسیقی همه اقوام ساکن در کشور مدنظر خواهد بود، اما وقتی صحبت موسیقی شیراز در میان باشد، در واقع ما با موسیقی پارسی زبانان این استان سر و کار داریم.
کتاب بیست ترانه محلی فارس به قلم محمدرضا درویشی در واقع گردآوری، آوانگاری و انتشار ترانههایی است که لزوما به شهر شیراز تعلق ندارد و برخی از آنها مانند آهنگ جهرمی برخاسته ازذوق مردمان دیگر شهرهای استان فارس است. نمونههای دیگری همچون بیدگونی (بیدکانی)، حاجیونه (حاجیانی)، میگلی، دشتستانی، سرکوهی و مرودشتی، به عنوان موسیقی محلی فارس محسوب میشوند.
به این معنا موسیقی شیراز، سبک و شیوهای دیگر دارد؟
میتوان گفت که موسیقی شیراز سبکی اصیل در بین شهرهای ایران است. حسن صفری، آهنگساز و نوازنده تار اهل شیراز، تعداد دقیق آهنگ های زادگاهش را سی ترانه عنوان میکند که به گفته وی همه آنها در آرشیو رادیو شیراز موجود است.
بسیاری از رفتارهای قومی و اجتماعی هرملتی را میتوان از طریق موسیقی رایج همان افراد بررسی کرد، برای مثال روحیه نرم و گریزان از خشونت های رایج زمانه را به راحتی میتوان در ترانهها شیرازی ردیابی کرد و همچنین درآهنگهای شیرازی، چیزی بنام موسیقی حماسی نداریم لذا، شیرازیها خیلی اهل عزا و ماتم نبودهاند و آهنگهایی که معرف غم و اندوه باشد، به نسبت کمتر از آهنگهای شاد و امیدسازشان است و حتی ترانه های عاشقانه که نوعی ناکامی در آنها پنهان است، لحنی ماتم آلود ندارند.
از چهرههای صاحب نام موسیقی شیرازی در عصر حاضر میتوان به زندهیاد صمد بردیده معروف به صمد عقاب اشاره کرد که بیش از ۲۰ آلبوم در کارنامه هنریاش دیده میشود. علاوه بر وی خوانندههایی چون غضنفر راستی و اکبر زیگلری، گلنار دهقان و شکر شیرازی، نقش مهمی در ترویج موسیقی محلی فارس داشتهاند، اما نقش صمد عقاب بسیار پررنگتر ازدیگران به نظر میرسد و اجراهای زیاد و همواره گرم وی در مجالس عروسی و استودیوهای ضبط صدا، نقش رنگارنگی از موسیقی شاد و شیرین شیراز به یادگار نهاده است.
برخی از خوانشهای هنرمندان شیرازی، کاملا درهمان چار چوب موسیقی دستگاهی است و نمیتوان گفت لزوما متعلق به فرهنگ شیرازند. این را هم در نظر داشته باشیم که شیراز یکی از کانونهای شکل گیری موسیقی دستگاهی بوده و همچنان، یکی ازحافظان قدرتمند موسیقی دستگاهی به شمار میرود.
از دیگر هنرمندان موسیقی شیرازی میتوان به ایرج سلطانی، رحیم فتحعلی زاده، حسین افشار، مرحوم ناصر صدر، مرحوم جلال آقابالا، جلال قانونی، منوچهر شیرازی، لالهزار نوازش و داود کاشی اشاره کرد که در این زمینه تاثیرگذار بودهاند البته شخصیتهای بنام و معروف در موسیقی شیراز تنها به همین افراد خلاصه نمی شود و افراد بسیاری در زنده نگاه داشتن و گسترش سبک موسیقی در شیراز زحمت کشیده اند.
هر سرزمین صاحب فرهنگی، علاوه بر نغمههای متنوعی که به کار میبرد، دستکم یک یا دو عنصر ویژه دارد که فقط درهمان سرزمین معروفند و اگر در جای دیگری هم شنیده شوند، در واقع نوعی وامگیری فرهنگی است. مردمان پارسیگوی شیراز و شهرها و روستاهای پیرامونش، یک شیوه آوازی منحصربهفرد دارند که گرچه در چارچوب موسیقی دستگاهی جاری میشود، ولی شناسنامهاش را با نام همین منطقه میتوان صادر کرد.
این نوع از آواز به دلیل گیراییاش هم اکنون در همه نقاط مرکزی و جنوب غرب ایران شنوندگان فراوانی دارد. موسیقی مذهبی شیرازیها هم به پیروی ازترانه هایشان، کم و بیش لحن مخصوص دارند و معمولا نشانی از موسیقی خاص شیراز را در آنها میتوان ردیابی کرد.
موسیقی اصیل شیرازی، ابزار متناسب و متفاوتی هم دارد؟
عمده ترین آلات موسیقی که در شیراز و بین هنرمندان این شهر رواج دارد شامل: کرنا، سورنا، دونای یا نی جف، نی لب، تار، کمانچه، دایره، نقاره و دهلاست؛ موسیقی در شیراز یکی از جاذبه هاییست که حتی اگر افراد اهل موسیقی هم نباشند، آنان را جلب خواهد کرد.
البته بهترین و اصیل ترین نمونه از موسیقی شیرازی را هم باید به قوم ترک نشین قشقایی شیراز اختصاص داد، از جمله های آهنگهای معروف قشقایی های شیراز که همگی مضمونی بر دلدادگی و محبت دارند؛ میتوان به «سحرآوازی»، «جنگ نامه»، «محمدطاهربیک»، «معصوم»، «صمصام»، «کوراوغلو»، «محمود وصنم»، «محمود ونگار»،«باش خسرو»،«هلیله خسرو»،«بیستون»،«حیدری»،«گرایلی»،«باش گرایلی»،«باسما گرایلی» و «کرمی» اشاره کرد.
انتهای پیام