به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین سعیدرضا عاملی در آیین افتتاحیه ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» که در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، در این آئین با تبریک به دانشجویانی که در دوره نخبگانی علوم انسانی شرکت کردهاند و تقدیر از آنها که برای برگزاری این دورهها تلاش و همت دارند؛ اظهار کرد: من سخنان خودم را در پنج محور به بحث میگذارم. نکته نخست درباره اهمیت علوم انسانی و علوم اجتماعی در مقایسه با سایر علوم است، این علوم به دلیل آنکه با انسان و پیچیدگیهای رفتاری انسان سروکار دارند، دانششان ژرفتر و سختتر و پیچیدهتر از علومی است که با جسم انسان سروکار دارد، چراکه علوم انسانی و علوم اجتماعی با فکر و انگیزهها و رویکرد و جهان بینی و حوزه شناختی انسان و فهم و نوع رفتار کلامی و غیرکلامی او سروکار دارند و فهم این پدیده بسیار پیچیده است، به ویژه آنکه ما بر عالم ذهن انسان اشراف نداریم و با رفتارها، حدس و گمان میبریم که چه نظام معرفتی در فکر انسان خوابیده است؟
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: علوم انسانی و علوم اجتماعی به لحاظ روشی طی دو قرن اخیر تحت تاثیر علوم تجربی بودهاند یعنی همان نگاه دکارتی که فرض میکرد اگر خطکشی در اختیار داشته باشد همه پدیدههای هستی ازجمله رفتار انسان را میتواند اندازهگیری کند و همان نگاهی که در علوم تجربی تلاش میکرد پدیدهها را درک کند اما در عمق فهم با پدیده خطاپذیری روبرو بود و علمای تجربی دستشان بالا است چراکه از نظر فهم قطعی ممکن است یافتهی آنها با یافتههای بعدی نقض شده و اینگونه اثبات شود که یافته آنها غلط و عکس آن صحیح است.
وی تصریح کرد: برای مثال داروی درمان سرطان، عامل تشدید آن باشد، علوم انسانی و اجتماعی هم از این الگو تبعیت و تلاش کرد با مطالعات تجربی انسان را بفهمد، ما در این علوم از پیمایش استفاده میکنیم و در پیمایش هم در سوال و هم در پاسخ، رویکرد تحمیلی داریم و از روشهای متنوع پیمایش بهره میگیریم و کسانی که با روشهای تجربی علوم انسانی آمیخته شدهاند، اساساً روش را فقط روش تجربی میدانند. کتابی دارم با عنوان «روشهای تحقیق در مطالعات فرهنگی و رسانه» و در آن 40 روش را بررسی کردهام، روش تجربی اگر چه روایی به ما میدهد اما در بسیاری از مواقع خطاپذیر است و کلیشه در فهم ایجاد میکند و فهم آن جمعی و کلیشهای است.
حجت الاسلام والمسلمین عاملی در ادامه بیان کرد: در مطالعات انسانی ما بیشتر تحت تاثیر روشهای تجربی بودهایم در پی این روشها، روشهای پسامدرن آمد که از ابتدا همه مطالعات پیشینی را نقض کرد، پستمدرنها خصوصیات فکریشان این است که باید داستان را از ابتدا شروع کرد و داستانهای قبلی را قبول ندارند و از ابتدا میگویند ما با پدیده آشنا نیستیم، این روش از یک سو جذاب است که دانشهای پیشینی بر آن تاثیر نمیگذارد اما خطایش در آن است که نگاه و هدفی ندارد لذا دچار برهم ریختگی است و هر برهمریختگی و تشویش فکری، هنر پسامدرن تلقی میشود باز روشهای تجربی قاعدهها و ضوابطی را ایجاد میکرد اما در نگاه پسامدرن اساسا رویکرد دقیقی حاکم نیست و وجود ندارد.
* رفتار انسان جدای از جسم او است
وی با بیان این که باید توانمندترین و بااستعدادترین افراد در علوم انسانی وارد شوند، افزود: رفتار انسان جدای از جسم او است و فهم این انسان پیچیدگیهای بسیاری دارد و باعث میشود که آنها را از نظر دقت فهم و فهم بسیار سخت بدانیم، از این رو، این صحیح نیست آنها که توان رفتن به علوم تجربی و ریاضی را ندارند، علوم انسانی را انتخاب کنند. باید در این علوم توانمندترین و بااستعدادترین افراد وارد شوند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: نکته دیگر درباره پیچیدگیهای این علوم آن است که علوم انسانی به مولفه های بسیاری باید توجه کند. متغیرها در علوم تجربی دو تایی یا سه تایی گرفته می شوند، محیط را ثابت می کنیم تا رابطه علت و معلولی کشف شود اما در علوم انسانی با افرادی سروکار داریم که رویایی است و تابع هنجارهای اجتماعی قرار دارد اگرچه بسیاری می گویند به دلیل بلوغ اجتماعی هنجارها ضعیف شده اند اما باید گفت هنجارها جابجا شده اند نه ضعیف، چنان که هنجارهای غیربومی هم وارد عرصه تاثیرگذاری شده اند، هنجار یعنی ارزش مقبولیت یافته؛ افراد به معنایی وقتی در جمع قرار می گیرند، تابع جمع هستند لذا کم هستند انسان های استثنایی که درباره موضوعات قطع نظر از آنچه که در رفتار اجتماعی هست به موضوع بنگرند.
* همه نقد دیدن سیاهههای راه نیست
وی خطاب به شرکت کنندگان در طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی گفت: شما در این دوره برای نگاه انتقادی در درک و فهم خود شرکت کرده اید؛ نقد، مغالطه هایی دارد، یکی از آنها این است که ما عیب و ایرادات را ببینیم و سیاهه های مسیر را درک و برجسته کنیم، اما همه نقد، این نیست. نقد از ذهن متفکر بیرون می آید، نه فقط تفکر، بلکه 12 واژه مرتبط به تلاش های فکری انسان در قرآن آمده است مثل تعقل، حزم و...؛ به قول امیرالمومنین(ع) با تفکر و اندیشه تاریکی ها به روشنایی تبدیل می شود. گاهی روی هوا سنگ می زنیم، مجهولی نیافته ایم که به معلوم تبدلیش کنیم. نقد از تفکر برمی خیزد، تعابیر قرآن کریم درباره تفکر آموزه های بزرگی را در خود نهفته دارد و نشان می دهد سعادت انسان به تفکر گره خورده است که در آیه ای از قرآن آمده است: «وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ و گویند: اگر ما در دنیا (سخن انبیا) میشنیدیم یا به دستور عقل رفتار میکردیم (امروز) از دوزخیان نبودیم.» این یعنی حیات اخروی انعکاس حیات دنیایی ما است.
* دامنه نقد علوم انسانی
حجت الاسلام والمسلمین عاملی تاکید کرد: به نظر می رسد تفکر چهار رکن دارد، رکن اول نقد شناخت پدیده مورد مطالعه است، قبل از شناخت این پدیده و مداقه آن نمی توان نقدش کرد، ابتدا باید پدیده را درست شناخت، برای مثال نوع نگاه استاد شهید مطهری، که وقتی از اصول مارکسیسم سخن می گوید، از خود مارکسیست ها بهتر است. رکن دوم، نقد شناخت ظرفیت های یک فکر و برجسته سازی داشته های آن پدیده است؛ باید معلومات و مجهولات آن را فهم کنیم و در مرحله سوم ضعف ها و کاستی ها و فاصله ها را بیان کنیم، در نقد نمی توان بدون توجه به نقطه مطلوب تنظیم و تصویر کرد. گاهی نقد درون دستگاهی است و گاهی بر مبنای اندیشه و دانش مطلوب. رکن چهارم، نقد توان ارائه راهکار و راه حل است.
وی با طرح این پرسش که «دامنه نقد علوم انسانی کجا است؟»، بیان کرد: تا از نقد سخن می گوییم، سراغ تفکرات و جهان بینی ها و فلسفه ها و متون می رویم، قطعا بخشی از نقد این است یعنی نقد ناظر بر اندیشه، اما همه نقد این نیست، نقد در دنیای ما دامنه های دیگری یافته، مثل نقد نظام حمکرانی، نقد مدل های مدیریتی، نقد اجتماعی، چون این مدل حمکرانی بر مردم اهمیت دارد و چه بسا به دلیل قدرت حمکرانی، ملتی قدرتمند و اندیشمند و فاخر شوند و چه بسا به دلیل روش های حکمرانی غلط، ملتی آسیب اساسی بییند یکی از دامنه های نقد، عرصه عمل است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: دایره سوم نقد، حوزه نظام ها و سیستم ها است، بخصوص در عصری که آن را عصر الگوریتم نامگذاری کرده اند یعنی الگوریتم طبیعتش آن است که فرآیند و بازخوردهای یک فرآیند را در طراحی یک الگوریتم برنامه ای می بیند، نگاه ما این است که به نقاط الف، ب، جیم و دال برسیم و بدانیم مسیر بازگشت چیست؟ ما در دنیای الگوریتم ها زندگی می کنیم، این نظام حاکم بازتابش تغییر رفتارهای اجتماعی است. پایه گذار الگوریتم، خوارزمی است؛ اگر در زمان وی معنای الگوریتم، رفتار ریاضی روی کاغذ بود، امروز رفتار ریاضی در جهان داده ها است.
وی با اشاره به بررسی کوتاهی که خود از طریق فضای مجازی داشته است، گفت: از اول ژانویه 2021 85 تریلیون ایمیل ارسال شده است، این ارسال بدون محاسبه دریافت ها و نشانه تبادل اطلاعات است؛ همچنین دو و نیم تریلیون جستجوی اطلاعات در سال جاری صورت گرفته است. کاربران فعال گوگل نزدیک به یک میلیارد و 300 میلیون نفر هستند که مرتباً در این فضا به جستجو اشتغال دارند. گوگل بر مبنای چه الگوریتمی به ما پاسخ می دهد؟ چرا هر چیزی را سرچ می کنیم ابتدا گوگل به سوی ویکیپدیا می رود؟
حجت الاسلام والمسلمین عاملی در ادامه بیان کرد: ویکی پدیا، یوتیوب، فیس بوک و .. همه متعلق به آمریکا هستند و همه در بستر تفکر آمریکایی طراحی شده اند؛ با فضای مجازی همه ملت ها کاربر آمریکا شده اند. در نظام دادهکاوی، رفتار ما کاملا قابل تیپ بندی است. برخی از افراد در خصوص اینکه اطلاعاتشان روی شبکه ملی کشور بیاید، دچار نگرانی می شوند اما برای بیگانگان چنین هراسی ندارند. در حالی که فضای مجازی بر بستر حاکمیت آمریکا بنا شده است و آمریکایی ها درباره حمکرانی اینترنت با هیچ کس حاضر به مذاکره و معامله نیستند.
* آمریکا می خواهد یکطرفه اینترنت را مدیریت کند
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه آمریکا می خواهد یکطرفه اینترنت را مدیریت کند، گفت: آنها در مراتب مختلف استعمار اهداف مختلفی داشتند، چنان که زمانی فیزیک جهان را در اختیار گرفتند، زمانی به فرهنگ جهان حمله کردند و اکنون هم بر فضای مجازی استیلا یافته اند. اینها حوزه های پیچیده مطالعات علوم انسانی و اجتماعی است. اما ما فقط از رفتار مردم سخن می گوییم اما نمی پرسیم چرا چنین شده است؟ بزرگ ترین اتفاقی که در اواخر قرن نوزدهم افتاد با اختراع تلکس رخ داد وقتی تلکس برای اولین بار در لحظه پیام را انتقال دارد، باعث شد ارتباطات فراملی که از آن تعبیر به ارتباطات همزمان می شود، رخ دهد تا زمانی که ماهیت دیجیتال شکل گرفت ماهیت دیجیتال تابع منطق صفر و یک است یعنی رقومی است و منطق ریاضی بر آن حاکم است.
* نیازمند علوم انسانی و علوم اجتماعی فرامحلی هستیم
حجت الاسلام والمسلمین عاملی با بیان اینکه جهان، جهان ریاضی است، تاکید کرد: گوگل دنبال جهان متن و نوشتار است؛ ارزش سهام گوگل به یک تریلیون و 400 میلیارد دلار رسید و از 10 کمپانی برتر جهان، 9 تای آنها مرتبط با فضای مجازی است. جامعه و فرهنگ و ارتباطات ما فرامحلی شده و این مهم، اشراف علوم انسانی و علوم اجتماعی فرامحلی را می طلبد.
وی درباره چگونگی دستیابی به علوم انسانی فاخر بیان کرد: رسالت علوم اجتماعی، سعادت آفرینی برای جامعه است؛ اینکه برخی علوم را اساسا خنثی تعریف می کنند و می گویند علوم نباید جانبداری کند، صحیح نیست؛ در مقام راه ایجاد کردن و راهرو ساختن ما می خواهیم به سمتی برویم که مدنظر غرب نیست. ما می خواهیم به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم. رسالت علوم انسانی در افق گشایی برای رسیدن به کمال است، اینها شعار نیست و ممکن است جنبه شعاری بیابد اما علم باید مسئله یابی کند.
* علوم انسانی و علوم الهی اسلامی در هدف گذاری معنا می یابد
وی با بیان این که علوم انسانی و علوم الهی اسلامی در هدف گذاری معنا می یابد، تصریح کرد: مسیر علوم انسانی بومی و راهگشا برای حل مسائل ملی کشور و فرهنگی کشور این است که خود را دریابیم. من تحصیلکرده ایران هستم و در سه کشور دیگر هم درس خوانده ام اما با رویکرد تجربه شده به شما می گویم که علمی موفق می شود که به قوانین خدا پایبند باشد.
حجت الاسلام والمسلمین عاملی در پایان با بیان اینکه علم تجربی نقطه خطا دارد، خاطرنشان کرد: بحث علوم تجربی غربی این است که باید از قوانین هستی الهام بگیریم تا به قانون ثابت برسیم، در حالی که باید به قوانین الهی دست بیابیم. آنچه به ما کمک می کند، آن است که وجودمان را از خطا معذب کنیم. به فرموده امیرمومنان امام علی(ع) هوای نفس مانع عقلانیت می شود و اگر کسی خود را درباره گناه معذب کند، به عقل سعادت آفرین دست می یابد.
پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به ششمین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی؛
مقدم شما نخبگان، فرهیختگان و علاقمندان علوم الهی را گرامی می داریم، سعی همه شما مشحون پروردگار باشد و خدای سبحان بیش از پیش به شما توفیق کند تا هم راه علمی خود را طی کنید و هم راهنمایان خوبی برای سایر پویندگان این راه باشید.
مطلب اساسی آن است که برخی از علوم با مردم کار دارد و برخی دیگر از علوم مستقیماً با فضا در ارتباط است، برخی علوم با عمق آسمان ها و برخی از علوم با عمق دریا و مانند آن مرتبط است، برخی علوم هستند که با جهان بیرون کار ندارند، با آسمان و زمین و صحرا و دریا و مردم و جامعه کاری ندارند، بلکه با علوم کار دارند، یعنی این علم با دانش ها کار دارد، نه با دانشمندان و نه با مردم عادی؛ علوم تجربی و ریاضی و مانند آن سفره تعلیم و تربیت را یا درباره آسمان و زمین گشوده اند یا درباره دریا و سایر، اما الهیات فلسفه هیچ ارتباط مستقیمی با مردم و آسمان و زمین ندارد؛ الهیات فلسفه با علوم کار دارد یعنی اگر حکمت عملی برای تربیت مردم و برای اسلامی کردن جامعه است، الهیات فلسفه برای اسلامی کردن علوم است و باید علم را مسلمان کند.
مسلمان شدن علم مطلبی است و مسلمان شدن جامعه مطلبی دیگر، سِرِّ اینکه الهیات فلسفه کمتر مطرح است و مردم ارتباط کمی با آن دارند و عملیات راهبردی این الهیات با مردم سروکار ندارد، برای آن است که با مردم کاری ندارد؛ حکمت عملی با گفتار و کردار و با عقیده و رفتار مردم مرتبط است اما الهیات فلسفه می خواهد علوم و علم را مسلمان کند و کاری با متعلمین ندارد. توضیح این مطلب آنکه تمام موضوعات و محورهای فلسفه الهی درباره دانش است، فلسفه را رئیس علوم و ابن سینا را رئیس العقلا گفته اند، چون درباره هر دانشی که بخواهید بحث کنید، فلسفه عهده دار تغییر آن دانش است، چون دانش یعنی علم در رهن معلوم است. هر چه معلوم دارد، به علم می رسد و هر چه علم دارد، به عالم می رسد.
فلسفه و الهیات فلسفه به علم می گوید بکوش و ببین که معلومِ تو چیست و همه تلاش فلسفه هدایت کردن علم است، هدف آن راهنمایی و تربیت و تعظیم و تهذیب و تزکیه علم است و کاری به دانشمندان و مردم ندارد؛ فلسفه به علم طب می گوید نه طبیب، فلسفه به علم فقه می گوید نه فقیه، فلسفه به همه علوم می گوید ایهاالعلوم! بدانید که هویت شما به هویت معلوم گره خورده و معلوم مثلث است و این مثلث را مُثله نکنید. اگر معلوم را مُثله کردید، علم مُثله گیرتان می آید و خودتان مُثله می شوید. این علم مُثله، عالم مسلمان تربیت نمی کند. تبیین این مطلب آن است که فلسفه می گوید هیچ موجود ممکنی نیست، مگر آنکه مثلث است؛ یک ضلع به مبدأ برمی گردد چه کسی او را آفرید، یک ضلع آنکه برای چه خلق شده و یک ضلع هم درونی است.
متاسفانه، علوم دیگر اولین کاری که به دست می دهند، آن است که این مثلث را مُثله کرده و فقط یک ضلع را باقی گذاشته اند، کی آفرید (ضلع اول) و برای چه آفرید (ضلع سوم) را گرفتند و ضلع درون را کنار گذاشتند؛ زمین مرده زمینه حیات را فراهم نمی کند، زمین مرده و آسمان مرده انسان را عالم نمی کند، علم حی است مادامی که معلوم حی را تبیین کند نه معلوم مردهشدهی لاشهی سردخانه را، لاشهی سرد، گرمی و فروغ ندارد؛ وقتی از موسی کلیم الله(ع) سوال شد پروردگاری که تو را فرستاد، کیست؟ گفت: خدا آفرید، اینچنین آفرید و برای هدفی خاص آفرید.
معلوم مثله شده جنگ های جهانی دیروز و جنگ های نیابتی امروز را به راه انداخته است؛ اینکه انسان سر از اختلاس نجومی درمی آورد یا سر از بردهگیری درمی آورد، برای آن است که مُثله است؛ انسان تا نفس می کشد، انسان است نه بعد از آن؛ معلومِ مُثله شدن علم مثله شده را تربیت می کند، نه آینده را می داند نه گذشته را. اینکه راهبرد عملیاتی فلسفه مشخص نیست، چون با علوم کار دارد، علوم هویت خود را از معلوم می گیرد و معلوم مثلث است و معلومِ مثلث را غرب مثله کرده و این معلومه مثله شده لاشه سردخانه است که لاشه سردخانه حیاتبخش نیست!
از ابوریحان نقل است که جهان اگر بخواهد به صدا دربیابد، موسیقی می شود؛ خدا دنیا را به قدری منظم آفرید که اگر کسی اختلاسی کند، رسوا می شود چون هر شیء جایش همان جا است، مثلا اگر کسی بین عدد 5 و 6 اختلاسی کند، رسوا می شود، ممکن نیست کسی خلاف کند و رسوا نشود، بیان نورانی قرآن است که هیچ چیزی بیجا قرار نگرفت و هیچ چیز از جای خود تکان نخورد، بنابر این اگر عالم چنین منظم است و هیچ موجودی بدون مبدا غایی به وجود نیامده، این معلوم ذاتاً و تکویناً مسلمان است.
نظام هستی، نظام مسلمان است یعنی مطیع پروردگار، علم مطابق با معلوم، مسلمان است این علم مثلث است نه مُثله شده و می گوید خدا آفرید، منظم آفرید و برای هدف آفرید. تمام آنچه برای موجود زنده لازم است خدا به ما عطا کرد بنابراین فلسفه الهی و اجتماعی ارتباط مستقیم با علوم دارد و علوم ارتباط مستقیم با معلومات دارد، فلسفه، علمِ تربیت شده تولید می کند، این علم مسلمان است و جهان را آنطور که هست می شناسد و چنین علمی مسلمان تربیت می کند حوزه علمیه در سایه این مثلث موحد می ماند دانشگاه در سایه این علم، مسلمان می ماند، یعنی تا علم مسلمان نباشد، عالم مسلمان نمی شود؛ این اندیشه، انگیزه بخش است و این انگیزه که محصول فلسفه عملی است، گفتار و رفتار مردم را اصلاح می کند.
اینکه الهیات فلسفه با مردم کاری ندارد، برای آن است که واسطه بسیار است، کیفیت مسلمان کردن علوم آن است که معلوم را تبیین می کند و به علم می گوید تمام هویت تو در پرتوی معلوم است و معلومِ مثلث را مُثله نکن، غرب چنین کرد و گرفتار سکولارسیم شد.
الان به برکت انقلاب اسلامی و خون های پاک شهدا و مقام معظم امام و رهبری، علمای نامدار دانشگاه، مسلمان متدینی که شما عزیزان را تربیت کرده اند، شما بچه های اسلام و قرآن باید بدانید معلوم مثله شدن حیاتی ندارد.
انتهای پیام