به گزارش ایسنا، این کتاب با تصحیح جمشید قائمی و رامین یلفانی و با همکاری شقایق فتحعلیزاده و رقیه آقابالازاده در ۵۰۹ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان در انتشارات ندای تاریخ عرضه شده است.
در مقدمه مصححان این کتاب آمده است: کتاب حاضر مربوط به مقطعی حساس و مهم از تاریخ ایران است، یعنی وقایع از اواخر دوران صفوی تا سال ۱۲۰۹ق در آن به رشته تحریر کشیده شده است. این کتاب موسوم به «تاریخ ملکآرا» است و علت نامگذاری را مؤلف آن «میرزا علیقلی بن محمد چلاوی» متخلص به «اقبال» به افتخار «محمدقلی میرزا ملکآرا» پسر سوم فتحعلیشاه قاجار و حاکم مازندران اعلام کرده و به دستور او آن را تصنیف کرده است.
«اقبال چلاوی» در فهرست این کتاب چنین مینویسد، که مبنا را بر دو مجلد نهاده بود. در مجلد اول به بیان انساب اتراک و بهخصوص ایل قاجار و وقایع دوران اجداد فتحعلیشاه تا پایان زمامداری آقامحمدخان و در مجلد ثانی به شرح وقایع دوران فتحعلی شاه پرداخته شده است؛ اما وجود مجلد دوم تا این زمان بر ما معلوم نیست و اصلاً دانسته نیست که تحریر شده باشد، مجلد اول نیز در هنگام توضیح وقایع سال ۱۲۰۹ق و لشکرکشی اول آقامحمدخان به قراباغ، به ناگهان متوقف شده و حتی به قضیه تفاهم او با ابراهیم خلیل خان جوانشیر هم اشاره نشده است.
از آنجا که این کتاب به دستور «محمدقلی میرزا ملکآرا» حاکم مازندران نوشته شده، بنابراین مؤلف بسیار سرسپرده سلسله قاجار بوده و یکسره چه به نظم و چه به نثر، از آنان تعریف و تمجید میکند و آستانبوس درگاه ایشان بود.
در معرفی نویسنده هم میخوانیم: میرزا علیقلی متخلص به «اقبال» اهل چلاو آمل بود. وی در جوانی به کرمانشاه رفت و به تحصیل پرداخت و در همان شهر به سمت منشیگری شاهزاده محمدعلی میرزا دولتشاه قاجار رسید، سپس به ندیمی و منشیگری تهماسبمیرزا مؤیدالدوله پسر دولتشاه به همدان رفت. پس از آن در تهران به مدت دو سال ندیم علیرضامیرزا شهره پسر فتحعلیشاه بود تا آنکه همایونمیرزا (پسر شانزدهم فتحعلیشاه) مأمور حکومت نهاوند شد و اقبال چلاوی به مدت دو سال در خدمت او باقی ماند.
آنطور که نوشتهاند «اقبال چلاوی» در سه سال آخر عمر، ندیم محمدقلیمیرزا ملکآرا پسر سوم فتحعلیشاه و حاکم مازندران بود و در این زمان بود که به فرمان او این کتاب تاریخ را تألیف کرده است. اقبال چلاوی در مقدمه همین کتاب مینویسد که دستور نگارش این کتاب را محمدقلیمیرزا ملکآرا به او داد و او که کتاب «احسنالتواریخ» محمد ساروی را در تاریخ قاجاریه کامل میدانست، فروتنانه اظهار کرد: «... مرا چه حد که در آن عرصه جلوه آغازم. همانا سامری را در ساحری با معجزات کلیمی ظفری نماند و ماه منور را در ازاء مهر منور خطری، سها را در معرض خورشید ضیایی نیست و گدا را در محفل جمشید.» بهایی
اما ملکآرا اعلام کرد که کتاب ساروی ایراد و اشکال زیاد دارد:
«به علت نقصان استحضار یا فقدان اقتدار، مجاری اوضاع اجداد گرام را ایراد نمود و مآثر خاقان شهید را که مقصد اصلی و مطلب کلی بود، به نحوی که شاید به حیز تحریر نیاورد و غزوات غرا و فتوحات عظمی آن پادشاه ستوده انجام را که از عجایب شهور و اعوام است در سلک کتابت انتظام ندارد.»
و «اقبال چلاوی» را مأمور ساخت تا کتابی بهتر از او تدوین کند:
«اولی و انسب و به صواب اقرب چنان مینماید که در ایراد آثار و اخبار این سلسله جلیل مبالغتورزی... مناقب و مفاخر دولت حضرت صاحبقران را موجزترین عبارت و مختصرترین اشارتی از چشمهسار خامه جاری داری...»
بنابراین «اقبال چلاوی» دست به تألیف این کتاب زد. او در سال ۱۲۹۸ق طی نزاعی در زادگاهش چلاو به قتل رسید و جسدش را به چاهی انداختند و شاید علت ناتمام ماندن تحریر این کتاب ناشی از همین واقعه بوده باشد.
انتهای پیام