ما پرستار بخش کرونا هستیم

«من و همسرم پرستار هستیم و برایمان عادی شده که مردم با ما مثل جذامی‌ها رفتار کنند».

«در حال بیرون آوردن ماشین از پارکینگ بودم. صدای باز شدن در خانه همسایه آمد. در حالی که ماشین را وارد کوچه می‌کردم با وجود هوای سرد، شیشه رو پایین زدم و با انرژی تمام گفتم سلااااام آقا فرامرز. با بی‌میلی تمام جوابی داد و به احوالپرسی نکشیده رفت. همسرم و بچه‌ها داخل ماشین شدند و در حالی‌که سوئیچ رو می‌چرخوندم گفتم خانم اتفاقی افتاده داخل کوچه، آخه آقا فرامرز مثل هر بار سلام و علیک نکرد. همسرم گفت خدا لعنت کنه باعث و بانیش رو که با ما عین جذامی‌ها رفتار می‌کنن، بچه‌ها دیگه داخل کوچه بازی نمی‌کنن».

این حکایت این روزهای زوج پرستاری است که به آنها مدافعان سلامت می‌گوییم. نزدیک سال نو بود که موجی از بیماری کرونا به سرعت زندگی‌ها را با تلاطم روبرو کرد؛ یک بیماری ناشناخته که تاکنون کسی نه دیده بود و نه چیزی درباره‌اش شنیده بود. عده‌ای باور کردند و عده‌ای هم می‌گفتند چنین است و چنان...

 شیوع بیماری آن قدر سرعت گرفت که بیشتر وقت شبانه‌روز در بیمارستان بودند و زمانی که برای استراحتی چند ساعته به خانه می‌آمدند از ترس اینکه نکند کسی را مبتلا کنند دور از همه می‌خوردند و می‌خوابیدند. حضور داشتند اما خانواده، نبودنشان را حس می‌کرد.

صدا و سیما، فضای مجازی و اطلاع‌رسانی خبرنگاران و تولید محتواهایی که در مورد علائم و نشانه‌های بیماری و پیامدهای آن منتشر کردند، باعث شد بسیاری از مردم به احترام کادر درمان و پیشگیری از ابتلا به بیماری کووید ۱۹ که گویا از چین راهی کشور ما شده بود، عید سال ۹۹ را در خانه بمانند.

تصور همه بر این بود که چند ماهه این بیماری تمام می‌شود و به زندگی عادی برمی‌گردند اما به درازا کشید. وقتی دامنه‌ی بیماری تنگ‌تر شد و هر کدام از ما در نزدیکان، همسایگان و همکاران دیدیم که مبتلا به کرونا شدند، بیشتر و بیشتر گوش به فرمان کادر بهداشت و درمان شدیم. تعدادی هم بودند که بیماری را جدی نگرفتند و از اصول بهداشتی تبعیت نمی‌کرد مگر اینکه یا خودشان یا یکی از نزدیکانشان  مبتلا می‌شدند.

کادر درمان که تا آن زمان با حداقل نیرو در بخش‌های مختلف به درمان می‌پرداختند با شیوع بیماری این نقیصه بسیار به چشم خورد و اجباراً برای نجات بیماران شیفت‌های بیشتری را در بیمارستان سپری می‌کردند. یکی از پرستاران به خبرنگار ما گفت: سختی شیفت‌های متعدد یک طرف ولی برای حفظ سلامتی خود باید از ماسک و شیلد و لباس محافظتی استفاده کنیم یک طرف؛ لباس‌های حفاظتی که جان را به لب می‌رساند و در حین کار با آن تعداد از بیمار، بدن تعریق فراوان دارد، موی سرمان خیس می‌شد دور چشمانمان گود می‌افتاد و گاهاً با نفس‌هایی که می‌کشیدیم گرمای پشت عینک و ماسک طاقت فرسا می‌شد، حتی فرصت نوشیدن جرعه‌ای آب وجود نداشت، البته ننوشیدن بهتر هم بود چون نوشیدنی یعنی خارج کردن لباس که دردسر داشت. به همین دلایل توان کار کردن پس از تعویض شیفت از پرسنل درمانی گرفته می‌شد.بدترین لحظات ما جان دادن بیمار بر اثر کرونا بود که تلاش‌هایمان را بیهوده جلوه می‌داد و تحمل حال و روز همراهان که امید به سلامتی عزیزشان داشتند سختی مبارزه را بر همه‌ی کادر درمان سخت می‌کرد.

یکی دیگر از پرستاران گفت: کرونا بیماری نحسی است که ما را علاوه بر درمان بیمار به سمت آموزش همراهان بیمار و اینکه از محیط آلوده بیمارستان خارج شوند می‌برد. سخت‌تر آنجا بود که همراهان امتناع می‌کردند و بر خلاف انتظار ما، شلوغی و تردد در محیط را بیشتر می‌کردند و با مرگ یکی از بیماران می‌دیدیم که با نادیده گرفتن زحمات پرسنل درمان، به آنها حمله کرده و با لعن و نفرین از آنان تشکر می‌کردند.

این پرستار با بغضی در گلو اظهار کرد: پدرم به بیماری مبتلا شده و در خانه قرنطینه‌اش کرده‌ایم بر حسب وظیفه باید بیشتر از او مراقبت کنم اما اینجا شرایط طوری نیست که بتوانم حتی یک روز مرخصی بگیرم و به داد عزیز خودم برسم. ولی شنیدن سخنان همراهان که اکثرا بیماران را در شرایط بسیار بدی از بیماری به بیمارستان می‌آورند و حتی در محیط آلوده بیمارستان توصیه‌های بهداشتی ما را رعایت نمی‌کنند، عرصه را بر ما تنگ می‌کند.

یکی دیگر از کادر درمان از کمبود تجهیزات و امکانات پزشکی سخن گفت و اینکه در پیک‌های مختلف با کمبود فضا و دستگاه‌های مختلف پزشکی روبرو می‌شوند. او گفت: کمبود تجهیزات پزشکی یعنی فشار مضاعف بر کادر درمان. نیروهایی که زمان از دستشان در رفته و نمی‌دانند چندین ماه است که کنار خانواده ننشسته و صحبت نکرده‌اند، سفیدپوشانی که بالین بیماران را رها نکردند و آنان را خانواده خود می‌دانند، با دردهایشان درد می‌کشند با ضجه‌هایشان، بغض می‌کنند با تنفس‌های سنگین‌شان به خود می‌پیچند و از بالین بیمار که جدا می‌شوند تازه باید به همراهان آرامش دهند، توصیه کنند که ما هستیم شما از این محیط آلوده دور شوید که داغ بیشتر نبینیم. با گریه‌هایشان بی‌تاب می‌شویم، و با ذکرهای زیر لبشان همراه.

این پرستار مرد  چهل و چند ساله ادامه داد: ناملایمات از همراهان بیمار، زیاد دیده‌ایم، شنیده ایم و خم به ابرو نیاورده‌ایم ولی وقتی با هر تعطیلات می‌بینیم مردم با وجود توصیه‌ها و تاکیدات پزشکی به سفر می‌روند، در مکان‌های پرتردد از ماسک استفاده نمی‌کنند، قبرستان‌ها شلوغ و مراسمات عروسی برپاست و می‌گویند مراقب هستیم که بیمار نشویم، داغ از دست دادن مدافعان سلامت بر دل ما سنگین‌تر می‌شود که چرا مردم، چرا همراهان بیماران، چرا سیاست‌گذاران فقط یک ماه به طور جدی با ما همراه نمی‌شوند؟

و به راستی باید چند پیک دیگر را پشت سر بگذاریم تا این بیماری و توصیه های پزشکی را جدی بگیریم؟ باید مرگ چند عزیز دیگر را ببینیم؟ باید چند نفر دیگر از کادر درمان شهید شوند تا مردم از هشتک گذاشتن‌های آزار دهنده در فضای مجازی دست بردارند؟ تا رعایت پروتکل‌های بهداشتی در صدر همه چیز قرار گیرد؟ تا سفرها، دورهمی‌ها، خریدها، تردد در اماکن شلوغ، عزاداری‌ها و عروسی‌ها به حداقل برسد تا ببینیم که هدف مدافعان سلامت، دیدن دنیای بدون کروناست و بازگشت مردم به زندگی عادی.

جهاندار رستم‌خانی، پرستار، منصور جاوید تکنسین اتاق عمل، دکتر افسانه حسنوند عموزاده، دکتر عزالدین رستمیان، بهروز غلامی از پرسنل فوریت های پزشکی استان و دکتر جعفر سوخته 6 نفر  شهدای مدافع سلامت استان ایلام هستند که در راه خدمت به بیماران کرونایی جان خود را از دست داند.

«محمد کریمیان» در گفت و گو با ایسنا،اظهار کرد: در ۲۴ ساعت گذشته تعداد ۸۵ مورد مثبت جدید بیماری کرونا در استان شناسایی شده و  شمار مبتلایان به کرونا در استان به ۶۱ هزار و ۲۱ نفر رسیده است.

وی گفت:  مجموع فوت شدگان ناشی از کرونا تا این لحظه ۱۰۹۲ نفر است، تصریح کرد: هم‌اکنون ۱۷۸ بیمار کرونایی در استان بستری‌اند.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایلام درباره آخرین وضعیت واکسیناسیون در کرونا گفت: از ابتدای شروع واکسیناسیون تاکنون تعداد ۴۶۷ هزار و ۹۹۱ دز واکسن در سطح استان با تلاش و جدیت همکاران حوزه بهداشت واکسن دریافت کرده‌اند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۹ مهر ۱۴۰۰ / ۰۹:۰۰
  • دسته‌بندی: ایلام
  • کد خبر: 1400071912617
  • خبرنگار :