در گفت‌وگو با ایسنا مطرح شد

علت پیشرفت و گسترش سریع اسلام چه بود؟ /۱/

یک کارشناس علوم قرآنی با اشاره به اینکه برای مورخ، پیشرفت و گسترش سریع اسلام در مقایسه با سایر ادیان، همواره شگفتی‌آور بوده است، عوامل و زمینه گسترش سریع دین اسلام را تشریح کرد.

کمال‌الدین غراب در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص گسترش سریع دین اسلام در مقایسه با سایر ادیان، اظهار کرد: شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم در فاصله یکی دو قرن پیش از میلاد مسیح(ع) تا بعثت پیامبر اسلام(ص) چگونه بوده است که انبیایی چون عیسی(ع) و یحیی(ع) و بیشتر انبیاء بنی‌اسرائیل و رهبران نهضت‌هایی مذهبی چون مانی و مزدک در ایران نه تنها خود نمی‌توانند پیروزی و موفقیت و گسترش آئین خود را شاهد باشند، بلکه به اشکال فجیعی به دست امپراتوران و پادشاهان، یا عمّال ایشان به قتل رسیده‌اند، یا مانند عیسی(ع) -بنا بر قول قرآن- گمان می‌کنند که او را به قتل رسانده‌اند. حتی آئین‌های برخی از ایشان و پیروان آنان، همچون آئین مانی و مزدک، پس از قتل بنیان‌گذار آن‌ها به شدت سرکوب می‌شود و نهضت ایشان از بنیاد برچیده می‌شود و آئین مسیح با تغییرات و تحولاتی عمیق در آن بعدها توسط پولس رسول به تدریج در میان اقوام غیر یهودی -اقوامی که عیسی(ع) در اصل به سوی آن‌ها فرستاده نشده است- گسترش می‌یابد.

وی ادامه داد: تا سال ۳۱۲ میلادی -سال ظهور کنستانتین اول در صحنه سیاسی روم- سیادتی در امپراتوری روم ندارد و تا سال ۳۸۲ میلادی به رسمیت شناخته نمی‌شود، اما پیامبر اسلام(ص) موفق می‌شود که خود تشکیل دولتی مستقل بدهد و در ظرف مدتی کمتر از ۱۰ سال پس از هجرت، سلطه سیاسی خود را بر بیش از نیمی از شبه جزیره عربستان گسترده سازد. علاوه بر این، اندیشه اسلامی و نظام سیاسی مسلمانان توفیق می‌یابد که در طی مدتی حدود ۱۴۵ سال از زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) تا پایان دوران امویان، از جانب شرق تا قلب هندوستان و خوارزم و ماوراءالنهر، یعنی تا ماوراء قلمرو امپراتوری ساسانی و از جانب غرب تا کرانه‌های دریای سیاه و مدیترانه، شمال آفریقا و تمامی اسپانیا و جنوب فرانسه گسترش یابد؟

این کارشناس علوم قرآنی با بیان اینکه برای پاسخ به این پرسش باید به سه نکته توجه کرد، بیان کرد: نخستین نکته ویژگی‌هایی که یک مکتب در شرایط ویژه اجتماعی– سیاسی و فرهنگی آن عصر باید می‌داشت تا در میان همه اقوام و ملل، خارج از تفاوت‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نژادی، از ظهور و استقبال موفقی برخوردار شود.

غراب خاطرنشان کرد: دومین نکته علل، شرایط و زمینه‌های سیاسی–اجتماعی و فرهنگی است که اجازه داده است تا اسلام نخست در میان اعراب شبه جزیره رشد کند و آنان را به عنوان یک نیروی جدید -نیرویی که نه‌تنها دیگر نمی‌توان آن را از میان برداشت، بلکه در دورنمای آرزوهای خود استقرار در کاخ‌های قیصر و کسری را می‌بیند- متحد سازد و در برابر قدرت‌های بزرگ زمانه عرض اندام کند.

وی اضافه کرد: ویژگی‌های فردی رهبر و بنیان‌گذار این نهضت، اعم از خصال اخلاقی و عظمت‌های روحی، توانایی‌های رهبری و مدیریت، هوشیاری‌های سیاسی، موقعیت اجتماعی و سایر خصال و صفاتی که در مقایسه با رهبران و انبیاء سایر ادیان و نهضت‌ها به او اختصاص یافته است، سومین نکته‌ای است که در این خصوص باید مورد توجه قرار گیرد.

این کارشناس علوم قرآنی با بیان اینکه شرایط ظهور موفق یک دین، مقارن بعثت پیامبر اسلام(ص) از جمله نکاتی است که باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد، افزود: اگر بتوانیم تصور نسبتاً روشنی از وضعیت زندگی مردمان گوناگون، شیوه‌های زندگی متفاوت، افکار و اندیشه‌ها و فرهنگ‌های مغایر و مذاهب متفرق در دوران بعثت پیامبر اسلام(ص) بیابیم؛ همچنین دریابیم که در آن عصر بشریت در چه مرحله‌ای از عمر تاریخی خویش به سر می‌برده است، به اهمیت مکتب یا مذهبی که در آن شرایط به عنوان آخرین پیام الهی باید پدید می‌آمد، برای تحقق دو آرمان همیشگی انسان، یعنی حقیقت و سعادت راهی نو و نهایی نشان می‌داد و ویژگی‌هایی که باید می‌داشت تا در جذب مردمان گوناگون موفق شود و به عنوان آخرین پیام الهی توسط انسان‌ها پذیرفته شود، پی خواهیم برد. 

غراب عنوان کرد: فراملی بودن، یکی از ویژگی‌های این مکتب به شمار می‌رود. اسلام در زمانی ظهور کرد که چنانچه قرار بود دین یا اندیشه‌ای به عنوان شناخت نوین‌تر و کامل‌تری از قوانین تکوین حیات و سنن رشد آن عرضه شود، دیگر نمی‌توانست قومی یا فردی باشد، بلکه ضرورت داشت تا خارج از مرزهای قومی و قومیت‌گرایی نیز بتواند تعریف و تبیین شود. هرچند می‌توانست نشانه‌ها و رنگ و بوی فرهنگ قومی را نیز بر خود داشته باشد، اما لازم بود محتوا و جانمایه آن فراتر از قوم، نژاد و فرهنگی خاص تفسیر شود. 

وی تصریح کرد: در این زمان بشریت به مرحله‌ای از رشد تاریخی خود رسیده که ارتباطات میان اقوام گسترش یافته است. زمانی است که حصارهای برافراشته در میان اقوام بر اثر گسترش ارتباطات، فروریخته و روشن شده است که بیگانگی زبان، عقیده، فرهنگ و سرزمین و چندگانگی نژاد، به معنای بیگانگی و چندگانگی جوهر انسانی آنان نیست و تمام انسان‌ها در صفاتی ویژه و نیازها و آرمان‌هایی مخصوص با هم اشتراک دارند، همچنین آشکار شده که آرزوی نجات و میل به سعادت و حقیقت تنها یک آرزوی قومی و فردی نیست، بلکه همه اقوام و نژادها و ملت‌ها همین آرزو را دارند، به علاوه تمام مذاهب نیز در پاسخ به همین آرزو پدید آمده‌اند.

این کارشناس علوم قرآنی گفت: بنابراین، اندیشه نوین نمی‌تواند تنها در ادامه تاریخ دینی و اجتماعی یک قوم قابل تفسیر باشد، بلکه لازم است در ادامه تاریخ همه ادیان، یا تاریخ دینی همه اقوام قابل توجیه باشد. به عبارت دیگر اصول، مبانی، روشنگری‌ها، احکام و رهنمونی‌های آن در کمال بخشیدن به اصول و مبانی و احکام اساسی همه ادیان قابلیت تبیین داشته باشد، زیرا تنها در این صورت خواهد توانست از سوی همه مردمان، با همه گوناگونی فرهنگ‌ها و مذاهب و نژادهای آنان، پذیرفته شود. 

غراب ادامه داد: همچنین نظام زندگی پیشنهادی آن قابلیت تقلید، پیروی و الگوبرداری برای همه جهانیان، در همه مکان‌ها و زمان‌ها را داشته باشد. زیرا آرزوی نجات و رسیدن به سعادت و حقیقت یک آرزوی همگانی است و اگر راهی برای نیل بدان وجود داشته باشد، لازم است نظام زندگی میسر سازنده آن نیز برای همه اقوام قابلیت الگوبرداری و پیاده‌سازی را داشته باشد. علاوه بر این‌ها، از آنجا که این آرزو تنها به مقطعی از تاریخ منحصر نمی‌شود، لازم است نظام زندگی پیشنهادی آن انعطاف لازم را برای تحول در شرایط پیش روی تاریخ داشته باشد، بی‌آنکه از اصول و مبانی جاودان خود عدول کند. بنابراین لازم است از دو جنبه معرفت شناختی -که به محتوای پیام نبوی بازمی‌گردد- و دیگر از جنبه جامعه‌شناختی -که به امامت و رهبری و الگوی اجتماعی ارائه‌شده از سوی آن پیامبر مرتبط می‌شود- فراملی باشد.

وی با اشاره به اینکه توحیدی بودن از دیگر ویژگی‌های این مکتب محسوب می‌شود، خاطرنشان کرد: پرستش خدای یگانه از دیدگاه معرفت‌شناسانه، در آن زمان تنها عاملی بوده که می‌توانسته و می‌تواند مورد توافق همه پرستندگان، با همه گوناگونی ادیان آن‌ها، قرار گیرد. زیرا پرستش خداوند بزرگ در میان همه ادیان عنصری مشترک بوده است و تکیه بر آن در حقیقت دعوت به سوی توافق بر سر اصلی مشترک بوده است.

این کارشناس علوم قرآنی بیان کرد: چنانکه خداوند در آیه ۶۴ سوره آل‌عمران بر همین اساس اهل کتاب را به پرستش خدای واحد و طرد شرک و رد پرستش برخی از انسان‌ها و برخی دیگر دعوت می‌کند و می‌فرماید «قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالوا اِلی کَلِمَةٍ سواءِ بَیْنَنا وَبَیْنَکُم اَلانَعْبُدَ اِلاّ اللهَ ولانُشْرِکَ بِهِ‌ شَیئاً ولا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعضاً اَرباباً مِنْ دُونِ ا لله. فَاِنْ تَوَلَّوا فَقُولوُا اشْهَدُوا بِاَنَّا مُسْلِمُونَ» به این معنی که «بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی کلمه‌ای که بین ما و شما یکسان است: اینکه جز خدا را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و برخی از ما برخی دیگر را فرودست خدا، ربّ‌های خود نگیرد. پس اگر پشت گرداندند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم».

غراب اظهار کرد: حتی بت‌پرستان «الله» را به عنوان خالق آسمان‌ها و زمین و مدبر عالم در رأس همه خدایان می‌شناختند. گذشته از این، دعوت به توحید چنانکه در این آیه نیز منعکس شده دعوت به سوی یک وحدت انسانی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود و می‌تواند میان اقوام گوناگون و قبایل متفرق و طبقات مختلف وحدت و یکپارچگی ایجاد کند و از بیگانگی‌ها و تضادها و دشمنی‌ها بکاهد، و زمینه برقراری عدالت اجتماعی و برابری حقوقی را در جامعه با تثبیت برابری حقیقی و برابری ایمانی فراهم سازد. توحید با رد سه خدایی مسیحیت و دو خدایی آئین زرتشت و چند خدایی اعراب و خدایان شفیع آن‌ها با ایجاد وحدت ایمانی و اصولی، یعنی وحدت در مبدأ، منشأ، عامل، عنصر و ماده خلقت و رازق و هادی آن و وحدت در جهت و سرنوشت، زمینه برابری و وحدت انسانی را در جامعه پی‌ریزی می‌کند.

وی عنوان کرد: همچنین به خواست عدالت اجتماعی به عنوان نتیجه ضروری برابری حقیقی، جامه عمل می‌پوشاند. فاصله‌های طبقاتی را از میان برمی‌دارد و میان ارباب و بنده بر اساس برابری حقیقی، برابری حقوقی ایجاد می‌کند و اساساً جایی برای این واژگان(ارباب و بنده) در روابط میان انسان با انسان باقی نمی‌گذارد. در آن برهه از تاریخ اکثر مردمان از نابرابری حقوقی به شدت رنج می‌برند. 

این کارشناس علوم قرآنی اضافه کرد: تأکید شدید اسلام بر برابری و مساوات و عدالت اجتماعی که شامل تشویق به آزادکردن بردگان، رعایت حقوق زنان، ممانعت از زنده‌به‌گورکردن نوزادان دختر و... می‌شود، برخی از مظاهر آن به حساب می‌آید که خود نشانگر شدت نیاز مردمان در آن دوران به این اصل بوده است. شگفتی‌هایی که مردمان سرزمین‌های مفتوحه از عدالت اسلامی و برابری مردمان نشان می‌داده‌اند و در برابری حقوقی میان خلیفه با سایر مردمان پر اهمیت تلقی می‌شده نیز نشانه دیگری از شدت نیاز مردمان آن عصر به این اصل به شمار می‌آید. اصلی که زیربنای همه آرمان‌ها و مقدمه وصول به آن‌ها تلقی می‌شود، و در همه زمان‌ها و در میان همه ملّت‌ها از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۴ مهر ۱۴۰۰ / ۱۳:۴۵
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1400071409561
  • خبرنگار :