به گزارش ایسنا و به نقل از نوبل پرایز، "آدام اسمیت"(Adam Smit) از سایت "نوبل پرایز"(nobelprize)، مصاحبهای را با "دیوید جولیوس"(David Julius) انجام داده است که در ادامه به شرح آن میپردازیم.
آدام اسمیت: عذر میخواهم که صبح به این زودی تماس گرفتم. من آدام اسمیت هستم از سایت نوبل پرایز. میخواستم بپرسم آیا ممکن است با دیوید جولیوس صحبت کنم؟
هالی اینگراهام(همسر دیوید جولیوس): بله ، بله او اینجا است.
دیوید جولیوس: سلام صبح یا بعد از ظهر شما بخیر.
اسمیت: بله صبح شما بخیر. من آدام اسمیت هستم از سایت نوبل پرایز و طبق روال همیشه ما یک مصاحبه کوتاهی با برندگان جایزه نوبل انجام میدهیم. مایلید با هم یک مصاحبه داشته باشیم؟
جولیوس: بله. اما اکنون نه، ابتدا بگذارید من مقداری آب در قهوه سازم بریزم زیرا در حال حاضر انجام این کار ضروری است. سپس من مشکلی ندارم و میتوانیم با هم مصاحبهای داشته باشیم.
اسمیت: این موضوع که برای پرانرژی ماندن در این روز به نوشیدن قهوه نیاز دارید حتما یک نکته است که میان برندگان رد و بدل شده است.
جولیوس: قهوه؟ دقیقا.
اسمیت: چگونه از این موضوع باخبر شدید؟
جولیوس: خب، واقعا عجیب بود. من خواب بودم که یک دفعه تلفن همراهم در کنار تخت خوابم شروع به لرزش کرد و سپس یک پیام از خواهر زنم که در شهر سانتا کروز کالیفرنیا زندگی میکند، دریافت کردم که نوشته بود ببین چه اتفاقی افتاده! راستش در ابتدا فکر کردم دارد با من شوخی میکند. او گفت شخصی به نام "توماس پرلمن" مایل است شمارهام را داشته و با من تماس بگیرد. خواهر زنم نمیخواست شماره تلفنم را به او بدهد، بنابراین شماره تلفنش را گرفته بود. او گفت، نامش را در وب جستجو کرده و به نظر مرد معقولی است. من گفتم خب باشه. سپس با همسرم نیز تماس گرفت و او بیدار شد. آن شخص گفت قصد دارد با دیوید تماس بگیرد، بنابراین من با او صحبت کردم و او گفت حدود سه دقیقه وقت دارد و بسیار خوشحال است که با من صحبت میکند. اما اکنون باید بیرون برود و یک جلسه دارد اما یک ساعت دیگر با هم صحبت میکنیم. سپس بعدا با او تماس گرفتم و حدود ۲۰ دقیقه با هم صحبت کردیم و این گونه گذشت.
اسمیت: این داستان کاملا شگفت انگیز است و چقدر عالی است که دو دروازهبان(همسر و خواهر شما) از شما محافظت میکنند.
جولیوس: دقیقا
اسمیت: هنگامی که خبر به شما رسید، اولین کاری که انجام دادید چه بود؟
جولیوس: خب، میدانی توماس گفت، باید به یوتیوب برویم و مراسم را تماشا کنیم. بنابراین اولین کاری که انجام دادم این بود. در آشپزخانه نشستم و مراسم اعلام نتایج جوایز را تماشا کردم. سپس من چند تماس تلفنی و پیامکی با برخی از همکاران نزدیک داشتم. خلاصه تلفنم منفجر شد و برای انجام کارهای دیگر زمان زیادی نداشتم. سپس با مادرم صحبت کردم چرا که این کار بسیار مهم بود.
اسمیت: نظر ایشان در این باره چه بود؟
جولیوس: شوکه شده بود و گفت باور نکردنی است، اما میدانم تو خیلی سخت کار میکنی و لایق این جایزه هستی.
اسمیت: عالی است ایشان دقیقا همانند همه مادران صحبت کرده است.
جولیوس: دقیقا درست است. او احتمالا به من افتخار میکند و مانند همه ما کمی شوکه شده بود. سپس برادرم با من تماس گرفت و صحبت با او بسیار هیجان انگیز بود.
اسمیت: کشف دسته جدیدی از گیرندههای دما هیجان انگیز است چرا که گرچه ما میتوانیم آنها را حس کنیم اما تاکنون نمیدانستیم چگونه این امر رخ میدهد. سوال این است که چگونه توانستید به این مرحله برسید و آنها را شناسایی کنید؟
جولیوس: راستش این مورد درباره تمامی حسهای ما صدق میکند اما شاید بیشتر ما حس درد و لامسه را بیشتر از باقی حسها درک میکنیم. اما دلیل کشف این امر این بود که ما به دنیای طبیعی از منظر محصولات طبیعی نگاه کردیم و قصد داشتیم دریابیم چگونه برخی مواد حسگرهای درد ما را تحت تاثیر قرار میدهد. میدانید، مواد شیمیایی در گیاهان وجود دارد که احتمالا آنها توسط آن از خود دفاع میکنند ما نیز با تبدیل آنها به برخی داروها از آنها برای حل برخی مشکلات استفاده میکنیم. وقتی به تعداد داروهایی که از محصولات طبیعی به دست آمده نگاه میکنیم واقعا بسیار حیرت آور است. مثلا این موضوع در مورد حس درد صادق است چرا که ما آسپرین را از پوست بید، مورفین را از خشخاش تولید میکنیم، اما این امر در همه جنبههای پزشکی صدق میکند. بنابراین حفظ آن منابع محصولات طبیعی در اطراف بسیار مهم است.
اسمیت: این کشف مهم شما میتواند به توسعه درمانهای جدیدی برای التیام درد منجر شود.
جولیوس: بله امیدوارم چنین اتفاقی رخ دهد. ما مولکولهایی را کشف کردیم(که دیگر افراد طی این سالها کشف کردهاند زیرا زیست شناسی مولکولی واقعا در این زمینه پیشرفت داشته است) که همه این اهداف جدید را برای مکانیسم های برخورد غیرمبتنی بر مواد افیونی با درد نشان میدهد.
اسمیت: شما مقطع دکترای خود را با رندی شکمن و مقطع فوق دکترا را نیز با ریچارد اکسل گذراندید. درست است؟
جولیوس: بله صحیح است.
اسمیت: معاشرت با این برندگان نوبل به شما چه آموخت؟
جولیوس: باید بگویم که وقتی با رندی کار میکردم، یک استاد راهنما به نام جرمی تورنر داشتم که رابطه نزدیکی با او داشتم و باید بگویم او دانشمند فوق العادهای است. چیزی که من از همه این افراد آموختم این بود که همه آنها بطور باور نکردنی کنجکاو و دقیق و پرانرژی هستند. این اصلیترین چیز است. آنها به شدت با گروههای خود در تعامل هستند و آنها را تشویق به پرسیدن سوالات دشوار میکنند. میدانید وقتی در کنار افرادی هستید که به طور دقیق به کار علمی میپردازند بنابراین شما در خود یک حس عجیب را حس میکنید. میدانید آنها بسیار دقیق و کنجکاو هستند که این صفات بسیار خاص هستند.
اسمیت: فوقالعاده است. واقعا بسیار ممنونم. خب باید به شما اجازه دهم بروید و قهوه خود را بنوشید چر اکه روز شلوغی در پیش دارید. باز هم متشکرم، صحبت با شما بسیار دلنشین بود.
جولیوس: مرسی آدام، خیلی ممنون.
دیوید جولیوس و همسرش هالی اینگراهام
انتهای پیام