به گزارش ایسنا، انجمن صنفی کارگری داستاننویسان استان تهران پس از نزدیک به دو سال پیگیری در آذرماه سال ۱۳۹۶ زیر نظر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ایران ثبت شد. این انجمن با هدف دور هم جمع کردن داستاننویسان حرفهای ایرانی و توانمندسازی آنها با حمایتهای صنفی از قبیل خدمات حقوقی، بیمه، آموزش رایگان، وکالت در قراردادها، طرح بازنشستگی، صندوق رفاه، معرفی بینالمللی نویسندگان و کتابهای ایرانی و غیره تأسیس شد. همچنین بر اساس آنچه در سایت این انجمن نوشته شده، انجمن صنفی داستاننویسان مصمم است تا مسائل اساسی داستاننویسان ایرانی همچون کپیرایت و سانسور را پیگیری و به رفع مشکلات موجود کمک کند. این انجمن به عنوان سازمان غیرانتفاعی (ان.پی.اُ) و همچنین سازمان منافع عمومی (پی.بی.اُ) ثبت شده است و صرفاً بر مبنای دریافت حق عضویت و جمعآوری کمکهای مالی اعضا فعالیت میکند و به حیات خود ادامه میدهد.
در آبان سال ۱۳۹۹ هم اعلام شد، طبق مصوبه انجمنهای پدیدآورندگان هنری دولت مبنی بر تشکیل انجمنهای صنفی گسترده کشوری زیر نظر وزارت کار و امور اجتماعی که در سال ۱۳۹۸ به تصویب رسید، انجمن صنفی داستاننویسان به زودی کشوری خواهد شد و داستاننویسان دارای شرایط عضویت از سراسر کشور میتوانند در انجمن عضو شوند. که هنوز به سرانجامی نرسیده است.
انتقاد از وضعیت نیمهتعطیل
اواخر سال ۱۳۹۹، حسین سناپور در یادداشتی انتقادی از وضعیت نیمهتعطیل انجمن صنفی داستاننویسان میگوید و در بخشهایی از آن مینویسد: «از چند ماه پیش دوستانی از اعضای انجمن صنفی نویسندگان تهران از من میپرسند که انجمن دارد چه کار میکند، یا چه خبر از انجمن؟ گفتهام نمیدانم. با تغییراتی که گویا وزارت کار داده در قوانین تشکیل انجمنهای زیرمجموعه خود و الزام انجمن به کشوریشدن (قبلاً محدود به تهران بود)، بعد از ماهها که خبری از انجمن نبود، فراخوانی در کانال انجمن منتشر شد مبنی بر دعوت از نویسندگان سراسر کشور برای درخواست عضویت، تا گویا برخلاف پیش از آن و با تغییرات قوانین وزارت کار، انجمنی کشوری تشکیل شود. بعد از آن ـ گمانم از حدود سه ماه پیش ـ دیگر خبری منتشر نکردهاند و خودم هم که از یکی دو دوست دیگر از اعضای انجمن پرسیدهام، گفتهاند خبری ندارند. درواقع هیئت مدیره انجمن ماههاست یا هیچ کاری نمیکند یا اگر میکند، لزومی بر اطلاعرسانی نمیبیند، حتی اینکه: بالاخره کار آن دعوت برای تشکیل انجمنی کشوری چه شد؟ در اینجا که کار جمعی و بخصوص صنفی دشوار یا اصلاً ناممکن بوده، همیشه بنا بر این بوده که بگویند مقامات حکومتی مانعاند و نمیگذارند. آیا واقعاً تنها مانع و مشکل همین مخالفتها بوده یا اساساً خودآگاهی جمعی برای تشکیل چنین نهادهایی ضعیف و در حد هیچ است؟ با آگاهی از اینکه مانع اول هم همیشه جدی بوده، حالا شخصاً مطمئنم که اشکال اصلی همین نداشتن خودآگاهی جمعی برای داشتن نهادهایی از قبیل انجمن صنفیِ داستاننویسان است.»
او در ادامه و در بخشهای دیگری از یادداشتش به هیئت مدیره دوره دوم که به گفته او نویسندگانی کمتر معروف و گاه ناشناخته هستند، اشاره و بیان میکند: «این جمع اخیر زودتر تعارضهایی پیدا کرد و یکی دو نفر از آن خارج شدند. بقیه فعالیتهایی کردند و نکردند تا رسید به همین تغییر قوانین وزارت کار و الزام تشکیل صنف کشوری و بعد هم همین بیخبری فعلی و لابد معلقماندن کل این فعالیت صنفی، آن هم در مدتی کمتر از چهار سال بعد از تشکیل انجمن. شخصاً امیدوارم انجمن دوام داشته باشد و خیلی بهتر و جدیتر از پیش فعالیت کند، اما نشانهها غیر از این میگویند. چرا چنین است یا چنین شد؟»
در ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ دومین هیأت مدیره انجمن صنفی داستاننویسان تهران به این ترتیب اعلام شدند: اعضای اصلی هیئت مدیره به ترتیب حروف الفبا: شهلا آبنوس، مهدی اسدزاده، مهدی افروزمنش، محمدهاشم اکبریانی، تکتم توسلی، آتوسا زرنگارزاده شیرازی و ضحی کاظمی. اعضای علیالبدل هم محمود قلیپور (علیالبدل اول)، محسن حکیممعانی (علیالبدل دوم) و هادی قادری (علیالبدل سوم)، امیر خداوردی و الهام فلاح بازرس و حمید بابایی، علیالبدل بازرس. اما مهدی افروزمنش در شهریور ۹۸ و محمدهاشم اکبریانی در آذر ۹۸ از انجمن استعفا کردند و علیالبدل اول و دوم از اعضای اصلی شدند. حالا محمود قلیپور میگوید از سال ۹۹ استعفای شفاهی خود را اعلام کرده و از مرداد ۱۴۰۰ هم به صورت کتبی آن را ابلاغ کرده است. محسن حکیممعانی هم در گفتوگویی کوتاه به ایسنا میگوید او هم به صورت شفاهی استعفای خود را اعلام کرده است و عملا هیئت مدیره اکثریت لازم را برای تشکیل جلسات ندارد.
نمیتوانم انجمن را در چنین وضع اسفناکی ببینم
محمدهاشم اکبریانی با گذشت نزدیک به دو سال از زمان استعفای رسمی خود از انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران در یادداشتی درباره موقعیت کنون انجمن به هفت مورد اشاره میکند و در بخشهایی از یادداشتش مینویسد:
«۱ـ یکی از اهداف اصلی نقد وضع ممیزی یا همان سانسور بود. زمانی که دبیر انجمن شدم، با تشکیل بخش حقوقی تصمیم گرفتیم به شکلی حقوقی با این معضل روبهرو شویم و جایگاه آنرا از منظر قانون بررسی و با نهادهای ذیربط گفتوگو کنیم. شک ندارم که امکان نداشت به همه خواستها رسید اما از آنجا که اعتقاد دارم قبل از هر عملی گفتوگو میتواند آغاز راه باشد و گفتوگو هم یعنی بدهبستان، و نه فقط ستاندن و چیزی ندادن، بنابراین گام اول را اقدام حقوقی میدانستم و یقین داشتم که میشد اوضاع را بهبود بخشید. طبیعتا در این مسیر، من اصلا نمیخواستم موضوع را سیاسی کنم و از منظر سیاسی به ممیزی بپردازم چون نتیجه این برخورد، بیتردید شکست بود.
با حمایت یکی دو تن از اعضای هیئت مدیره کمیته حقوقی را تشکیل دادم و یکی از دوستان خارج از هیئت مدیره مسئولیت کمیته را برعهده گرفت. با آقای کامبیز نوروزی، وکیل، هم صحبت کردم و ایشان با لطفی که داشتند قبول کردند وکالت تمام امور حقوقی انجمن را بدون هیچگونه چشمداشت مالی برعهده بگیرند. کار پیش میرفت و اعضای کمیته را هم مشخص کردیم. اما با استعفای من از دبیری و عضویت از هیئت مدیره، تمام آن تلاشها به زمین زده شد و هیچ کاری هم انجام نشد. متاسفانه برخی اعضای انجمن بهشدت سستی نشان دادند، همانطور که در بقیه موارد هم چنین کردند که توضیح خواهم داد.
۲ـ یکی دیگر از اهداف، نزدیککردن اعضا و معرفی اعضای انجمن به یکدیگر و به جامعه بود. در این راه تصمیم من و دوستانی در انجمن آن شد که صفحهای در اینستا راهاندازی شود تا علاوهبر معرفی نویسندگان، کتابهای ایشان هم نام بردهشود. این کار انجام شد و به خوبی هم پیش رفت اما متاسفانه این روال هم با بیرون آمدن بنده به زمین خورد و دیگر ادامه پیدا نکرد؛ کار سادهای که به راحتی میشد پی گرفت. این را در نظر بگیرید که با شکلگیری امکاناتی چون کلاب هاوس، میشد کارهای بزرگی برای نزدیککردن اعضا و بیان دیدگاهها انجام داد که ندادند.
۳ـ برای معرفی افراد به یکدیگر یکی دیگر از راهها دعوت از اعضا بود تا در دیدارهایی دوستانه یکدیگر را بشناسند و روابط دقیقتر شود که در این راه هم یک نشست با اعضای هیئت مدیره قبلی برگزار شد و برخی دوستان هم حضور داشتند. متاسفانه این نشستها هم اصلا ادامه پیدا نکرد در حالی که با وجود کرونا میشد این کار از طریق شبکههای مجازی ادامه یابد که نیافت. البته گفته میشود با پرداخت هزینه، سایتی راهاندازی شده که انگار روحی است در عالم واقع و اصلا دیده نشده و فعالیتی ندارد.
۴ـ برنامه دیگر ارتباط با نهادها و دستگاههایی بود که میتوانستند برای اعضا و نویسندگان، تسهیلات و امکاناتی فراهم آورند. با ارتباطاتی که با یکی از نهادها، خانه کتاب، داشتم دو جلسه با مدیرعامل آن برگزار کردم که قرار شد سالنی برای نقد کتاب دوستان عضو در اختیار انجمن قرار گیرد. برای اینکار تفاهمنامهای هم تدوین شد که باید به امضا میرسید و متاسفانه آنهم بعد از استعفای من به زمین خورد. اینرا هم بگویم که نه من و نه اعضای اصلی انجمن بر آن نبودیم که برخورد سیاسی با موضوع صنفی بکنیم و برای همین تعامل با دستگاههایی که آنها هم با ما سیاسی برخورد نمیکردند و ما را به عنوان یک نهاد صنفی به رسمیت میشناختند ارتباط داشتیم.
۵ـ جایزه داستان را همان زمان که دبیر بودم پیشنهاد دادم. فراخوانش هم اعلام شد و با بسیاری از ناشران هم تماس گرفتیم که کتابهای منتشرهشان را بفرستند و کار راه افتاد. کتابهایی هم از نویسندگان و ناشران به دستمان رسید اما همین کار هم بعد از استعفای من به زمین خورد.
۶ـ بنا بر آن بود که انجمن هرجا که منافع نویسندگان به خطر میافتد ابتدا رایزنی کند و علاوهبرآن در صورت نیاز، بیانیه صادر کند. این را باید خوب دانست که صدور بیانیه بدون پشتوانههای فکری لازم اقدامی اشتباه است که تبعات هم بخشی از ناحیه نهادهای امنیتی خواهد بود و بخشی نیز حاصل رفتار غلط تهیهکنندگان بیانیه است که بدون درنظر گرفتن شرایط، حرفی پر از غلط و اشتباه و کژتابی بزنند.
۷ـ از سوی هیئت مدیره کنونی انجمن گفته شده که تلاش شده تا انجمن کشوری شود، اولا این امر، کاملا الزامی است و انجمن روزنامهنگاران تهران هم دست به چنین کاری زده. ثانیا متاسفانه هیئت مدیره حتی نتوانسته برای کشوری کردن انجمن هم موفق عمل کند و این مهم تا کنون به انجام نرسیده است.
بهنظر میرسد در انجمن، ارادهای برای کارکردن وجود ندارد و آنچه برای برخی، و نه همه اعضای هیئت مدیره، اهمیت دارد نام ریاست و مانند آن است. اینرا بیجا نمیگویم. درست به یاد دارم زمانی که کاری از سوی من به عنوان دبیر انجمن یا یکی دیگر از اعضا انجام میگرفت برخی احساس میکردند نامشان در سایه مانده و کارها به نام دیگران تمام میشود و فوری سنگاندازی را آغاز میکردند و با کلی مانعتراشی امکان ادامه کار را میگرفتند که همین رفتارها هم باعث شد از هیئت مدیره و دبیری استعفا بدهم؛ کاری که یکی دیگر از دوستان، آقای محمود قلیپور، هم انجام داد. اما ای کاش با رفتن ما آنها که مانع میتراشیدند کار را به نحو بهتری انجام میدادند اما نه تنها اقدامی نکردند که آنچه را هم که بود بر زمین کوبیدند. آنها نمیدانند که بینامی، بهتر از بدنامی است. نمیخواهم بگویم روزهایی که من دبیر انجمن بودم، همه چیز گلوبلبل بود اما به یقین میگویم که کار انجام میشد و اکثر اعضای هیئت مدیره هم تلاششان را میکردند و حتی برخی دوستان خارج از هیئت مدیره با روی باز دعوت ما را برای همکاری در بخشهای مختلف میپذیرفتند. اما همه انگیزهها بر باد رفت و بهرهای از آنها برده نشد.
من شک ندارم که انجمن میتواند به عنوان یک نهاد صنفی، دوباره فعال شود به شرط آنکه اعضایی قدرتمند و دارای تفکر و بینش اجتماعی وارد کار شوند. امیدوارم این کار هم انجام شود و با انگیزهای که در دوستان میبینم بیشک میتوان به آینده امید داشت. اینرا هم بگویم که من مجوز نشر گرفتهام و دیگر عملا عضو انجمن نیستم و نمیتوانم رئیس یا دبیر باشم اما هر چه باشد نویسندهام و نمیتوانم انجمنی را که من به آن تعلق دارم در چنین وضع اسفناکی ببینم.»
جلسات هیئت مدیره تشکیل میشود
اما آتوسا زرنگارزاده شیرازی، رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی کارگری داستاننویسان استان تهران، درباره استعفای محمود قلیپور و محسن حکیممعانی از اعضای هیئت مدیره انجمن به ایسنا میگوید: آقای حکیممعانی تا این لحظه استعفایی به من ارائه نداده است. جناب قلیپور هم استعفای خود را به صورت آنلاین برایم فرستاده که قرار است در اولین جلسه هیئت مدیره بررسی و به رای گذاشته شود. رد و یا قبول استعفا را هم به استحضار او میرسانیم. البته استعفانامه کتبیای از او دریافت نکردهام.
او با بیان اینکه انجمن در مرحله نهایی کشوری شدن قرار دارد و منتظر مجوز وزارت ارشاد و وزارت کار برای برگزاری مجمع عمومی هستند، میافزاید: اساسنامه کشوری انجمن به وزارت کار ارائه شده و باید آنها تأیید نهایی خود را به اساسنامه داده و مجوز برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده برای کشوری شدن به ما بدهند؛ احتمالا ظرف یک ماه آینده این اتفاق خواهد افتاد، در اولین جلسه که هفته آینده خواهد بود هم موضوع استعفای آقای قلیپور را بررسی خواهیم کرد.
زرنگارزاده درباره اینکه حکیممعانی خود به خبرنگار ایسنا گفته به صورت شفاهی استعفا کرده است توضیح میدهد: من درباره گفتارهای شفاهی نمیتوانم صحبت کنم؛ فقط میتوانم بر اساس اساسنامه درباره مدارک مستندی که از استعفای هر عضو از هیئت مدیره به دست من رسیده، چه به صورت مجازی و چه به صورت کتبی و حضوری صحبت کنم. تا این لحظه آقای حکیممعانی نه استعفای مجازی به من داده و نه استعفای کتبی و حضوری.
او درباره تشکیل نشدن جلسات هیئت مدیره هم بیان میکند: جلسات تشکیل شده است و نمیدانم چرا دوستانی که غیبت دارند، میگویند جلسات تشکیل نمیشود؛ جلسات تشکیل شده و ما مصوباتی داشتهایم. حتی جلسهای در تیرماه با اعضای هیئت موسس داشتیم تا آنها هم نظر نهایی خود را در مورد اساسنامه جدید که با اساسنامه استانی فرق دارد، بدهند. اعضای هیئت موسس هم نظر خود را گفتند و اعمال کردیم و اساسنامه جدید را به وزات کار تحویل دادیم. آنها هم طی کارگروهی که با وزرات ارشاد خواهند داشت، آن را بررسی خواهند کرد. زمانی که ابلاغ عمومی اساسنامه و اجازه برگزاری مجمع عمومی را بدهند، ما مجمع را برگزار خواهیم کرد. علاوه بر آن در تابستان گذشته انجمن سه جلسه دیگر هم داشت. اگر کسی میگوید ما جلسه نداشتیم حتما خود غیبت داشته است. حتی ما توانستیم با کسانی که حضور داشتند و با اکثریت آرا یکسری مفاد را تصویب کنیم.
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران درباره چرایی اینکه گزارش این جلسات حداقل در سایت انجمن ارائه نشده و مطالب سایت برای چندین ماه قبل و زمان راهاندازی سایت است، توضیح میدهد: از نظر اساسنامه موظف هستیم سالانه مجمع عمومی فوقالعاده برگزار کنیم و کارکرد یکساله هیئت مدیره را در انجمن به سمع و نظر دوستان نویسنده برسانیم که به خاطر شرایط کرونا نتوانستیم این کار را انجام دهیم. وزارت کار هم به ما اجازه برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده را نه در تیرماه سال ۱۳۹۹ و نه در تیرماه ۱۴۰۰ نداد. در این سالها، گزارش فعالیتهای انجمن به صورت آنلاین هم در صفحه اینستاگرام انجمن و هم در کانال انجمن ارائه شده است. از طرف دیگر به دلیل وضعیت کرونا جلسات هیئت مدیره به صورت آنلاین بوده و دوستانی هم که در گروه اعضای هیئت مدیره بودند، شرکت کردند، بالطبع کسی که استعفا داده و در آن گروه نیست، متوجه برگزاری این نشست نمیشود. همانطور که گفتم در تابستان گذشته سه جلسه حضوری داشتیم و اگر قرار بوده چیزی تصویب یا امضا شود، یا شرایط کشوری شدن، آن را انجام دادهایم.
کارهای پروپاگاندا و خبری نکردهایم
او درباره سایت نیز میگوید: سایت به صورت پلتفرم دیتابیسیک طراحی شده و قرارداد سایت به صورت اختصاصی برای انجمن در تیرماه ۱۳۹۹ بسته شده و آبانماه هم به بهرهبرداری رسیده است. اینکه سایت بهروز نشده به این دلیل است که ما در شرایط کرونا جلسات و همایشی نداشتیم یعنی نمیتوانستیم داشته باشیم؛ چه چیزی را میخواستیم بهروز کنیم؟ از طرف دیگر از اعضای انجمن درخواست کردیم که مدارک و مشخصات خود را بفرستند تا در سایت بارگذاری شود و یا خودشان در سایت عضو شوند و شناسه کاربری بگیرند و مشخصات و آثار خود را بگذارند و مدام میتوانند بهروز کنند، اما دلیل این را که چرا نویسندگان استقبال نکردند، نمیدانم. در واقع پویایی سایت به اعضای انجمن ربط دارد و نمیتوانم بگویم اعضای هیئت مدیره کمکاری کردهاند.
او درباه اینکه چرا خود اعضای هیئت مدیره بهروزرسانی سایت را پیگیری نکردهاند میگوید: یکسری کارها زیرساختی است و این کارهای زیرساختی دارد انجام میشود. آیا بهتر بود در هفته یکسری مطالبی در سایت مینوشتیم و یا اینکه کارهای زیرساختی را انجام میدادیم؟ همین طراحی و برنامهنویسی سایت هزینه و زمان زیادی برد. سه ماه طول کشید تا پلتفرم سایت نهایی شود. شاید کارهای پروپاگاندا و خبری نکرده باشیم اما کارهای زیرساختی انجام دادهایم. شما کارتان خبری است و جنبههای خبری ماجرا را نگاه میکنید اما من رشتهام فنی بوده و به زیرساختها توجه بیشتری دارم. اگر کرونا نبود و جلسهای داشتیم حتما در سایت بارگذاری میکردیم.
زرنگارزاده درباره وضعیت فعلی کارهای انجامشده در انجمن نیز توضیح میدهد: یکی از مشکلات نویسندگان با ناشران این است که آنها متوجه نمیشوند چقدر کتاب چاپ شده و به فروش رفته است. مخصوصا حالا که چاپ از حالت زینک درآمده و به صورت چاپ افست شده است؛ یکی از مهمترین کارهای انجمن این بود که تعاملی با وزارت ارشاد برای گرفتن بارکدهای هولوگرافیک برای تمام کتابیهایی که چاپ میشود، داشته باشیم تا از این طریق تعداد کتابهایی که چاپ میشود و تعداد کتابهایی که به فروش میرود، مشخص شود. کارگروه حقوقی ما در این زمینه چندین ماه فعالیت کرد و متأسفانه حرف نهایی وزارت ارشاد به ما این بود که نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. درباره بیمه هم باید بگویم خانه کتاب خیلی دیر به اعضایی که دو کتاب داشتند، معرفینامه میداد تا عضو صندوق اعتباری هنر شوند و علاقهمندان از طریق صندوق اعتباری هنر بیمه شوند.
او ادامه میدهد: کار دیگری که در دستور کار قرار دادیم اما نیمهکاره متوقف شد، تعامل با اتحادیه ناشران و کتابفروشان بود؛ یکی از مشکلات ما این است که هر ناشری یک نوع قرارداد دارد و شرایطی را برای نویسنده میگذارد. این اتفاق نیفتاد. در واقع نرسیدیم که جلسات حضوری با اتحادیه داشته باشیم. قبل از کرونا هم (از مهرماه تا بهمن ۱۳۹۸) نشستهایی با عنوان شهر و رمان داشتیم که با معاونت فرهنگی شهرداری تهران انجام میشد و قراردادی بسته بودیم که برای انجمن درآمدزایی داشت.
او درباره وضعیت جایزه ادبی انجمن هم بیان میکند: این طور نبود که ما نخواسته باشیم این جایزه برگزار شود اما بنا به دلایلی مجبور شدیم که برگزار نکنیم. همه کارها انجام شده و حتی دبیر جایزه تعیین شده بود اما نشد که جایزه را برگزار کنیم. الان انجمن در حال کشوری شدن است و اساسنامه انجمن صنفی کارگری استان تهران تغییر بسیاری داشته است. هرچند این اقدام بر اساس مصوبه وزارت کار، اجباری بود و ما این را به انجام رساندیم. بعد از برگزاری مجمع عمومی، هیئت مدیره انجمن کشوری داستاننویسان وظیفه سنگینتری بر عهده دارد و امیدواریم کارها را با زیرساختهایی که بنا گذاشتیم و با خزانهای که سهچهار برابر مبلغی را که تحویل گرفته بودیم، دارد، به خوبی پیش ببرند.
ارادهای در هیئت مدیره انجمن وجود ندارد
محمود قلیپور، عضو مستعفی انجمن نیز درباره استعفای خود و وضعیت فعلی انجمن به ایسنا میگوید: هیئت مدیر انجمن از ابتدا اهداف خود را تعریف کرد، در واقع هیئت مدیره میدانست میخواهد چه کاری انجام دهد؛ پیگیری فعالیتهای صنفی، احیای حقوق نویسندگان، معرفی آثار نویسندگان عضو و تعامل با نهادهای مختلف برای برگزاری مراسمها. این اهداف مشخص شده بود. میخواهم بگویم هیئت مدیره انجمن به ناگهان و به خاطر کرونا از کار نیفتاد بلکه میلی برای انجام کار وجود نداشت و این شائبه به وجود آمد که اعضای هیئت مدیره تمایل دارند صرفا نام عضو هیئت مدیره بودن را یدک بکشند.
او میافزاید: تعداد زیادی از نویسندگان هنوز بیمه نشدهاند و من پیگیر بیمه بودم و با صندوق اعتباری هنر ارتباط برقرار کردم تا این موضوع را پیگیری کنند اما میل و ارادهای در داخل هیئت مدیره انجمن برای این کار وجود نداشت. بیشتر درگیر کارهای بروکراسی بودند؛ اینکه عضوی آمد و عضو دیگری رفت. هرچند عضوگیری هم فعال نبود. شاید در دوره هیئت مدیره جدید، ۲۰ نفر هم به انجمن اضافه نشدهاند. در نهایت ابتدا مهدی افروزمنش و بعد محمدهاشم اکبریانی از وضع ناراحت شده و هیئت مدیره را ترک کردند. اما همچنان اعتقاد داشتم میتوانم در این فضا کار کنم ولو به تنهایی اما به جایی رسیدم که دیدم نمیشود کار فردی انجام داد و ترجیح دادم هیئت مدیره را ترک کنم به این نیت که از اعتبار ساقط و مجمع عمومی دوبارهای برگزار شود و اعضای هیئت مدیره جدید وارد کار شوند بلکه انجمن صنفی احیا و نجات داده شود. اما متأسفانه کاری که میکنند این است که با استعفا موافقت نمیکنند زیرا هیئت مدیره از اعتبار میافتد. میلی در آنها وجود ندارد که مجمع برگزار شود. گاهی فکر میکنم شاید نمیخواهند مجمع برگزار شود و تمایل دارند انجمن تعطیل شود. آنها در یک سال گذشته هیچ جلسهای نداشتهاند. بعد از کرونا، جلسات را به گروه واتساپی تغییر دادند و در یک سال گذشته تا زمانی که استعفا دادم شاید ۵۰ پیغام در این گروه رد و بدل نشد. یکسالی بود که فعالیت نداشتم و استعفای شفاهیام را اعلام کرده بودم برای اینکه مجمع عمومی برگزار شود، سوم مرداد ۱۴۰۰ من استعفایم را به صورت کتبی اعلام کردم. تا زمانی که من در هیئت مدیره بودم هیچ کاری انجام نشد و بعید میدانم با این انجمن صنفی ناتوان کسی بتواند کاری انجام دهد. جلسات مشورتی با بزرگان را هم تعطیل کردند.
قلیپور درباره کشوری شدن انجمن نیز بیان میکند: یکی از کارهایی که مدعی هستند که آنرا انجام میدهند، کشوری شدن است. دستوری است و میل آنها هم نیست بلکه دستور وزارتخانه است و باید کشوری شود. این فعالیت انجمن صنفی نیست. چه کردهاند؟
او درباره فعالیتها و تأثیرگذاری انجمن میگوید: ما انتظار نداشتیم اتفاق خاصی رخ دهد، میخواستیم قوام و دوام انجمن را تثبیت کنیم، انجمن شکل بگیرد و محل تجمع نویسندگان باشد و خواسته صنفی نویسندگان بیان شود؛ مانند نهادهای دیگر. امیدوارم انجمن احیا شود. البته با این وضعیت اگر مجمع عمومی برگزار نشود و هیئت مدیره جدید وارد کار نشود واقعا انجمن صنفی به جایی نخواهد رسید و احتمال تعطیل شدن و تشکل انجمن توسط گروه دیگر وجود دارد.
قلیپور خاطرنشان میکند: نویسندگی شغلی است که در فعلیت، فردیت اهمیت دارد اما در ذات یک شغل اجتماعی است و با رصد مردم و جامعه در ارتباط است. نویسندههای ما متأسفانه معتقدند امکان انجام کار جمعی در کشور وجود ندارد و یا در جامعه کنونی امکانش نیست. اما مسئله بایدهاست. مگر میشود ما نویسندهها یک نهاد برآمده از خودمان نداشته باشیم و نتوانیم با هم کار کنیم؟ معتقدم کسانی که معتقدند کار جمعی نمیشود کرد، اساسا دغدغهای ندارند که مطرح کنند. شاهدیم آثار نویسندهها توقیف میشود، آثارشان بدون کسب اجازه نویسنده در فیلمها استفاده میشود. اینها به کجا مراجعه کنند؟ ما باید نهاد صنفی داشته و تلاش کنیم کار جمعی انجام دهیم.
هیئت مدیره به این نتیجه رسید که استعفاها را نپذیرد
اما امیر خداوری، بازرس انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران درباره اعتبار هیئت مدیره انجمن با توجه به استعفای چهار نفر از اعضا، میگوید: طبق اساسنامه استعفا باید مورد پذیرش هیئت مدیره قرار میگرفت. هیئت مدیره به این نتیجه رسید که استعفاها را نپذیرد که هیئت مدیره از اعتبار ساقط نشود اما هیئت مدیره عملا نمیتوانست جلسهای را برگزار کند و برای رسمیشدن جلسه آن تعداد افرادی که باید حضور داشته باشند، عملا حضور پیدا نمیکردند. این بنا را گذاشتند تا انتخابات را برگزار کنند و هرچه زودتر هیئت مدیره جدید روی کار بیاید. اتفاقاتی مانند کرونا و مسائل دیگر هم آن را به تعویق انداخت. از نظر زمانی هم دوره هیئت مدیره گذشته است.
او درباره اینکه آخرین جلسه هیئت مدیره چه زمانی بوده است، بیان میکند: خاطرم نیست اما از آنجا که آقای قلیپور استعفای کتبی نداده بودند، در غیبت ایشان هیئت مدیره میتوانست جلساتی داشته باشد و اتفاقا جلساتی برگزار شد.
استفاده از باگهای قانون و انجام نشدن کار غیرقانونی
خداوردی درباره جلسه تیرماه هیئت مدیره نیز بیان میکند: جلسه داشتیم تا بتوانیم از این بحران عبور کنیم اما تا جایی که میدانم، نمیتوانست جلسه رسمی باشد زیرا تعداد حاضران کافی نبود.
او درباره وضعیت انجمن که طبق گفته او در بحران است، توضیح میدهد: صحبت از کار قانونی باشد باید اساسنامه و عملکرد و گزارشها را نگاه کنیم. هر قانونی باگهایی دارد و میتوان از آنها استفاده کرد مانند استعفای اعضا، که باید هیئت مدیره از اعتبار ساقط میشد اما استعفای آنها را نمیپذیرد که باقی بماند. هیئت مدیره اشتباه قانونی نکرده و کار خلاف قانون مرتکب نشده اما مسئله کار خلاف قانون کردن یا نکردن نیست؛ مسئله کارکرد است و کارهایی را که از انجمن صنفی انتظار میرفت، نتوانست به انجام برساند.
مشکلِ نبود اعتبار و بزرگان
خداوردی خاطرنشان میکند: به گمانم انجمن صنفی در دوره دوم، در روز انتخابات دوره دوم شکستش شروع شد. به خاطر اینکه در انتخابات بیشتر کسانی که سابقهای داشتند از حضور در انتخابات استنکاف کردند و حاضر نشدند و چون حاضر نشدند افرادی که آمدند با تمام شور و شوق و استعداد از شیخوخیت لازم برخوردار نبودند. اینها گمان من است. به گمانم انجمنی که تازه سال سومش است بیش از هرچیزی نیاز به اعتبار دارد که این اعتبار به بزرگان این صنف برمیگردد که فقدان آن بیشترین اثر را بر کارهای بعدی گذاشت. یکسری اختلاف هم پیش آمد؛ مثلا تعامل انجمن با نهادهای دیگر که تصمیم گرفتن دربارهاش دشوار است، برخی موافق بودند و برخی مخالف و در نهایت این اتفاق نیفتاد که مشکلی را از مشکلات نویسندهها حل کند. یکی از مهمترین مشکلات فقدان ریشسفیدی و گیسسفیدی لازم در انجمن بود.
حساسیت نویسندهها به تعامل با نهادهای حاکمیتی
او در ادامه میافزاید: من موافق این هستم تا دوستانی که عضو هیئت مدیره بودند درباره اتفاقاتی که افتاد و مشکلاتی که با آنها روبهرو بودند بیشتر صحبت کنند تا افرادی که بعدا خواستند در این زمینه اقدام کنند با برخی از این مشکلات آشنا باشند. اینکه ما برای تعامل با نهادهای دیگر ارتباط برقرار کنیم یا نه، سوال مهمی بود که انجمن باید تصمیم جدیای میگرفت. اما مشکلی که در نویسندهها هست و در صنفهای دیگر کمتر وجود دارد حساسیتی است که نویسندهها نسبت به تعامل با نهادهای حاکمیتی دارند. این حساسیت نه در سینماییها هست و نه در تئاتر و خبرنگاران. برای برخی از اقدامات باید وارد تعامل شوید؛ مثلا درباره سانسور باید وارد تعامل شوید یا حق تألیف؛ اگر وارد نشوید نمیتوانید کاری انجام بدهید و اگر وارد شوید حساسیت بالا میرود. در برخی از بیانیهها این حساسیت را میتوانید احساس کنید. چون هیئت مدیره نمیخواهد وارد درگیری با نهادها شود، در جایی که طبیعتا باید بیانیه دهد، بیانیه نمیدهد و جایی که بیانیه میدهد بیانیه بسیار رنگپریده میشود. هرچند نویسندگی در ایران نسبت به صنفهای هنری دیگر سابقه طولانی دارد اما سابقه تعامل و بده بستان با حاکمیت را نداشتیم و تصورمان بین صفر و صد بوده؛ یا کاملا وابسته باشی و یا در جبهه مقابل قرار بگیری، و همه اینها مقداری به بیتجربگی ما نویسندهها با نهادهای مختلف برمیگردد که باعث شد عملا نتوانیم فعالیت کنیم. فقدان ریشسفیدی و کمتجربگی در تعامل و حساسیت نویسندگان، به کارهایی که انجمن میتوانست انجام دهد لطمه زد.
انتهای پیام