به بهانه روز آتش‌نشان؛

از کف زدن مردم برای خاموش کردن آتش تا مرگ جوان ۲۰ ساله ی مهمان!

هفتم مهرماه ۱۳۵۹ یادآور شهادت جمعی از آتش‌نشانان کشور در پالایشگاه نفت آبادان است، شهیدانی که با غلتیدن در خون و آتش، امید و مهربانی را برای نسل‌های بعدی به یادگار گذاشتند وحادثه بمباران پالایشگاه نفت آبادان توسط هواپیماهای رژیم بعث صدام اولین و آخرین حادثه برای مهرورزی و ایثار آتش‌نشانان نبود و فداکاری و شهامت آنها هر روز بیشتر از قبل حس شده و زمزمه ی رشادت هایشان از گوشه و کنار شنیده می‌شود.

به گزارش ایسنا، آتش‌نشانی شغلی پر استرس و بدون شک خطرناک و پر از ماجراست؛ انسان‌هایی که بدون ترس در بدترین لحظات و صحنه‌های دلخراش نیز سرلوحه تمام کارهایشان نجات کسانی است که منتظر آنها هستند. قطعا با دیدن شعله‌های آتش، یا ترس و اضطراب حوادث دیگر تنها صدایی که آرامش‌بخش و امیدوارکننده است صدای خودروی فرشتگان نترس و پر از محبت آتش نشانی خواهد بود.

فرشتگان سرخ پوشی که با قلبی رئوف و دلی چون شیر بی مهابا در دل حریق می زنند و زندگی بخش گرفتاران در دود و آتش می شوند.با اینکه نام سازمان‌های آتش‌نشانی با آتش گره خورده اما کمتر حادثه‌ای می‌توان یافت که امدادگران این بخش پای ثابت مهار حادثه و نجاتگری نباشند و هفتم مهر ماه روز بزرگ‌مردانی از جنس تلاش و ایثار است.

کسانی که روز و شب، ساعت و دقیقه، تعطیل و غیرتعطیل، جمعه و شنبه و عید و... برایشان فرقی ندارد. در کسری از ثانیه، آرامش و امنیت را حتی در دل شعله‌های وحشتناک آتش یا زیر آوارهای بی‌رحم برایمان به ارمغان می‌آوردند و در قبال تشکر خشک و خالی اما پر از امید و آرامش‌مان، لبخندی به معنای واقعی خوشحالی تقدیم ما نموده و ما را در امنیت رها کرده‌ و به سوی نجات و تغییر سرنوشت فرد دیگری راهی می‌شوند.

به بهانه روز آتش نشان پای صحبت های صمیمانه دو تن از عزیزانی نشستیم که یکی از آنها در این راه موی سپید کرده اما هنوز سرحال و آماده خدمت است و دیگری که کمتر از یک سال از شروع کارش می گذشت و شور و عشق به آتش نشانی به راحتی از چهره اش خوانده می شد.

آتش یار دوم،اصغر افروز که سابقه ۲۰ ساله در شغل شریف آتش نشانی دارد با افتخار از اینکه در تمام سال های فعالیتم بحث خدمت رسانی به مردم را مدنظر قرار داده و سعی کردم که به بهترین نحو آن را انجام دهم می گوید:هرکسی باید به شغل و کار خود علاقه داشته باشد تا در آن موفق شده و کار برایش خسته کننده نباشد و آتش نشانی نیز از این امر مستثنی نبوده و نیازمند شور و اشتیاق فراوان،علاقه،جسارت و مهارت های متفاوت است و در این شغل عملیات ها بیشتر به صورت تیمی بوده و بحث نجات جان و مال مردم در اولویت کار ما قرار دارد.

وی با بیان اینکه با هر زنگی که به آتش نشانی زده می شود اضطراب وجود ما و همکارانمان را در برمی گیرد تا بتوانیم هرچه سریع تر در محل حادثه حاضر شویم و از وقوع حادثه ای تلخ جلوگیری کنیم ادامه می دهد :با اطلاع رسانی های صورت گرفته اغلب مردم در هر مکان و زمانی که با حوادث روبرو می شوند با آتش نشانی تماس می گیرند و می توان گفت تمام عملیات های آتش نشانی پر استرس و تشویش هستند اما بحث نجات جان مردم می تواند لحظات شیرین عملیات هایی با شروع تلخ باشند و وقتی فردی را که در شرایط نامساعدی گیر افتاده و هر لحظه احتمال می دهد جان خود را از دست دهد را نجات می دهیم حسی خاص  وجودمان را فرا می گیرد.

این آتش نشان فداکار با ناراحتی از به یادآوردن تلخ ترین خاطره خود از دوران خدمتش بیان می کند: آتش نشانی به خاطردرگیر بودن با حوادث مختلف اغلب دارای خاطرات تلخی است و یکی از آنها که چند سال پیش اتفاق افتاده و هیچوقت از ذهن من پاک نمی شود این است که خانواده ای به مراسمی در تهران می رفتند و پسری ۲۰ ساله ازاقوام پیش آنها امانت بوده و یک تریلی در بین مسیر همدان به تهران روی ماشین آنها واژگون شده وتصادف بدی رخ داده بود و زن خانواده با وجود آسیب شدید مدام به هوش می آمد و به آن پسر اشاره می‌کرد و می‌خواست که او را نجات دهیم و با آن حال نیز نگران پسر بود اما متاسفانه بر اثر صدمات وارد شده آن جوان فوت شد.

نجات معجزه آسا از پراید پرس شده

وی با بغضی شیرین از مرور حادثه ای که با وجود سخت بودن شرایط آن افراد حاضر جان سالم به دربرده بودند، می‌گوید: تصادف دیگری در جاده تهران بود که واژگونی خودرو اعلام شد و ما سریع به سمت محل حادثه حرکت کردیم ودر نزدیکی آنجا ۱۰ تنی را دیدیم که چپ کرده و با خود فکر کردیم که راننده آن راحت می‌تواند از ماشین خارج شود و نیازی به جرثقیل نیست اما بعد که نزدیک شدیم گفتند که یک پراید زیر این ده تن است وپس از رسیدن ماشین نجات و بلند کردن آن ماشین با پرایدی که کاملا تخت شده بود مواجه شدیم و انتظار نداشتیم که سرنشینان زنده باشند وبلافاصله با قیچی سقف پراید را بریده و منتظر روبرو شدن با صحنه دلخراشی بودیم ومن مدام چشمانم را می‌بستم که آن صحنه را نبینم اما بعد از اینکه سقف را بلند کردیم با چهار جفت چشم که از ترس به ما خیره شده بودند روبرو شدیم و هر چهار نفر آنها زنده و با اندکی آسیب از ماشین خارج شدند که این صحنه را هیچوقت فراموش نخواهم کرد و اکنون بعد از گذشت چندسال هم با یادآوری این خاطره از شادی و معجزه ای که در آنجا دیدم بغض می‌کنم.

افروز با بیان اینکه آسیب‌های جانی و صحنه‌های دلخراش تصادفات دلمان را به درد می‌آورد و از مردم می‌خواهیم که نکات ایمنی و راهنمایی را بیشتر رعایت کنند می‌افزاید: از این صحنه‌های اعجازگونه در عملیات‌های آتش نشانی بارها دیده می‌شود و شرایطی هستند که ما حتی انتظار نداریم که پیکر افراد سالم باشد اما در بعضی حوادث خواست خدا بر این بوده که افراد جان سالم به در ببرند و این موارد از صحنه‌های ناب شغل ما است و اگر در مدت خدمت سختی‌هایی می‌بینیم که شاید یک آدم معمولی در طول زندگی هرگز نمی‌بیند سعادت نیز داریم صحنه‌ها و معجزه‌هایی را ببینیم که حتی مردم در جریان آن نیز قرار نمی‌گیرند و این موضوع مصداق بارز این شعر خواهد بود که "گر نگهدار من آن است که من می‌دانم؛ شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد".

این آتش یار دوم معتقد است که تلاش برای نجات جان مردم باعث می شود که خدا نیز در هر شرایطی هوای آتش نشان ها را داشته باشد می گوید:یکی از عملیات ها ساختمان مخروبه ای بود که در طی ماموریت مجدد  آوار شد و من با اشاره وفریاد همکاران متوجه ریزش و آوار شدم و سعی کردم سریع از آنجا خارج شوم اما یک تیر روی کتفم افتاد وآسیب دیدم اما یکی از مزیت های اصلی آتش نشانی  کار تیمی است وما در عملیات ها تلاش می کنیم که هوای همدیگر را داشته باشیم و آتش نشانان به طور کامل در معرض خطرات هستند به طوری که در اکثر موارد بخاطر وقوع حادثه ای مردم از آنجا فرار می کنند اما ما باید به دل حادثه برویم.

کتک خوردن آتش نشان

افروز با تعجب و لبخندی از به خاطر آوردن یکی از عملیات هایش ادامه می دهد: پارسال به ماموریتی اعزام شدیم که خانمی دست خود را برای تمیزی لابه لای شیشه های بخاری برده و آنجا گیر کرده بود و مدام فریاد می کشید و درحینی که کلاف را باز می کردم  به دست خانم فشار آمده و در این میان یک سیلی به من زد و برق از سرم پرید که چرا این خانم مرا می زند اما بعد از آن عذرخواهی کرد که آن لحظه دست خودش نبوده و عمدی این کار را انجام نداده است.

این آتش نشان ساعی درباره پر استرس ترین عملیات خود طی ۲۰ سال سابقه کاری خود می گوید: پل میدان بار متاسفانه به جایی تبدیل شده که برای خودکشی زیاد به آنجا می روند که در این مدت ۳ مورد از آنها توسط آتش نشانی نجات یافتند و در سال گذشته دختر ۱۴ ساله ای اقدام به خودکشی کرده بود که در این مواقع برای اینکه به شخص استرس وارد نشود بدون آژیر می رویم و ماشین را دورتر پارک می کنیم و در آن ماموریت به سمت آن دختر رفتیم و وقتی از بغل نگاه کردم دیدم پنجه پایش بیرون بوده و دستش را به جایی نگرفته و پایین پل چندین نفر جمع شده بودند و داد میزدند و آن لحظه استرس این را داشتم که نکند با یک حرکت اشتباه به پایین پرت شود و همکارم از سمت دیگر به او نزدیک می شد و وقتی سرش را چرخاند من را دید و سریع به همکارم اشاره کردم و او سریع دختر را لای نرده ها گرفت و استرس شدیدی داشت چون با یک خطا ممکن بود به پایین پرت شود اما به خوبی توانستیم موقعیت را مدیریت کنیم و در همین هفته نیز موضوع خودکشی بار دیگر تکرار شد که سریع بچه ها را اعزام کردم و خوشبختانه یکی از همکاران بعد از چند دقیقه حرف زدن و مشغول کردن آن خانم همکار دیگر از بغل لوله ها او را گرفته و نجات دادند.

وی  با بیان اینکه کار نوجوان ایذه ای که به دل آتش زده و دو خانم را از آتش نجات داده بسیار قهرمانانه بوده و قابل تقدیر است تصریح می کند: توصیه ما به کسانی که می خواهند آتش نشان شوند این است که اگر عشق ندارید اگر برای مخاطره و تشویش مدام آماده نیستید وارد این کار نشوید و آتش نشان ها مدام منتظر این هستند که اتفاقی بیفتد و این انتظار از روی اشتیاق نیست بلکه برای خدمت رسانی سریع ناگریزیم که منتظر باشیم  و آتش نشانی هر لحظه دارای یک چالش جدید است بنابراین در این کار فقط کسانی موفق خواهند شد که عشق به خدمت داشته و خود را برای مخاطره آماده کرده باشند.

این آتش نشان با تجربه با بیان اینکه یک نظام بندی مشخص کشوری برای درجه آتشنشان ها وجود دارد که سابقه کاری،مدارک تحصیلی،دوره های طی شده در ارتقا این درجات دخیل است می گوید:در هنگام وقوع حادثه بعضی از مردم اول خود اقدام می کنند و بعد همسایه ها وارد می شوند و سپس به آتش نشانی خبر می دهند اما باید در اولین اقدام با ۱۲۵ تماس بگیرند همچنین در هنگام قطعی برق کودکان به تنهایی از آسانسور استفاده نکنند چراکه در این مدت مواردی داشتیم که کودکانی در آسانسور گیر افتادند و به شدت ترسیدند و توصیه می کنیم افرادی که بیماری های خاص دارند و افراد مسن و دارای معلولیت تنهایی  ودر ساعت خلوت از آسانسور استفاده نکنند یا حتما به اطرافیان خود خبر دهند.

افروز، شیفتی بودن، دوری از خانواده وحضور مدام در حوادث و عملیات‌های خطرناک را از سختی‌های آتش نشانی دانسته و بیان می‌کند: چندباری قصد استعفا از آتش نشانی را داشتم اما عشق و علاقه ی فراوانم به این کار مانع شد و آتش نشانی یک شغل عملیاتی است و اگر در هر شغل دیگری باشیم با داشتن اندکی سابقه می‌توان طبق آن پیش رفت اما در این ۲۰ سال که در آتش نشانی خدمت می کنم هیچکدام ازعملیات‌ها شبیه هم نبوده و همیشه باید تجربه‌های جدید داشته باشید و هیچگاه نمی‌توان طبق تجربه‌های قبلی عمل کرد و آتش نشانان در طول ماموریت باید از لحاظ ذهنی،بدنی،تجربه و مهارتی آماده باشند تا بتوانند به نحو احسن خدمت رسانی را انجام دهند.

آتش نشان دوم ،مصطفی صفایی نیز در گفت‌وگو با ایسنا با شوری که از چهره‌اش پیداست از علاقه خود به این شغل با وجود سختی‌هایش می‌گوید: در سال ۹۸ سازمان آتش نشانی استخدامی گذاشته بودند و بخاطر علاقه‌ای که به اینکار داشتم بلافاصله دفترچه را گرفته وثبت نام کردم و با موفقیت آزمون‌های مختلف آن را پشت سر گذاشتم و در آن مدت مدام به ایستگاه‌های موجود در سطح شهر سر می‌زدم و از آتش نشانان سوال می‌کردم و آنها خلاصه می‌گفتند که آتش نشانی عشق است و از آبان پارسال بعد از گذراندن دوره آموزشی مشغول به کار شدم.

وی با بیان اینکه صحنه‌های دلخراش و دردناک بسیاری در این شغل دیده می‌شود و وقتی بیسیم حریق منزل را اعلام می‌کند تمام نیروها به سرعت در محل ظاهر می‌شوند و حس لذت بخش بعد از نجات افراد درگیر در حادثه را با دنیا نیز نمی‌توان تعویض کرد می‌افزاید: در یکی از عملیات‌های حریق منازل با سرعت به محل حادثه رسیدیم و دیدیم که خانواده در بالکن هستند و کل خانه را دود گرفته بود و اگر دیرتر می‌رسیدیم ممکن بود که جان خود را از دست دهند و لحظه ای که مردم را نجات می‌دهیم و حسی که بعد از آن در چشمهایشان دیده می‌شود سختی عملیات را از یاد می‌برد و هیچ لذتی برای ما از وقتی که آتش نشان شدیم بالاتر از لبخند رضایت ونگاه حاکی از شور و شوق زندگی افراد نجات یافته نیست.

مردم از آتش فرار می‌کنند و آتش نشان به دل آتش می‌زند

این آتش نشان تازه کار اکثر عملیات‌ها مانند چاه، حریق و تصادف را پر استرس دانسته و اضافه می‌کند: تمام آتش نشانان با جان و دل خود را به محل حادثه می‌رسانند تا هرچه سریع‌تر مشکل حل شود و اکثر عملیات‌ها در حوزه خاطره‌های تلخ قرار می‌گیرند مگر اینکه یک حادثه تلخی اتفاق می‌افتد که فی نفسه مرگبار است و به لطف همت و تلاش دوستان فرد زنده بیرون می‌آید آن موقع ضرر مالی دیگر مدنظر نیست و نجات آن با حس بسیار خوبی همراه است و وقتی مردم خانه‌هایشان آتش می‌گیرد همه زندگی خود را رها می‌کنند و از شعله‌های آتش فرار می‌کنند اما در همان لحظه آتش‌نشانان به دل آتش می‌روند و نوید امیدواری می‌دهند.

وی با بیان اینکه که در مرحله اول اطفا حریق از خاموش کننده آب استفاده می‌کنیم و در صورت وجود مایعات قابل اشتعال در محیط و سطح کم از کپسول‌های پودر و گاز استفاده می‌شود و اگر مقیاس وسیع‌تر باشد فوم‌های اطفا حریق استفاده می‌کنیم که در اصطلاح عامیانه به آن کف می‌گویند، بیان می‌کند: آقای احمدی فرمانده ایستگاه شماره شش تعریف می‌کرد که ما سر محل رفتیم و شلنگ کشیدیم بردیم بعد و بخاطر عملیات‌های همزمان نفر کم بود تا نیروهای کمکی برسد بخاطر همین من به یکی از مردمی که آنجا حضور داشت گفتم که به همکارم بگوید که کف بزند و بعد دیدم که کف نیامد و از آن شخص پرسیدم که آقا چی شد مگر نگفتی کف بزند او گفت علاوه به همکارت به چند نفر دیگر هم گفتم و آن‌ها نیز کف می زنند!

صفایی با بیان اینکه بیماری‌های تنفسی، انواع شکستگی‌ها و دررفتگی، ضربات جسمی، سقوط از ارتفاع و آسیب‌های روحی ناشی از دیدن صحنه‌های دلخراش از دیگر خطراتی است که یک آتش‌نشان را تهدید می‌کند اما با این وجود آتش نشانی شغل نیست عشق است ادامه می‌دهد: آتش‌نشانان کنار همه مهارت‌های جسمانی و حرفه‌ای که دارند باید دارای مهارت‌های روان‌شناسی، خلاقیت و توان تصمیم‌گیری در لحظه هم باشند تا در زمان حادثه بهترین و مؤثرترین اقدام را انجام دهند.

این آتش نشان دوم با بیان اینکه من قبل از ورود به آتش نشانی فکر نمی‌کردم انقدر حریق منزل و خودرو زیاد باشد و مهم است مردم موضوعات ایمنی را جدی بگیرند، خاطرنشان می‌کند: متاسفانه در جامعه ما به نکات ایمنی ساختمان سازی و استفاده از کپسول آتش نشانی خیلی توجه نمی‌شود و باید در زمینه اطلاع رسانی و آموزش همگانی اقدامات بیشتری صورت گیرد اما وجود یک کپسول کوچک در خانه از آسیب‌های مالی زیاد جلوگیری می‌کند و وجود کپسول در هرماشینی لازم است و اگر آتش در ۱۰ ثانیه اول خاموش شود آسیب کمتری می‌بیند و باید سیستم‌های اطفا و اعلام حریق در ساختمان‌ها نصب شوند.

روز ملی آتش‌نشانی و ایمنی روز تجلیل و پاسداشت جایگاه مردانی است از جنس ایثار، شهامت و شهادت و فرشته‌های نجاتی که آتش عشق خدمت به خلق در وجودشان زبانه می‌کشد تا آتش سوزان و سوزنده حوادث را در زندگی خلق خاموش کنند.

 آتش نشان‌ها خادمان همیشه آماده در حوزه آتش نشانی آن ایثارگرانی هستند که ایمنی، امنیت و آرامش جامعه امروزی مدیون زحمات بی منت آن‌هاست که با تکیه بر همت و تلاش و توان ایثارگری نیروهای غیرتمند و جان برکف، به شایستگی عهده دار این مسئولیت خطیر هستند.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۷ مهر ۱۴۰۰ / ۰۸:۴۰
  • دسته‌بندی: همدان
  • کد خبر: 1400070704179
  • خبرنگار : 50237