مهدی ایمانی شهمیری که مستندش به تازگی برنده تندیس و دیپلم افتخار در بخش مستند کوتاه جشنواره روسی کازان شده است، می گوید که این مستند درباره یک بافته قدیمی ایرانی ساخته شده است.
او به ایسنا توضیح می دهد: مستند «پریزاد» درباره یک بافته ی تقریبا ناشناخته در ایران به نام گلیج است و از مشتقات گلیم محسوب نمی شود، بلکه خودش مادر هست؛ یعنی شکل بافتش فرق می کند. شبیه جاجیم هست ولی به نظر من از جاجیم هم قدمتش بیشتر است. به این دلیل که جاجیم دورو و این یک رو است. یعنی حتما گلیج قبل از جاجیم ایجاد شده بوده و فرق های بسیار زیادی در طرح و شکل با جاجیم دارد. گلیج مختص مناطق شمال سمنان و بخشهایی از جنوب مازندران است و صرفا در چند روستا بافته می شود و در بقیه مناطق کشور این بافته وجود ندارد.
ایمانی افزود: محوریت فیلم تقریبا بین یک شخصیت که پیرزنی تنها است و خود بافته است و طبیعتا در لفافه می شود گفت که درباره بافته وضعیت امیدبخشی نیست؛ داریم به نوعی عنوان می کنیم که بعد از مثلا فوت این زن، شاید گلیج رفته رفته به طور کامل فراموش بشود؛ چون استادکارها و بافنده اش دیگر دارند پیر می شوند و دیگر بعد از آن به آن شکل وجود نخواهد داشت.
این مستندساز در پاسخ به این پرسش که یک مستند چه ویژگی هایی باید داشته باشد که در سطح بین المللی مطرح شود؟ گفت: در سطح بین الملل، اتفاقی که برای فیلم ها و مستندها به صورت مختلف می افتد، به خیلی چیزها بستگی دارد. یکی از آن ها اینکه سیاست آن جشنواره چگونه است؛ یعنی مشخصا جشنواره ای که امسال دارد برگزار می شود، فرضا جشنواره کازان، سیاستش چگونه است و اهداف جشنواره چیست. طبیعی است مثل همان چیزی که ما در ایران هم داریم و اهدافی را برای جشنوارهی هر سال مشخص می کنیم. و چیز دیگری هم که خیلی برایشان مهم است، اینکه اول مستند باشد و روح حقیقت و واقعیت درون آن پررنگ باشد. کلا خارجی ها دیدن فرهنگ جامعه های دیگر را خیلی دوست دارند و می پسندند؛ خصوصا وقتی این فرهنگ با استعاره یا متافور آن سرزمین در ارتباط باشد؛ از آنجا که کلا استعاره یک شکل بالا و متعالی از هنر است، من تقریبا می توانم بگویم فیلم هایی که جنبه های استعاری دارند و زیر متن درونشان پررنگ است به نوعی اعتبار هنری دارند و از این جهت آن ها به این فیلمها توجه می کنند. به داستان و شکل داستان گویی هم برمی گردد اما خوب مشخصا امسال جشنواره کازان سیاستش گفت و گوی فرهنگی بود و دوست داشت که در کشورهای جهان اسلام بتواند این زبان مشترک فرهنگی را پیدا کند. به نظر من هنر، اساسی ترین و بهترین شکل زبان مشترک برای همه تمدن ها و همه فرهنگ ها است. ما هر وقت به تمدن ها و به فرهنگ ها رجوع می کنیم، غالب ترین مولفه ای که درونشان مورد توجه قرار می گیرد، هنر ها هستند. معماری، موسیقی، نقاشی، بافتن، و انواع مختلف قالی بافی، برایشان مهم و جذاب است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان گفت تنها مستندهایی که درباره وضعیت کشور سیاه نمایی میکنند، مورد توجه جشنوارههای خارجی قرار می گیرند؟ گفت: سیاه نمایی، یک عبارت کلی است. متاسفانه نه تنها برای خود من، بلکه برای خیلی های دیگر، این انگ زده می شود که محصولات و تولیدات فیلمی ایران چون سیاه نما هستند آن ور بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. نمی توانم بگویم اصلا همچین چیزی نیست، ولی آنطور که برخی هم تاکید می کنند، نیست. «پریزاد» که اصلا اینگونه نیست. «پریزاد» اصلا سیاه نمایی نیست؛ اتفاقا «پریزاد» یک اصالت فرهنگی و اسطوره ای در مورد یک سرزمین را نشان می دهد.
او سپس تصریح کرد: بگذارید من درباره سیاه نمایی چیزی بگویم؛ به نوعی می خواهم از همکارهای خودم رفع اتهام کنم. ما مثلا می گوییم مباحث اجتماعی را بررسی می کنیم، آن ها دوست دارند. اصلا مسائل حقوق بشر که در کل دنیا مورد توجه هستند. چیز دیگری که وجود دارد، اگر فیلم های جشنواره هایی مثل کن فرانسه را هم نگاه کنید و تولیدات خود فرانسه یا تولیدات خود اروپا را هم ببینید، خب خیلی از آن ها نقد اجتماعی شان هستند. خیلی از آن ها بازتاب مشکلاتی هستند که در واقع مردم آن ها دارند. در این صورت آیا ما می گوییم، چون این ها سیاه نمایی می کنند از کشور فرانسه یا کشورهای اروپایی، پس آنجا هم دیده می شوند؟؛ اینگونه نیست. خیلی از فیلم هایی که انگ سیاه نمایی به آن ها خورده می شود، حقیقت و واقعیت روز جامعه هستند و سیاسی کردن مقوله هنری، درست نیست.
ایمانی در همین زمینه ادامه داد: به هر حال ما در نوع نگاه و نگرش اختلاف هایی داریم، ولی تسری دادن این اختلاف ها و نگرش ها به همه شکل از ابزار بیانی، مثل هنر اشتباه است؛ یعنی شاید از ناآگاهی نسبت به حوزه کاری میآید. عموما هم این انگ را افراد سیاسی به هنرمندان می زنند که قاعدتا درک هنری هم ندارند و برایشان سیاه نمایی عبارتی است که به خیلی ها نسبت می دهند. ولی خب علیرغم همه این حرف ها، جشنواره هایی هم هستند که شیطنت هایی دارند و ممکن است که یک جا بیایند از بین یکسری فیلم ها که ظرفیت هنری قوی ای دارند، نگاه و تاکیدشان را کاملا بر جنبه سیاسی بگذارند. این هم وجود دارد؛ مثلا برلین یکی از آن جشنواره هاست که جنبه سیاسی خیلی برایش مطرح است.
او درباره تاثیر کرونا بر ساخت مستند «پریزاد» که در سیمای مرکز سمنان تولید شده است، عنوان کرد: در مرحله پیش تولید که قاعدتا کرونا نبود. در اواخر مرحله تولید تقریبا خبرهای کرونا آمد ولی آنچنان درگیر نشدیم اما در مرحله ی پس از تولید یعنی تدوین، صداگذاری و موسیقی ما کاملا درگیر کرونا شده بودیم و این، شرایط را خیلی برایمان سخت کرد، کمی دورکاری ایجاد کرد، رفت و آمدها سخت بود و همین اتفاق مرحله پس تولید را زمان بر کرد.
تهیه کننده و کارگردان «پریزاد» درباره زمان و هزینه ساخت این مستند توضیح داد: از نیمه دوم سال ۹۸ تا نیمه اول ۹۹ ما همچنان درگیر ساخت این فیلم بودیم. البته بین مراحل ساخت، فاصله هایی هم افتاده است چون نفس مستند بوده است. درباره هزینه هم باید بگویم هزینه ها بالا بود. الان که هزینهها خیلی بالاست و واقعا فیلم سازی کار سختی است. از طرفی متاسفانه برآوردهای سازمانی آنچنان تغییری نکرده است، یعنی پولی که تهیه کننده یا کارگردان از واحدی که فیلم را به او سفارش می دهد میگیرد، هیچ تغییری نکرده است اما دستمزد عوامل خیلی افزایش پیدا کرده و شاید سه ـ چهار برابر شده است. من هیچ وقت محاسبه نکردم ببینم هزینه کلی «پریزاد» چقدر بوده است ولی فکر می کنم بالای سقف شصت میلیون شده باشد.
انتهای پیام