این استاد دانشگاه و پژوهشگر در گفتوگو با ایسنا درباره هیچانهها اظهار کرد: میتوانم از وجه ادبی درباره این موضوع صحبت کنم؛ ما در ادبیات با هنری با عنوان ایهام طرف هستیم که این ایهام حاصل یک نوع پیچیدگی معنایی است. در واقع این پیچیدگی معنایی گاه معنی را از کلام سلب میکند که در قدیم به این نوع اشعار، «تزریق» میگفتند. در نثر هم نمونههایش را داریم که به آن مسلوبالمعانی و یا چهار اندر چهار میگویند که در این نوع سخن گفتن با وجود اینکه تمام عناصر کلامی و ادبی وجود دارد، معنی غایب است. این نوع هنجارستیزی هم کار راحتی نبوده است؛ تمام عناصر را استفاده کنید اما آنقدر هوشمندی داشته باشید که کلام شما هیچ معنای محصلی نداشته باشد.
او سپس گفت: یکی از وجههای مهم این نوع اشعار طنز بوده یعنی طنازی و سرگرمی و به قول امروزیها سر کار گذاشتن خواننده نقش مهمی در این اشعار یا متون داشته است و اصل این موضوع بیشتر از باب سرگرمی و طنازی مطرح بوده است. بعدها از این تزریق برای نقد ادبی هم استفاده میکردند و به اشعاری که ناخواسته از معنا خالی میشدند هم میگفتند. یکی از ویژگیهای هنر ناب همین ایهام بود بخصوص در دورههایی که شعر خیلی از لحاظ بیانی پیچیده میشد. در اواخر دوره تیموری شاهد این اتفاق هستیم و اوجش هم دوره صفوی بوده است. عمده تلاش شاعران برای خیالانگیزی و نازک کردن معنی بود. بر این اساس شعر از معنا دور میافتاد، ما شاعرانی را سراغ داریم که شعرشان از لحاظ خیال، شعر پیچیده است اما معنا در آن باریک و ناپیدا است. ناقدین ادبی به این اشعار همان برچسبی را میزدند که زمانی برای طنز و سرگرمی درست میشد، به این اشعار هم میگفتند تزریق.
شفیعیون ادامه داد: در واقع ما دو دسته شاعر در تاریخ ادبیات داریم؛ کسانی که واقعا میخواستند شعر بیمعنا برای طنز و سرگرمی بگویند. عدهای هم به واسطه اینکه شعرشان از لحاظ معنی تا حدی پیچیده میشد از سوی منتقدین متهم به تزریقگویی میشدند. از این شاعران بسیار داریم. مثلا زلالی خوانساری که شاعر قدری است و منظومهسراست، در اشعارش خیال و استعاره پیچیده وجود دارد و به واسطه اینکه در این کار خیلی تلاش میکند، برخی از اشعارش مفهوم ندارد و تزریق دارد. خواجه هدایتالله رازی آنطور که در تذکرهها آمده است، پیش شاه طهماسب میآید و متعهد میشود تمام آثار نظامی را جواب دهد به شرط آنکه یک بیت از آن هم معنا نداشته باشد، و آنطور که نوشتهاند در میان ابیاتی که نوشته، پنج بیت معنا پیدا میکند و میگویند به همین تعداد، پنج تا از دندانهایش را شاه میکَند. این شاعر بنا دارد که شعر را خالی از معنا کند و برای طنز و سرگرمی به وجود بیاورد؛ از این رو این دو را میتوان نمادهای تزریقسرا و متهم به تزریقگویی دانست.
مصحح «زلالی خوانساری و سبک هندی» و «تذکره نفایس المآثر» بیان کرد: ترزیق یک نوع نقیضه به حساب میآید یعنی اشعاری که در تضاد با اشعار جدی قرار دارد و خالی از معناست و من باب طنز و سرگرمی هم سروده است و مخاطب برخی از این آثار هم فرزندانشان بودند. عملا کلمات بیتناسب و معناگریز و گاه معناستیز که برای خنداندن و سرگرمی کاربرد داشته است. این چیزی است که در ادبیات قدیم، از دوره تیموری تحت عنوان تزریق شناخته میشد و در دوره قاجار «احمدا» هم میگفتند. البته بیمعناگویی به شکل معمول و رایجش در ادبیات فارسی سابقه بیشتری دارد تا ادبیات انگلیسی.
او همچنین گفت: یکی از معانی تزریق هم شعر بیمعنا از بابت معنی ضعیف و هزلآمیز است؛ سخنانی که خالی از معنی و حاوی کلمات رکیک و طنزگونه بوده است. یا طرزی افشار، شاعری بوده که کارهای جدید و خاص در زبان کرد اما خودش را تزریقگو به حساب میآورد زیرا درهم ریختگی سطحی در زبانش باعث شده بعضا معنا در شعرش ناپیدا باشد و حالتی طنزآمیز پیدا کند. تزریق شیوهای از سخنگویی در ادبیات قدیم بوده که برای خنداندن و سرگرم کردن مخاطب است که معمولا مخاطبان عادی هم نبودند، بخشی هم کودک بودند از زبان سرگرمی میخواستند، و دنبال عمق معنا نبودند و ظاهر لفظ را دنبال میکردند. در دوره معاصر هم برخی هم این نوع اشعار را دنبال کردند اما نه با این اصطلاح.
این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در ادامه گفت: بخشی دیگر از بیمعناگویی ما در متون عرفانی، شطحیات و سخنان گنگ و عالم عرفانی است که مورد توجه نویسندگان بوده و به هرحال همه اینها آبشخور فکری تزریقسراها و چهاراندرچهارگوها بوده است. اینکه چقدر اتل متلها و سخنان بیمعنا وجودشان مهم است، زوایای دیگری دارد. خود کودک زمانی که شروع به حرف زدن میکند و نوع به حرف افتادنش و پشت سر هم چیدن واجها و حرفزدنش که قاعده و قواعدی ندارد و این شعرها تقلید از زبان کودک است و مضاف بر اینکه موسیقی جذبکننده و آمادهکننده ذهن کودک است. بر همین اساس اتلها کمک میکرد تا کودکان الگوبرداریهای زبانی را راحتتر و با رغیبت بیشتری فرابگیرند.
انتهای پیام