این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت مدیریت فرهنگی در حوزه ادبیات و کتاب کودک و نوجوان اظهار کرد: ادبیات بهطور کلی و ادبیات کودک و نوجوان در دهه گذشته در مرحله گذار قرار گرفته است. میتوان گفت ادبیات کودک و نوجوان رقبای بسیاری پیدا کرده است؛ از محصولات تصویری بگیرید تا فضای مجازی، بنابراین رغبت کودکان و نوجوانان نسبت به کتاب و کتابخوانی به دلیل حضور این رقبای بزرگ متأسفانه کمتر شده است و ما نتوانستهایم در این فضا و کارزار فرهنگی کفه ادبیات کودک و ادبیات مکتوب را به نفع کودکان و نوجوانان سنگین کنیم. در عینحال در این دوره برخی ناشران نوظهور وارد ادبیات کودک شدند که به نظر میرسید بتوانند به فضای جدید ادبیات کودک و نوجوان رونقبخشی و به آن کمک کنند اما همین ناشران نوظهور نیز عامل ایستایی ادبیات کودک شدند زیرا غالب آثار پرزرق و برقشان آثار ترجمه بود و به همین دلیل آثار ترجمه نسبت به تألیف در این چند سال به شدت افزایش یافت.
او با بیان اینکه ناشران تأثیرگذار بر تولید آثار بومی ادبیات کودک و نوجوان مورد حمایت قرار نگرفتهاند، گفت: ناشرانی که توانمندی ویژهای در سالهای قبل کسب کرده بودند به آثار ترجمه رو آورند. شاید مهمترین دلیلش غیر از کارزار فرهنگی مجازی، نبود حمایت از تألیف به ویژه در حوزه کودک و نوجوان باشد؛ در این زمینه میتوانیم به گران شدن قیمت کاغذ اشاره کنیم. با بالا رفتن قیمت ارز، قیمت کاغذ هم بالا رفت و به تبع هزینه تولید کتابهای تألیفی افزایش یافت به همین دلیل خیلی از ناشران و به ویژه ناشران نوپای ادبیات و کودک و نوجوان به آثار ترجمه رو آوردند زیرا هزینه آمادهسازی و تصویرگری نداشت.
میرکیانی درباره توجه بیشتر به ترجمه و پیوستن به کنوانسیون برن گفت: من به شکل مطلق با ترجمه آثار مخالف نیستم، در سطح دنیا آثار خوب و ارزشمندی داریم که باید ترجمه شوند. آثار ترجمه به کودکان و نوجوانان فهم زندگی و درک متقابل از فرهنگهای دیگر را میدهد و تجربیات آنها را نسبت به شناخت جهان افزایش میدهد اما هر اثری نباید ترجمه شود. برخی از ناشران از نمایشگاههای خارجی با چمدانی از کتاب برمیگشتند بدون اینکه شناختی از این حوزه داشته باشند. ما هیچگاه بینیاز از ترجمه آثار نیستیم. ما ناچاریم به کپیرایت بپیوندیم تا هم حقوق مخاطبانمان رعایت شود و هم آثارمان در دنیا مورد توجه قرار بگیرد. مجموعه دهجلدی «قصه ما مثل» و رمان «تنتن و سندباد» من را یک ناشر ترکیهای منتشر کرده و با وجود اینکه قرارداد داشته هنوز حق ترجمه را نپرداخته است.
او تأکید کرد: اگر کپیرایت اجرا شود آثار غیرایرانی که منتشر میشوند، آثار بهتری خواهند بود زیرا هر ناشری با بنیه ضعیف فرهنگی نمیتواند فضای ادبیات کودک و کتاب کودک و نوجوان را با آثار نازل خارجی پر کند و از طرف دیگر توان مالی نویسندههای ما محدود است و باید فضایی برای عرضه کتابهایمان داشته باشیم. به نظرم در دولت جدید به قانون کپیرایت اهتمام شود زیرا هم به اعتبار فرهنگی ما در سطح دنیا کمک میکند و هم باعث میشود آثار خوبی که در عرصه کودک و نوجوان در ایران داریم به آن سمت مرزها کشانده شود.
نویسنده «روز تنهایی من»، «روزی بود و روزگاری» و «روزی بود و روزی نبود» در ادامه بیان کرد: نکته دیگری که لاینحل باقی مانده بحث توزیع کتاب کودک بود. البته من این دو سال را کنار میگذارم زیرا اتفاقاتی در کشورمان و در سطح دنیا به دلیل بیماری کرونا افتاد که نمیتوانیم به پای سیاستهای دولتها بگذاریم. این بیماری شرایط دشواری را تحمیل کرد که بر بازار کتاب کودک هم تأثیر گذاشت. اما واقعیت این است که ادبیات کودک و نوجوان در دولتهای گذشته با وجود پایهریزیهای قبلی مورد کملطفی قرار گرفت، در جوایز و جشنوارهها کتابهای خوبی انتخاب نمیشد و به مرحله نهایی کتاب سال نمیرسید، جشنوارههای کودک کمرونق شدند و همه اینها نشان میدهد اتفاقی در تولید حوزه فکر و فرهنگ در ادبیات کودک نیفتاد.
میرکیانی خاطرنشان کرد: ادبیات کودک و نوجوان باید مورد دقت بیشتری قرار بگیرد و به رسمیت شناخته شود و در دولت آینده به آن اهمیت ویژهای داده شود. اگر بخواهیم افراد کشورمان در بزرگسالی اهل مطالعه باشند باید مطالعه از کودکی شکل بگیرد. دوره بزرگسالی دورهای نیست که به مردم آموزش دهیم و به آنها یادآوری کنیم که مطالعه کنند. کمابیش در زمینه کتاب کودک اتفاقهای خوبی در نهادهایی مانند مجمع ناشران و یا نهاد کتابخانهها عمومی کشور افتاد اما با توجه به ظرفیتهایی که در ادبیات کودک داریم انتظارها بیش از این بود.
او همچنین تأکید کرد: نکته اندوهبار این بود که بحث کاغذ به حال خود رها شد، باید به کاغذ به عنوان کالای اساسی اهمیت داده شود اما آنچه مورد انتظار بود، روی نداد.
نویسنده «قصههای شب چله»، «قصه ما همین بود» و «قصه خانه ما» در پایان گفت: امیدواریم سالهای پیش رو سالهای خوبی برای ادبیات کودک باشد و آثار بومی مورد حمایت جدی قرار بگیرد، حتی اگر بشود به آثار کودک و نوجوان یارانه داده شود، و همچنین به بحث توزیع کتاب توجه شود. حتی به نظرم اگر فروشگاه دولتی داشته باشیم، ارزشمند است. اگر کتاب کودک رونقی داشته باشد جامعه ما اهل کتاب خواهد شد و زمانی که افراد وارد زندگی شوند به دلایل پیش پاافتاده زندگی گرفتار تلخی طلاق و سرگردانی روحی و روانی نخواهند شد.
انتهای پیام