متفکرانی معتقدند که به طور کلی ذهنیت ما را از جهان، رسانهها میسازند که خیلی وقتها تصویر کاملی نیست. آنچه که در این چند سال از سوریه شنیدهایم، تصویر درد و جنگزدگی است و به طور کلی، تصویری که ما از سوریه داریم، جایی است در آن نمیتوان زندگی کرد یا به آنجا سفر کرد. این درحالیست که بارها ثابت شده که تصویرها از یک کشور ممکن است کامل نبوده باشند.
در همین راستا با حمیدرضا عصمتی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، به گفتوگو نشستیم و به تاثیر رسانه در به تصویر کشیدن درست وضعیت زندگی در سوریه، تبادلهای فرهنگی ممکن بین ایران و سوریه، وضعیت گردشگری دو کشور و چشمانداز فرهنگی و سیاسی کشور سوریه پرداختیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
رسانهها جریان زندگی را در سوریه به تصویر بکشند
*رسانه در درست یا غلط نشان دادن تصویر واقعی از سوریه چقدر تاثیرگذار است؟
دوربینها جزو جداناشدنی سلاحها و تانکها هستند. هر کجا تانک و سلاح به میان میآیند، دوربینها را هم سوار بر خود میآورند. بنابراین روی دیگر سکه جنگها همین رسانهها هستند که تصویری را ارایه میدهند که میخواهند و حتی در برخی مواقع، تصاویر غیرواقعی از شرایط یک کشور جنگزده میسازند.
این موضوع درباره سوریه شاید نسبت به جاهای دیگر، بیشتر نمود داشته باشد؛ برای مثال حوادث «بیداری اسلامی» یا به اصطلاح «بهار عربی» در منطقه و برای همه دنیا حساسیت بالایی داشتند. سرنوشت این جریانات مشخص نبود، حتی کشورهای غربی در ابتدای کار نسبت به تحولات تونس و مصر غافلگیر شده بودند و این اتفاقات موجب پررنگ شدن نقش رسانهها شد. این روزها رسانهها و مطبوعات با ابزارهای پیشرفتهای که در اختیار دارند، نقش بیشتری از قبل دارند.
فکر میکنم همانگونه که اشاره کردید، برای هر انسان عادی در دنیا تصویر سوریه، تصویر یک خرابه با ساختمانهای مخروبه، جنگزده وناامنی است. این تصویر در ذهن مردم ایران هم صدق میکند؛ چراکه بیشتر با این کشور از این لحاظ در ارتباط هستیم. بنابراین این موضوع که رسانهها در نشان دادن این تصاویر نقش مهمی دارند، کاملا درست است و اینکه یک تصویر بهدرستی و واقعی نشان داده شود، به درست نشان دادن و غیر جعلی بودن تصاویر یک رسانه بستگی دارد.
*با توجه به همین موضوع آیا واقعا در همه جای سوریه این تصویر جنگزدگی و موشکباران واقعیت دارد؟
یک سری مناطق در سوریه هستند که زندگی در آنها جریان داشته و دارد و وارد جنگ نشدهاند، اما در دل آن شهرهایی هم که درگیر جنگ و عملیات نظامی بودند، در خانههایی زندگی جریان داشت. متاسفانه حتی رسانههای موافق و دوستان ایرانی که مستندهایی از جنگ سوریه ارایه دادند، به این بخش بیتوجه بودند. با وجود جنگ و عملیات نظامی، همیشه این موضوع مغفول میماند. در روزهای جنگزده سوریه هم نوزاد جدید به دنیا میآید، یا دختر و پسر جوانی با هم ازدواج میکنند اما رسانهها به این صحنههای انسانی بیتوجه بودهاند، در صورتیکه این صحنهها همیشه در جریان بودهاند.
البته فرهنگ عمومی سوریه، فرهنگ سادهزیستی است. باید این نکته را به فرهنگ خاص مردم آن منطقه اضافه کنیم؛ به قول خودشان، فرهنگشان، فرهنگ زندگی است. شاید این موضوع عجیب باشد اما به طور کلی در منطقه «شام» مردم به امکانات کم قانعاند و زندگیهایشان با زرق و برق اداره نمیشود. نه اینکه اصلا چنین چیزی نباشد اما فرهنگ عمومی این مردم به این شکل است. برای مثال شما زمانیکه وارد خانه یک فرد عادی در سوریه شوید، با امکانات کمی کنارهم زندگی میکنند و خوشحال هستند. اگر این فرهنگ عمومی زندگی را در کنار جنگ قرار میدادیم، متوجه میشدیم که نقش پررنگتری دارد و باید به آن بیشتر توجه میشد.
*در سالهای اخیر در جشنواره «ایدفا» ( فیلمهای مستند آمستردام) که معتبرترین جشنواره برای فیلمهای مستند محسوب میشود، فیلم «برای سما» جایزه مردمی را دریافت کرد، در این فیلم زنی در حلب از زندگی خود و همسرش در روزهای جنگزده تصویربرداری کرده و جریان زندگی را نمایش داده است، درحالیکه مخالف جناح فعلی در سوریه بوده، آیا موافقان این جناح سعی در تصویربرادری از زندگیِ در جریان جنگ داشتهاند؟
بله، کسانی بودند که برای ثبت موضوعهای مختلف در این اوضاع تلاش کردند اما لیست مشخصی از آن ها در ذهنم نیست. شاید فداکاریها و موضوع مقاومت خیلی برجسته تر بوده، به طوریکه ذهنها را به نسبت این موضوع مشغول کرده است اما در مجموع چه کاری شده باشد که من بیخبرم و چه اقدامی نکرده باشند، خیلی روشن است که باید بیشتر از اینها به این موضوع پرداخته میشد. همین که تردیدی است که آیا در این زمینه اخبار امیدبخش یا مستندی از جریان زندگی وجود دارد، یعنی به اندازه کافی این اتفاق صورت نگرفته است و این خلاء وجود دارد.
*درباره فعالیت فرهنگی ایران در سوریه بیشتر توضیح دهید.
قطعا برنامههای فرهنگی در سوریه داشتهایم اما همانطور که گفتم در یک دورهای اولویت فعالیتهای نظامی بوده و مستقیما درگیر این فعالیتها بودیم و این امر فعالیتهای فرهنگی را به حاشیه برده است. در این حال رقبا هم فعالیت داشتند اما در مجموع فعالیتهای فرهنگی ایران بیشتر بوده است. این فعالیتها شامل خدماترسانی و توانمندسازی مردم سوریه بوده و با اینکه یک فعالیت فرهنگی صرف نبوده اما تاثیرات مثبتی داشتهاند و موجب محبوبیت ایرانیها در سوریه شده است. درباره سیاستگذاری فرهنگی هم در نهادهای رسمی رایزنیهایی انجام میشود و این موضوعات در نزدیک شدن فرهنگ دو ملت تاثیر دارد اما در نهایت جا برای کار زیاد است.
فرهنگسازی در سوریه، دغدغه نیروهای نظامی ایرانی
*همیشه تأکید برای رفع نیازهای معیشتی و اقتصادی بر نیازهای فرهنگی یک کشور تقدم میگیرد که در کشور خودمان هم در دورههای مختلف شاهد این موضوع بودهایم که همین امر موجب غفلت فرهنگی در ایران شده است. با وجود شرایط جنگی در سوریه هم ممکن است دچار این غفلت شوند، برای جبران این غفلت فرهنگی در سوریه که قطعا تبعات اجتماعی خواهد داشت، برنامهای وجود دارد؟
بله، در سالهای اخیر این غفلت رخ داده اما امیدواریم در دولت جدید این نقص جبران شود. حقیقتا این امکان وجود داشت که همکاری بیشتری از سوی دستگاه دیپلماسی ایران برای این موضوع صورت گیرد اما این اتفاق نیفتاد و اگر همکاری دولت و دوستان بود شاید شاهد نتایج بهتری بودیم. حتی این گله از سوی نیروهایی که در سوریه میجنگند وجود دارد، چرا که آنها فرصت ندارند به فرهنگسازی بپردازند و مشغول وظیفه نظامیاشان هستند، اما این انتظار را دارند که پشت خط به فکر این موضوع باشند. متاسفانه به آن شکل که باید این اتفاق نیفتاده اما امیدواریم که رخ دهد.
*جدا از مسائل ذکر شده، موضوع دیگر، تبادلهای فرهنگی است. با توجه به این که شما با بافت سوریه آشنایی دارید، آیا زمینهای برای تبادل فرهنگی ایران و سوریه با نتیجه مطلوب وجود دارد؟
قطعا وجود دارد، تبادل کلمهای است که دلالت بر یک امر دو طرفه دارد اما اگر این موضوع بین دو کشور یک امر یک طرفه هم باشد و ایران عرضه بیشتری داشته باشد، یک برد محسوب میشود و نباید نگران این موضوع باشیم. در عین حال که این تبادل فرهنگی وجود دارد و فرهنگ سوریه این امکان را به هنرمند ما می دهد که به خلاقیت و ایدههای نو برسد. البته مشخص است که یک کشور جنگزده امکان عرضه فرهنگی کمتری نسبت به کشور ما دارد اما پذیرش آثار ما در آن جا وجود دارد و این فرصتی است که باید قدر آن را بدانیم.
سفر زیارتی به دمشق در گرو وضعیت کرونا
*یکی از گزینههای مهم در سفرهای زیارتی، شهر «دمشق» بود که با شرایط جنگی حاکم در آنجا، عملا از مقصد سفر ایرانیها خارج شد. در این دو سه سال اخیر اما صحبتهایی درباره مجوز سفر زیارتی مطرح شده، در حال حاضر وضعیت و چشمانداز این سفرها چگونه است؟
واقعیت این است که کرونا مانع سفرهای زیارتی به سوریه است. درباره این موضوع «سازمان حج» آمادگی لازم را دارد اما منتظر تصمیمات «ستاد کرونا» هستند. البته مدت کوتاهی کاروانهای زیارتی راه افتادند و یکی دو کاروان نیز به سوریه سفر کرد اما در حال حاضر به علت اوج گرفتن شیوع ویروس کرونا متوقف شدند. همچنین در برهه زمانی که تعدادی قربانیان کرونا در ایران کم شد، قرار بر صدور اجازه بود اما دوباره با افزایش سویههای کرونا این اجازه لغو شد.
تاکید بر روابط گردشگری ایران و سوریه
در کل، گردشگری در زمینههای کاری ما موضوع مهمی است. از طرف سوریه هم این تمایل وجود دارد و آنها علاقه دارند گردشگری بین ایران و سوریه افزایش پیدا کند. در جلسهای هم که با وزیر گردشگری سوریه داشتم، تاکید براین بود که ایرانیها گردشگری را بیش از موضوع زیارت در سوریه ببینند. این تمایل و انگیزه بین دو کشور وجود دارد و در حال حاضر فقط مسأله اصلی کروناست.
چرا آمار کرونا در سوریه پایین است؟
*در راستای صحبتهایتان، وضعیت شیوع ویروس جدید کرونا در سوریه چگونه است؟
طبق آمارها که در سوریه تعداد قربانیان خصوصا نسبت به ایران خیلی پایین است. اما این اخبار که کرونا در سوریه، عراق و افغانستان وجود ندارد، اشتباه است. پایین بودن آمار کرونا به این دلیل است که از ابتدا زنجیره انتقال در سوریه قطع بود، چراکه روابطی با دیگر کشورها ندارند. ضمن آنکه ساختار نظام پزشکی در این کشورها به گونهای است که به اندازه ما تست کرونا و همینطور ساختار ثبت ابتلاها ندارند.
*میراث فرهنگی سوریه خیلی ریشه دار و اصیل است، آیا در این زمینه هم مایل به تعاملات با ایران هستند؟
بله، مثلا برای ترمیم آثار باستانیشان به کمک نیاز دارند و خیلی مایلند از تجربیات ایران در این زمینه بهرهمند شوند.
تلاش بیشتر برای افزایش روابط فرهنگی ایران و سوریه
*این موضوع چه دستاوردی برای ایران دارد؟
هر چه که تبادل و نزدیکی فرهنگی بین ایران و سوریه بیشتر شود، این به نفع دو کشور است. سطح روابط فرهنگی ما با سوریه در قیاس با روابط اقتصادی و نظامیمان با این کشور پایینتر است و ما باید تلاش کنیم این سطح را ارتقا دهیم؛ چراکه روابط فرهنگی زمینهساز دیگر روابط ما از جمله روابط اقتصادی با این کشور است. هر چه شناخت از ما بیشتر شود و ما در بین مردم یک جامعه پذیرفتهتر شویم، محصول اقتصادی ما هم راحت در بازار آنجا عرضه میشود.
زمانی که ما روابط فرهنگی را در وجوه مختلف عمق بخشی کنیم، عمق نفوذ ما در جامعه بیشتر و پایدارتر میشود. در این حالت اگر چهره سیاسی این کشور هم تغییر کند، به دلیل تأثیرگذاری روابط ما بر مردم سوریه، این روابط دچار تزلزل نمیشود چرا که مردم همیشه هستند.
سوریه باید وجوه فرهنگی ایران را بهتر بشناسد
*با توجه به روابط سیاسی که با دولت سوریه داریم، آیا مردم این کشور هم نگاه کاملی به رویدادهای فرهنگی، اجتماعی و هنری ایران دارند؟
خیر، نگاه آنها هم نقص دارد؛ همانطور که ما شناخت کافی از آنها نداریم. در این باره باید اعتراف کنیم که ما در شناساندن خودمان کوتاهی کردیم و وظیفه رایزنی نهادهای فرهنگی همین است که تصویر مترقی فرهنگ معاصر ایران را به جهان مخاطب نشان دهد و در این باره باید تلاش بیشتری کنیم. متاسفانه بسیاری از سوریها تصویر و تصوری دقیق از ما ندارند و ما را تنها در غالب ایدئولوژی میبینند و بعضیها فقط موضوعات نظامی و مقاومت از ایران برایشان برجسته است. در عین حال البته گروهی از مردم سوریه، ایران را بهتر میشناسند اما باید این موضوع در ذهن عموم مردم و افراد تاثیرگذار در جامعه بیشتر تصویرسازی شود.
برنامههای ما نیز در ذیل هدف ذکر شده، تعریف میشود. تلاش ما بر این است که ارتباطات نخبگان هر دو کشور هر چه بیشتر برقرار شود و طرحهای مشترک داشته باشند، همچنین هنرمندان هر دو کشور یکدیگر را ببینند و تبادل آثار مشترک بین آنها صورت گیرد. یکی از برنامههایمان این است که در دانشگاههای سوریه هفته علمی ایران را برگزار کنیم که پیشرفتهای عملی کشورمان در سوریه نمایش داده شود. همچنین برپایی نمایشگاههای هنری و رایزنی درباره آموزش زبان فارسی از دیگر اهداف ماست و رشد خوبی در این زمینه داشتهایم. در کنار این اقدامات سعی در شناساندن فرهنگ سوریه در ایران نیز داریم؛ چراکه این موضوعات مکمل یکدیگرند. در نهایت فکر میکنم کلید شناخت درست از یک جامعه ارتباط مردمی بین آنهاست و نه حکومتی. در درجه اول این موضوع هم اولویت با نخبگان و افراد تاثیرگذار در جامعه است. ما از خبرگزاری مانند ایسنا انتظار داریم که قدمهای بعدی مارا تکمیل کنند، چراکه باید رسانهها وارد کار شوند تا تصویر درستی از شرایط کنونی سوریه را نمایش دهند.
سوریه و آینده سیاسی، اقتصادی و...
* پیشبینی از آینده نزدیک سوریه چگونه است؟
در پیش رو موضوع «درعا» در حال حل شدن است. زمانی موضوع آتشبس، آتش زیر خاکستر بود و اصلا موضوع حل نشده بود اما در حال حاضر طبق آخرین اخبار اگر مانعی پیش نیاید، بناست خیال دولت از جنوب راحت شود. این یک نکته مثبت برای نظام سوریه است. در آینده نزدیک اما فشارهای اقتصادی همچنان وجود خواهد داشت و دولت همچنان با شرایط سخت ادامه میدهد. در عین حال دولت سوریه خیالشان از بابت تدوین قانون اساسی و مذاکرات راحت است؛ چراکه انتخابات آقای اسد تمام شده و از نظر فرصت زمانی مشکلی ندارند. به همین شکل دولت ادامه میدهد، مگر اینکه تحولی در یکی از جبههها رخ دهد.
*وضعیت خروج آمریکا و ماندگاری دولت ترکیه در سوریه چگونه است؟
باید دید خروج آمریکاییها در اخبار چقدر صحت دارد ولی اگر به واقعیت بپیوندد، در مجموع به نفع نظام سوریه است. درباره ترکیه هم شواهد بیانگر ماندن فعلی این دولت است. درباره همین موضوع اقداماتی نیز انجام داده است. از جمله زبان ترکی را رسمی کردهاند و پول رایج ترکیه را در منطقه حضورشان رواج دادهاند. اما همه این موضوعات به شرایط سوریه بستگی دارد و اگر همه چیز به آرامی پیش رود و دولت بتواند کاری کند، این کارهای ترکیه نیز بینتیجه خواهند ماند.
*حضور اقتصادی ایران در سوریه چگونه است؟ آیا درست است که میگویند حضور اقتصادی ترکیه از ما بیشتر است؟
اینکه ما در سوریه حضور اقتصادی داشته باشیم یک مسئله است و اینکه چه کشوری غیر از ما حضور دارد، یک مطلب دیگر است.
ترکیه حضور اقتصادی ای در این کشور ندارد اما طبق آمار منتشر شده از روابط اقتصادی ترکیه، نشانگر این است که حضورش در سوریه از ایران بیشتر است، درحالیکه در این آمار ترکیه، مناطقی را که تحت نفوذ خودش است محاسبه کرده و این محاسبات از اختیار دولت سوریه خارج است. موضوع دیگر، مسئله قاچاق است که واردات در گذرگاهها تحت اختیار دولت سوریه نیست و نباید در آمار منتشر شود. همچنین در آینده بازسازی سوریه هم بعید است که ترکیه نقش مهمی داشته باشد، مگر اینکه عوامل سیاسی خیلی ریشهای تغییر کنند. در نهایت اینگونه نیست که ایران هم اصلا حضور اقتصادی در سوریه نداشته باشد اما موانع کار اقتصادی برای ایران زیاد است و نه تنها برای ما بلکه برای همه کشورها، تحریم و نبود زیرساختها برای همه وجود دارد از جمله برای ایران.
*محبوبیت آقای بشار اسد در سوریه در چه سطحی است؟
اگر به شاخص انتخابات نگاه نکنیم، آقای اسد محبوبیت زیادی بین مردم دارد، حتی در اوج بحران هم محبوبیت داشت، چراکه از طرفی سمبل مقاومت است و از طرفی همیشه از نظر خانوادگی محبوبیت داشتهاند، اما ممکن است با فشارهای اقتصادی که در سوریه حاکم است، این محبوبیت هم دستخوش تغییراتی قرار گیرد.
*ارزیابی شما از چشم انداز دولت فعلی سوریه چگونه است؟
در حال حاضر دولت سوریه نسبت به سه سال پیش وضعیت باثابتتری دارد و اگر این بحران اقتصادی را پشت سر بگذارد، ثبات بیشتری مییابد. رویکرد حکومت سوریه مقاومت است اما به این معنی نیست که در آینده برای بهبود شرایط مذاکراتی نداشته باشند؛ چراکه جایگاهشان را در مقاومت زیر سؤال نمیبرد. در عین حال هم چنین موضوعی اصلا مطرح نیست.
*ایران در سوریه آموزش زبان فارسی هم داریم؟
بله، درشهرهای بزرگ که به طور جدی آموزش زبان فارسی داریم و برخی شهرهای دیگر هم در این زمینه حمایت میکنیم.
انتهای پیام