محمد مهدی مظاهری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تحولات منطقه اظهار کرد: تابستان گرم ۱۴۰۰ برای ایران و برخی کشورهای منطقه مملو از تحولات اساسی بوده است؛ در ایران فرایند جانشینی دولت جدید فضایی مبهم و پر از تغییر و تحول را برای کشور رقم زده است و بخشهای مختلف در آغاز به کار وزاری جدید و مشاهده برنامه ها و استراتژی آنها برای خروج کشور از حالت رکود، تورم و مشکلات عدیده ای هستند که طی سالهای اخیر گریبانگیر کشور شده است. دولت سیزدهم طبق برنامه های ارائه شده می کوشد برای رفع چالشهای کشور «نگاه به درون» داشته باشد و به تواناییهای داخل کشور و اقتصاد مقاومتی تکیه کند؛ سیاستی که در صورت تحقق جمهوری اسلامی ایران را در هشت سال آینده هر چه بیشتر به سوی خود اتکایی و درون گرایی سوق خواهد داد.
وی معتقد است: چنین رویکردی هر چند در تئوری جذاب و در عمل نیز از جنبه هایی لازم است، اما بر آگاهان عرصه سیاست و اقتصاد پنهان نیست که رفع تحریمها، کاهش فقر، پیشرفت اقتصادی و رسیدن به اهداف بلند پروازانه داخلی همچون ایجاد یک میلیون شغل و ساخت یک میلیون مسکن در سال، در شرایط تقابل با جامعه جهانی و ضعف تعاملات بین المللی امری بعید خواهد بود. در این میان اما تحولات اثر گذار منطقه تنها به تغییر چرخه قدرت در ایران محدود نمی شود و کمی آن طرف تر در مرزهای شرقی ایران نیز مردم کشور همسایه با یک جابجایی قدرت شگفت انگیز دست و پنجه نرم می کنند؛ خروج نیروهای آمریکا و ناتو از کشورشان، سقوط حکومت اشرف غنی و روی کار آمدن مجدد طالبان! هر چند در مسئولیت آمریکا و ناتو به عنوان نیروهای اشغالگر افغانستان طبق حقوق بین الملل هیچ شکی نیست و خروج غیرمسئولانه این کشورها از افغانستان نشان از ماهیت سیاستها و رویکرد منفعت جویانه آنها به حضور نظامی در کشورهای دیگر دارد، اما نکته مهم و اساسی رویکرد دولت و مردم افغانستان به این تحولات است.
مظاهری گفت: دولت اشرف غنی که بیش از مردمش به آمریکا متکی بود و در کشور ۳۹ میلیونی خود کمتر از یک میلیون رای داشت بعد از اینکه نتوانست حمایت آمریکا را به دست آورد فرار را بر قرار ترجیح داد و مردمش را در برابر طالبان تنها گذاشت. امروز در جامعه افغانستان نیز سرخوردگی از اقدام آمریکا و ناتو به اوج خود رسیده است؛ مردم افغانستان به ویژه طبقه متوسط و فعالان رسانه ای این کشور آمریکا و سایر قدرتهای خارجی را برای تنها گذاشتن افغانستان سرزنش می کنند و البته بخش بزرگی از طبقات بالا و متوسط این کشور که ثروت و تحصیلات آنها باید پشتوانه پیشرفت افغانستان باشد، خروج از کشور را بر ماندن ترجیح داده اند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: وضعیت امروز افغانستان بعد از پایان ۲۰ سال اشغال نشان می دهد که این کشور هنوز نتوانسته مراحل دولت ـ ملت سازی را با موفقیت طی کند و از بیماری مزمن «وابستگی و نگاه افراطی به برون» رنج می برد؛ نگاهی که در آن پویایی و شکوفایی ملی به شدت تضعیف شده و هر نوع نهادسازی، پیشرفت و توسعه اقتصادی و حتی جلوگیری از جنگ داخلی را وظیفه قدرتهای خارجی می داند!
این کارشناس مسایل منطقه و بین الملل با اشاره به اظهارنظرهای عجیب بایدن، رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه از فکر کردن به افغانستان خسته شده و دوست دارد به مسائل بهتر و جذابتری فکر کند، در کنار تبدیل حادثه تلخ پرتاب شدن برخی شهروندان مستأصل افغانستان از چرخهای هواپیمای آمریکایی به تصاویری حک شده بر تیشرتها، که مردم آمریکا با افتخار و یا تمسخر آنها را تهیه می کنند و می پوشند گفت: این رویکرد و نگاه به خوبی نگرش دولتمردان و مردم آمریکا به کشورهای منطقه غرب آسیا را نشان می دهد؛ حضور و کمک آنها به کشورهای دیگر تنها تا زمانی خواهد بود که برایشان ارزش ژئوپلیتیک و استراتژیک داشته باشند و بدیهی است که از نظر آنها افغانستان دیگر شیری برای دوشیدن ندارد و از این رو می توان آن را رها کرد و به سلاخ خانه سپرد!
مظاهری با بیان این که "دو نگرش موجود در منطقه غرب آسیا مبنی بر درون گرایی صرف و برون گرایی صرف هیچ کدام کارساز و اثر بخش نیستند و نمی توانند استقلال، آزادی و رفاه ملتهای این منطقه را رقم بزنند" خاطرنشان کرد: چه ایران، چه افغانستان و چه سایر کشورهای این منطقه تنها زمانی رنگ آرامش، توسعه و پیشرفت را خواهند دید که بتوانند توازنی معنادار بین استقلال و خوداتکایی درونی و تعاملات مثبت بینالمللی ایجاد کنند.
وی افزود: افغانستان امروز هم در کنار جلب حمایتهای بین المللی و البته بیش از آن نیاز به باز یافتن هویت و وحدت ملی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی، افزایش اعتماد به نفس ملی، ایستادن روی پای خود و حل مشکلاتش با کمک جوانان و نیروها و جریانات اثر گذار افغان دارد.
به اعتقاد وی ایران امروز هم برای رهایی از تحریمها و بازارهای سیاه در کنار استفاده از پتانسیلهای داخلی، نیاز به رعایت برخی استانداردهای بین المللی، خروج از فهرست سیاه اف.ای.تی.اف و از سر گیری مبادلات رسمی با بانک های معتبر جهانی نیز دارد که لازمه آن بهبود مناسبات و تعاملات بین المللی است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: تجربه نشان داده هر گاه تعادل بین خوداتکایی داخلی و تعاملات مثبت بینالمللی بر هم می خورد و کفه ترازو به نفع یکی از آنها سنگینتر می شود، فجایعی در مسیر آبادانی و پیشرفت کشورها رقم می خورد که بازنده اصلی آن مردم، به ویژه قشر متوسط و ضعیف جامعه هستند؛ از این رو به نظر می رسد غرب آسیا امروز بیش از همیشه به تعادل سیاسی نیاز دارد.
انتهای پیام