حشمتالله پاکطینت در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: محتشم کاشانی شاعر قرن دهم و از شاعران دربار شاه طهماسب صفوی اول بود.
وی اضافه کرد: چون شیعه از زمان صفویه به عنوان مذهب رسمی ما انتخاب شد، پادشاهان صفوی بر آن بودند که این مذهب را رواج بدهند و به شاعران گفتند زیاد به مدح ما نپردازید بلکه به مدح ائمه اطهار (ع) و پیامبر اسلام (ص) بپردازید و ستایش خدا را بگویید. یکی از این شاعران محتشم کاشانی است که در جوانی وارد دربار شد و غزلها و قصیدههای خوبی گفت و مورد توجه شاه طهماسب بود.
پاکطینت با اشاره به مرثیهسرایی گفت: وقتی میگوییم مرثیهسرایی یعنی محتشم کاشانی و معروفترین شاعر مرثیهسرای ما محتشم است.
وی ادامه داد: من میخواهم محتشم کاشانی و عمان سامانی را با هم مقایسه کنم. بنا شد محتشم مرثیهای برای واقعه کربلا بگوید اما پیش از آن برادرش از دنیا میرود و مرثیهای برای برادرش میگوید. این مرثیه زمینهساز دوازده بندی شد که برای امام حسین (ع) سرود: باز این چه شورش است که در خلق آدم است/باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است. باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است.
این شاعر توضیح داد: مرکز این شعر تشنگی و مظلومیت امام حسین (ع) است. حتی صبح عاشورا را هم تیره میبیند. در این شعر میگوید هر دیو و ددی در روز عاشورا سیراب است اما سلیمان کربلا یعنی امام حسین، حضرت عباس، علیاکبر، علیاصغر و... (ع) تشنه هستند. همه فضا تیره و تار است و حتی ملائک زانوی غم در بغل گرفتهاند و اندوهگیناند در جایی که اصلا جای ملالی برای آنها نیست.
پاکطینت در ادامه به عمان سامانی پرداخت و اظهار کرد: عمان سامانی اولین شاعری است که گفت در روز عاشورا اصلا بحث تشنگی مطرح نیست.
او اضافه کرد: عمان معتقد است امام حسین (ع) و یارانش تشنگی را میجستند حال آن که سیراب بودند از شراب طهور الهی. آنها خود به دنبال تشنگی بودند.
وی با بیان این که عمان نگاه محتشم کاشانی را تغییر داد، گفت: عمان سامانی نگاه رایج محتشم کاشانی را که توام با غم و اندوه بود.، همه جا تیرگی بود و همه تشنه و اندوهگین بودند، تغییر داد. از نظر عمان سامانی در آن قتلگاه بهجت بود و سرور.
پاکطینت که معتقد است عمان سامانی عاشورای عرفانی را مطرح میکند، توضیح داد: این شاعر معتقد است که گودال قتلگاه محل قرار عاشق و معشوق است. امام حسین (ع) در آنجا به دیدار حق میرود. به دنبال معشوق خود در آنجا میگردد و در سماعی سرخ عروج پیدا میکند.
وی در معرفی عمان سامانی گفت: عمان سامانی اهل سامان بود و در آنجا به دنیا آمد و در همانجا هم درگذشت. او خانواده شاعری داشت. جدش «قطره» و عموی او «دریا» تخلص میکردند و تخلص خودش هم که عمان بود.
انتهای پیام