این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در پی تاسیس انجمن صنفی نویسندگان کودک و نوجوان، در نوشتاری با عنوان " کدام انجمن؟ کدام صنف؟" که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «چند روز قبل مجمع عمومی انجمن صنفی نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شد و اولین هیات مدیره این انجمن تعیین شد. پیش از هر چیز باید گفت در فضای ادبیات کودک و نوجوان کشورمان، آنقدر کمبود و خلاء مشهود است و آنقدر با فضای حرفهای و مطلوب فاصله داریم که هر کوششی و برآمدن هر نهادی را باید به فال نیک گرفت و شادباش گفت.
این بنده ۱۰ ماه قبل در یادداشتی اشکالات قانونی، منطقی و حرفهای را که در مسیر پیریزی این انجمن وجود داشته، متذکر شده و آن را حرکتی غیرحرفهای، نمایشی و مهندسیشده ارزیابی کرده بودم. خوشبختانه و یا متاسفانه مجمع عمومی و نتایج انتخابات این انجمن، آن گمانها و تردیدها را اثبات کرد. به قول معروف شاهد از غیب رسید و آفتاب آمد دلیل آفتاب.
در آن نوشته ضمن توضیح مستدل درباره مفهوم سندیکا و اتحادیه صنفی، شرایط اعضا و همچنین ضوابط شکلگیری آن را متذکر شده بودم تا شاهد شکلگیری انجمنی فرمایشی و غیراصولی نباشیم که اشتباهات و نواقص مسبوق را تکرار کند.
در آن یادداشت متعرض شده بودم نهاد صنفی، اتحادیه افرادی است که شغل و ممر درآمد ایشان از آن حرفه باشد. در چنین انجمنی نه شهرت ملاک است و نه کیفیت آثار، جوایز، فعالیتهای ترویجی مرتبط و ... .
منطقا در انجمن صنفی نویسندگان کودک کسانی عضو میشوند که شغل و حرفه ایشان، مشغولیت اصلی آنها، محل ارتزاق و گذران زندگی آنها نگارش و انتشار کتاب کودک و نوجوان باشد.
آیا مدیران این انجمن جدید چنین ویژگیای دارند؟ خیر. از ۱۵ نفر منتخب در این مجمع عمومی تا آنجا که من میدانم ۵ نفر کارمند رسمی کانون پرورشاند و ۲ نفر کارمند شهرداری و تا همینجا این یعنی نیمی از این مدیران، از راهی به جز نگارش و انتشار کتاب زندگی میکنند.
شاید بگویید حرفه اصلی و اسباب امرار معاش همه این عزیزان نویسندگی برای کودکان و نوجوانان است و کار اداری شغل دوم و جانبی. برای اینکه کسی در شرایط فعلی اقتصاد کشور از راه نوشتن زندگی کند باید در هر ماه یک کتاب جدید از او منتشر و یا تجدید چاپ شود. پس یک نویسنده حرفهای ادبیات کودک حداقل ۷۰ - ۸۰ کتاب منتشرشده دارد که به تناوب تجدید چاپ و بر تعداد آنها افزوده میشود. باز تاکید میکنم چون صحبت در خصوص انجمن و اتحادیه صنفی است، اینجا فقط کمیت معنا پیدا میکند و نه کیفیت وگرنه نامحتمل نیست که کسی تنها با یک کتاب به چهرهای پر افتخار در عرصه ملی و یا حتی جهانی بدل شود و نامش برای همیشه در تاریخ ادبیات بدرخشد اما چنان نویسندهای را نویسنده حرفهای ادبیات کودک نمینامند و در انجمن صنفی نمیپذیرند مگر آنکه درآمد و عایدات همان یک کتاب، سالهای سال عمده هزینههای زندگی او را تامین کند.
بیایید تعداد کتابهای ویژه کودکان و نوجوانان را در کارنامه ۱۰ نفر منتخب برای هیات مدیره انجمن صنفی نویسندگان کودک مرور کنیم. پیشاپیش اگر در اطلاعاتی که از سایت خانه کتاب درباره کارنامه این عزیزان بهدست آوردهام، نقص و خللی وجود دارد، صمیمانه عذر میخواهم.
تعداد کتابهای مستقل کودک و نوجوان افراد منتخب هیات مدیره به ترتیب آرای کسبشده ایشان به این شرح است: ۲۱، ۳۵، ۴، ۲۳، ۸۳، ۸، ۱۹، ۶۳، ۳، ۱۶.
این آمار درباره ۵ بازرس منتخب به این ترتیب است: ۶، ۹۳، ۱، ۱، ۶.
براساس این آمار باید گفت تنها ۳ یا حداکثر ۵ نفر از این ۱۵ منتخب، مخارج زندگی خود را از راه کتاب نوشتن برای کودکان و نوجوانان تامین کردهاند. چنین افرادی قاعدتا داستاننویسان و شاعرانی خوشذوق و پیشرو و موفقاند، روزنامهنگارانی فعال و خبرهاند، مدیران فرهنگی خوشنام و کاربلدند، خادمان دلسوز فرهنگاند اما نویسنده حرفهای ادبیات کودک و نوجوان نیستند.
در یادداشت فوقالذکر همچنین با ارائه آمار استدلال کرده بودم که انجمن فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان نمیتواند به تنهایی مبنای تشکیل انجمن صنفی نویسندگان کودک باشد، چرا که از مقبولیت و جامعیت کافی در این حوزه برخوردار نیست و اکثریت نویسندگان کودک و نوجوان به هر دلیلی در آن عضویت و یا با آن تعاملی ندارند. گفته بودم یک انجمن صنفی بر خلاف یک انجمن فرهنگی نمیتواند محدود به یک گرایش فکری خاص باشد و باید موسسان، اعضا و مدیران آن شامل همه طیفهای موجود در صنف باشند.
اینجا نیز نگرانی ما بجا بود و مسیر صحیح و جامع برای مشارکت همه نویسندگان در انجمن در حال تاسیس طی نشد. حالا با انجمنی روبهرو هستیم که هر ۱۰ نفر هیات مدیره آن از اعضای انجمن فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان هستند. از ۷ نفر عضو هیات مدیره انجمن جدید هم ۵ نفر در حال حاضر عضو هیات مدیره انجمن فرهنگی نویسندگان کودک هستند. پس فراگیری و جامعیت انجمن جدید در بهترین حالت در حد انجمن فرهنگی نویسندگان کودک و نوجوان خواهد بود. انجمنی که در یک سال گذشته تنها یک دورهمی مجازی برگزار کرده و چند بیانیه اجتماعی و فرهنگی داده است چرا که تمام هم و غم آن مصروف برنامهریزی و شکلدهی به انجمن در حال تاسیس بوده است. در حالی که در همین ایام مشابه و در همهگیری کرونا، نهادهای دیگر این حوزه همچون شورای کتاب کودک دهها نشست، دوره آموزشی، کارگاه، جشنواره، فعالیت ترویجی و ... و ... داشتهاند و به خوبی خود را با اقتضائات فضای مجازی تطبیق دادهاند.
گرچه روشن و بدیهی است در پایان یادآور میشوم که این نوشته به هیچ روی به معنای مخالفت با اسامی و افراد نیست. یکایک مدیران انجمن جدید از نویسندگان موفق و خوشنام و از دوستان من هستند و سلامت و حسن نیت آنان برایم محرز است. دوستانی که برخی حق پیشکسوتی بر گردنم دارند و برخی همنسلانی هستند که در سه دهه گذشته همواره در کنار هم بودهایم و برخی جوانترهایی که با افتخار شاهد توفیقات روزافزونشان بودهام.
بحث این نوشته، معیوب و ناسالم بودن شیوه و نظامی است که ناکارآمدی آن را در وجوه مختلف زندگی لمس میکنیم و این سیستم ناکارآمد نه تنها نهادهای دولتی و عمومی ما را فراگرفته بلکه به نهادهای صنفی و مدنی نیز تسری یافته است. نهادهایی که قرار است ناظر و اصلاحگر جامعه باشند و الگویی از سلامت، شایستهسالاری، پاکدستی و شفافیت را ارائه کنند، نه آنکه خود مهرهای در چرخه ناسالم و معیوب موجود و بازتاب و جلوهای کامل از آن باشند.
الگویی که همه به ناسالم بودن و ناکارآمدی آن اذعان داریم اما ناخواسته خودمان هم عینا و موبهمو آن را تکرار میکنیم و بانی و عامل همان نواقص و خطاهایی میشویم که در حوزههای دیگر منتقد آنیم.
انتهای پیام