دانلود کتاب هنر ظریف بی خیالی

این کتاب به شما کمک می‌کند کمی واضح‌تر درباره آنچه را که می‌خواهید در زندگی مهم بیابید و آنچه را که می‌خواهید بی اهمیت بیابید فکر کنید.

به گزارش ایسنا، بنابر اعلام نازبوک، در این مطلب به بررسی کتاب هنر ظریف بی خیالی می پردازیم.

هدف این کتاب چیست؟

من معتقدم که امروز ما با یک بیماری همه گیر روحی روبرو هستیم، که در آن مردم متوجه نیستند که بعضی اوقات چیزهایی است که مهم نیست. من می دانم که این مسئله به نظر از تنبلی فکری است، اما به شما قول می‌دهم، این یک مسئله مرگ و زندگی است. از آنجا که وقتی اعتقاد داریم که گاهی اوقات بعضی چیزها خوب نیست، پس ناخودآگاه شروع به سرزنش خود خواهیم کرد. ما احساس می‌کنیم که انگار چیزی ذاتاً بخاطر اشتباه ماست، که باعث می‌شود با کارهای دیگر جبران کنیم. مثل خرید چهل جفت کفش یا مصرف قرص¬های آراامبخش. یا اشتباهی جبران ناپذیر. این عقیده که گاهی اوقات ناکافی بودن مناسب نیست، منبع رشد حلقه بازخورد از جهنم است که به تسلط بر فرهنگ ما می‌رسد.

کتاب هنر ظریف بیخیالی

نوشته مارک منسن

ترجمه لقمان ابراهیمی

تایپ شده با کیفیت بالا

دانلود کتاب

بخشی از متن کتاب:

پسری را می‌شناختم که او را جیمی می‌نامیدند. جیمی مشاغل مختلفی را پشت سر گذاشته بود. اگر از او می‌پرسیدید که چکار می‌کند، هرروز اسم شرکت جدیدی را می‌آورد، یا یک نرم افزار پزشکی با آینده خوب که می‌خواست به آنها کمک کند و سرمایه آن را او تأمین می‌کرد. یک بار هم درباره کار خیری که انجام می‌داد می‌گفت و یا درباره ایده اختراع پمپ بنزین تعریف می‌کرد. بهر حال او همیشه در حال انجام کار جدیدی بود. اگر فرصت صحبت کردن با او را داشتی، وقتتان را ساعت‌ها می‌گرفت و درباره اهمیت کارهایش و ایده‌های هوشمندانه‌اش به شما می‌گفت. جیمی همیشه مثبت بین بود. 

دانلود کتاب هنر ظریف بیخیالی نوشته مارک منسن

همیشه در حال پیشرفت بود و در حال تلاش بر روی کاری بود. (یک تلاش واقعی). اما در واقع او فقط حرف میزد و تلاشی در کار نبود همیشه در حال مصرف دارو و رفتن به رستورانهای گران قیمت بود. جیمی یک زالوی حرفه‌ای بود و با فریب همه افرادی که ایده‌های دروغین اورا باور می‌کردند، پول‌های آنها را خرج می‌کرد. تنها تلاشی که میبکرد این بود که به افراد سرشناس زنگ می‌زد و از آنها درباره خودشان اطلاعات می‌گرفت .تا اینکه تعداد تماسهایش به پایان رسید و در واقع تمام تلاشهایش بی نتیجه ماند.

دانلود رایگان کتاب هنر ظریف بی خیالی

 او این روشها را سال‌ها ادامه داد و با پول دیگران زندگی کرد. تا اواخر دهه سوم زندگی‌اش این روش را ادامه داد و اوضاع همین بود. چیزی که خیلی بد بنظر می‌رسید این بود که او به کارش احساس خاصی داشت. او اعتماد به نفس خیالی داشت. بنظر جیمی افرادی که به او می‌خندیدند یا مسغره اش می‌کردند، فرصت زندگی خود را از دست می‌دادند. افرادی که او را با ایده‌های تجاری خیالی نسبت می‌دادند، بنظر او نادان و بی تجربه بودند و نبوغ اورا نادیده می‌گرفتند و کسانی که به او صفت زالو چسبانده بودند، به نظر جیمی به او حسادت می‌کردند. جیمی همه را دشمن خود و موفقیت خود می‌دانست. او گاهی درآمدی بدست می‌آورد و اگرچه از راه نادرست بود. مثلأ، فروش ایده‌های کسب و کار دیگران با نام خودش و یا تصاحب وام فرد دیگری و یا بدتر از همه، افرادی را راضی می‌کرد تا در استارت اپ های او ثبت نام کنند و تجارت را شروع کنند. او حتی دیگران را متقاعد می‌کرد تا اورا بعنوان سخنران عمومی استخدام کنند. حال آیا او توانایی سخنرانی کردن داشت، اصلاً در مورد چه چیزی؟ اوه خدای من. او به خودش و حرفهایش اعتماد داشت، او انقدر در توهمات خود غرق شده بود که انتظار نداشت کسی از او و کارهایش عصبانی شود یا مسغره اش کند.

دانلود کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

حدودأ در دهه ۱۹۶۰، داشتن اعتماد بنفس و فکر مثبت، یک موضوع مهم در رشته روانشناسی شده بود. تحقیقات نشان می‌داد افرادی که بسیار درباره خودشان فکر می‌کنند عموماً عملکرد بهتری دارند و مشکلات کمتری را ایجاد می‌کنند. بسیاری از محققان و سیاستگذاران در آن زمان اعتقاد داشتند که افزایش عزت نفس افراد می‌تواند به برخی مزایای ملموس اجتماعی منجر شود: جرم کمتر، سوابق تحصیلی بهتر، اشتغال بیشتر، کسری بودجه کمتر. در نتیجه، از دهه بعد، یعنی دهه ۱۹۷۰، شیوه‌های عزت نفس به والدین آموزش داده شد که مورد تأکید درمانگران، سیاستمداران و معلمان بوده و در سیاست‌های آموزشی قرار گرفته است. به عنوان مثال، افزایش نمره انجام شد تا بچه‌ها با کمترین تلاش نسبت به خود احساس بهتری داشته باشند. جوایز شرکت در مسابقه‌ها و مدالهای جعلی برای هر تعداد فعالیت جزئی و ابتدائی ساخته شد. به بچه‌ها تکالیف راحت داده می‌شد، مثل نوشتن تمام دلایلی که فکر کنند خاص هستند یا پنج مورد که برای خودشان در آینده می‌خواستند. روحانیان در جلسات خود اظهار داشتند که آنها برای خدا خاص هستند و باید رشد کنند و یک فرد عادی نباشند. سمینارهای تجاری و انگیزشی با همین شعار پیش می‌رفتند: هر یک از ما می‌تواند استثنایی و موفق باشد. اما با گذشت یک نسل معلوم شده است: ما استثنایی نیستیم.

انتهای رپرتاژ آگهی

  • شنبه/ ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ / ۱۰:۲۵
  • دسته‌بندی: خبر بازار
  • کد خبر: 1400051610877
  • خبرنگار : 30054