به گزارش ایسنا، مجتبی نوروزی کارشناس مسایل افغانستان در نشست مجازی بررسی "زمینه های داخلی و خارجی بازگشت طالبان" که عصر روز یکشنبه از سوی مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران برگزار شد گفت: منازعه بین طالبان و همه مجموعه هایی که مقابل آنها هستند نوعی نزاع تمدنی است.
وی ادامه داد: طالبان در سال های اخیر بر این مساله تمرکز داشته است که چه کسی فاتح میدان افغانستان است و مساله دیگر روایت مردم افغانستان است که طالبان سعی دارد خود را مقبول مردم جلوه دهد. هم چنین در سفرهای منطقه ای که سران طالبان در سال های اخیر داشتند، تلاش کردند از این سفرها نوعی مشروعیت برای خود به عنوان بازیگران منطقه ای بسازند و این را به جامعه افغانستان معرفی کنند. تا جایی که حتی کسی به این مساله فکر نکند که امکان حذف این بازیگر از تحولات افغانستان وجود دارد.
نوروزی درباره تاکتیک ها و استراتژی های طالبان اظهار کرد: آنچه به عنوان استراتژی برای طالبان مطرح بوده است و برآمده از تجربه دهه 90 میلادی و سنت یک بازیگر سیاسی است، تمرکز بر ناپایداری اتحاد و ائتلاف ها در این کشور و در میان اقوام مختلف است به شکلی که افراد و گروه ها متمایل به طرف برنده می شوند و گذشته خیلی برایشان مهم نیست و طالبان دارد از این مساله به خوبی استفاده می کند.
سرپرست پیشین رایزنی فرهنگی ایران در افغانستان با اشاره به این که بسیاری از اینکه طالبان 90 درصد جغرافیای افغانستان را در اختیار گرفته است متعجب هستند گفت: اما طالبان بر این کشور حاکم شده است چون روی اتحاد و ائتلاف های ناپایدار کار کرد و اجازه ندادند انسجام جدی در طرف مقابل شکل بگیرد.
وی درباره این که آیا امکان شکل گیری یک دولت اشتراکی وجود دارد؟ گفت: مهم ترین مانع بر سر شکل گیری دولت اشتراکی ویژگی ساختاری طالبان است که تمامیت خواه است و این تمامیت خواهی برآمده از گفتمان ایدئولوژیک آنهاست. گروهی که قائل به روی کار آمدن امارات اسلامی هستند، سخت از تمامیت خواهی شان عبور می کنند. اینها الان خودشان را در موضع برتر و قدرت می دانند زمانی به حکومت اشتراکی تن می دهند که خود را در موضع ضعف ببینند اما الان بین خودشان و در بین بدنه اجتماعی می گویند ابرقدرتی هستند که آمریکا را شکست دادیم دیگر دولت اشرف غنی که مساله ای نیست.
نوروزی تصریح کرد: مانع دیگر در مسیر گذر طالبان از تمامیت خواهی، بدنه اجتماعی طالبان است که به شدت به مسایل و سنت های قبایلی و زندگی بدوی و اقتصاد جنگ و مافیای مواد مخدر گره خورده است و انصراف اینها از این که دست از جنگ بکشند دور از ذهن است. جریانی است که حتی اگر سران طالبان هم بخواهند، صلح کنند و به حکومت بپیوندند اجازه این کار را نمی دهند و حتی اگر این مساله در سطح سران توافق شود اما بدنه اجتماعی طالبان ممکن است توسط گروه های دیگری مورد سوءاستفاده واقع شوند.
وی درباره دلایل قدرت یابی داخلی طالبان به موضوع بحران مشروعیت و رقابت بر سر مشروعیت اشاره کرد و گفت: سالها همه بازیگران فرامنطقه ای و منطقه ای تلاش کردند که کوچکترین مشروعیتی برای طالبان ایجاد نکنند. اما به هر دلیلی تغییری در جهت گیری ترامپ نسبت به طالبان دیدیم که تولید مشروعیت برای طالبان کرد و به همان میزان مشروعیت دولت مرکزی را زیر سوال برد. مساله دیگر بحث قوم گرایی است که برگرفته از نزاع تمدنی، ذهنیت ها و باورهای میان اقوام داخلی است. در دو انتخاباتی که اشرف غنی در آن پیروز شد به شدت این باورها و ذهنیت ها تقویت شد و خیلی از جریانات داخلی از اشرف غنی ناراحت شدند و برخی از حلقه های نزدیک ایشان هم به این روند کمک کردند. هم چنین عدم انسجام و باور به مقابله با طالبان بسیار به قدرت گرفتن طالبان کمک کرد.
این کارشناس مسایل افغانستان و منطقه درباره تاثیر روانی خروج نیروهای آمریکایی گفت: حتی پیش از خروج نیروهای آمریکایی که مذاکرات صلح شروع شد در زمان ترامپ کفه ترازو به نفع طالبان چرخید. نکته بعدی این است تداوم بی ثباتی برای آمریکایی ها بهتر است و تصور می کنم که یکی از سناریوهای موجود این است که تلاش می شود جنگ بین بازیگران هماهنگ با آمریکا در افغانستان فراهم شود و عرصه برای بازیگران ناهماهنگ تنگ شود. ترک ها بعد از خروج آمریکایی ها تلاش کردند نقش جدی را در افغانستان داشته باشند و کار میدانی جدی روی قوم هزاره انجام داده اند و به نوعی در جاهایی صحنه نزاع میان نیروهایی که از سوی پاکستان حمایت می شوند و نیروهایی که از سوی ترکیه حمایت می شوند تقسیم شده است و ضمن گسترش بی ثباتی صحنه برای بازیگری هند، ایران و روسیه کاهش یافت. بازیگرانی که از شرایط موجود متضرر می شوند مثلث هند، ایران و روسیه هستند اما نکته اساسی این است که منافع این سه بازیگر در افغانستان در یک راستا نیست و کار را برای ایجاد یک اتحاد موثر سخت می کند.
وی درباره نقش چین در تحولات افغانستان خاطرنشان کرد: چینی ها تلاش دارند مساله خود را با ناپایداری و ناامنی در سین کیانگ با ارتباط جدی که با پاکستانی ها دارند، مدیریت کنند. اینکه چقدر روی پاکستان بتوانند حساب کنند بحث دیگری است اما قطعا این نقطه مطلوب چینی ها نیست در عین حال با این کار می توانند از آسیب های جدی خود را دور نگه دارند.
انتهای پیام