او در این نوشتار که آن را در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:
«مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد
در سوگ یک اسطوره، جلال ستاری
توانایی انسان در فراموشی هراسناک و در عین حال کارگر است. باید برای لحظاتی چهره و لبخند و کلام جلال ستاری را فراموش کنم مگر بغض امانم دهد و قلم در دستم قوام بگیرد. باید کمی فاصله بگیرم او را در آیینه ی کتابهایش به یاد بیاورم، لابد شما هم تجربه اش را داشته اید وقتی کسی را از نزدیک می شناسید هنگام خواندن نوشته هایش، گویی نجوایی از صدای او در گوشتان زمزمه می شود. باید به کتابخانه ام نگاه نکنم، چند قفسه تکرار نام اوست.
انتظار زیادی است، فراموشی سخت تر از نوشتن از او است که به تعبیر خود پنج دهه خود را به صندلیِ میز کارش دوخته بود و بی لحظه ای بطالت پژوهید و نوشت و نوشت. جلال ستاری محصول نبود پدیده بود و همین او را دست نیافتنی می کرد فاصله ی آشکارش از دیگران در آگاهی از فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین قابل انکار نیست.
می گفت تئاتر ضروری است، گفتم تئاتر خوب یا تئاتر؟ گفت: برای این سرزمین همین که ببینیم دو نفر بی جدل به هم حق حرف زدن بدهند خوب است تا دست کم شکل گفتگو را یاد بگیریم تئاتر خوب و بدش نمایش گفتگو است، پس تئاتر ضروری است.
می گفت شاهی خونریز هر روز دختری به کابین می بُرد و پیش از بامداد او را سر می بُرید شهرزاد هزار قصه گفت تا شاه خونریز عاشق شود و خود آبسن زندگی. ارزش هر قصه بهای یک روز زنده ماندن بود، زمان بود و عایدی قصه ها تبدیل خونریزی به عشق بود.
می گفت فرهیختگی و آزادی خواهی سلوک است، رخت نیست که بَرَت کنی.
نام جلال ستاری با اسطوره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد، اما می خواهم از کنجی دنج کمی دورتر از اسطوره به این دانشمند نگاه کنم.
فارغ از اینکه 102 کتاب ستاری ترجمه یا تالیف هستند، در نگاهی اجمالی به فهرست کتابها، بلافاصله تکرار بعضی واژگان نظر جوینده را جلب می کند. پر تکرارترین واژه در عناوین کتابها واژه ی «اسطوره» است. کلمه ی اسطوره 25 بار در نام کتابها آمده است. دومین واژگان پرتکرار دو کلمه: «پژوهش» و «فرهنگ» است هر کدام 13 بار بر جلد کتابهای ایشان آمده است. پس از آن، واژه ی «رمز» با 9 بار و «عشق» با 8 بار از کلماتی هستند که به عنوان نشانه بر زیست ذهنی دکتر ستاری گواه هستند.
روزی را به خاطر می آورم که گفت همه ی کتابهای عالم رویای سعادت انسان دارند. از کتابهای ریاضی تا ادبیات برای آن است تا کمی زندگی تسهیل شود، شاید عشق حاصل شد، پس مهم نیست چند کتاب خوانده ایم ادراک باید در زیست انسان آفتابی شود.
کمتر مضمونی مانند «عشق» آشکارا نمایانگر سلوک ذهنی ستاری است. کتاب «اسطوره های عشق» نوشته ی «دنی دوروژمون» همان طور که از نامش پیداست به عشق از منظر اسطوره شناختی می نگرد، پس از آن ستاری کتاب «عشق» نوشته ی «رنه آلندی» را به فارسی برمی گرداند که نگاهی روانکاوانه به عشق دارد و در پی آن به تالیفاتی چند در زمینه ی «عشق» می پردازد که از آن جمله می توان به «عشق صوفیانه»، « پیوند عشق میان شرق و غرب»، « حالات عشق مجنون» و « اسطورة عشق و عاشقی در چند عشقنامة فارسی» و آثار دیگر اشاره کرد.
واژه ها را با دقت و وسواس به کار میبرد در مورد یونگ می گفت آن دانشمند یگانه، به پیاژه می گفت نابغه دوران، اما تنها یک نفر را استاد خطاب می کرد. می گفت استاد بهترین است نباید به همه ی آموزگارانت استاد بگویی، بهترینشان استاد است.
با بغض می گویم استاد دلم برای شما تنگ است.»
جلال ستاری، نویسنده، اسطوره شناس، پژوهشگر و مترجم شامگاه شنبه نهم مرداد ماه در آستانه نود سالگی درگذشت.
انتهای پیام