دکتر محمد عالمی در نشست چالشهای تروریسم و حقوق بشر در کشور افغانستان در رابطه با حضور و عملکرد نظامیان خارجی و ارتباط آن با حوادث اخیر افغانستان که به شکل مجازی برگزار شد، عنوان کرد: امروزه شاهد این هستیم که افغانستان به عنوان خط مقدم جنگ تروریسم و مقابله با تروریسم تعریف شده و تاثیرات منفی آن بر روی جامعه ما را در پی دارد، شکل گیری طالبان با حمایت برخی از کشورهای منطقه و فرا منطقهای که همواره تلاش داشتند به شکلی در افغانستان نفوذ کنند و همچنین همکاری این گروه با القاعده که سازمان دهنده حملات ۱۱ سپتامبر و برجهای دوقلو است، این وضعیت در افغانستان ادامه پیدا کرد و به سرعت افغانستان را غرق در یک منجلاب جنگی مرد تا امروز شاهد تاثیرات آن هستیم.
وی ادامه داد: این وضعیت تا جایی رفت که در حال حاضر بنا بر آمار داده شده میتوان گفت روزی نیست که روح و روان مردم افغانستان از یک واقعه تروریستی متاثر نشوند. آمارهایی که تقریبا هر شش ماه یک بار توسط نمایندگی ملل متحد در افغانستان داده میشود گواه و سندی بر این ادعا است.
این استاد دانشگاه اظهارکرد: بر اساس آمار نمایندگی ملل متحد در افغانستان در هر شب و روز حدود ۸ تن افغان کشته میشود، همچنین خسارات مالی بر منابع و اماکن عمومی که بر اثر حملات تروریستی وارد شده ۳۵ میلیارد دلار براورد شده است.
وی افزود: بر اساس شاخص صلح جهانی افغانستان از سال ۲۰۱۸ به عنوان پر حادثهترین کشور به لحاظ حملات تروریستی بوده که این وضعیت هر ساله تکرار شده و همچنین گروه طالبان نیز به عنوان مرگبارترین گروه تروریستی جهان شناخته شده است، البته لازم به ذکر است که پیش از افغانستان به مدت طولانی یعنی از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۱۸ بالاترین حوادث تروریستی در عراق رخ میداد.
عالمی توضیح داد: در سال ۲۰۱۹ افغانستان در اثر حملات تروریستی پنج هزار هفتصد و بیست و پنج کشته داشته، شش هزار و دویست و بیست و یک زخمی و چهارصد و بیست و دو حادثه هم رخ داده است. در چنین شرایطی به عنوان یک متغیر وابسته میتوان وضعیت خاص افغانستان را مورد بررسی قرار داد.
وی ادامه داد: همچون واقع گرایی که معتقد بر این است که در نظام بین الملل دولت ها نقش اساسی دارند، اما به تبعیت از نئوریبرالیسم فضای همکاری بین دولتها را مقداری وسیع تر و قابل دسترسی میداند در این نظریه نهادهای بین المللی مورد تاکید خاص هستند و این نهادها تعیین کننده رفتارها و هنجارها و شکل دادن به قواعد عام هستند، بنابر اصول این نظریه در فضای فاقد اقتدار مرکزی که جامعه بین المللی یک فضای بدون اقتدار مرکزی است، در چنین فضایی آن چیزی که نقش دهنده روابط است وابستگی متقابل و همکاری بین دولت هاست که میتواند کنترل اوضاع را تسهیل و کنترل کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: از نظر این نظریه رسیدگی به موضوع تروریسم به عنوان یک مسئله بین المللی تنها در چارچوب بین المللی و همکاری و شناسایی تاثیر عوامل دیوان سالاری گروه های ذی نفع و سیاست داخلی بر رفتار دولت ها امکان پذیر است، طرفداران این نظریه معضل امنیت را در سایه هنجارها و نهادهای بین المللی قابل حل میدانند.
وی افزود: سوالی که مطرح میشود این است که گروه های تروریستی که بازیگران فعال در عرصه روابط بین الملل هستند چرا تابع قوانین حقوق بین الملل نیستند و اشخاص حقوق بین الملل دانسته نمیشوند و سوال دیگر این است که وقتی که قواعدی حاکم بر اعمال آنان وجود ندارد چگونه روابط شان را در سطح بین المللی قانون مند بسازیم؟
عالمی عنوان کرد: دلیلی نپذیرفتن گروه های تروریستی به عنوان اشخاص بین الملل این است که اگر یک گروهک تروریستی را به عنوان شخص حقوق بین الملل در یک نظام حقوقی به رسمیت بشناسند بعد از آن دارای حقوق و تکالیفی میشود که در نتیجه این کار به معنای تایید و به رسمیت شناختن اعمال آنها تلقی میشود. اما برای کنترل این گروه ها قواعدی ایجاد شده که از طرفی ناظر بر دولتها و از طرفی هم ناظر بر اشخاص حقیقی است.
وی ادامه داد: حقوق مجموعه ای از بایدها است در جامعه بین المللی است اما از طرفی آنچه که ما در جهان و در روابط بازیگران آن میبینیم مجموعه ای از هست ها یا واقعیت هاست که این ها باهم تعاملاتی دارند و آنچه که ما در عمل میبینیم در بسیاری از مواقع ممکن است مطابق بایدها نباشد، وظیفه حقوق بین الملل این است که واقعیت ها را به سمت تطبیق با بایدها پیش ببرد.
انتهای پیام
استاددانشگاه افغانستان:
روزی نیست که حملات تروریستی با روح و روان مردم افغانستان بازی نکند
استاد دانشگاه افغانستان در طی نشست چالشهای تروریسم و حقوق بشر در افغانستان به تشریح عملکردهای بینالمللی در این کشور پرداخت.