مدیر انتشارات اساطیر در پی درگذشت این مترجم و نویسنده پیشکسوت، در گفتوگو و با ایسنا اظهار کرد: او از دوستان و همکاران اساطیر بود و شخصیت برجستهای داشت. مشهور خاص و عام بود. متولد سال ۱۳۱۵ در کرمانشاه بود و ابتدا لیسانس ادبیات فارسی گرفت. دبیر بود. زمانی که در همدان معلم دبیرستان بود، یکی از مهمترین کتابهای تألیفیاش «کوروش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق» را نوشت. بعد فوق لیسانس و دکتری زبانشناسی گرفت و به تهران آمد و مدارج علمی را طی کرد. استاد دانشگاه بود. مدتی رییس کتابخانه ملی بود و رایزن فرهنگی ایران در پاکستان شد. از همه اینها مهمتر مترجم توانایی بود.
او در ادامه گفت: فریدون بدرهای از نظر کاری در نوع خود بیبدیل بود و هرکاری را که ترجمه میکرد، اسم فریدون بدرهای برای آن کتاب و ترجمه اعتبار میآورد. آثار زیادی از او ترجمه و چاپ شده، با بنگاه نشر و ترجمه کتاب همکاری پیوسته داشت، همچنین با موسسه عالی فرهنگ هم همکاری داشت. این اواخر با انتشار اساطیر، فرزان روز و توس کار میکرد.
جربزهدار افزود: به خاطر اینکه فرزندانش در امریکا بودند ساکن امریکا شد. او انسان والایی بود و اگر تعهد میکرد و قرار میگذاشت کتابی را ترجمه کند، در همان ابتدا تأملی میکرد و میگفت کتاب را ششماهه یا سهماهه تحویل میدهم و درست سر موعد تحویل میداد. بسیار مقید بود کار را سر موعد تحویل دهد.
این ناشر در ادامه بیان کرد: شیوه ترجمه او اینطور بود که معمولا کتاب را یک دور میخواند، بعد ترجمه میکرد. مدتی کتاب را کنار میگذاشت. بعد از مدتی و به قول خودش زمانی که موضوع از ذهنش رفته بود، دوباره ترجمه خود را میخواند و نگاه دوبارهای به کتاب میانداخت تا چیزی از دستش نرفته باشد یا پاراگرافی ضعیف نباشد. کارهای فریدون بدرهای نیازی به هیچگونه ویرایش نداشت. اگر وسط ترجمه متوجه میشد کتاب به اطلاعات ثانویه نیاز دارد، برایش مهم نبود و میرفت منابع فرعی را تهیه میکرد؛ اگر کتابی میخواست ترجمه کند و قرار بود ۱۰۰ تومان بگیرد، ۳۰۰_۴۰۰ تومان خرج میکرد و منابع فرعی را هم میخواند، فقط به خاطر اینکه کار آنطور که دلش میخواست کامل و سالم بیرون بیاید. به هیچ وجه آدم مادیای نبود. هدفش از تالیف و ترجمه این بود که خدمتی برای فرهنگ مملکت کرده باشد و نه چیز دیگری. عشقی که به فرهنگ و تمدن ایرانی داشت واقعا شگفتانگیز بود.
او با تاکید بر اینکه اسم فریدون بدرهای روی هر کتابی برای آن کتاب ایجاد اعتبار میکرد، گفت: او آدم افتاده و فروتنی بود. فرقی نمیکرد طرفش چه کسی باشد؛ حتی اگر بچه دهسالهای هم بود با او همان قدر بااحترام رفتار میکرد که با یک پیرمرد ۹۰ ساله رفتار میکرد. خیلی مبادی آداب بود و در سخت گفتن با طمانینه صحبت میکرد. میخواهم از این فرصت استفاده میکنم و مرگ ایشان را به جامعه فرهنگی ایران تسلیت بگویم.
انتهای پیام