دکتر افضل السادات حسینی دهشیری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار ایسنا با اشاره به سالها فعالیت در این حوزه گفت: محتوای آموزشی ما تا حد زیادی مانع رشد خلاقیت است اگر چه در اواخر دهه ۷۰ سازمان پژوهش مصمم به اصلاحات آموزشی و تغییرات کتب درسی شد لذا رگه هایی از خلاقیت در محتوای آموزشی وارد شد امّا متاسفانه به دلیل عدم هماهنگی آموزش معلمان و برنامه های دیگری که باید با تغییرات کتب درسی همراه شود همچنان از اینکه سیستم آموزش و پرورش ما ضد خلاقیت است رنج میبریم.
وی با اشاره به افزایش آگاهی و تلاش برای وجود خلاقیت در محتوای آموزشی اظهار کرد: سوالاتی که به عنوان پژوهش در کتاب های درسی برای دانش آموزان طرح شده در راستای پرورش خلاقیت است امّا به سبب عدم هماهنگی بین شیوه های تدریس معلم و بینش و نگاه محتوا محور و کتاب محور بودن به جای برنامه محور بودن به آموزش و یادگیری، از موانع موجود است.
حسینی افزود: سیستم آموزشی ما در رابطه با برنامه درسی و کتاب های درسی یک سیستم ایستا و منفعل بوده و به تبع دانش آموز منفعل و پذیرا خودش یادگیری را رغم نمیزند بنابراین کمکی در راستای اینکه دانش آموز تفکر نقاد و خلاق را به دلیل ارتباط موضوع با حوزه علاقه مندی و دغدغه اش به کار بگیرد وجود ندارد بنابراین آموزش و پرورش ما بیشتر شعار خلاقیت میدهد و در عمل با خلاقیت بیگانه است مگر معلم هایی که با عشق به شغل آموزگاری می خواهند خلاقانه عمل کنند.
این دانشیار در خصوص آموزش های معلمان در جهت پرورش و توسعه نگاه خلاقانه در دانش آموزان یادآور شد: در نظام آموزش ما بحث خلاقیت محور نیست و در این زمینه ما برنامه جدی نداریم در حالی که رمز موفقیت نظامهای آموزشی پیشرفته مانند اسکاندیناوی و فنلاند تأکید ویژه بر بحث خلاقیت است لذا نه در نظام تربیت معلم و نه در برنامه های ضمن خدمت سر فصل هایی در راستای پرورش خلاقیت تنظیم نشده است.
وی ادامه داد: معلم قلب آموزش و پرورش است و با توجه به پروژههایی که انجام دادیم، باور دارم وقتی نگرش، دانش و مهارت معلم تغییر کند علی رغم همه مشکلات و محدودیت ها میتواند کلاسهای خلاق را رقم بزند.
حسینی با اشاره به شاخصههای خلاقیت یادآور شد: وجه شناختی خلاقیت که بیشتر بر آن تاکید میشود دارای شاخصه های سیالیت و انعطاف پذیری است به این معنا که سوالات درسی همگرا باشد که دانش آموز به جای فکر به یک پاسخ به پاسخ های متفاوت و متعدد بیاندیشد و شاخصه بعدی دیگر ابتکار، به این معنا که به دانش آموز این قدر اختیار بدهیم که بتواند پاسخ های غیر معمول و متفاوت از دیگران بدهد.
وی با اشاره به عدم وجود شاخصه های سیالیت، انعطاف و ابتکار در سیستم آموزشی گفت: واقعا چند درصد دانش آموزان ما اجازه طرح ایده های خلاقانه و ابتکاری خود را در کلاس دارند در حالی که معلمان ما بیشتر تبعیت و اطاعت دانش آموز را طلب میکنند و البته این شاخصه ها با وجه غیر شناختی مانند شاخصه انگیزشی بهم گره خورده و در کنار هم معنا پیدا میکنند.
حسینی با تأکید بر اینکه نظام های آموزشی فنلاند و ژاپن از دهه ۹۰ به بعد و در واقع کمتر از سه دهه توانستند تبدیل به یک غول جهانی در سیستم آموزشی بشوند اظهار کرد: ایجاد خلاقیت نیاز به تجهیزات کامپیوتری و امکانات لوکس ندارد بلکه به مدیران توانمند و با انگیزه اصلاح نیاز است تا گفته های کارشناسان این حوزه را اجرایی کنند.
وی ادامه داد: در خصوص یادگیری بازی محور سالها با معلمان کار کردیم و همین محتوا بسته کتاب ها را با انواع بازی ها و روش های تدریسی که ابداع میشد در کارگاه ها ارائه دادیم که اگر گسترده میشد واقعا شاهد یک تحول واقعی در امر آموزش و پرورش بودیم.
حسینی در انتها با اشاره به طراحی مدل خلاقیت در کلاس در دهه ۷۰ گفت: این مدل عملکرد معلم را از تنظیم ساختار فیزیکی کلاس درس تا ابعاد عاطفی، شناختی، فکری و شیوه های تدریس تنظیم میکند که همه اینها زمینه رشد خلاقیت در کودک را فراهم میکند و طبیعتا اگر معلمان و مدیران بخواهند که کلاس درس خلاق را ایجاد کنند با کمبود منابع مواجه نیستند.
انتهای پیام