ماکان زهرایی، مدیر نشر کارنامه و مدیر شهر کتاب نیاوران در گفتوگو با ایسنا درباره تخفیفهای نامتعارف برخی از سایتهای فروش کتاب اظهار کرد: این بحث طولانی است و فکر میکنم خیلی راحت میشود این موضوع را کنترل کرد اما این را که چرا کنترل نمیشود، نمیفهمم. جواب تازهای هم ندارم. فکر میکنم این موضوع موضوع روشنی است و سروسامان دادنش هم کار بسیار سادهای است. اینکه متوجه شویم کتابی کپی است، کار سختی نیست و شناسایی مرجع فروش کتاب هم کار سختی نیست و اینکه باید جلو فروش کتابها در سایتهای متخلف گرفته شود، چیز سختی نیست. برای همین نمیتوانم بفهمم باید چه راهکاری داد. این سایتها به سرعت باید توسط وزارت فرهنگ و ارشاد و اتحادیه ناشران و کتابفروشان جمع شوند. ما به عنوان کتابفروش و ناشر عملا نمیدانیم باید چه کنیم و نشستهایم فقط به این صحنه نگاه میکنیم.
او درباره مسئله دادن تخفیف و آسیبی که ممکن است به دنبال داشته باشد، گفت: ما در قوانین صنفیمان خیلی روشن داریم که هیچکس نمیتواند بیشتر از ۱۵ درصد به کالای خود تخفیف دهد مگر با اجازه اتحادیه و صنف. زمانی که ما تخفیفهای فصلی داریم مانند عیدانه کتاب و بهارانه کتاب، این ارشاد است که تخفیفی را میگذارد و همه در آن سهیم هستند. طبق قانون صنفی هر کسی میتواند با اطلاع تا ۱۵ درصد تخفیف بدهد و برای بیشتر از آن باید مجوز بگیرد. از طرف دیگر زمانی که کالایی را در محل کارم گران میفروشم اداره تعزیرات میآید این موضوع را ثبت و دادگاهی میکند و جریمه میشوم، همینطور ارزانفروشی بیش از اندازه هم ثبت و دادگاهی و جریمه دارد، اما چرا این اتفاق نمیافتد؟
زهرایی در ادامه افزود: اگر من روی در کتابفروشی خود بگذارم ۳۵ درصد تخفیف، اتحادیه به من اخطار میدهد اما الان سایتها این کار را میکنند. ۳۵ تا ۴۵ درصد قیمت کتاب هزینه تولید است اما چطور میشود با ۸۰ درصد تخفیف میفروشند؟! این موضوع جای بحث دارد. چرا جلو اینها گرفته نمیشود. در کنار خیابان بساط کتابهای کپی را میبینیم اما من ناشر میتوانم در کنار خیابان بساط کنم و کتاب اوریجینال خودم را بفروشم و خیابان را مغازه کنم؟ نمیشود. اما آن عده میتوانند، چرا آنها میتوانند، چرا جلوشان گرفته نمیشود؟ مگر ۲۰۰ بساط را جمع کردن چقدر سخت است؟ یا پیدا کردن منابع تأمینشان را، یا حتی اخطار دادن به سایتهایی که تعدادشان هم زیاد نیست، چرا نمیشود؟ ما قانون داریم و کسی نمیتواند بالای ۱۵ درصد تخفیف بدهد مگر اینکه مجوز داشته باشد، سایتهای مجازی هم مانند فروشگاه هستند، اینها مالیات میدهند، چرا این عده میتوانند؟ اساسا از چه منبعی کالا را تهیه میکنند؟ این چه رقابت ناسالمی است؟! معتقدم ما در کشور قدرتمندی زندگی میکنیم و توان دفاعی و کنترلی بالایی در آن هست، چرا این اتفاق برای کتاب میافتد و نمیشود آن را جمع کرد؟ من این سوال را دارم.
او همچنین خاطرنشان کرد: از طرف دیگر زمانی که من ناشر کالای خود را عرضه نمیکنم، کپیشده آن وارد بازار میشود. در نشر کارنامه حتی یک کتابم را بالای ۳۵ درصد به مراکز پخش نمیدهم و بالای ۲۵ درصد هم به کتابفروش نمیدهم، چطور میشود کتاب من بالای ۶۰ درصد در سایتها تخفیف میخورد؟ اکر کتاب را تأمین نکنم در خطر کپی غیرمجاز قرار میگیرد، چون کتابم نیست کپی میشود، من چه کار میتوانم بکنم؟ مگر این کشور قانون ندارد؟ محافظت از قانون ندارد؟ مگر پلیس ندارد؟ عملی به این وسعت اتفاق میافتد، این موضوع باید شاکی عمومی داشته باشد. بنابراین من نمیدانم چه بگویم و یا اصلا حرف من چه فایدهای دارد.
این ناشر درباره فرهنگسازی در این عرصه همچنان که در حوزه سینما این اتفاق افتاد، گفت: بله ما عملا قاچاق فیلم را دیگر نمیبینیم اما الان با دادن پولی به سایتهای مجاز هر فیلمی را که بخواهید، میتوانید ببینید. هزینه سیدی و دانلود فیلم بالاست اما ۱۰۰ هزار تومان به یکی از سایتها بدهید و صبح تا شب فیلم ببینید. اما چه راهکاری برای کتاب فیزیکی وجود دارد؟ ما که نمیتوانیم کتابمان را به صورت پیدیاف بفروشیم؟ شرایط برای سینماییها و اهل موسیقی سخت شد اما امکاناتی به وجود آمد که شرایط برایشان بهتر شد اما ما در واقع از همکارانمان آسیب میبینیم؛ مثلا یک سایت رسمی و سایتهای کتاب که رسمی هستند. پویش زمانی معنا دارد که جلو اینها گرفته شود. سالهاست پشت در کتابفروشی زدهایم کتاب قاچاق نخرید، از سایت غیرمجاز کتاب نگیرید، از حراجی نگیرید وگرنه کتابفروشی محلهتان تعطیل میشود، اما زمانی که یک سایت رسمی دارد کتاب را با تخفیف نامتعارف میفروشد، مردم با خود میگویند چرا من نگیرم. پس موضوع منتفی است.
او سپس بیان کرد: ما قدرتمندتر از ارشاد و اتحادیه که نداریم، من کتابفروش و ناشر چه کاری از دستم بر میآید؟ من کتابی دارم که مدتهاست عرضه نمیکنم، الان هم مراکز توزیعی را که به سایتها کتاب میدهند، شناسایی کردهام و تاجای ممکن به آنها کتاب نمیدهم. اما نمیدانم چطور به دست میآورند، ما بیشتر از ۳۵ درصد برای موزعان و ۲۵ درصد برای کتابفروشان نداریم، چطور کتاب با تخفیف بالای ۵۰ درصد فروخته میشود؟ شما این معادله را برای من حل کنید. از من کتاب را میگیرد و علاوه بر هزینههای نگهداری، ۱۵ درصد هم از جیب خود میگذارد و برایش میصرفد! چطور میصرفد؟ پویش معنایی ندارد زیرا یک اتفاق رسمی دارد میافتد. ما میگوییم یک سایت معتبر نمیگوییم قاچاقچی. اینها مغازه اینترنتیاند و باید قانون داشته باشند. اینها نمیتوانند از قانون مبرا باشند. من هم چه کار میتوانم انجام دهم، بروم و بگویم چرا قانون اجرا نمیشود یا به اینها دستبند بزنید؟قانون وجود دارد، مدعیالعموم وجود دارد، ارشاد هست، اتحادیه هست اما هیچکدام نتوانستهاند کاری کنند. من کتابفروش چه راه حلی دارم؟ یا کتاب نفروشم یا تکفروشی کنم یا در مغازهام را ببندم و چند نفر بیکار شوند و خودم هم زمین بخورم. کاری از دستم برنمیآید.
انتهای پیام