«بصیر» اهل افغانستان است، ۱۸ سال سن دارد، متاهل است و همسرش دور از او در افغانستان زندگی میکند. او پنج سال است که برای کار، بین ایران و افغانستان در رفت و آمد است. کار او جمعآوری زبالههای بازیافتی از سطلهای زباله سطح شهر تهران است. او هر روز کارش را از ساعت هفت صبح در محدوده پارک ساعی و خیابانهای اطراف شروع و تا ساعت هفت عصر به جمعآوری زبالههای بازیافتی ادامه میدهد. او زبالههای بازیافتی را در کیسههای زباله در محلی دپو میکند و بعد از اتمام ساعات کارش راهی «جای خواب» خود میشود؛ جایی که شهرداری برای او و ۱۵ نفر دیگر از همکارانش در نظر گرفته است. درآمد ماهیانه او حدود سه میلیون تومان است و با همین درآمد بصیر تمام تلاش خود را به خرج میدهد تا بخشی از آن را پسانداز کند و با خود به افغانستان ببرد. برای این کار، تقریبا غذای کامل نمیخورد و خود را با کیک و آبمیوه سیر میکند. بصیر از شرایطش اصلا راضی نیست، چون میگوید تحریمها و افزایش نرخ دلار در ایران باعث کمارزش شدن پول ایرانی شده و او دیگر امیدی به پسانداز ندارد. همین موضوع باعث شده به ناامیدی برسد و به قول خودش بیشتر اوقات به خودکشی فکر کند. بصیر میگوید اگر در افغانستان جنگ نبود، مجبور به خروج از وطن نمیشد و این همه سختی نمیکشید. او همچنین میگوید: «طالبان به ما گفته است که اگر برای دولت افغانستان کار کنیم، ما را میکُشد؛ حتی اگر نظافتچی دولت شویم».
پیادهرویهای بصیر