مخالفتهایی که به علاقه تاریخی به تمرکز قدرت بازمیگشت و دولتها عموما دوست داشتند شوراها در همان محدوده نظافت و رفت و روب شهر و روستا فعالیت کنند و پای خود را از گلیمشان درازتر نکنند. بماند که همچنان این نگاه وجود دارد و گاه و بیگاه برای کم کردن دایره اختیارات شوراها، فراوان تلاش میشود.
به گزارش ایسنا، با این همه، کمتر از یک ماه پس برگزاری جشنهای بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در هفتمین روز از اسفند ۱۳۷۷، اصل ۱۰۰ قانون اساسی به اجرا درآمد تا اولین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در ایران برگزار شود و ۲۴ میلیون نفر پای صندوقهای رأی روند. پیروزی اما از آن چه کسی بود؟ در اغلب مناطق ایران، «دومخردادیها» که به تازگی و پس از پیروزی در دوم خرداد ۱۳۷۶، به این نام ملقب شده بودند، بخش اعظمی از آرا را در سبد خود دیدند و پیروزشدگان معرفی شدند. نتیجهای که تا حدودی قابل پیشبینی بود، زیرا جناح موسوم به راست در آن سالها، از آنجایی که تولد شوراها دستاورد مهم دولت اصلاحات به شمار میآمد، با عینک بدبینانه به آن مینگریست.
در شهر اصفهان نیز در بر همین پاشنه میچرخید با این تفاوت که افزونهای دیگر نیز داشت: صبغه شهرداری در این شهر. محمدحسن ملکمدنی از ۱۳۶۲ به مدت هفت سال شهردار اصفهانِ بر هامون نشسته بود و توانست کارنامه مفصلی از خود برجای بگذارد هرچند که برخی معتقدند نحوه مدیریتش بر شهر، لایههای مذهبی اصفهان را به شدت درگیر کرده بود و به همین دلیل برخی از نیروهای سنتی اصفهان نگاه مثبتی به پدیده شورا و مقوله شهرداری نداشتند. این نگاه منفی باعث میشد این افراد نتوانند شهرداری را همچون یک منبع فرصت بدانند؛ هر چند که در زمان شورای دوم و با توفیقات آن دوران، این نگرش دگرگون شد و اصولگرایان نیز به اهمیت و ظرفیت های این مجموعه آگاه شدند.
همه اولینها
انتخابات: اسفند ۱۳۷۷
آغاز به کار: اردیبهشت ۱۳۷۸
عبدالحسین ساسان
آمنه جعفری
غلامحسین مولایی
کریم نصر
عباس حاجرسولیها
عبداله کوپایی
عباسعلی بصیرت
مینو موحدینیا
اصغر برشان
علیرضا فرزانهخو
حیدرعلی عابدی
درحالی روح حیات به فصل هفتم قانون اساسی دمیده میشد که ایران در یکی از سیاسیترین و تنشترین دورانهای خود به سر میبرد و گفتمانی تازه از پسِ خرداد ۱۳۷۶ زاییده شده بود. اوج گرفتن فعالیتهای سیاسی، جان گرفتن نشریات و روزنامهنگاری، رونق کنشهای دانشجویی و... از جمله ویژگیهای آن روزگار بود. این شمایل یک ایرانِ کل بود و البته که در هر جزءش ماجرایی در جریان بود. برای نمونه، وقتی زوم ذره بین در مرکز نقشه ایران بیشتر میشد، این شهر اصفهان و محلاتش بود که رخ مینمایاند. شهری که در آن سالها، امامت جمعه، استانداری، شهرداری و خلاصه سوی قدرت در آن، میل به «چپ» داشت و زمستان آن سال، این گرایش تقویت شد.
رقابت برای تصاحب سهمیههای اولین شورای اسلامی شهر موجب شد تا دو فهرست اصلی از سوی یمین و یسار سیاست در اصفهان منتشر شود: یکی با نام «ائتلاف سبز» متعلق به تشکلهای همسو با روحانیت مبارز و دیگری تحت عنوان «ائتلاف بزرگ» برای «دوم خردادیها» (مفهوم اصلاحطلبی و اصول گرایی آن زمان هنوز وارد ادبیات سیاسی ایران نشده بود.)
دوم خردادیها
جناح چپ اصفهان در بسترهای انتخاباتی بر سیر همنشینی سهگانه جامعه روحانیت مبارز با محوریت آیتالله سید جلالالدین طاهری و شیخ عباسی روحانی، خانه کارگر با رهبریت عبدالرحمن تاجالدین و دفاتر دانشجویی با مرکزیت تحکیم وحدت به پیش میرفت. گرچه جریانهای اصلی این جناح پای فهرست واحد «دوم خردادیها» ایستاده بودند، اما سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی که تا ۱۳۷۸ «کانون همبستگی پیروان خط امام» نام داشت، به دلیلی برخی اختلافات داخلی حاضر به امضای فهرست واحد نشد.
اسامی منتشر شده از این فهرست، همه بود و همه نبود. همه بود زیرا توانست طیف اکثریت شورا شود و همه نبود زیرا در جریان رقابتها، بودند برخی همجناحیهایشان که همزمان از فهرستهای دیگری رونمایی کردند. برای نمونه، گروهی از جوانان که دستشان از فهرست اصلی کوتاه مانده بود، در جمعی با عنوان «جمعیت نو اندیشان ایران» گردهم آمدند تا خود را در معرض رأی مردمی قرار دهند.
آیتالله طاهری، به عنوان رأس هرم جریان چپ اصفهان با صدور اطلاعیهای از فهرست اصلی دوم خردادیها حمایت کرد. فهرستی که نام فرزندش عبدالحسین ساسان نیز در آن به چشم میخورد و این هم تضمینی برای رأیدهندگان بود. البته این همه نسبتهای سیاسی یا ژنهای خوب موجود در این فهرست نبود چراکه آمنه جعفری با پشتوانهای دوگانه یکی به اعتبار نام پدر (علامه محمدتقی جعفری) و دیگری به پشتوانه سیاستورزی همسر (فضل اله صلواتی) به جمع نامهای منتخب برای فهرست راه یافت و سرانجام پس از ساسان، در جایگاه دوم کسب بیشترین آرای انتخاباتی آن دوره در اصفهان قرار گرفت.
راستگرایان در اقلیت
دولت اصلاحطلب طرحی نو درانداخته بود که اصولگرایان نتوانستند گام آغاز را همپای همتای بردارند. برهمین اساس، از مجموع ۱۱ سهم شورای شهر اصفهان، هشت جایگاه را به رقیب وانهاده و فقط سه کرسی را به دست گرفتند. عباس حاج رسولیها، عبداله کوپایی و کریم نصر اقلیت این دوره شورا را تشکیل میدادند؛ مثلثی که خاستگاه دو ضلع آن یعنی حاج رسولیها و کوپایی، جامعه اسلامی مهندسین بود و دیگری یعنی سردار نصر، به دو دلیل ۱. سردار بودن در سالهای اول دفاع مقدس و ۲. «نصر» بودن، بخش قابل توجهی از آرای غرب اصفهان را در سبد خود ریخته بود.
برتری فهرستها بر مستقلان
همه آنهایی که در این اولین دوره توانستند به پارلمان شهری راه یابند، بنیانگذاران ریل شورا شدند. نکته جالب این انتخابات آن بود که نه فقط ۱۱ نفر منتخب بلکه ۱۱ نفر بعدی نیز، چهرههای وابسته به دو جناح بودند؛ به عبارتی دیگر، هیچ فرد مستقلی نتوانست حتی در بین ۲۲ نفر اول قرار گیرد و شرایطی که یکی از بازاریان وقت اصفهان به طور مستقل هزینه سنگینی برای انتخابات کرده بود، از کسب رأی لازم بازماند. حسین مولایی، اولین رئیس شوراهای شهر در اصفهان لقب گرفت؛ او که در سال نخست، حیدرعلی عابدی، در کسوت نایب رئیسیاش نشسته بود، در سال دوم، علیرضا فرزانهخو دیگر هم جناحیاش که جوانترین عضو شورا نیز بود را در سمت راست خود دید.
اولین شهردارِ شوراها
پس از روی کار آمدن شوراییها، این تعیین تکلیف جلوسکننده بر کرسی شهرداری بود که اولین میدان برای نقشآفرینی نهاد نوپا به شمار میآمد. در اصفهان، نامهایی چون عبدالحسین سیفاللهی، رضا نیک نداف، محمدعلی جوادی و حمیدرضا عظیمیان، همگی با هویت چپ گزینههای تصدی شهرداری بودند، اما رقابت اصلی میان دو چهره جریان داشت: جوادی و عظیمیان. دومی پیشتر طعم شهرداری را به مدت ۶ سال چشیده بود و اولی، با ۹ رأی، منتخب شورای اول شد. تصاحب اکثریت کرسیهای پارلمان شهری توسط دوم خردادیها حکایت از آن داشت که دست کم رأی این جناح به شهردار منتخب قاطع خواهد بود. جوادی که در شهرداری اصفهان معاون اداری مالی عظیمیان بود از جمله چهرههای محبوب در ساختار وقت شهرداری محسوب میشد.
خداحافظی چپ با شهرداری
انتخابات: اسفند ۱۳۸۱
آغاز به کار: اردیبهشت ۱۳۸۲
عباس حاجرسولیها
علی کاظمی
کریم نصر
عدنان زادهوش
محسن نیلیاحمدآبادی
حسین آذین
مهدی جویافر
حلیمه قسوری
احمدرضا مصور
احمد امینپور
محمود محمدی
شکاف اصلاحطلبانه
زمستان ۱۳۸۲ وقتی اصلاحطلبان راه رفته را تمام شده فرض کرده بودند، چرخ سیاست و چرخش روزگار برایشان حکم رجعت و تئوری بازگشت صادر کرد. آنها خود را از پیش، پیروز و انتخابات را به منزله رقابتی درون خانوادگی میدانستند و همین موجب شد تا اختلاف در این اردوگاه شدت گیرد و در اصفهان، برخی گروههای چپ از جمله سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی و... حاضر به امضای فهرست اصلی اصلاحطلبان برای شورای دوم نشوند. گرچه چهرههایی چون شیخ عباسعلی روحانی کارگردانی امور اصلاحطلبانه اصفهان را در دست داشتند و این خود به معنای حمایت ضمنی امام جمعه سابق اصفهان از این فهرست بود اما برخلاف دوره قبل، آیتالله طاهری به طور رسمی از فهرست اصلاحطلبان حمایت نکرد و موضعی نگرفت؛ چهرهای که در تیرماه همان سال، از مسئولیت امامت جمعه شهر اصفهان استعفا داده بود. در همین حال، گروهی از نیروهای متمایل به جریان ملی مذهبی نیز فهرست با نام «یاران همپیمان» منتشر کردند.
چند شاخه شدن اصلاحطلبان در این دوره، البته نمود بیشتری در پایتخت داشت به طوری که مشارکتیها با سرفهرستی مصطفی تاجزاده آمدند، نهضت آزادی و ملی مذهبیها با فهرستی مجزا با عنوان «یاران بازرگان، طالقانی، سحابی» منتشر کردند و گروهی دیگر از اصلاحطلبان و ملی مذهبی ائتلافی تشکیل دادند و محسن سازگارا را شهردار منتخب خود برای تهران میدانستند. کارگزارانیها نیز که در این انتخابات با دیگر احزاب دوم خردادی ائتلاف نکرده بودند در سودای بازگشت دوران کرباسچی بودند. در همین حال، جمعی از روزنامه نگاران اصلاحطلب نیز فهرستی ۱۵ نفره از میان خود به جمع فهرست های جناح چپ افزودند و دیگر گروهها همچون ادوار تحکیم وحدت، ائتلاف جبههی اصلاحطلبان (مدافعین نهادهای مدنی) جمعیت زنان انقلاب اسلامی انجمن اسلامی مدرسین، جبهه مشارکت، انجمن اسلامی معلمان و انجمن جامعه اسلامی پزشکان فهرستهای مجزایی ارایه کردند.
کاهش مشارکت مردمی و همچنین واگرایی در جناح اصلاحطلب دلایل چندگانهای داشت: «عملکرد دولت اصلاحات»، «دعواهای سیاسی سطح کشور» و «ماجراهای پر حاشیه شورای شهر اول تهران». این همه آن چیزهایی بود که زمستانِ ۱۳۸۱ را به بهارِ اصولگرایان بدل کرد. البته شورای اول اصفهان توانسته بود به سلامت از پیچ مأموریت خود عبور کند، با این حال، موج شکل گرفته در کشور، اصفهان را نیز درنوردید. به طور کلی میتوان گفت این مقطع، دوران خستگی عمومی تودههای مردم از امر سیاسی بود.
روی خوشِ آرا به اصولگرایان
پیروزی تمام قد اصولگرایان در انتخابات دوره دوم شورا، تعجب همگان حتی نفرات فهرست این جریان را برانگیخت. آنها که بعد از خستگی انتخابات برای استراحت به خانه رفته بودند، به یکباره خبردار شدند که همگی شورایی شدهاند. پیروزی ۲۲ میلیونی سیدمحمد خاتمی در سال گذشته تقریبا برای بسیاری این یقین را آورده بود که دیگر جایی برای پیروزی در انتخابات نیست.
آن پیروزی از پی شکست انتخابات مجلس ۱۳۷۸ و انتخابات شورای شهر ۱۳۷۷ و ریاست جمهوری ۱۳۷۶ میآمد. همین سوابق آب پاکی را روی دست بزرگان اصولگرا ریخت و این بار تصمیم گرفتند، امور انتخابات شورا را به دست جوانان جریان متبوع خود بسپارند و وعده دهند که در فرآیندها کمترین دخالت ممکن را اعمال کنند، اما دست از پشتیبانی نکشند.
به همین منظور حکم مسئولیت ستاد انتخاباتی را به نام امیرحسین کمیلی نوشتند و او نیز جمعی از جوانان را که عمدتا از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی بود، با خود همراه کرد. جمعی دیگر نیز بودند که در نقش واسط میان مجربان اصولگرا و ستاد عمل میکردند. در این میان، مرحوم سید علی اکبر پرورش نیز در حمایت از این حرکت سنگ تمام گذاشت. اعتماد به جوانان تا آنجایی بود که فرآیند بستن فهرست با رأی و ایده آنها به پیش رفت و این بار نه در پشت درهای بسته و توسط چند پیر سیاست بلکه با نظری جمعی، فهرستی متشکل از نفرات گوناگون نهایی شد.
در حوزه تبلیغات نیز اصولگرایان گامی بلند برداشتند و خلاقیت، عناصر بصری و لطافت هنری را چاشنی کار کردند و طرحی نو درانداختند و با الهام از زایشِ واژگان قیصر امینپور، یعنی «نان را از هر طرف بخوانی، نان است» و افزودن عبارت «درد را از هر طرف بخوانی درد است» به آن، به تبلیغ این شعار خود در کوی و برزن پرداختند.
این شعار مشخصا اشاره به این معنا داشت که تمرکز اصولگریان بر روی مباحث اقتصادی و پرهیز از سیاسیکاری است، زیرا آنها اعتقاد داشتند فضای سیاستزده کشور در سالهای دولت اصلاحطلبان، موجب دلخوری و دورافتادن از مسائل اساسی شده است. نفس روی آوردن به تبلیغات با زاویهای جدید آن هم از اصولگرایانی که پیشتر کمتر به این رویکردهای تبلیغاتی توجه داشتند، یک تحول محسوب میشد. خروج ادبیات از کلیشههای معمول اتفاقی بود که البته بعدها دیگر با چنین ظرافت و استحکامی تکرار نشد.
به دنبال حواشی ایجاد شده برای اصلاحطلبان، بخش مهمی از بدنه اجتماعی آنها در آن مقطع ریزش کرد و همین بستر، زمین مناسبی برای نقشآفرینی اصولگرایان شد؛ حوادث پیشین هم باعث شد اصولگرایان عزم خود را برای حضور واحد و جدی در صحنه جزم کنند.
در همین مقطع، داستانهایی نیز در شورای شهر تهران جریان داشت؛ جایی که اختلاف نظر مشارکتیها و کارگزارانیها، راه هرگونه پیشروی را مسدود کرده بود و شورا حتی قادر نبود به چهرهای مطلوب و مقبول برای شهرداری برسد. حالا دیگر افت عملکرد در شهرداری نسبت به دوران کرباسچی همچون انکار ناشدنی بود.
گزارشهای رسیده از برخی شهرهای بزرگ نیز حکایت از آن داشت که شوراهای شهر نتوانستهاند انتظارات را آن طور که باید برآورده کنند. جالب آنکه رهبر معظم انقلاب برای دومین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا پای صندوق رأی نرفتند چراکه در روز انتخابات در استان سیستانوبلوچستان حضور داشتند و طبیعی بود که در انتخابات شورا شرکت نکنند، اما این که چرا ایشان چنین مقطعی را برای سفر انتخاب کردند، موجب تامل بود.
در این مقطع البته میزانی از بیتوجهی یا سرخوردگی به مقوله شوراها احساس میشد. همین حالت باعث شده بود تا سران اصولگرا کمی عقب بنشینند، طی یک واگذاری، راه را برای جوانان باز کنند؛ تفویض اختیاری که مشابه اش با آن شدت، دیگر تکرار نشد.
کاهش میزان مشارکت مردمی در مقایسه با دور قبل از جمله مهمترین ویژگیهای این انتخابات شوراها بود، به طوری که حتی مهدی چمران اول نفر انتخابات تهران، تنها ۱۹۲ هزار رای کسب کرد. در اصفهان، کریم نصر اصفهانی و عباس حاج رسولیها، با اختلاف اندک و با تعداد آرای حدود ۴۱ هزار رای بیشترین رای را کسب کردند و آخرین نفر فهرست اصولگرایان با قریب به ۲۵ هزار رأی، توانست رهسپار دومین پارلمان شهری شوند. ترکیبی یک دست در اختیار اصولگرایان اصفهان که آغازگرِ ریاست ۱۰ ساله عباس حاج رسولیها بر شورای شهر و شهرداری ۱۲ ساله سید مرتضی سقائیاننژاد شد. دو مهندسِ سیاستورز که رخت تفکر جامعه اسلامی مهندسین را تا سالها بر تن مدیریت شهر اصفهان پوشاندند.
اصولگرایان اصفهان در این انتخابات از فهرست اصلی خود با نام «خانه دوست» رونمایی کرده بودند. این درحالی است که تنها اصولگرایان این دوره که نام «ائتلاف خط امام و رهبری» را امضای فهرست خود کردند، مشهدنشینها بودند و حتی در تهران نیز با نام «ائتلاف سبز» پای به رقابتها گذاشتند. تصور و پیشبینی پیروزی دوباره اصلاح طلبان، چه از سوی این گروه و چه از منظر رقیب، سبب شده بود تا اصولگرایان سیاست ترجیح دهند فهرستهایشان را با عناوینی این چنینی به رأیدهندگان عرضه کنند.
گرچه همه نفرات فهرست اصولگرایان بر کرسیهای شورا نشستند اما کنشگریهای شورایی خالی از اختلاف نظرهای درون گفتمانی نبود؛ اختلافهایی که آغازش با انتخاب شهردار اصفهان کلید خورد.
وحدت بیرونی، اختلاف درونی
این نخستین باری بود که اصولگرایان باید کلید شهر را به دست یکی از میان خود میسپردند. امری که در میانشان محل بحث شد و درحالی که نام مجید خراسانی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای تصدی این پست مطرح میشد، اما سید مرتضی سقائیان نژاد، رئیس پیشین دانشگاههای اصفهان و صنعتی اصفهان اصلیترین چهره موردنظر دست راستیهای سیاست در اصفهان بود. چهرهای که آمدنش در ۱۳۸۲، ب بسم الله اختلاف میان همجناحیهایشان شد و نون پایانش ۱۲ سال بعد در ۱۳۹۲ به پایان شهرداری او در اصفهان انجامید. دوگانگی نگاه بر سر رفتن یا نرفتن او به مهمترین اتاق ساختمان دروازه دولت، البته بروز بیرونی نداشت و با وجود آنکه در رأیگیری داخلی، آرا ۶ به ۵ به نفع او بود، اما در رأیگیری علنی همه ۱۱ نفر چراغ سبز خود را به روی او روشن کردند. این تردید درون شورایی درباره انتخاب رئیس این تشکیلات نیز وجود داشت، اما بروندادنش همان وحدت ۱۱ نفره بود. البته ماجرا همین جا تمام نشد و بعدها، چه در قصه انتصاب شهردار وقت منطقه ۸ شهر اصفهان و چه طرح سؤال از آقای شهردار، برخی منتقدان اولیه او همچنان بر دیدگاههای خود ایستاده بودند.
آنهایی که رفتند، آنهایی که آمدند
اصولگرایان که در تهران و اصفهان و برخی دیگر از کلانشهرها شورا را به دست آورده بودند، حالا دولت طلب میکردند. رایحه خوش خدمتی که از ساختمان بهشت شهرداری تهران بلند شده بود، عزم فتح پاستور کرده بود. سرانجام شورای دوم سکوی پرتاب محمود احمدی نژاد شد. تا به آن روز هیچ کس تصورش را هم نمیکرد که انتخابات شوراها تا این حد میتواند بر سیاست کلان ایران تاثیر بگذارد. سرانجام، با پایان عمر دولت اصلاحات، دولت جدید روی کار آمد؛ دولتی که ترکیب شورای شهر اصفهان را در سال پایانی دست خوش تغییر کرد. سکنی گزیدن محمود احمدینژاد در اقامتگاه پاستور و به دنبالش، قدرت گرفتن همفکران او در رأس مدیریت اجرایی استان اصفهان، شورای شهر را نیز از موج تحولات بینصیب نگذاشت. برهمین اساس، حسین آذین و محسن نیلی در ۱۳۸۴، کرسیهای خود در پارلمان اصفهان را به اعضای علی البدل سپردند تا اولی به معاونت سیاسی امنیتی و دومی به معاونت برنامه ریزی سید مرتضی بختیاری در استانداری برود. آمدن علی البدلها، شورا را از یکدستی کامل خارج کرد و عباسعلی بصیرت و غحسین مولایی دوباره، چپنشینان این نهاد شدند. هر چند که این اقلیت دو نفره در مسیر شورا تغییر ایجاد نمی کردند.
حرکت شورا و شهرداری، بدون توقف...
انتخابات: آذر ۱۳۸۵
آغاز به کار: اردیبهشت ۱۳۸۶
عباس حاجرسولیها
کریم نصر
علیرضا نصر
سیدکریم داوودی
وحید فولادگر
مصطفی پسران بهبهانی
فتحاله معین
ابوالفضل قربانی
غلامرضا شیران
ناصر رضوی
محمود محمدی
دستاورد دوماجرای بزرگ
شورای سوم را باید متولد دو ماجرای بزرگ دانست: نخست، رضایت شهروندان از شورای دوم که به میزان زیادی به پای شهردار وقت یعنی سقائیاننژاد نوشته شد و دوم، بروز جدی روحیه احمدینژادی که رضوی، محمدی و شیران نمود آن در شورای سوم اصفهان شدند.
اصولگرایان برای این دوره از رقابتها ابتدا دو فهرست منتشر کردند که در ادامه شمارش افزودن گشت و چهارتایی شد. گرچه یکی از فهرستهای اصلی به دست جبهه پیروان خط امام و رهبری بود و هدفش تقویت تیم حاکم بر مدیریت شهری بود. فعالیتهای گسترده شهرداری در چهار سال گذشته باعث شد که این فهرست که اتصال مشخصی با شهردار و حامیانش داشت، بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد.
از فهرست وابسته به گروه اول و جبهه پیروان خط امام و رهبری با نام «صبح امید» و با شعار «شهر ما منتظر یک قدم است» که شمار بیشتری از مهرههای اصولگرا را زیر سقف خود جای میداد، عباس حاج رسولیها، کریم نصر، وحید فولادگر، ابوالفضل قربانی، محمود محمدی، سید کریم داوودی (مشترک در فهرست صبح امید و تحولخواهان) و مصطفی پسران بهبهانی (مشترک در فهرست صبح امید و تحولخواهان) به شورا رسیدند.
علاوه بر این، «رایحه خوش خدمت» احمدینژادیها از پایتخت به اصفهان نیز رسیده و حامیان دولت وقت که البته همگی لزوما جهانبینی مشابه نداشتند را گردهم آورده بود. جمعی که با وجود تفاوت دیدگاه توانستند تمایز خود با مجموعه شهرداری وقت را نشان دهند و در نهایت چهار تن از میان خود یعنی غلامرضا شیران، ناصر رضوی، ابوالفضل قربانی و محمود محمدی را به پارلمان اصفهان بفرستند؛ دو چهره آخر البته نقطه تلاقی دو فهرست صبح امید و رایحه خوش خدمت محسوب میشدند و وجه اشتراک این جمع اصولگرایانه بودند. در کنار این دو، دیگر فهرست قابل توجه اصولگرایان، فهرست «تحولخواهان کارآمد» بود که فعالان مراکز فرهنگی شاخص اصفهان آن را ترتیب داده بودند.
ظهور دو فهرست اصلی و چند فهرست فرعی از میان اصولگرایان و شکسته شدن مرجعیت واحد، نشانگر آغاز تکثرگرایی در اصولگرایان اصفهان بود. اما این انشعاب نتوانست لطمهای به مدیریت سقائیاننژاد و تیم مستقر در شهرداری وارد سازد. به بیانی دیگر، فهرست بر آمده جبهه پیروان خط امام و رهبری که در این دوره با حضور سه چهره احمدینژادی و دو مهره اصلاحطلب قدرت مطلق شورا را در اختیار خود نمیدیدند، اما بازهم توانستند با انسجام همان شش حق رأی، امور را در دست بگیرند. برهمین اساس، عباس حاج رسولیها باردیگر به ریاست رسید، کریم داوودی نایب رئیس شد و ابوالفضل قربانی عنوان سخنگویی این شورا را از آن خود کرد.
خروج حداقلی اصلاحطلبان از بنبست
افزایش میزان مشارکت مردمی در این انتخابات تاثیر چندانی بر تغییر وضعیت منتخبان نهایی شورای شهر نگذاشت و این بار نیز اصولگرایان بودند که فخر پیروزی بر رقیب میفروختند. البته با این تفاوت که تمامی شورا یکپارچه در اختیار آنان نبود و دو اصلاحطلب نیز در شورا جلوس کردند: فتح اله معین و علیرضا نصر. چهرههایی برخاسته از فهرست «یاران خاتمی».
فهرستهای فرعی دیگری از جمله «اصلاحطلبان همین هفت نفرند» که دستپخت جوانان این جریان بود نیز بیرون آمد، اما چندان جدی نبود. با این حال پس تجربه شورای دوم، این جناح تلاش کرد تا در این انتخابات متحدتر از فصل پیشین گام بردارد. کارگردانان فهرستهای جناح چپ در دورههای اول، دوم و سوم اغلب شیخ عباسعلی روحانی، مرتضی طهرانی، رضا نیک نداف بودند که برای سومین شورا، «انجمن تدبیر زمان» نیز در فهرستبندی اصلاحطلبان ورود کرد؛ انجمنی متشکل از مدیران سابق همچون عباس رضایی، فتح اله معین، محبوبه غضنفرپور و سید محمود حسینی.
زخمی که بعدها دهان باز کرد
سقائیاننژاد بار دیگر با رأی قاطع شهردار شد اما تکثر اصولگرایی آتش زیر خاکستر ماند و در شورای بعدی، نوظهوران راست ضمن همگرایی با اصلاحطلبان، بر سلطه او و همفکرانش در مدیریت شهری اصفهان نقطه پایان گذاشتند. اختلاف اصولگرایان گرچه در شورای سوم در فهرستها علنی شد اما ریشهاش به قبلتر و روزگار شورای دوم باز میگشت؛ زمانی که چهار عضو جوان پارلمان شهری یعنی مصور، زادهوش، جویافر و کاظمی از جمله منتقدان شهرداری سقائیان نژاد و ریاست حاج رسولیها در شورا بودند در صفآراییها نیز گاهی از آنطرفیها برای خود یارکشی میکردند و کار به جایی رسید که جمعی از این جوانان برای شورای سوم فهرست جداگانه منتشر کردند. فهرستی که گرچه ناکام بود اما تریبونی برای انتقاد از سنتیها محسوب میشد.
علاوه بر این، دانشجویان جامعه اسلامی نیز که خود را بینصیب از فهرست بزرگان راست در شهر میدیدند، به وضع موجود معترض بودند و بستری را برای دیده و شنیده شدن میجستند. همچنین با ظهور احمدینژاد و جریان وابسته به او، جبهه پیروان خط امام و رهبری دیگر همچون گذشته میاندار جریان اصولگرایی در کشور نبود. بروز روحیه احمدی نژادی در سیاست و به دنبال آن اعلام موجودیت جبهه پایداری، جایگاه برخی بزرگان اصولگرا را تضعیف کرد به طوری که مرحوم علی اکبر پرورش یک سال پس از انتخابات شورای شهر، در انتخابات مجلس هشتم باوجود اینکه به دور دوم راه یافت، اما رأی کافی برای پیوستن به جمع مجلسیان به دست نیاورد.
با این همه، یکی از دلایل مهم چند دستگی در انتخابات شورای سوم، عملکرد قابل قبول شورای دوم بود. تغییرات به وجود آمده در شهر، عده زیادی را مجاب میکرد که شهرداری سفره پهناوری است و آنها باید یا به طمع قدرت یا برای امکان خدمت بیشتر به صحنه مدیریت شهری بیایند. به خصوص آنکه در آن روزها، شورای وقت، بودجه شهرداری را با بخشی از استانداری مقایسه میکرد و بدین ترتیب بر طبل عظمت مجموعه شورا و شهرداری کوبیده میشد و شورا و شهرداری را جذاب مینمود.
چهره مردانه شورا
شوراها هرچه به پیش آمدند، کرسی زنان بیشتر آب رفت. اگر در شورای اول دو زن به جمع قانونگذاران شهری اصفهان پیوستند، در شورای دوم این عدد به یک رسید و در این دور، هیچ شد تا زنان از راهی که آمده بودند، بازگشت به عقب کنند. قصور البته متوجه فهرستسازان بود، چراکه یا در فهرست ها سهمی برای زنان قائل نمیشدند و یا گاهی اوقات برای پر شدن عریضه، از زنان نامی را به فهرست کاملا مردانه میافزودند.
مجمع الجزایر اصولگرایی
انتخابات: خرداد ۱۳۹۲
آغاز به کار: مرداد ۱۳۹۲
رضا امینی
کریم نصر
علیرضا نصر
مهدی باقربیگی
وحید فولادگر
رسول جهانگیری
عباس
حاجرسولیها
فتحاله معین
ابوالفضل قربانی
غلامرضا شیران
غلامحسین صادقیان
محمدرضا فلاح
عبدالرسول جاننثاری
عدنان زادهوش
سید کریم داوودی
ندا واشیانی پور
رسول جزینی
سید احمدعلی عاملی
نورالله صلواتی
احمد شریعتی
اصغر آذربایجانی
اصولگرایان و سرزمین هفتاد و دو ملت
شورای شش ساله دور سومیها، انتخابات دوباره را به جای ۱۳۹۰ به ۱۳۹۲ کشاند و رقابتهای ریاست جمهوری و پارلمان شهری را بار دیگر به ملاقات هم آورد. بهار آن سال برای شوراها نقطه باروری در شمار کرسیها بود به طوری که در اصفهان با جهشی بلند از ۱۱ به ۲۱ رسید.
تعداد فهرست های اصولگرایان در این انتخابات به حداکثر ممکن رسید. انواع و اقسام فهرستها و نامها، پرچم استقلال از دیگری برمیافراشتند. اما در این میان فقط سه گروه بودند که توانستند جمعی از نفرات خود را به پارلمان شهری راهی کنند.
جبهه پیروان خط امام و رهبری با آن که نفوذ گذشته را نداشت، با عنوان «خادمان شهر» ۱۰ کرسی را به نام حاج رسولیها، کریم نصر، فلاح، داوودی، صلواتی، فولادگر، قربانی، جهانگیری، آذربایجانی و جانثاری سند زد و در همان ابتدا ۱۱ تای دیگر را از دست داد. آنها در رویایی شیرین این نتیجه را پیروزی قلمداد کردند، زیرا با خود میاندیشیدند که تنها با جذب یک نفر دیگر اکثریت را به دست میگیرند. غافل از آنکه از این ۱۰ نفر نیز، سه نفر راه خود را دیر یا زود جدا کردند و به اردوگاه منتقدان شهردار مستقر ملحق شدند: آذربایجانی، جهانگیری و جانثاری. دو نفر اولی، در همان روزهای نخستِ پس از آغاز به کار شورا از اتوبوس طرفداران شهردار باسابقه پیاده شدند و علی رغم آنکه با این فهرست به شورا راه یافته بودند، نه برای حاج رسولیها که به نفع ریاست امینی، برگههای رای خود را به گلدان انداختند.
در ماجرای استیضاح شهردار وقت نیز که به دو سوم آرا نیاز بود، این جانثاری بود که به مخالفان شهردار پیوست. بنابراین، هفت نفر باقی مانده، تنها وفاداران به سقائیاننژاد تا روز پایان کاری او بودند که البته در نیمه دوم دوره کاری شورا کاری نیز از آنها ساخته نبود.
جبهه پایداری در زمان دولت دهم اعلام موجودیت کرده بود، فهرست شوراییاش در اصفهان تلویحا منتسب به رضا امینی و نام «حماسه سیاسی و شهر اسلامی» بر آن حک شده بود و از درون آن، امینی، زادهوش، صادقیان و شیران به شورا رفتند و بعدها محور مخالفت با سقائیان نژاد شدند. شاکله اصلی این اندیشه بر حول مقابله با دو گروه میچرخید: اصلاحطلبان درگیر در دهمین انتخابات ریاست جمهوری و جریان انحراف که با اسفندیار رحیم مشایی شناخته میشد. این افراد معتقد بودند چهرههایی چون سقائیاننژاد یا هم فکران او در سطح کلان همچون علی لاریجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی آنچنان که آنها مطلوب میدانستند، در برابر اصلاحطلبان محکم نایستادهاند و آنان را به سازشکاری متهم می کردند. در جریان این انتخابات نسبت معناداری میان این فهرست و رأی دادن به سعید جلیلی وجود داشت.
فهرست دیگر، به آنهایی تعلق داشت که زیر خیمه «انتخاب فرآیند مدار» گرد آمده بودند؛ میوه اتحاد میان سه تشکل کانون اندیشه و تمدن اسلامی، تشکل رویش نیروهای انقلاب اسلامی و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی. «کار شهرداری فقط ساخت و ساز نیست» شعار فهرست آنان بود.
کانون از سوی علی قاسم زاده راهبری میشد، رویش امتداد جریان جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی بود که در سال انتخابات شورای شهر ۱۳۸۱ و مجلس ۱۳۸۲ سرخورده شده بودند و امیرحسین کمیلی را به عنوان چهره شاخص خود داشت و در جمعیت ایثارگران مجتبی کرباسیزاده، سمت دبیر مجموعه را بر عهده داشت. این سه تشکل لزوما هدف یکسانی نداشتند اما این روش را در زمان خود مناسب می دیدند. در این میان کانون اندیشه و تمدن اسلامی به ذات فرآیندمداری بستن فهرست اصالت میداد.
هم اینجا، هم آنجا
با چند شاخه شدن درخت جناحهای سیاسی و روی میز قرار گرفتن فهرستهای متعدد، همپوشانیها هم قوت میگیرد و برخی چهره برای آنکه به بخت خود یاری رسانند، همسفره یک فهرست و همسفر دیگری میشوند ؛ قصهای که در انتخابات شورای شهر چهارم اصفهان نیز تکرار شد و قربانی، صلواتی، جانثاری، داوودی و فلاح یک تحیت به «خادمان شهر» و یک درود به «انتخاب فرآیندمدار»؛ زادهوش و صادقیان هم در فهرست «انتخاب فرآیندمدار» بودند و هم در «حماسه سیاسی و شهر اسلامی»؛ و در نهایت، فلاح، شریعتی، صادقیان و جانثاری هم از جمله مردان «سفیران خدمت بودند» و هم از نامهای «انتخاب فرآیندمدار».
فهرستی از خیرالموجودینِ اصلاحطلبان
گرچه همزمانی انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در این سال میتوانست امتیازی برای جناح چپ باشد اما کمتر کسی از اصلاحطلبان فکرش را میکرد که معادلات آنطور پیش برود و حسن روحانی با حمایت این جناح و اعتدالیون یازدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران را تشکیل دهد. اصلاحطلبان اصفهان در آن مقطع همچون دیگر همتایانشان در سرتاسر کشور، ستاد روحانی را ستاد خود نمیدانستند و رئیس ستاد شیخ دیپلمات در اصفهان نه یکی از سرشناسان اصلاحطلب که حسین نجار بود؛ شاید به همین دلیل نیز بود که نتوانستند از موج انتخاباتی آن سال بهره ببرند. از آنجایی که شمار قابل توجهی از چهره های این جناح به سد رد صلاحیت خوردند، فهرست دقیقه نودی خود را با خیرالموجودینشان منتشر کردند و نام هایی از جمله سید محمود حسینی٬ فتح اله معین، علیرضا نصر٬ علی راعی، احمدعلی عاملی را در آن قرار دادند. در آن سال، رضا نیک نداف که خود از مهرههای شاخص اصلاح طلبان در اصفهان بود، ریاست ستاد این جریان در انتخابات شورای شهر را برعهد داشت؛ جریانی که عبارت «امید به فردا» که به گفته این کمیته اطلاع رسانی از بخش پایانی نامه سید حسن خمینی به مرحوم هاشمی رفسنجانی گرفته شده بود را شعار خود در آن دوره قرار داده بود. تقلای وقت اضافه اصلاحطلبان چندان بیتاثیر نیز نبود و موجب شد تا سهمیه آنها از دو در شورای سوم به سه در شورای چهارم افزایش یابد و سید احمدعلی عاملی نیز با نصر و معین همراه شود.
پدیده سلبریتیها
این شورا، نخستین شورایی در اصفهان به شمار میآمد که افراد مستقل نیز در آن موفق به کسب رأی شدند: ندا واشیانیپور، مهدی باقربیگی و رسول جزینی؛ سه چهره از دنیای پرطرفدار تلویزیون و ورزش. سیماهایی آشنا که بعضا شانه به شانه سیاسیون رأی در توشه خود دیدند. برای نمونه، درحالی که رأی نخست این دوره شورا بار دیگر به نام حاج رسولیها خورد، اما در شگفتی رأی دوم نه به سبد اهالی سیاست و مدیران که به سوی هنرپیشه شورا یعنی مهدی باقر بیگی سرازیر شد. درخشش سریال قصههای مجید به طوری بود که پس از دو دهه همچنان اشاره به بازیگر نقش اول او برای اصفهانیها خاطره انگیز مینمود زیرا سریالی که روح اصفهان در آن جریان داشت.
از سوی دیگر، موفقیتهای چشمگیر آن سال کشتی فرنگی ایران در سطح بینالمللی و معطوف شدن نگاههای مردمی به این ورزش نیز موجب شد تا چهرهای چون جزینی که مانور تبلیغات انتخاباتیاش نیز بر همین مقوله استوار بود، از دیگر رای آوران غیرسیاسی شورا شود. این روند برای واشیانیپور نیز از همین الگو پیروی میکرد. البته از پدیده بنرهای مربوط به تبلیغات زنانی که داوطلب راهیابی به شورا بودند هم نباید گذاشت؛ آنچه که از جمله ویژگیهای منحصر به فرد این دوره بود زیرا در شهری سنتی چون اصفهان، چنین امری نه مسبوق به سابقه بود و نه چندان پذیرفته شده.
به گواه تاریخ، حضور سلبریتیها در شوراهای شهر به دوره سوم شورای شهر تهران و حضور هادی ساعی در آن بازمیگشت. اتفاقی که در دوره بعدی در پایتخت به اوج خود رسید تا علاوه بر ساعی، اینبار علیرضا دبیر، عباس جدیدی، حسین رضازاده، عبدالحسین مختاباد هم به جمع شوراییها بپیوندند. اما ماجرا فقط به تهران ختم نشد و به اصفهان هم رسید و موجش باقربیگی، واشیانیپور و جزینی را به شورا برد. البته آن تجربه چه برای اصفهانیها و چه تهراننشینها تکرار نشد و رأی دهندگان در دور بعد، هرگز به سمت انتخاب سلبریتیها نرفتند.
بنابراین، اقلیت اصلاحطلبان، فرآیندمدارها، جبهه پیروان خط امام و رهبری، سلبریتیها و از همه تاثیرگذارتر پایداریها آرایش عجیب و غریب شورای ۲۱ نفره را مشخص کرد و بار دیگر پرده از واگراییهای عمیق در اصولگرایان برداشت؛ آنچه در سطح کلان و در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز هویدا بود و مجمع الجزایر اصولگرایان از سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف گرفته تا علی اکبر ولایتی خود را در معرض رأی قرار دادند و البته هر سه نیز قافیه را باختند تا بر اثر تفرقه میان آنها، قفل پاستور فقط با چرخش کلید حسن روحانی گشوده شود.
شورای چهارمیها که با چنان ترکیبی، سقائیاننژاد را بار دیگر پشت فرمان شهر و شهرداری اصفهان نشانده بودند، درست وقتی عمر این شورا به نیمه رسید، در خرداد ۱۳۹۴، با استیضاح او، مهدی جمالینژاد را به عنوان نهمین شهردار اصفهان پس از انقلاب برگزیدند.
استیضاحِ آقای همیشه شهردار
از همان آغاز به کار این دوره از شورای شهر در اصفهان، بوی تغییرات بنیادین به مشام میرسید، زیرا علاوه بر چندپارگی فهرستها، طلسم ۸ ساله زعامت حاج رسولیها بر شورا نیز شکسته شد و امینی جامه ریاست بر تن کرد. مردی که نماینده جبهه پایداری بود و طرفداران و وفادارانی نیز در شورا داشت. امینی که پیشتر خود از مدیران ارشد سقائیاننژاد در شهرداری بود، گرچه مُهر تمدید را بر شهردار ماندنِ مافوق سابقش کوبید، اما همچون سلفش چک سفید امضا به او نداد و دوسال بعد با جمعی از همقطارانش، پرونده سقائیاننژاد را بست و به بایگانی فرستاد. پایداریها این اعتقاد خویش را فریاد میزدند که نمیتوانند چهره راست سنتی را به عنوان شهردار منتخبشان بپذیرند، چه، دو ایدئولوژی در جبههای نخسبد. حالا وقت آن بود تا اقلیت اصلاحطلب نیز پشت مرزهای مشترک خود با حلقه اطرافیان رئیس خیمه بزند و با کمک رقیبان تازه نفس، رقیب قدیمی را از سر راه بردارد. تازهنفسهایی که در انتهای راستروی، گردش به چپ کردند و اهداف چپ: شکست راست به دست راست. آنها نشان دادند که در عملگرایی حتی از اصلاحطلبان نیز مشتاقتر هستند و به «تغییر وضع موجود» ایمان داشتند. به همین دلیل، سقائیاننژاد صبح نهمین روز از خرداد ۱۳۹۴، وقتی سوار بر خودروی شهردار میشد تا خود را به جلسه علنی شورا برساند، فکرش را نمیکرد که در راه بازگشت نه به ساختمان شهرداری مرکزی که باید به خانه برود. او با ۱۴ رأی موافق کلاه شهرداری را از سر درآورد و بار دیگر گمانهزنیها برای انتخاب شهردار جدید قوت گرفت. مجید خراسانی و مرتضی طلایی دو چهره با کارنامه نظامی اصلیترین نامهای مطرح شده بودند اما این مهدی جمالینژاد از دیگر مدیران شهرداری بود که به اتاق سابق شهردار مخلوع رفت؛ مدیری با مختصات مطلوب استیضاحکنندگان.
دولت اعتدال، شورای اصلاحطلب
انتخابات: اردیبهشت ۱۳۹۶
آغاز به کار: شهریور ۱۳۹۶
علیرضا نصر
شیرین طغیانی
فریده روشن
پورمحمد شریعتینیا
امیراحمد زندآور
فتحاله معین
کوروش خسروی
اصغر برشان
کوروش محمدی
مهدی مزروعی
عباسعلی جوادی
مهدی مقدری
نصیر ملت
تَکرار پاستورنشینی روحانی، توفیق اصلاحطلبان در پارلمان شهری
اختلافنظر زیر سقف گفتمان اصولگرایی همچنان وجود داشت اما این موضوع در ۱۳۹۶ دیگر چندان اهمیتی نداشت چراکه موج انتخاب دوباره حسن روحانی برای دولت دوازدهم، عملا درهای پیروزی را برای اصولگرایان به ویژه در شوراهای شهر بسته بود به طوری که اختلاف معناداری میان آرای حسن روحانی و سید ابراهیم رئیسی، رقیب اصولگرای او در شهر اصفهان رقم خورد. با عنایت به موج ایجاد شده برای حسن روحانی، فهرست موسوم به «امید» توانست تمام کرسیهای شورای شهر اصفهان را کسب کند و اصلاحطلبان این فهرست پیروز مطلق شدند. این نتیجه نشان داد که میان اصلاحطلبان و روحانی پیوندی عمیق وجود دارد؛ پیوندی که در سال ۱۳۹۲ با حمایت اصلاحطلبان از روحانی و کنار کشیدن عارف به نفع او شکل گرفته بود و در ۱۳۹۶ تقویت شد.
عناصر معناداری، «امید» را به عنوان اصلیترین و تنهاترین فهرست اصلاحطلبان مطرح کرد و در عمل جایی برای تفرقه در میان آنان باقی نگذاشت. رأی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز با تایید چهرههای سرشناس آنان تکمیل شد و این مهم با فراخوان بزرگان اصلاح طلبی کشور و تاکید آنان بر رای دادن تمامی فهرست به صورت یکپارچه در کنار رأی دادن به روحانی، کار را تمام کرد.
روحانی در این انتخابات ادبیات خود را بیشتر به اصلاحطلبان نزدیک کرد و دوقطبی ایجاد شده توانست میان فهرستهای اصلاحطلبانه و رأی به روحانی یگانگی ایجاد کند. به طوری که چهره روحانی به معنای حمایت از او بر تبلیغات فهرست امید نمایان بود و پس از اعلام انصراف محمدباقر قالیباف، فهرستهای اصولگرایان تصویر سید ابراهیم رئیسی را در کنار نامهای خود منتشر کردند.
دست خالی اصولگرایان
اگر چه دولت مستقر همانند سایر دولتهای مستقر در تاریخ جمهوری اسلامی از اقبال بیشتری برای پیروزی برخوردار بوده است و قابل پیش بینی بود که برتری روحانی میتواند بر آرای شورای شهر اصفهان هم تاثیر بگذارد، اما با این حال و در شرایطی که اصولگرایان پیروزی رقیب را قریب میدیدند، بازهم حاضر به وحدت نشدند و در اصفهان، دو فهرست اصلی بیرون آمد. ۱. مجمع اصولگرایان و ۲. نُجبا (نبوغ جمعی و باور انقلابی) زاده شد.
مجمع اصولگرایان با شعار «فقط به خدمت می اندیشم» به میدان آمد و نجبا با فهرستی بدون هیچ اشتراک، اتحادی از رویشیها و پایداریها بود.
اگر چه فهرست مجمع اصولگرایان در حالتی فرآیندمدارانه بسته شده بود اما به طور کامل، موردپسندِ رأیدهندگان اصولگرایان قرار نگرفت. برای نمونه، شنیده میشد که برخی چهرههای این فهرست، قوت لازم را ندارند. برهمین اساس، طرفداران این جناح به رأی دادن ترکیبی دست زدند و برخی را از میان فهرست مجمع اصولگرایان و جمعی را از فهرست نجبا برگزیدند؛ آنچه که موجب شد تا تشتت بیشتر نمایان شود. هنگامی که شمارش آرا به طور کامل اعلام شد، روشن شد که میزان رأی نفرات این دو فهرست تا چه میزان شانه به شانه یکدیگر پیشرفته و حتی هواداران معمول اصولگرایی نیز به فهرستها به طور یک جا رأی نداده بودند.
با معرفی عباس مقتدایی به عنوان علی البدل اول و رضا امینی به عنوان علی البدل دوم، تصور شد که فهرست نجبا عملکرد بهتری داشته است. حال آنکه این دو نام رأی خود را بیشتر مدیون اعتبار شخصی بودند. اولی اعتبارش به سابقه نمایندگی در مجلس نهم و رأی بومی منطقه خوراسگان بود و دومی به واسطه ریاستش برای شورای چهارم.
علاوه بر این، وجود این دو چهره شاخص در فهرست نجبا، این گروه از تبلیغات بهتری نیز برخوردار بودند. البته فاصله رأی مقتدایی با نفر آخر اصلاح طلبان چیزی حدود ۴۰ هزار رأی بود. آنچه نشان میدهد پرداختن به تفاوتهای دو فهرست اصلی اصولگرایان، در نهایت تاثیر چندانی بر اداره چهارساله شهر نداشت؛ هر چند امکان ورود اقلیتی از اصولگرایان در صورت وحدت و ایجاد موج واحد، بعید به نظر نمی رسید.
ریاستِ السابقون اصلاحطلبان بر شورا
سقف آرای شورای شهر در این دوره ۱۵۷ هزار بود که به علیرضا نصر رسید و کف آن با ۱۲۴ هزار رأی نصیب مهدی مقدری شد. صدرنشینی نصر در کسب آرا اما باعث نشد دست معین از ریاست کوتاه بماند. پیرِ این محفل که از السابقون اصلاح طلب در شورای اصفهان محسوب میشد، گرچه در رأیگیری درون حزبی پیشاانتخابات و فرآیند تدوین فهرست، کمترین اقبال همجناحیهایش را به خود دیده بود، با رأی قاطع اعضا به ریاست رسید. با عبور از اولین انتخاب، شورای پنجمیها به دومین رأیگیری رسیدند و قدرت اله نوروزی را به شهرداری اصفهان برگزیدند.
ترکیب هیات رئیسه شورا اما بدون تغییر نماند و در ۱۳۹۸ و میانه راه، نصر علیرغم برخی توصیهها مبنی بر ادامه روال گذشته، بخت خود را آزمود و توانست ریاست شورا را عهدهدار شود.
یک اصلاحطلب رفت، یک اصولگرا آمد
آخرین رأیآور اصلاحطلبان مهدی مقدری بود که عمر شورا برایش به نیمه نرسیده، سررسید و با حکم دادگاه از این شورا سلب عضویت شد. اتهام او نشر اکاذیب در فضای مجازی عنوان شد. کرسی او اما تا مدتها خالی ماند و کشمکش بر سر قانونی بودن محرومیت به دست دستگاه قضایی ادامه داشت. شورای شهر اصفهان و شورای عالی استانها چنین پروندهسازیهایی را تسویه حساب سیاسی با اصلاحطلبان و شاکیان، آن را مُر قانون میدانستند. سرانجام با قطعی شدن حکم مقدری و انصراف اولین عضو علی البدل یعنی مقتدایی از حضور در شورا به دلیل برنامهریزی برای رفتن به بهارستان، امینی اولین و آخرین اصولگرای شورای اصلاحطلبان شد. هشت عضو علی البدل بعدی نیز همگی از فهرستهای اصولگرایی بودند؛ این یعنی گرایش به نفرات مستقل بسیار پایین بود. برهمین اساس، بار دیگر صحه بر این تجربه گذشته گذاشت که در انتخابات شورای شهر اصفهان این فهرستها هستند که توجه اصلی رای دهندگان را به خود جلب میکنند.
گزارش از: بهناز عابدی، روزنامهنگار
انتهای پیام