هفت نویسنده در «ادبیات و شر»

«ادبیات و شر» نوشته ژرژ باتای با بررسی آثار هفت نویسنده و با ترجمه فرزام کریمی منتشر می‌شود.

به گزارش ایسنا،  این کتاب در سری کلاسیک و مدرن و در ۱۹۵ صفحه از سوی نشر جغد منتشر می‌شود.

به گفته مترجم، ژرژ باتای در این کتاب به بررسی مضمون شر در آثار امیلی برونته، مارسل پروست، مارکی دوساد، فرانتس کافکا، ویلیام بلیک، شارل بودلر و ژول میشله پرداخته است. رویکرد او  در بررسی مضمون شر اثرگرایانه بوده است؛ مثلا در باب امیلی برونته به بررسی مضمون شر در اثر «بلندی‌های بادگیر»، درباره پروست به بررسی همین مضمون در دو اثر وی به نام‌های «ژان سنتوی» و «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته»، و در باب دوساد به بررسی این مضمون در دو اثر او  «ژوستین» و «صد و بیست روز در سودوم» پرداخته است. همچنین درباره کافکا اتکای او به اثر «محاکمه» و گوشه‌هایی از اثر «قصر و داستان داوری»، در باب بودلر اتکا بر روی «گل‌های شر»، در باب بلیک رویکرد باتای بر روی شعرهای بلیک و در باب ژول میشله اتکایش بر روی «رساله جادوگری» میشله بوده است. 

ترجمه «ادبیات و شر» از متن انگلیسی پروفسور آلاستر همیلتون صورت گرفته است.

در بخشی از این کتاب آمده است: سارتر به صورت گذرا به رابطه شر و شعر اشاره می‌کند اما نتیجه‌ای از آن نمی‌گیرد در حالی‌که عنصر شر به وضوح در آثار بودلر آشکار است، آیا این گزاره ارتباطی به ذات شعر دارد؟ سارتر در این باب چیزی نمی‌گوید و تنها به توصیف نوعی از آزادی می‌پردازد که به خیر در شکل سنتی یا با توجه به نظم موجود اتکا نمی‌کند، وی بر طبق این قیاس شاعر را در جایگاهی قابل احترام و در عین حال کوچک برمی‌شمارد و برای این قیاس از بودلر به عنوان مثال بهره می‌جوید. وی بودلر را شاعری قلمداد می‌کند که از مرحله کودکی‌اش فراتر نرفته است، سارتر نبوغ را این‌گونه تعریف کرد: کودکی که اراده  خویش را بازیافته بود، کودکی که با ایمان خویش زیست می‌کند. سارتر به‌صورت ناخواسته مسئله اخلاق را با شعر پیوند داده است، وی برای تاکید بر این موضوع به نامه  بودلر به آنسل که به تاریخ هجدهم فوریه ۱۸۶۶ نوشته شده است، اشاره می‌کند:

چه کسی حدس زده که چه چیزی بیشتر از دیگر چیزها می‌تواند حائز اهمیت باشد؟ آیا تمام قلبم، مهرم، باطنم، دینم (با لباس مبدل)، نفرتم، در این کتاب سفاک خلاصه شده است؟ درست است که من خلاف آن را خواهم نوشت، به خداوند سوگند که این کتاب نمونه‌ای از هنر ناب، تقلید، مکر و حیله است و من جز یک دروغگوی رسواشده نیستم.
 

در معرفی نویسنده هم عنوان شده است: ژرژ آلبر موریس ویکتور باتای (به فرانسوی: Georges Albert Maurice Victor Bataille) (زاده ۱۰ سپتامبر ۱۸۹۷ - درگذشته ۸ ژوئیه ۱۹۶۲) از فیلسوفان فرانسوی‌ای است که پیشگام و الهام‌بخش بسیاری از فیلسوفان پساساختارگرا و پسامدرن فرانسوی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم شد. وی گرایش مارکسیست ضداستالینیسم داشت (دست‌کم در سال‌های ۱۹۳۱–۳۴) و مدتی همکاری فکری با سوررئالیست‌ها داشت، بعدتر از آن‌ها گسست و راهش را جدا کرد. طیف علایق و توجهاتش فلسفه، اقتصاد، نظریه ادبی، رمان‌نویسی، زیبایی‌شناسی و سیاست را در بر می‌گیرد. موضوع محوری کار او انهدام سوژه، مرگ خود، نابودی اگو، یا براندازی هرگونه تصوری در باب تمامیت، کلیت، یا انسجام در «من» است. متون او قطعه‌وار، هزارتوگون، شدت‌مند، هذیانی، رازآلود، غیرتعقل‌گرا، و در عین حال دشوار هستند. بسیاری فلسفه او را پاسخی در برابر فاشیسم زمانه‌اش تلقی می‌کنند.

همچنین فرزام کریمی، مترجم و روزنامه‌نگار در کارنامه خود کتاب‌های «لتکاچی» (ترجمه ترانه‌های تام ویتس)، «ناسور» (ترجمه اشعار نلی زاکس، برنده  جایزه نوبل ۱۹۶۶)، «داج» (ترجمه ترانه‌های امی واینهاوس، برنده جایزه گرمی سال ۲۰۰۶)، «آزادی آخرین آرزوی من است» (ترجمه گزیده ترانه‌های آناتما)، «مرگ بر نرودا» (ترجمه گزیده اشعار نیکانور پارا، مانیفست تکنیک ضد شعر، برنده جایزه سروانتس ۲۰۱۱) و «چرا من فمنیست نیستم؟، مانیفست ضد فمنیست نمایشی» (جسا کریسپین) را دارد. 

انتهای پیام
 

  • پنجشنبه/ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ / ۱۰:۲۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1400023021607
  • خبرنگار : 71573