دکتر زهرا سادات میرزا زاده به مناسبت هفته سرآمدی آموزش در وبیناری تحت عنوان «چالشها و راهکارهای کارآفرینی و اشتغالزایی در ورزش دانشجویی» اظهار کرد: دانشگاههای نسل چهارم، دانشگاههایی هستند که به نوعی تحت عنوان «کار» و «عمل» از آنها نام برده میشود و در رقابتهایی که در سطح دنیا وجود دارد، رویکرد جهانی شدن و تغییراتی اتفاق میافتد. در واقع ضرورت اینکه آموزشهای ما به سمت دانشگاههای نسل چهارم، ما را سوق دهد، کاملا واضح است.
وی افزود: از آنجایی که مهمترین دارایی هر سازمانی، سرمایههای اجتماعی و منابع انسانی هستند و به عنوان مهمترین و ارزشمندترین داراییهای غیر ملموس در سازمانها از آنها نام برده میشود، میتوانیم بگوییم مهمترین عامل برای توسعه شرایط اقتصادی یک کشور هستند. اما چون داراییهای غیر ملموس هستند، نتایج، تولیدات و خدمات آنها در یک بازه زمانی طولانی احتمالا نتیجه خود را نشان میدهد و این امر ممکن است مانند تولید محصول یا وسیله، زود بازده نباشد و اثرات رشد اقتصادی خود را نشان نمیدهد.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی تصریح کرد: بنابراین ممکن است در برنامهریزیها و سیاستهای کلان جوامع و کشوری غافل شوند. اما واقعیت این است که توسعه آموزش و مباحث مربوط به پیادهسازی مقولههای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها میتواند توسعه پایدار باشد و در واقع آن مولفهها و عناصر موثر در دانشگاههای نسل چهارم را برای ما مشخص کند.
وی در خصوص مقولههایی که پیشنیاز دانشگاههای نسل چهارم است، عنوان کرد: کارآفرینی چندین رویکرد دارد و هدف ما از مباحث کارآفرینی این است که باید بین واژههای کارآفرینی و اشتغالزایی در ورزش، تفاوتهایی را قائل شویم. هرچند که در محتوا هر دو این واژهها، مقولهها و تلاشهایی که در این زمینه اتفاق میافتد منجربه توسعه و بهرهوری در حوزه اقتصادی کشور میشود و سرمایههای انسانی، اجتماعی و دانش سازمانها را میتواند توسعه دهد.
میرزا زاده بیان کرد: همانطور که میدانید از ژوزف شومپیتر به عنوان پدر کارآفرینی یاد میشود و چندین رویکرد و مقوله را در حوزه کارآفرینی مطرح میکند و میگوید، «کارآفرین، فردی است که کالای جدید معرفی کند، یک شیوه جدید برای تولید یک محصول قدیمی را به کارگیرد، یک بازار جدید برای یک محصول موجود ایجاد کند، یک منبع جدید برای تامین مواد اولیه کشف و به کار گیرد و یک ساختار جدید برای یک صنعت موجود ایجاد کند». بنابراین هر کدام از این شیوهها میتواند یک فرد را به سمت کارآفرینی نزدیک کند.
بلوغ اجتماعی و صنعتی نشان دهنده کارآفرین متعهد است
وی خاطرنشان کرد: به لحاظ محتوایی همه ما یک درک نسبتا یکسانی را از واژه کارآفرینی داریم اما در اجرا فرد کارآفرین را در متون و تحقیقات کاربردی و اجرایی که در صنعت از آن نام برده میشود، فردی میدانند که متعهد است. بدین معنا فردی که کارآفرینی انجام میدهد به نوعی به بلوغ اجتماعی و صنعتی رسیده که متعهد شده است. کارآفرین آن چالشها و ریسکهایی را که در عمل و فرآیند اجرایی کار وجود دارد، درک میکند و علی رغم اینکه چالشها و موانع را میبیند اما باز هم متعهد است که فرآیند کار را پیش ببرد.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی تصریح کرد: در واقع مقوله یکی از ویژگیهای متمایز فرد کارآفرین است. کارآفرین افرادی هستند که از یک ثروت درونی برخوردار و از ذهن و تفکر خلاقانه انتقادی خود برای اینکه مزیت رقابتی را ایجاد کنند، استفاده کردند. بنابراین کارآفرین فردی نیست که ما بگوییم اختیارات و منابع اولیه در اختیار داشته، اقدامات خود را چیدمان کرده و در یک فرآینده قرار داده و در نهایت تولید و بهرهوری کرده است.
وی اضافه کرد: بلکه واقعیت این است که در تمام متون و تجربه افراد کارآفرین موفق بررسی میکنیم، همه آنها افرادی هستند که از یک مزیت رقابتی و ثروت درونی برخوردار هستند و آن ثروت درونی همان دانش، دارایی و تفکری است که وجه تمایز با دیگران است. کارآفرین فردی است که شرایط را به عنوان فرصت مینگرد و به دنبال چالشها، موانع و مقصرها نیست بلکه به دنبال این است که از این وضعیتی که وجود دارد چگونه میتواند ایده، تفکر، وجه تمایزی که دارد به عنوان فرصت استفاده کند و مثبت ببیند و آن را به تولید مورد نظر نزدیک کند.
میرزا زاده عنوان کرد: کارآفرین فردی است که اهل ریسک و تعهدپذیری است و واقعا به آن کار و نتیجه کار ایمان دارد. همچنین ارزشآفرینی میکند. به این معنا که تنها به منافع فردی توجه ندارد. فردی که ارزش آفرینی میکند در واقع حرفهای به شرایط نگاه میکند و فارغ از مقتضیات جامعه کنونی، آییننامهها و دستورالعملهایی که وجود دارد، نگاه جدید دارد و میخواهد خدمت، مزیت رقابتی، مفهوم جدید، رضایت درونی را در خود ایجاد کند. همه ما تجربه کردیم که خدمتی را به کسی انجام میدهیم و اینکه وقتی کاری انجام میدهیم که منفعت عمومی دارد چقدر احساس رضایت درونی و ارزشمند بودن داریم.
کارآفرین فراتر از امکانات و منافعی که وجود دارد، فکر میکند
وی افزود: فردی که کارآفرین است فراتر از مقتضیات روز و شرایطی که همه افراد درگیر هستند، به ارزشها و به آن رضایت درونی فکر میکند. کارآفرین فردی است که فراتر از امکانات و منافعی که وجود دارد، به شرایط فکر میکند و آن فرصتها و حداقلهایی که ممکن است افراد توجه نکنند، به عنوان دغدغه و منبعی که میتواند در آینده بازدهی داشته باشد، توجه میکند.
این عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی بیان کرد: کارآفرین فردی است که تمرکز بر اقدامات دارد و ما در فرآیند کارآفرینی با سه مرحله خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی مواجه هستیم، بدین معنا که فرد کارآفرین باید قطعا مراحل قبلی را پشت سر بگذارد و صرفا این نیست که مدت زمانی را برای این دو مرحله صرف کند، اما واقعیت این است که این موارد به صورت منسجم و یکپارچه هدایت شوند. بنابراین کارآفرین، فرد خلاقی است و ایدههای جدید دارد و از تفکر استفاده کرده نه صرفا از آموزش.
وی گفت: دانشجویان باید به اساتید، مربیان در حوزه ورزش به عنوان کاتالیزر نگاه کنند و استادان شما نقشه راه هستند و نه صرفا مرجع. بنابراین فردی که تفکر میکند، کسی است که این مقوله را درک کرده و هر چه آموزش دیده و دریافت میکند را نپذیرد بلکه مورد نقد قرار دهد و از مفروضات خود استفاده و اضافه کند. همچنین یافتههای خودش را به آموزش بیفزاید و آن را تقویت کند. افرادی که خلاق هستند ایده جدید دارند و ایده خود را پیادهسازی و اجرایی میکنند.
میرزا زاده اظهار کرد: کارآفرین فردی است که دیدگاه خود را پیادهسازی، نوآوری، برای دیگران عرضه کرده و در زمانی کارآفرین میشود که ایده پیادهسازی شده را تبدیل به بهرهوری کند. باید خروجی کار را مشاهده کند که برای تیم و جامعه منفعت داشته باشد. کارآفرین به دنبال این نیست که صرفا درآمدزایی کند و آن سرمایه اولیهای را که صرف کرده به دست بیاورد و چندین برابر کند بلکه روی اینکه بتواند تولید یا خدمت جدیدی را عرضه کند که مخاطبان خود را داشته باشد و جامعه هدف خود را پیدا کند، تمرکز میکند تا بر اجتماع اثرگذاری داشته باشد.
وی در خصوص تفاوت کارآفرینی و اشتغالزایی، اضافه کرد: واقعیت این است که حتی در ساختار دانشگاههای دنیا هم این تفاوتها و شاخصها دیده شده است و زمانی که در مورد کارآفرینی صحبت میکنیم، سخن از دانشگاههای نسل چهارم است اما هنگامی که در مورد همافزایی صحبت میکنیم سخن از دانشگاههای نسل سوم است. دانشگاههای نسل سوم دانشگاههایی هستند که تلاش میکنند فنون خود را مطابق با نیازهای جامعه تنظیم کنند و فارغالتحصیلان دانشگاهها که دانشجویان هستند، برای اینکه وارد بازار کار شوند و بتوانند مشاغلی را که وجود دارد با سطح دانش و توانمندی که دارند به بهترین شکل هدایت کنند.
در کشورهای توسعه یافته، آموزش، محور یک کشور است
این عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی ادامه داد: زمانی که از دانشگاههای نسل چهارم سخن به میان میآید، در واقع یک جهش و تحولی را ایجاد میکنیم و فارغالتحصیل و تولید دانشگاه ما که همان دانشجو است باید فردی باشد که نه تنها توانمندی لازم را برای اشتغال در بازار کار داشته باشد بلکه باید ارزشآفرینی کند و بتواند بنا و معماری جدیدی را در حوزه کسب و کارها به وجود آورد. باید بتواند شرایط را با ایدهها به سمت تولید و بهرهوری پیش ببرد. در واقع تفاوتی که بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه وجود دارد این است که در کشورهای توسعه یافته، آموزش، محور یک کشور است.
وی تصریح کرد: این کشورها معتقد هستند زمانی که تحولی در آموزش، مدارس، دانشگاه، آموزش و پرورش و... ایجاد نشود در واقع سرمایههای انسانی ساخته نشوند، قطعا نمیتوانیم بهرهوری و خروجی بیشتری داشته باشیم. اما در مجموع کارآفرینی کسب و کار و شغل جدید را ایجاد میکند و ارزش را برای جامعه به وجود میآورد اما اشتغالزایی به تقاضاها و نیازهای بازار برای جذب نیرو و منابع انسانی کمک میکند. بنابراین کارآفرین سعی میکند از طریق تغییرات و تحولات فضاهای کسب و کار را ایجاد کند اما اشتغالزایی سعی میکند که کسب و کار را اشغال یا تکمیل کند.
میرزا زاده بیان کرد: خروجی و نتیجه کارآفرینی، عرضه یک کالا و خدمت جدید است اما اشتغالزایی به ندرت با نوآوری همراه است و آن وضعیت موجود تنظیم شده و همان اشغال کردن کسب و کارها است. کارآفرینی بیشتر به بخش خصوصی ارتباط پیدا میکند اما اشتغالزایی بیشتر به فرآیندها و شرایط دولتی برمیگردد. هدف اصلی کارآفرینی این است که تیم کاری، بنگاه اقتصادی، استارتآپ، کسب و کار و... ایجاد کند اما هدف اصلی اشتغالزایی بیشتر جنبههای فردی دارد. بنابراین کارگروهی در اشتغالزایی محور اصلی نیست.
وی عنوان کرد: کارآفرین در هر مرحله، دوره و هر زمانی انجام شود یک ثروت، ارزش و تولید جدیدی را به وجود میآورد و جامعه را متحول میکند اما اشتغالزایی معمولا از امکانات و منابع موجود استفاده میکند و نمیتوانیم بگوییم که یک ارزش و بهرهوری را برای جامعه خواهد داشت. صرفا کار را انجام میدهد برای اینکه به هدف مورد نظر برسد.
کارآفرینی بهرهبردن از فرصتهایی است که در آینده ایجاد میشود
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی اظهار کرد: کارآفرینی در واقع بهرهبردن از فرصتهایی است که در زمان حال و آینده ممکن است ایجاد شود و افراد، پیشبینی را برای آینده دارند اما در اشتغالزایی صرفا به زمان حال فکر میکند و به امکانات و منابعی که در شرایط فعلی وجود دارد، میتوانند آن رویکرد و درک ما را نسبت به شرایطی که در آن قرار داریم یا کسب و کاری که میخواهیم ایجاد کنیم، توسعه دهند. رسالت ما در حوزه ورزش مهم است چراکه میتوانیم به صنعت ورزش کمک کنیم.
وی گفت: ما سرمایههای انسانی توانمندی داریم که به دلیل بیتوجهی و اینکه فرآیندها را تعریف و شفاف سازی نکردیم، سردرگمشان میکنیم بیانگیزه میشوند و در نهایت آنها را از دست میدهیم. توجه به کسب و کارهای نوپا و سیستمهای استارتآپ در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است و هدف کسب و کارهای نوپا و استارتآپها این است که دستاوردهای علمی و فناورانه را در محیطهای اقتصادی و اجتماعی به کار ببرند.
میرزا زاده اظهار کرد: کسب و کارهای نوپا و استارتآپها به ایدههای نوآورانه برمیگردد. به ایدههایی که ریسک پذیری بالا و توان زیادی دارند و برای اینکه رشد کنند میتوانند منجربه بازگشت سرمایه شوند. همچنین ایدههایی که هزینههای راهبری آنها کمتر است را میتوان از ویژگیهای کسب و کارهای نوپا دانست. در نتیجه صنعت ورزش هم گسترده است، روز به روز تنوع و اهمیت آن بیشتر میشود.
انتهای پیام