من هم می‌خواهم «رئیس‌جمهور» شوم

این روزها حرارت احساس تکلیف شیفتگان خدمت بالا رفته است. در روزهای منتهی به ثبت‌نام نامزدهای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، به هر طرف که نگاه کنی فعالان و حتی غیرفعالان سیاسی با احساس تکلیف نسبت به حضور در انتخابات، نامزدی خود را اعلام می‌کنند و سندروم "من هم می‌خواهم رئیس‌جمهور شوم" در حال سرایت در میان سیاسیون است.

به گزارش ایسنا، براساس آخرین اعلام ستاد انتخابات کشور ثبت‌نام داوطلبین نامزدی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از سه‌شنبه ۲۱ اردیبهشت آغاز و تا شنبه ۲۵ اردیبهشت به مدت پنج روز انجام می‌شود. انتخاباتی که قرار است در روز جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ برگزار شود.

تا به حال صف کسانی که برای ثبت‌نام در این انتخابات اعلام آمادگی کرده‌اند به صف بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم تنه می‌زند. صفی که البته هنوز در آن از چهره‌های سرشناسی که از ماه‌ها پیش گمانه‌زنی‌هایی از احتمال حضورشان مطرح می‌شد، خبری نیست، اما از سوی دیگر بسیاری از کسانی که نه تنها برای مردم شناخته شده نیستند، بلکه سوابق اجرایی چندانی هم ندارند خود را در این صف جا کرده‌اند.

به نظر می‌رسد در روند انتخابات ۱۴۰۰ اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است و هنوز آرایش دقیقی از جناح‌های سیاسی کشور دیده نمی‌شود. این در حالی است که در انتخابات ادوار گذشته دست کم از سه ماه قبل از انتخابات تکلیف کاندیداهای اصلی روشن بود اما فضای سیاسی کشور به سمتی رفته که در فاصله کمتر از دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری نه تنها کاندیدای شاخصی اعلام حضور نکرده بلکه تعداد زیادی از کسانی که شاید توانایی مدیر کلی یک وزارتخانه را هم ندارند خود را نامزد انتخابات معرفی می‌کنند.

نگاهی به سوابق کاندیداهای اصلی انتخابات سال‌های گذشته و کسانی که امسال خود را شایسته ریاست جمهوری می‌دانند تفاوت فاحش آنان را نشان می‌دهد. اگر از دهه اول انقلاب که بسیاری از سیاسیون انقلابی تجربه مدیریتی چندانی نداشتند بگذریم، از انتخابات سال ۱۳۷۶ کم کم رقابتی جدی میان جناح‌های سیاسی و سیاسیون سرشناس کشور برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری شکل گرفت.

در انتخابات سال ۱۳۷۶ رقابت اصلی بین سید محمد خاتمی با سابقه دو سال نمایندگی مجلس اول (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱)، ۱۰ سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت‌های میرحسین موسوی (۱۳۶۱ تا ۱۳۶۸) و هاشمی‌رفسنجانی (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱)، ۵ سال مشاور رئیس‌جمهور و رئیس کتابخانه ملی (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶) با اکبر ناطق‌نوری با سابقه چهار سال وزارت کشور دولت اول موسوی (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴)، ۱۳ سال نمایندگی مجالس اول تا پنجم (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ و ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۶) و یک سال ریاست مجلس پنجم (۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶) صورت گرفت.

مشکل حضور تعداد زیادی از کسانی که خود را شایسته ریاست جمهوری می‌دانستند از انتخابات دوره هشتم در سال ۱۳۸۰ آغاز شد و تعداد ثبت‌نام کنندگان از ۲۳۸ نفر در سال ۱۳۷۶ به ۸۱۷ نفر در سال ۱۳۸۰ رسید که از این میان صلاحیت ۱۰ نفر هم احراز شد. در انتخابات سال ۱۳۸۰، رقابت اصلی میان سید محمد خاتمی که به سوابق قبلی خود یک دوره ریاست جمهوری را هم اضافه کرده بود و احمد توکلی با دو سال سابقه نمایندگی مجلس اول (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰) و دو سال وزارت کار و امور اجتماعی و سخنگویی دولت اول میرحسین موسوی (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲) برگزار شد و هشت کاندیدای دیگر از بیش از ۲۸ میلیون رای ماخوذه، روی هم کمتر از یک میلیون و ۹۰۰ هزار رای کسب کردند تا وزنشان در صحنه سیاسی کشور مشخص شود.

در انتخابات سال ۱۳۸۴ وضع ثبت‌نام عجیب‌تر شد و ۱۰۱۴ نفر برای ریاست جمهوری ثبت‌نام کردند که با فراز و نشیب فراوان در نهایت صلاحیت هشت نفر احراز شد. انتخاباتی که برای اولین و آخرین بار به دور دوم کشیده شد. در این انتخابات اکبر هاشمی‌رفسنجانی با سابقه دو دوره ریاست جمهوری (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)، سه دوره نمایندگی و ریاست مجالس اول تا سوم (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸)، ۱۶ سال ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴)، ۲۲ سال نمایندگی ادوار اول تا سوم مجلس خبرگان رهبری (۱۳۶۲ تا ۱۳۸۴)، عضویت در شورای انقلاب و فرماندهی جنگ با کوهی از تجربه و فعالیت سیاسی به رقابت با دیگر کاندیداها پرداخت.

در آن انتخابات محمود احمدی‌نژاد با سابقه فرمانداری ماکو و خوی در دهه ۶۰، چهار سال استانداری اردبیل در دولت دوم هاشمی (۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶) و دو سال شهرداری تهران (۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴)، مهدی کروبی با سابقه ۱۳ سال ریاست بنیاد شهید (۱۳۵۸ تا ۱۳۷۱)، ۹ سال نمایندگی ادوار اول تا سوم مجلس (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸) و هفت سال ریاست ادوار سوم (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱) و ششم (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳) مجلس، دو سال عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴) و سال‌ها دبیر کلی مجمع روحانیون مبارز رقبایی بودند که پا به پای هاشمی در دور اول رای آوردند و در نهایت احمدی‌نژاد توانست به همراه هاشمی به دور دوم راه یابد و با شکست دادن او به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شود.

در انتخابات سال ۱۳۸۸ پس از ثبت‌نام ۴۷۵ نفر و احراز صلاحیت چهار نفر، رقابت اصلی میان محمود احمدی‌نژاد که حالا سابقه چهار سال ریاست جمهوری هم به سوابقش اضافه شده بود و میرحسین موسوی با سابقه هشت سال نخست‌وزیری (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸)، پنج ماه وزارت امور خارجه (۱۳۶۰)، هشت سال مشاور سیاسی رئیس‌جمهور هاشمی‌رفسنجانی (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)، هشت سال مشاور عالی رئیس‌جمهور خاتمی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) و ۲۰ سال عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸) صورت گرفت.

انتخابات سال ۱۳۹۲ با ثبت‌نام ۶۸۶ نفر و احراز صلاحیت هشت نفر برگزار شد. در این انتخابات، حسن روحانی با سابقه ۲۰ سال نمایندگی ادوار اول تا پنجم مجلس شورای اسلامی(۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹)، ۱۶ سال دبیری شورای عالی امنیت ملی (۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴)، شش سال مشاور رئیس‌جمهور هاشمی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶)، پنج سال مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور خاتمی (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴)، ۲۲ سال عضو حقیقی در مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۷۰ تا ۱۳۹۲) و ۱۳ سال نمایندگی ادوار سوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۹ تا ۱۳۹۲) با محمدباقر قالیباف با سابقه فرماندهی در دوران دفاع مقدس، سه سال فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶)، سه سال سال فرماند نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پنج سال فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴)، یک سال رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴) و هشت سال شهردار تهران (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲) رقبای اصلی هم بودند.

در انتخابات سال ۱۳۹۶، با ثبت‌نام ۱۶۳۶ نفر و احراز صلاحیت شش نفر، حسن روحانی که چهار سال ریاست جمهوری را هم به سوابقش اضافه کرده بود با سید ابراهیم رئیسی با سابقه قضاوت و دادستانی در دهه ۶۰، پنج سال دادستان انقلاب تهران (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳)، ۱۰ سال رئیس سازمان بازرسی کل کشور (۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳)، ۱۰ سال معاون اول قوه قضائیه در دوران هاشمی‌شاهرودی (۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳)، دو سال دادستان کل کشور (۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵)، دو سال تولیت آستان قدس رضوی (۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶) و ۱۱ سال نمایندگی ادوار چهارم و پنجم مجلس خبرگان رهبری (۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶) به رقابت با هم پرداختند.

بررسی سوابق کاندیداهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری در ادوار گذشته، نشان می‌دهد که شاید به جز احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴، سایر کاندیداهای اصلی هر کدام به نوبه خود سابقه چندین سال وزارت، مدیریت کلان اجرایی، قضایی یا نظامی، نمایندگی و ریاست مجلس، حضور در مراکز حساس نظام و ... را داشته‌اندپ اما نگاهی گذرا به سابقه بسیاری از کسانی که تاکنون خود را به عنوان نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرده‌اند چیز دیگری را نشان می‌دهد.

به طور مثال اسدالله بادامچیان که اول اردیبهشت در یک نشست خبری برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از سوی حزب موتلفه اعلام کاندیداتوری کرد، تنها سابقه دو دوره نمایندگی ادوار دوم و هشتم مجلس شورای اسلامی و نزدیک به سه سال دبیر کلی حزب موتلفه اسلامی را در کارنامه دارد.

سرتیپ محمدحسن نامی که ۳۰ فروردین اعلام کرد که نامزد کاندیداتوری در انتخابات است به عنوان یک فرد نظامی سال‌ها در ارتش و مراکز و دانشگاه‌های نظامی خدمت کرده و کمتر از شش ماه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت دوم احمدی‌نژاد بوده است.

ابوالقاسم رئوفیان که ۳۰ فروردین از طرف حزب اسلامی ایران‌زمین به عنوان کاندیدای این حزب معرفی شد سابقه مدیریت کلان ندارد و به عنوان دبیر کل حزبی که خود موسس آن بوده احساس تکلیف کرده و از طرف حزبش نامزد کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ شده است!

شاهین محمدصادقی که ۲۸ اردیبهشت در نشستی خبری اعلام کاندیداتوری کرد تنها در ادوار هفتم و نهم نماینده مجلس و رئیس پیشین سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور بوده است.

سید امیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی که ۱۸ فروردین اعلام کرد قصد دارد کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ شود به جز نمایندگی ادوار هشتم تا یازدهم مجلس، سابقه مدیریتی کلان و کار اجرایی چندانی ندارد.

علی مطهری که اسفند ۱۳۹۹ در یک نشست خبری اعلام کاندیداتوری کرد هم مانند قاضی‌زاده‌هاشمی تنها سابقه نمایندگی ادوار هشتم تا دهم مجلس شورای اسلامی را در کارنامه دارد و مدیریت اجرایی کلان نداشته است.

محسن رهامی هم که مانند محمد در اسفند ۱۳۹۹ اعلام کرد قصد کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ را دارد، تنها در ادوار اول و دوم مجلس نماینده بوده و در سال‌های اخیر به عنوان یک فعال سیاسی و حقوقی شناخته می‌شود.

سید مصطفی تاجزاده که ۳۱ فروردین اعلام کرد نامزد انتخابات ۱۴۰۰ خواهد شد چهار سال معاون امور بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷)، دو سال معاون سیاسی وزارت کشور (۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸) و یک سال مشاور رئیس‌جمهور خاتمی (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴) بوده است. 

فریدون عباسی که ۸ اردیبهشت اعلام کاندیداتوری کرد تنها با سابقه کمتر از سه سال ریاست سازمان انرژی اتمی (۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲) و یک سال نمایندگی در مجلس یازدهم و حضور در نهادهای نظامی، هوای رئیس‌جمهور شدن کرده است.

همچنین قدرت علی حشمتیان که تنها چهار سال نماینده مجلس پنجم بوده و جبهه‌ای با عنوان مستقلین و اعتدالگرایان ایجاد کرده و خودش رئیس آن شده خود را در حد رسیدن به مقام ریاست جمهوری دانسته و ۸ اردیبهشت از قصد خود برای نامزد شدن در انتخابات ۱۴۰۰ خبر داده است!

محمدزارع فومنی که سوم اردیبهشت به عنوان دبیر کل حزب مردمی اصلاحات و از سوی این حزب کاندیدا شد به جز مدیر مسئولی روزنامه صدای اصلاحات و چند سال فعالیت سیاسی بی‌ثمر، سابقه مدیریت چندانی ندارد.

البته افرادی مانند مسعود پزشکیان با سابقه چهار سال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت دوم خاتمی (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴) و ۱۳ سال نمایندگی ادوار هشتم تا یازدهم مجلس شورای اسلامی (۱۳۸۷ تا ۱۴۰۰)، سردار حسین دهقان با سابقه پنج سال معاونت رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران (۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸)، چهار سال وزارت دفاع (۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶) و حضور در بخش‌های نظامی کشور، عزت‌الله ضرغامی با سابقه ۱۰ سال ریاست سازمان صداوسیما (۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳) و معاونت امور سینمایی و امور مجلس و استان‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رستم قاسمی با سابقه دو سال وزارت نفت دولت دوم احمدی‌نژاد (۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲)، فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (ص)، حضور در سپاه و مدیریت در شرکت‌های وابسته به سپاه و برخی وزارتخانه‌ها، سابقه پر و پیمان‌تری نسبت به دیگر کاندیداهایی که تاکنون به صورت رسمی اعلام حضور کرده‌اند داشته باشند، ولی آیا این‌ها برای پست حساسی مانند ریاست جمهوری کافی است؟

در میان نامزدهایی که تاکنون رسما اعلام کاندیداتوری کرده‌اند سید محمد غرضی که ۱۷ فروردین اعلام کرد مانند سال ۱۳۹۲ باز هم نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد، با سوابق اجرایی و مدیریتی استانداری کردستان و خوزستان، یک ماه نمایندگی دوره اول مجلس، چهار سال وزارت نفت دولت اول موسوی (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴) و ۱۲ سال وزارت  پست و تلگراف و تلفن دولت‌های موسوی و هاشمی‌رفسنجانی (۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶) به صحنه آمده است.

با این اوصاف شاید آن پیرمردی که مدتی است فیلم او در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود و در دوره قبل انتخابات قصد داشت رئیس‌جمهور شود اما تفاوت "کابینه" و "کابینت" را نمی‌دانست چندان هم مقصر نبوده چرا که گویی بدون داشتن سوابق اجرایی کلان و با اعتماد به‌نفسی مثال‌زدنی می توان خود را یکی از نامزدهای کاندیداتوری ریاست جمهوری اعلام کرد.

هرچند به گفته برخی ناظران، بسیاری از کسانی که خود را کاندیدا می‌نامند نه برای رئیس‌جمهور شدن، بلکه برای معروف شدن و رسیدن به مناصب بالای مدیریتی و یا وزارت و سهم‌خواهی از رئیس‌جمهور آینده و یا جریانات سیاسی کشور، خود را به عنوان نامزد انتخابات مطرح می‌کنند که البته همین موضوع هم جای انتقاد دارد؛ چرا که شان مقام ریاست جمهوری که شخص دوم مملکت و نفر اول اجرایی کشور است با کاندیداتوری خیلی از مدعیان، آن هم بدون سابقه خاص اجرایی و مدیریت کلان، پایین می‌آید. به هر حال این روزها همه می‌خواهند رئیس‌جمهور شوند، شما چطور؟

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ / ۰۳:۱۵
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 1400020805347
  • خبرنگار : 71463

برچسب‌ها