به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «دو سال پیش بود که عکسهایی از دشتهای سرسبز و بارانخورده فلات ایران دستبهدست میشد؛ دشتهایی که چند سالی بود رنگ روشن بهار را به خود ندیده بودند و به لطف بارندگی سیل آسا نوید روزهای بهتری میدادند. کارشناسان از شروع ترسالی سخن گفتند و به نظر میآمد کابوس خشکسالی به تاریخ هزاران ساله خود پیوسته بود تا این که پاییز و زمستان سال گذشته از راه رسید؛ با کمترین میزان بارش. هر چند همچنان این امیدواری بود که شاید مانند سه سال گذشته بارندگیها به بهار موکول شود که نشد. حالا «احد وظیفه»، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، از خشکسالی شدید در بیشتر نقاط کشور خبر داده و گفته است: «آثار کمبارشی را بهزودی روی سدهای کشور خواهیم دید.»
خبر خشکسالی برای کشوری که روی کمربند خشک کره زمین قرار گرفته خبر تازهای نیست. تاریخ ایران پر از سالهایی است که آسمانش دست آشتی به زمین نداده و این اتفاق باعث خسارتها و تغییراتی بنیادین در زندگی مردم شده است؛ کوچهای دستهجمعی، جابهجایی جمعیت، خالیشدن روستاها و تنشهای آبی بین شهرهای همسایه، بخشی از اثرات خشکسالی است. عزتالله رئیسی اردکانی، استاد رشته هیدروژئولوژی بخش علوم زمین دانشگاه شیراز معتقد است: «حتی در دورههای ترسالی هم امکان وقوع خشکسالی وجود دارد.»
او از فرهنگ مردم در مقابله با خشکسالی در سالهای دور میگوید؛ از روزگاری که مردم برای فرار از قحطی در دوران کمآبی گندم را در ظرفهایی بزرگ نگهداری و سعی میکردند از ولخرجی و مهمانیدادن و عروسیگرفتن خودداری کنند: «حالا مردم انتظار دارند در دوران خشکسالی و ترسالی به یک اندازه درآمد داشته باشند. خشکسالی باعث شده در کشورهای دیگر مردم به سمت بیمهکردن زمینهای خود بروند تا در دوران کمآبی به مشکلات شدید اقتصادی برخورد نکنند.»
او معتقد است یکی از راههای زیربنایی مقابله با خشکسالی مدیریت آبهای زیرزمینی است؛ آبهایی که در ۳۰ سال گذشته بهصورت غیر متعارفی بهوسیله چاههای بیشماری در سطح کشور مصرف شده است: «باید در دورههای ترسالی هم به فکر باشیم و مصرف را معقول نگه داریم. متأسفانه در کشور ما یک مدیریت پایدار و همهجانبه وجود ندارد و این امر باعث میشود که ذینفعان مجبور باشند در این شرایط کشت خود را به طور قابل ملاحظهای کاهش دهند. اگر یک وزارتخانه مسئول آب بود انجام سیاستی یکپارچه کار سختی نبود اما وجود نهادها و سازمانهای مختلف از یک طرف و ذینفعان از طرف دیگر باعث شده کار برای یک مدیریت منسجم و طولانیمدت، سخت شود.»
رئیسی اردکانی معتقد است یکی از راههایی که میتواند مصرف را در خشکسالی و ترسالی کنترل کند، گذاشتن کنتور روی تمامی چاههای آب است: «۲ سال پیش محاسبه شد اگر روی همه چاهها کنتور بگذاریم اندازه ساخت یک سد هم هزینه برنمیدارد. با این همه میگوییم کنتور را خود زارع بگذارد؛ در حالی که معلوم است زارع علاقهای به این کار ندارد. با این روش حتی کسی که در کنار منبع آب است هم نمیتواند بهصورت بیرویه از آب برداشت کند؛ کاری که باعث میشود آب به پاییندست نرسد. با این روش حتی در دورههای پر آب هم میتوان مصرف آب را کنترل و از برداشت بیرویه آن جلوگیری کرد.»
او یکی از اشتباهات مدیریت آب را استانیکردن سازمانهای آب منطقهای میداند: «متأسفانه این کار غیر علمی به علت فشارهای سیاسی انجام شد اما خوشبختانه در حال تغییر رویه است. ما باید در مدیریت آب نگاه حوزهای داشته باشیم.»
خشکسالی بلایی خزنده و آرام است که باعث ویرانی و خسارت اقتصادی و اجتماعی میشود اما بدون سر و صدا و لرزه و غرش. شاید همین مسأله باعث میشود که مسئولان آن توجهی را که به بلاهای دیگر دارند معطوف به خشکسالی نکنند. برای فهمیدن حرکت آرام این پدیده بد نیست به آماری که احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، به رسانهها داده نگاهی بیندازیم: «از ابتدای مهرماه تاکنون در کشور حدود ۱۱۰ میلیمتر بارش داشتهایم که این میزان نسبت به سال گذشته ۴۹ درصد کمتر بوده و از مهرماه تاکنون تنها ۴۸ درصد از آب سالانه حاصل از بارشها تأمین شده است.» با توجه به این آمار و شروع کشاورزی در کشور، تا چند وقت دیگر کفگیر سدها به کف زمین خواهد خورد و تازه آن زمان همه از خواب بیدار خواهند شد.
ندا رحیمپور، دکترای عمران مهندسی و مدیریت منابع آب معتقد است: «باید در این شرایط مدیریت ریسک و بحران را جدی بگیریم. باید جلساتی کاربردی برای سازگاری با کمآبی تشکیل شود. ما مدیریت ریسک نداریم و اگر مدیریتی باشد فقط معطوف به مدیریت بحران است.»
او با اشاره به تأسیس برخی مراکز تحقیقاتی در این زمینه میگوید: «تأسیس مراکز پژوهشی و کار مطالعاتی بهتنهایی کافی نیست. باید این نتایج به اطلاع مردم برسد تا آگاهیبخشی انجام شود و حساسیت مردم بالا برود. از این طریق است که کشاورز ما متوجه ارزش هر قطره آبی میشود که مصرف میکند و اگر کشاورز ما قیمت واقعی آب را بداند مطمئناً مشکلات کمتری خواهیم داشت.»
رحیمپور هم مانند رئیسی معتقد است مدیریت یکپارچهای در مدیریت آب وجود ندارد تا هم منابع و هم مصارف را درست و بهینه مدیریت کند. او با اشاره به مصرف بالای بخش کشاورزی میگوید: «در کشاورزی با توجه به راندمان پایینی که ما داریم یا باید راندمان را بالا ببریم که آب مصرفی مفید باشد یا این که محدودههای کشاورزی را کم کنیم. ما باید از برداشت بیرویه منابع آب زیرزمینی جلوگیری کنیم، چاههای غیر قانونی را ببندیم و به چاههای مجوزدار هم از طریق نصب کنتور، اجازه میزان مصرف مشخصی را بدهیم. همه اینها اگر انجام بشود میتوانیم از بحران عبور کنیم.»
رحیمپور عواقب رهاشدن مدیریت آب را فاجعهبار میداند و از تجارب کشورهای پیشرفته میگوید.
رحیمپور تدوین سندهای ملی و بعد از آن اجرای درست آنها را لازمه کمشدن آسیبهای خشکسالی میداند: «یکی از مهمترین مسائل در تدوین سندهای ملی مشارکت خود ذینفعان در تدوین سند است. در پروژه تالاب جازموریان که من مدیریت علمی طرح را داشتم قرار بود با اقداماتی این تالاب را از وضعیت موجود و خشکشدن نجات بدهیم. در سند جامع مدیریت تالاب جازموریان وقتی ما از مشارکت ذینفعان در تدوین سند استفاده کردیم به نتایج خوبی رسیدیم چون افراد بومی، جهاد کشاورزی، آب منطقهای و محیط زیست در این کار مشارکت کردند و وقتی خودشان دخیل هستند مطمئناً احساس مسئولیت بیشتری دارند.»
برای درک تبعات خشکسالی باید سری به حاشیه شهرهای بزرگ زد؛ جایی که مردمی روستایی مجبور به ترک زمینهای آبا و اجدادی شدهاند و تن به قواعد شهرنشینی دادهاند. آنها را میتوان از تهران تا مشهد و بیرجند و زابل دید؛ کشاورزانی که حالا سرخورده و رهاشده دور میدانهای شهر میایستند تا به کارگری روزمزد بروند؛ مردان و زنانی که نه در شهر که در رؤیای روزی زندگی میکنند که دوباره برگردند به زمینهای کشاورزی و بوی خاک بارانخورده در سرشان بپیچد و عصر خسته به خانه برگردند.»
انتهای پیام