این آمارها را کاندیداهای ریاست‌جمهوری بخوانند

سیاست‌ها و برنامه‌های جمعیتی در ایران بیشتر بر پویایی رشد و حجم جمعیت متمرکز بوده و کمتر به ساختارهای سنی جمعیت، تغییرات و پیامدهای آن توجه داشته است.

به گزارش ایسنا، روزنامه «فرهیختگان» در ادامه نوشت: این درحالی است که کاهش سریع باروری در دو دهه اخیر منجر به تغییرات بنیادی در ساختار سنی جمعیت شده است. در بستر این تغییرات، فازی از تحولات جمعیتی در ایران آغاز شده است که «پنجره جمعیتی» نامیده می‌شود. پنجره جمعیتی وضعیتی موقت در ساختار جمعیتی ایران است که در سال۱۳۸۵ بازشده و برای حدود چهاردهه طول می‌کشد. به‌عبارتی، طی ۱۵سال اخیر بیش از دوسوم جمعیت کشور در سن کار و فعالیت یعنی سنین ١٥ تا ٦٤ سال قرار گرفته‌اند. در این دوران، نسبت جمعیت در سنین فعالیت به حداکثر خود می‌رسد و نسبت‌های وابستگی سنی کاهش می‌یابد و درنتیجه فرصت طلایی و منحصربه‌فردی فراروی توسعه اقتصادی فراهم می‌شود. البته این وضعیت به‌صورت اتوماتیک و خودبه‌خود عمل نمی‌کند و بهره‌برداری از آن نیازمند بسترهای اقتصادی، اجتماعی، سیاستی و نهادی مناسب است، این موضوع در آمارهای رسمی کشور نیز قابل‌ مشاهده است؛ به‌طوری‌که درحالی نرخ بیکاری کل نیروی کار ایران در زمستان امسال حدود ۹.۷درصد بوده که این میزان برای جوانان ۱۵ تا ۲۴ساله کشور نزدیک به ۲۴درصد و برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی حدود ۳۹درصد بوده است. مقایسه نرخ بیکاری جوانان و همچنین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی با آمارهای جهانی نشان می‌دهد نرخ بیکاری در کشورمان دوبرابر میانگین جهانی است. در ادامه به‌تفصیل بیشتر به موضوع بیکاری در رشته‌های دانشگاهی، مقاطع تحصیلی و پراکنش جغرافیایی بیکاران دانشگاهی در کشور پرداخته‌ شده است. نتایج گزارش حاضر، هشدار جدی برای سیاستگذاران است، چراکه در برخی رشته‌ها و مقاطع تحصیلی و استان‌ها بیش از ۶۰درصد از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند.

در کنار ریل‌گذاری سیاستگذار در اقتصاد کلان برای کاهش نرخ بیکاری کشور، به‌نظر می‌رسد در آموزش عالی کشور نیز: ۱-توجه بیشتر به رصد و پایش وضعیت دانشجویان و فارغ‌التحصیلان از نظر مهارت‌آموزی و اشتغال، ۲-حمایت از نهادسازی و ارائه خدمات مهارت‌آموزی و شغلی به دانشجویان و فارغ‌التحصیلان، ۳-ایجاد تغییرات بنیادین در سرفصل‌ دروس آموزشی، ۴-بازنگری دستورالعمل‌های پژوهشی حمایت از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و ۵-ارائه آموزش‌های باکیفیت‌تر در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی باید مدنظر سیاستگذار قرار گیرد.

بحران کاهش نرخ بیکاری!

براساس گزارش مرکز آمار ایران، در پایان زمستان سال ۹۹ نرخ بیکاری در کشور به ۹.۷ درصد رسیده که نسبت‌به زمستان سال ۹۸ کاهش نزدیک به یک درصدی را نشان می‌دهد. همچنین تعداد بیکاران کشور نیز در زمستان سال ۹۹ به ۲ میلیون و ۴۷۸ هزار نفر رسیده که نزدیک به ۳۱۱ هزار نفر کمتر از تعداد بیکاران زمستان ۹۸ است.

در نگاه اول همه‌چیز عالی به‌نظر می‌رسد، چراکه نرخ بیکاری زمستان سال ۹۹ کمترین مقدار نرخ بیکاری ایران در چنددهه اخیر است، اما نگاهی به دیگر شاخص‌های اشتغال و بیکاری نشان می‌دهد نه‌تنها نباید از کاهش نرخ بیکاری زمستان سال ۹۹ خوشحال شد، بلکه باید نگران این وضعیت نیز باشیم. موضوع از این قرار است که کاهش نرخ بیکاری کشور درحالی رخ داده که اولا تعداد شاغلان کشور در زمستان سال ۹۹ حدود ۲۳ میلیون و ۱۳۵ هزار نفر بوده که این تعداد نسبت‌به زمستان سال ۹۸ بیش از ۳۰۰ هزار نفر کاهش نشان می‌دهد.

مورد دوم اینکه، یکی دیگر از دلایل اصلی کاهش نرخ بیکاری، کاهش نرخ مشارکت اقتصادی است؛ به طوری‌که در زمستان سال‌جاری تعداد جمعیت فعال (بیکار و شاغل) کشور درحالی با کاهش ۶۱۱ هزار نفری از ۲۶ میلیون و ۲۲۳ هزار نفر به ۲۵ میلیون و ۶۱۲ هزار نفر رسیده که در همین مدت، جمعیت غیرفعال کشور (نه شاغل و نه در جست‌وجوی کار) از ۳۵ میلیون و ۶۹۲ نفر در زمستان ۹۸ با افزایش یک میلیون و ۳۰۸ هزار نفری به بیش از ۳۷ میلیون نفر در زمستان ۹۹ رسیده است.

مجموع دو مولفه تعداد شاغلان و کاهش جمعیت فعال حکایت از این موضوع دارد که کاهش نرخ بیکاری در کشور نه به‌واسطه برنامه‌ریزی دولت، بلکه درنتیجه پیامدهای شیوع ویروس کرونا و سایر مخاطرات اقتصاد کلان رخ داده است. برای فهم بیشتر ناخوشایند بودن کاهش نرخ بیکاری در کشور کافی است یک مقایسه آماری بین نرخ بیکاری در قبل و بعد از شیوع ویروس کرونا در ایران یا کشورهای دیگر داشته باشیم. بررسی‌ها نشان می‌دهد با شیوع کرونا درحالی نرخ بیکاری در ایران از ۱۰.۶ درصد در زمستان سال ۹۸ به ۹.۷ درصد در زمستان سال ۹۹ رسیده که این میزان در آمریکا پس از شیوع کرونا از ۳.۵ درصد به۱۳.۳ درصد در نیمه اول سال ۲۰۲۰ رسیده است. طی مدت مذکور در کانادا نیز این میزان از ۵/۵ به ۱۳ درصد، در استرالیا از ۵.۳ به ۶.۴ درصد، در فرانسه از ۸ به ۸.۷ درصد، در آلمان از ۳.۴ به ۳.۸ درصد و در کره‌جنوبی نیز از ۳/۳ درصد به ۳.۸ درصد رسیده است.

در توضیح واکنش‌های بعضا متفاوت نرخ بیکاری به نوسانات اقتصادی در ایران، پژوهش‌های مختلفی انجام شده است. ازجمله اینکه مرکز آمار ایران در توضیح این وضعیت بیان می‌دارد یکی از دلایل کاهش نرخ بیکاری در ایران در شرایط کرونایی، وضعیت ترکیب شغلی شاغلان کشور است؛ به‌گونه‌ای که از کل شاغلان ایران ۵۴.۶ درصد مزد و حقوق‌بگیر، ۳.۷ درصد کارفرما، ۳۶.۸ درصد کارکن مستقل، ۴.۹ درصد کارکن فامیلی بدون مزد هستند. این درحالی است که در کشوری همچون آمریکا از کل شاغلان کشور، نزدیک به ۹۴ درصد مزد و حقوق‌بگیر، ۶ درصد کارکن مستقل و کمتر از یک درصد نیز کارکن فامیلی بدون مزد هستند. در آلمان نیز ۹۰.۴ درصد از شاغلان جزء افراد مزد و حقوق‌بگیر، در فرانسه نزدیک به ۸۸ درصد، در کانادا نزدیک به ۸۵ درصد، در استرالیا ۸۳.۴ درصد و در کره‌جنوبی نیز بیش از ۷۵ درصد شاغلان جزء افراد مزد و حقوق‌بگیر هستند. نمونه بارز وضعیت متفاوت ایران، تعداد بالای شاغلان غیررسمی کشور است، به طوری‌که طبق آمارهای وزارت کار، در سال‌های اخیر حدود ۷ میلیون نفر از شاغلان ایران فاقد بیمه و مزایای بازنشستگی بوده‌اند.

در توضیح این تفاوت باید گفت در اقتصادهایی که دارای بازار کار متشکل‌تری هستند سهم کارکنان مزد و حقوق‌بگیر از مجموع شاغلان در این اقتصاد بسیار بالاست، در مقایسه با اقتصادی که سهم کارکنان مزبور به‌نسبت، کمتر است. در شرایط مشابه رکودی، در اقتصادی که بازار کار متشکل‌تری دارد، افراد حتی درصورت ازدست دادن شغل خود غالبا از بازار کار خارج نشده و به حالت بیکار در جست‌وجوی کار تبدیل خواهند شد (معمولا به‌دلیل وجود سیستم‌های تامین اجتماعی و بیمه‌های بیکاری). بنابراین تعداد بیکاران در این اقتصادها به‌دلیل تبدیل بخشی از جمعیت شاغل به بیکار افزایش می‌یابد و همچنین جمعیت غیرفعال و نرخ مشارکت اقتصادی نیز به‌دلیل عدم خروج از بازار کار بدون تغییر می‌ماند. اما در اقتصادهایی که همانند کشورمان بازار کار متشکل‌تری نداشته و درصد شاغلان مزد و حقوق‌بگیر و دارای بیمه تامین اجتماعی کمتر است، افراد بیکارشده در حالت رکود، از جمعیت شاغل و بیکار به جمعیت غیرفعال تبدیل می‌شوند؛ چراکه ماندن در وضعیت در جست‌وجوی کار، منافعی برای افراد مزبور نداشته و شاید مشمول هزینه‌هایی هم بشود. بنابراین در چنین شرایطی حتی ممکن است نرخ بیکاری با کاهش هم مواجه شود (برخلاف رکود موجود). همچنین شاخص‌های «نرخ مشارکت» و «نسبت اشتغال» هر دو با کاهش مواجه می‌شوند و به تعداد جمعیت غیرفعال افزوده می‌شود. این وضعیتی است که دلیل کاهش نرخ بیکاری در کشورمان در شرایط کرونایی را توضیح می‌دهد.

۴۰ درصد بیکاران کشور مدرک دانشگاهی دارند

یکی از ویژگی‌ها و خصیصه‌های بازار کار در ایران، حجم بالای بیکاران دانشگاهی است. براساس آمارهای مرکز آمار ایران، تعداد بیکاران کشور از ۲.۸ میلیون نفر در سال ۹۰ به ۳.۲ میلیون نفر تا سال ۹۷، به ۲.۹میلیون نفر تا پایان سال ۹۸ و به ۲.۵میلیون نفر تا پایان زمستان سال ۹۹ رسیده است. نکته قابل‌تامل اینکه، طی این مدت، تعداد بیکاران دارای مدرک دانشگاهی (فارغ‌التحصیل) از حدود ۹۰۲هزار نفر در سال ۹۰ به یک‌میلیون و ۲۵۴هزار نفر تا سال ۹۷، به یک‌میلیون و ۲۰۵هزار نفر تا پایان سال ۹۸ و به ۹۶۱هزار نفر تا پایان زمستان سال ۹۹ رسیده است. به‌عبارتی، درحالی طی سال ۹۰ بیکاران دارای مدرک دانشگاهی سهم ۳۱.۳درصد از کل بیکاران کشور را داشتند، این میزان تا سال ۹۷ به ۳۷.۱درصد تا سال ۹۸، به ۴۱.۶درصد و تا پایان زمستان ۹۹ نیز به ۳۸.۸درصد رسیده است. درخصوص دلایل افزایش نرخ بیکاری و سهم بیکاران دارای مدرک تحصیلی از کل بیکاران کشور پژوهش‌های مختلف، دلایلی را مطرح کرده‌اند که می‌توان همگی این دلایل را در موارد زیر خلاصه کرد. مورد اول اینکه یکی از مهم‌ترین عوامل رشد جمعیت فارغ‌التحصیل بدون شغل، توجه زیاد به سیاست‌های کمی نظام آموزش عالی بدون در نظر گرفتن مهارت‌آموزی است. این موضوع موجب‌شده افراد زیادی با تحصیلات عالی نتوانند در بازار کار جذب شوند، چراکه این افراد متناسب با نیاز بازار کار آموزش ندیده‌اند. مورد دوم، تشویق به مدرک‌گرایی و عدم ورود به‌موقع فرد به بازار کار است که موجب‌شده سن ورود به بازار کار بالا برود و همزمان انتظارات افراد هم تغییر فاز دهد. برای مثال فردی که با مدرک لیسانس حاضر بود شغلی را دراختیار بگیرد، حالا با مدرک فوق‌لیسانس و دکتری حاضر به رفتن به شغل مذکور نیست. سومین چالش بازار کار، نرخ بیکاری به‌مراتب بالاتر زنان نسبت به مردان است که به‌رغم نرخ مشارکت پایین‌تر زنان نسبت به مردان برای سال‌های متمادی، بحث‌برانگیز بوده است.

در برخی استان‌ها ۶۰ درصد دانشگاهی‎‌ها بیکارند

گفته شد نزدیک به ۴۰ درصد بیکاران کشور را بیکاران دارای مدرک تحصلی دانشگاهی تشکیل می‌دهند؛ اما براساس پایش وزارت علوم از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در سطح کشور، نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در برخی استان‌ها ارقام عجیب‌وغریبی نیز به ثبت رسانده است. براساس گزارش مذکور که در سال۱۳۹۹ با عنوان «پایش وضعیت اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور» تهیه شده، ۳۱استان کشور در ۱۰منطقه پژوهشی دسته‌بندی شده‌اند که بالاترین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی مربوط به منطقه دو یعنی استان‌های شمالی شامل گیلان، مازندران و گلستان می‌شود. در این ۳ استان میانگین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی حدود ۶۶درصد است. در رتبه دوم، استان‌های منطقه ۶ یعنی یزد، اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری قرار دارند که نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی این استان‌ها بیش از ۵۶درصد است. در رتبه سوم، استان‌های منطقه۳ یعنی اردبیل، آذربایجان‌شرقی، آذربایجان‌غربی و زنجان قرار دارند که نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی استان‌های مذکور نیز حدود ۸/۵۱ درصد بوده است؛ اما کمترین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیز مربوط به منطقه یک یعنی ۲ استان البرز و تهران می‌شود که نرخ بیکاری آنها در سال گذشته حدود ۳۹درصد بوده است. پس از این دو استان، استان‌های واقع در منطقه۹ پژوهشی کشور یعنی خراسان‌شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سمنان کمترین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را دارند که این میزان در سال گذشته حدود ۴۰درصد بوده است.

فارغ‌التحصیلان کدام دانشگاه‌ها بیشتر بیکارند؟

یکی دیگر از موارد جالب‌توجه در برنامه «پایش وضعیت اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور» که توسط وزارت علوم تهیه شده، مربوط به نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های کشور است. طبق پایش انجام‌شده توسط وزارت علوم، در سال۱۳۹۹ بالاترین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان با مدرک لیسانس را دانشگاه الزهرا با ۵۲.۵درصد داشته‌ است. پس از این دانشگاه، فارغ‌التحصیلان لیسانس دانشگاه خوارزمی تهران با ۴۸.۹درصد و فارغ‌التحصیلان لیسانس دانشگاه صنعتی خواجه‌نصیر با ۴۸.۶درصد در رتبه‌های دوم و سوم قرار دارند. بین دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور، فارغ‌التحصیلان لیسانس دانشگاه صنعتی قم با ۱۷.۶درصد، صنعتی شیراز با ۱۸.۲درصد و استان کردستان با ۲۳.۵درصد، کمترین نرخ بیکاری را داشته‌اند.

در مقطع فوق‌لیسانس، فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های یاسوج، هرمزگان و الزهرا به‌ترتیب با ۴۲.۷درصد،۴۰.۵درصد و ۴۱.۱درصد بالاترین نرخ بیکاری را بین دانشگاه‌های کشور داشته‌اند. فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های گلستان، علم‌وصنعت و کشاورزی و مناطبع طبیعی خوزستان نیز به‌ترتیب با ۱۴.۳درصد، ۲۲درصد و ۲۲.۹درصد، کمترین نرخ بیکاری را بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی دارند.

در مقطع دکتری نیز، فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های صنعتی اصفهان، ولیعصر(عج) رفسنجان و یاسوج به‌ترتیب با ۲۵.۳درصد، ۲۲.۳درصد و ۲۱.۸درصد بالاترین نرخ بیکاری را بین فارغ‌التحصیلان دوره دکتری کشور دارند. همچنین فارغ‌التحصیلان دکتری دانشگاه‌های الزهرا، قم و صنعتی سهند به‌ترتیب با ۱.۵درصد، ۲.۷درصد و ۳.۷درصد، کمترین نرخ بیکاری را بین فارغ‌التحصیلان دوره دکتری کشور داشته‌اند.

کدام رشته‌ها بیشترین بیکاری را دارند؟

طرح پایش وضعیت اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور اطلاعات دیگری نیز دارد که ازجمله آنها می‌توان به رشته‌های دانشگاهی با بیشترین و کمترین نرخ بیکاری اشاره داشت. طبق دادهای جمع‌آوری‌شده توسط وزارت علوم، در مقطع لیسانس رشته‌های تاریخ، علوم جغرافیا و هوافضا به‌ترتیب با ۶۷.۳درصد، ۶۵.۴درصد و ۶۲.۷درصد، بالاترین نرخ بیکاری را بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی داشته‌اند. در این مقطع، فارغ‌التحصیلان رشته‌های بهداشت و درمان، مهندسی کامپیوتر و مهندسی برق به‌ترتیب با ۲۲.۱درصد، ۳۹.۲درصد و ۴۲.۲درصد، کمترین نرخ بیکاری را داشته‌اند.

در مقطع فوق‌لیسانس، فارغ‌التحصیلان رشته‌های تاریخ، علوم جغرافیا و اقتصاد به‌ترتیب با ۵۷.۸درصد،۵۷.۵درصد و ۵۶.۹درصد به‌ترتیب بالاترین نرخ بیکاری را بین کل فارغ‌التحصیلان دارای مدرک فوق‌لیسانس داشته‌اند. در این مقطع نیز فارغ‌التحصیلان فوق‌لیسانس رشته‌های بهداشت و درمان، مهندسی مکانیک و حسابداری به‌ترتیب با ۱۲.۱درصد، ۲۳.۴درصد و ۲۴.۴درصد، کمترین نرخ بیکاری را داشته‌اند.

درنهایت، در مقطع دکتری، فارغ‌التحصیلان هوافضا با ۵۹.۵درصد، آموزش زبان‌انگلیسی با ۴۰درصد و فارغ‌التحصیلان تاریخ با ۳۸.۹درصد، بالاترین نرخ بیکاری را در این مقطع داشته‌اند. در این مقطع، فارغ‌التحصیلان رشته‌های بهداشت و درمان، مهندسی عمران و مهندسی کامپیوتر به‌ترتیب با ۴.۱درصد، ۵/۵درصد و ۱۱.۱درصد، کمترین نرخ بیکاری را بین رشته‌های مختلف دارا هستند.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ / ۱۶:۲۵
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1400011506491
  • خبرنگار :