یکی از حاشیههای فصل گذشته لیگ برتر فوتبال بانوان که در مرحله نهایی رسانهای شد موضوع استفاده از جادوگری و رمالی در خصوص یکی از تیمهای راه یافته به این مرحله بود، چند سال پیش وقتی صحبت از جادوگری، رمل و اسطرلاب در فوتبال ایران مطرح شد، کسی آن را باور نمیکرد؛ اما با پخش گزارش کاملی از این داستان در برنامه ۹۰ این شوخی واقعا صحت داشت و بسیاری از بازیکنان و مربیان برای کسب امتیاز و نتیجه برتر دست به دامان جادو و جمبل می شدند، مسئله ای که حتی نمونه خارجی نیز دارد، مردی قد بلند، در جام جهانی ۲۰۰۶ برای موفقیت آزتکهای مکزیکی به جادو کردن دروازه ورزشگاههایی پرداخت که مکزیک در آن بازی داشت، جادویی که خیلی هم موفق نبود.
در جام جهانی گذشته گفته می شد ریموند دومنک - سرمربی تیم ملی فرانسه برای انتخاب ترکیب نفرات خود از پیش گویی جادوگران استفاده می کرد.
این ماجرا از اعتقاد افراد به دعا و جادو گرفته تا سوء استفاده رمالان، دلالال و دعانویسان، سر درازی داشت و گزارش برنامه ۹۰ تا حدود زیادی توانست در روشنگری و کاهش این امر تاثیرگذار باشد.
این بار گویا پای جادوگران به فوتبال زنان هم باز شده است. تصاویری که از دیدار سپاهان اصفهان و شهرداری سیرجان در هفته دوم دور نهایی لیگ برتر زنان منتشر شده، نشان میدهد فردی بالای تپه مشرف به ورزشگاه صفائیه اصفهان ایستاده و می کوشد تا نتیجه مسابقه را به سود یکی از دو تیم رقم بزند. این فرد که پیش از این هم سابقه رمالی و جادوگری در فوتبال داشته و توسط کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال محروم شده، ظاهرا این بار آمده تا شانسش را در فوتبال زنان امتحان کند.
ایسنا برای یافتن پاسخ این پرسش که «آیا جادوگری یک پدیده واقعی و حقیقی در جهان است که می توان با استفاده از آن به اهدافی که داریم برسیم یا پدیده ای است که ریشه در اعتقادات فرهنگی دارد؟» با داروین صبوری، جامعه شناس ورزشی و مدرس دانشگاه به گفت وگو پرداخت که در ادامه می خوانید:
تحلیل شما دربارۀ پدیده جادو چیست؟ لطفا آن را ریشه یابی کنید.
تحلیل این مسئله دو سطح دارد، یک سطح فرهنگی و یک سطح اجتماعی؛ منظور از سطح فرهنگی بخشی است که با تاریخ و معنا در جوامع بشری ارتباط برقرار می کند. به عبارتی زمانی که ما در حوزه مردم شناختی تحقیق می کنیم و یا کتب بزرگی مثل «شاخه زرین» از جیمز جرج فریزر را که پژوهشی در باب جادو و اسطوره و دین است، می بینیم؛ متوجه می شویم که پدیده هایی در حیات فرهنگی انسان ها، دارای کارکردهای متفاوتی است و می توانیم بگوییم جادو که ما امروز به اسم رمالی یا فالگیری هم آن را نام گذاری می کنیم، خواسته ای برای تغییر جهان بوده است. بشر ابتدایی و یا بشر بدوی تصور می کرد، در جهان نیروهایی نهفته است و انسان های محرمی وجود دارند که می توانند آن نیروها را کشف کنند و در سرگذشت دیگران تغییر ایجاد کنند.
با همین تعریف، به وجه علمی این میل هم نزدیک شده ایم. ما در مباحث علمی به دنبال کشف نیروهایی هستیم تا بتوانیم جهان بهتری برای خودمان بسازیم، اما بین آن میل و این میل تفاوت های بنیادین وجود دارد. وقتی از شناخت علمی صحبت می کنیم از یک علت و معلول تجربی پرده بر می داریم، اما در جادو اینگونه نیست.
در گذشته کسانی از طبقه "شمن ها" با اورادی که در مراسم های خاص می خواندند سعی می کردند یک امنیت ذهنی را نسبت به کاری که انجام می دهند در جمع ایجاد کنند. "مالینوفسکی" کتابی دارد در باب فرهنگ و پیدایش آن به نام «نظریه علمی فرهنگ». او در خلال جنگ جهانی دوم با زندگی در میان مردم قبایل گینه نو متوجه می شود هر عنصر فرهنگی که شکل می گیرد دارای کارکردی است و در خدمت نظم جامعه قرار دارد به طوری که به نیازهای انسانی آنها پاسخ می دهند و برایشان معنا تولید می کند. انسانها از این جهت که فردی به آنها بگوید جهان دارای معنی است و یکسری نیروهایی دارد که باید آنها را بشناسیم و زمانی که آنها را بشناسیم، می توانیم آنها را به تصرف خودمان در بیاوریم احساس آرامش بهتری می کنیم و جمع بهتر می تواند حالت اجتماعی خود را حفظ کند و فرهنگ خود را بر این مبنا قرار دهد به طوری که یک امنیت ذهنی به انسانها می دهد.
جادوها دسته بندی خاصی دارند؟
بله، به لحاظ فرهنگی و تاریخی جادو به دو دسته سیاه و سفید تقسیم می شود. در جادوی سیاه پیشینیان سعی می کردند اثر بد بر روی پدیدارها بگذارند؛ به عنوان مثال، نفرین یک جادوی سیاه است، همچنین بستن بخت افراد یا آرزوی مرگ برای فردی کردن در حوزه جادوی سیاه قرار می گیرد.
در کنار آن جادوی سفید هم هست. زمانی که برای سلامتی کسی دعا می کنید یا عملی انجام می دهید که با تمام قرابت های غیرمستقیمی که با پدیده برقرار می کند می تواند حال افراد را خوب کند، مثل نذری دادن، صدقه دادن و... به این ترتیب به ریشه های فرهنگ اسطوره ای پرداخته اید. باید توجه داشت که تا وجه فرهنگی یک امر را ندانیم وجه اجتماعی آن را هم نمی توانیم بشناسیم و تحلیل کنیم.
چرا گذر زمان و پیشرفت علم اعتقاد به جادو را از بین نبرده است؟
ما هنوز ریشه بسیاری از باورهای اسطوره ای را در خودمان حفظ کرده ایم و آنها را تقویت می کنیم. معمولا جوامع زمانی که نا امنی اقتصادی و اجتماعی تجربه می کنند و زمانی که دستشان از پیش بینی آینده کوتاه است و باور دارند که حوزه های علوم جدید ابزاری در دست ندارند، از ابزار سنت استفاده می کنند. به عنوان مثال زمانی که در میدان ورزش به سمت روش های پیشرفته و آنالیز حریف روی نمی آورند، اما تصور می کنند که خدا با آنهاست، تصمیم می گیرند که نیروهای پنهان طبیعت را به خدمت بگیرید تا به خواسته خود که پیروزی است نزدیک شوند.
آیا در این زمینه تحقیق عملی هم انجام داده اید؟ و به چه نتیجه ای رسیدید؟
بله، برای تحقیقی که انجام می دادم نزد خانمی رفتم که فال می گرفت و می دانست که من با حوزه ورزش ارتباط دارم. او ادعا می کرد بسیاری از مدیران رده بالای ورزشی وقتی می خواهند کاری انجام بدهند به من زنگ می زنند! طبیعتا وقتی مدیریت یک سازمان اجتماعی از این روش ها استفاده می کند مشاهده آن در باشگاه ها و تیم ها، چندان جای تعجبی ندارد.
جادوگرها و رمال ها ادعا می کنند افراد منتخبی هستند که با عوامل خاص و بیرونی در ارتباط هستند و سعی می کنند به این واسطه در این جهان دست کاری کنند. وقتی ما امنیت ذهنی حیات شهروندی را نتوانسته ایم تکامل بدهیم، آنها به ساده ترین راه حلها روی می آورند و چون علم ساده نیست و به ممارست و یادگیری نیاز دارد از آن روی گردان می شوند. مدیری که می خواهد در یک ثانیه و یک شب به نتیجه برسد به سمت جادو و رمالی هم می رود و شکست و پیروزی را به عاملی جز خود واگذار می کند.
به نظر شما گرایش به جادو، ورزش ما را به نابودی نمی کشاند؟
نهاد ورزش ما آنقدر درگیر مسائل ریز و درشت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده که رشد چنین مسئله ای اوضاعش را خراب تر نخواهد کرد. ضمن اینکه آن چه در حیات نهاد ورزش می گذرد آینه و تصویری است از آنچه در بیرون وجود دارد.
جادوگری و رمالی در ورزش آمریکای جنوبی بسیار رواج دارد. ادواردو گالئانو - نویسنده کتاب «فوتبال در سایه و آفتاب» در بسیاری از یادداشت ها به بحث ادرار کردن برای ابطال جادو در میدان ورزش و همچنین از زد و بندهایی که صورت می گرفته اشاره کرده است.
ما در کل به قوانین طبیعت و علم احترام نمی گذاریم و این در نهاد دانشگاهی ما هم هست؛ بنابراین فکر نمی کنم این بحث، ورزش ما را نابود کند؛ ضرر آن این است که اقتصاد ناشفافی را راه اندازی خواهد کرد. چه بسا تا امروز بسیاری از این رمالها حتی در چیدن ترکیب هم دخالت داشته اند، اینکه چه کسانی بازی کنند، چه افرادی در چه دقیقه ای تعویض شوند و... که اثر مستقیمی در تیمداری و مربیگری دارد و تمام موضوعات را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
انتهای پیام