شعرهای از نصرالله مردانی:
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آنسوی جبهه یاران
در شط سرخ آتش، نعش ستاره میسوخت
خوننامهی نبرد است آیین پاسداران
در کربلای ایثار مردانه در ستیزند
رزمآوران اسلام با خیل نابکاران
در شام سرد سنگر روشن چراغ خون است
ای آب دیده، تر کن لبهای روزهداران
در رزمگاه ایمان با اسب خون بتازند
تا وادی شهادت این قوم سربداران
گلگونهی شهیدان با خون گل بشویید
تا سرختر نماید رخسار روزگاران
هابیلیان کجایید قابیل دیگر آمد
ننگ است جان سپردن در دخمه تتاران
در بادهای سوزان نیلوفران خاکی
چشمانتظار آباند ای روح سبز باران
ای ابر پرصلابت، آبی ز دیده بفشان
با مرگ لاله طی شد افسانه بهاران
بیباوران عالم با چشم دل ببینید
آیینهی زمان است این پیر در جماران
*****
بزن طبل خون در پگاه ظفر
که آمد به میدان سپاه ظفر
گذشتند از خان تاریخ تلخ
دلیران آوردگاه ظفر
شکستند آخر طلسم خزان
سواران گل در پناه ظفر
به محراب شد در نمازی عظیم
به خون غوطهور دادخواه ظفر
به زیر سم اسب مردان صبح
گل شعله روید به راه ظفر
بخوانید یاران به آهنگ خون
سرود خلق در پگاه ظفر
به بام جهان جلوهای تازه داشت
طلوع سحر در نگاه ظفر
چه شوری است در جانت این پیرعشق
که یادت بُوَد قبله گاه ظفر
بمان کز تو ای تابش تابناک
بتابد بر این خاک ماه ظفر
******
نصرالله مردانی سال ۱۳۲۶ در کازرون متولد شد. او که بیشتر به غزلسرایی حماسی شهرت داشت، در طول زندگی ۵۶ساله خود شعرهایش را در چندین کتاب با نامهای «خوننامه خاک»، «ستیغ سخن»، «آتش نی»، «قیام نور»، «قانون عشق»، «سمند صاعقه» و «چهارده نور ازلی» به چاپ رساند.
تألیف کتابهای «گل باغ آشنایی»، «شهیدان شاعر» و «منظومهی شهادت» نیز از دیگر آثار اوست.
کتاب «خوننامه» این شاعر بهعنوان اثر برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شد و خودش نیز در سال ۱۳۸۲ به عنوان چهره ماندگار تقدیر شد.
مردانی ۱۹ اسفندماه سال ۱۳۸۲ بعد از گذراندن یک دورهی بیماری در کربلا درگذشت و در کازرون به خاک سپرده شد.
انتهای پیام