به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «بیش از یک سال از همهگیری کرونا میگذرد و این برای بیمارانی که چشم انتظار عضوی اهدایی هستند مانند قدمزدن در تونلی تاریک و بیانتهاست؛ انتظار برای تمامشدن وضعیتی که باعث شده پیوند عضو در ایران ۵۰ درصد کاهش پیدا کند. اشغال تختهای بیمارستان توسط بیماران کووید-۱۹ و پایینبودن ایمنی بدن افراد گیرنده عضو باعث شده آمار اهدای اعضا نهتنها در ایران بلکه در همه جای دنیا پایین بیاید. آن طور که دکتر امید قبادی، نایبرئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان میگوید: «فقط توانستیم برای کسانی که پیوند برای آنها حکم مرگ و زندگی داشت این عملها را انجام دهیم.» عملی حیاتی که هنوز در ایران راه درازی برای همهگیری فرهنگ آن باقی است.
۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۸ روزی است که دکتر ایرج فاضل اولین فتوای تاریخی مبنی بر جایزبودن اهدای عضو را از امام خمینی (ره) اخذ کرد. حالا این روز در تقویم به نام روز ملی اهدای عضو، اهدای زندگی نام گرفته است و بهانهای شده برای ترویج فرهنگی که هنوز هم آن طور که باید و شاید رشد نکرده؛ اگر چه ایران رتبه اول آسیا و رتبه ۳۱ دنیا را در بحث اهدای عضو داراست.
آمارها میگویند که حدود یکسوم خانوادههای افراد مرگ مغزی، راضی میشوند اعضای عزیز خود را اهدا کنند. آنها تا زمان تدفین باور نمیکنند که عزیز خود را از دست دادهاند و البته آن موقع دیگر زمان برای اهدای عضو از دست رفته است. اهدای عضو دو طیف دارد که یک سر آن اهداکننده و سر دیگر آن گیرنده است. درک احساس فردی که منتظر رسیدن عضوی برای نجات جان است کار راحتی نیست. امید قبادی از بیمارانی میگوید که سالها از پای تلفن خانه تکان نمیخورند به امید لحظه تماس، حتی با آن که میدانند موبایل خود و اعضای خانواده آنها در لیست انتظار ثبت شده است اما در خیالات پراضطراب احتمالی برای خاموشبودن تمام خطوط موبایل هم در نظر گرفته میشود.
او این انتظار را سختترین انتظار مینامد: «انتظار سختی است آغشته به نوعی عذاب وجدان که فرد نیازمند را آزار میدهد. از این میان تعداد زیادی از کسانی که در لیستهای انتظارند، جوان و کودک هستند. والدین این افراد هم روزهای سختی دارند، از طرفی این افراد اگر در آخرین مرحله بیماری باشند کاملاً ناتوان هستند و تمام زندگی خانواده معطوف به آنان است و از طرفی هزینه زیادی هم به خانواده تحمیل میشود.»
او اهدای عضو را نهتنها عملی برای کمک به یک فرد بلکه در ابعادی بزرگتر میبیند: «هم ذخیره ارزی کشور از بین نمیرود و هم افراد بعد از پیوند عضو به کار و زندگی عادی بازمیگردند و هم سلامتی به یک فرد برمیگردد و وارد چرخه اجتماعی میشود.»
قبادی از کمشدن ۵۰ درصدی عمل اهدای عضو در زمان همهگیری میگوید و این که نمیتوان از تبعاتی که همهگیری کرونا برای افراد نیازمند به اهدای عضو ایجاد کرده ساده گذر کرد. آن طور که او میگوید با شروع همهگیری در ایران از بهمن ۹۸ تمامی عملهای پیوند در ایران ممنوع شد و بعد از نوشتهشدن پروتکلهای جدید در اسفند ماه همان سال از اردیبهشت ۹۹ دوباره کار با مختصات محدودتری آغاز شد: «تمام دنیا بعد از شروع همهگیری با این چالش روبهرو شد. تعداد قابل توجهی از افراد مرگ مغزی مبتلا به کرونا بودند که امکان پیوند اعضای آنان به یک فرد سالم نبود. از طرفی افرادی که پیوند را میگیرند داروهای ضعیفکننده سیستم ایمنی دریافت میکنند تا بدن عضو جدید را شناسایی و دفع نکند. این مسأله باعث ضعیفشدن بدن میشود و خطر ابتلا به کووید-۱۹ را در بیمار پیوندی بالا میبرد.» او طولانیشدن زمان تستهای تشخیصی کرونا را دلیل دیگر پایینآمدن آمار پیوند اعضا میداند.
نایبرئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان بازگشت به دوران پیش از همهگیری را تابع رعایت پروتکلهای بهداشتی از طرف مردم و اتخاذ سیاستهای درست و کارآمد برای کنترل بیماری از طرف دولت میداند: «ما در ایران پیوند تمامی اعضای حیاتی را انجام میدهیم و در دنیا رتبه خوبی داریم و مردم ما هم به لحاظ نوعدوستی مشکلی ندارند. اما تفاوت در این است که تنها کشورهایی توانستند بهسرعت به روال سابق در پیوند اعضا برگردند که در وهله اول کرونا را کنترل کردند؛ اتفاقی که هنوز هم در ایران رخ نداده است.»
عمل پیوند محدود به اعضای بدن نیست و ایران در زمینه اهدای بافت هم از سال ۹۶ که به صورت یکپارچه زیر نظر مستقیم وزارت بهداشت و پوشش پزشکی قانونی شروع به کار کرده پیشرفتهای چشمگیری داشته است. پیوند بافت شامل مواردی مانند پوست برای عملهای جراحی سوختگی یا پیوندهایی مانند تاندون و استخوان است و آن طور که دکتر سید قاسم هاشمیان، مدرس انجمن اهدای عضو ایران میگوید: «ایران جزو ۱۰ کشور برتر دنیا در این زمینه است. تفاوت مهم این عمل با عمل پیوند عضو این است که اینجا فرد اهدا کننده نباید حتماً مرگ مغزی شده باشد بلکه افرادی که در تصادفها، مسمومیتها و سوانح میمیرند هم پتانسیل اهدا را دارند.»
قاسم هاشمیان میگوید تا پیش از سال ۹۶ که این پیوندها به صورت پراکنده انجام میشده در ماه به ۲۰ مورد میرسیده که امروز متوسط به ۶۰ مورد در ماه رسیده است. او هم از کمشدن این آمار بعد از همهگیری کرونا میگوید: «افرادی که دچار سوانح شدهاند بعد از اورژانس وارد آیسییو میشوند و آنجا بعد از تشخیص مرگ مغزی از آنها تست کرونا گرفته میشود که اگر مثبت باشد از موارد ما خط میخورد و اگر منفی باشد ما پیگیری میکنیم.»
او توضیح میدهد افرادی که فوت میشوند هم بعد از ۲۴ تا ۴۸ ساعت با توجه به بررسیهایی که پزشک کارشناس انجام میدهد قابل اهدای عضو هستند که بدین ترتیب با خانواده صحبت و رضایت گرفته میشود و برداشت بافت انجام میشود. بعد از این مرحله ۵ تا ۶ ماه طول میکشد تا کار علمی روی بافت صورت بگیرد و آماده پیوند بشود و بعد از آن برای پیوند میرود.
او معتقد است با فرهنگسازی در این زمینه میتوان نیازهای کشور را برطرف کرد و هرچه این فرهنگ بیشتر جا بیفتد زمان کمتری برای رضایت گرفتن از خانواده متوفی و توضیحدادن سپری خواهد شد: «پیوند بافت میتواند فردی را به زندگی برگرداند یا بیماری را از روی ویلچر بلند کند. علاوه بر این هر چه بیشتر جاافتادن فرهنگ اهدا میتواند نیاز ما به واردات را کاهش بدهد و نیاز نباشد مردم برای بازگشت سلامتی به دلار خرج کنند.»
او از رایزنی برای گسترش مراکز برداشت بافت در استانها میگوید: «الان ما در مشهد و شیراز فعال هستیم و باید با مطلعکردن استانهای دیگر و آموزشها و دورههای لازم این تعداد را بیشتر کنیم. امیدوار هستیم این نیاز در کشور تأمین بشود.»
طی سلسله گفتوگوهایی که در یک سال گذشته با پزشکان مختلف در زمینه همهگیری داشتیم آنها از تبعات ناهماهنگی و سیاستهای غلط کنترل همهگیری بر روی دیگر بیماران غیر کرونایی گفتند. آسیب موجهای پیدرپی کرونا در کشور و پرشدن بیمارستانها نهتنها کادر درمان را از پا میاندازد بلکه باعث آسیبهای بسیار به بیماران دیگر میشود که بیماران نیازمند به پیوند اعضا یکی از آن دسته هستند. افرادی که سالها در لیستهای انتظار منتظر رسیدن عضو ماندهاند و حالا جایی و امکانی برای عمل ندارند و اگر هم عمل بکنند باید تا مدتها در قرنطینه سفت و سخت بمانند. در نگاهی کلانتر نه تنها بیماران که مراقبین آنها و خانواده هم درگیر وضعیتی میشوند که راه خلاصی از آن ندارند.»
انتهای پیام