به گزارش ایسنا، با از راه رسیدن موج جدید و سهمگین کرونا که رنگ بسیاری از شهرهای ایران را قرمز کرده، بسیاری از کاسبان مجبور شدهاند کرکره مغازههای خود را طبق دستور ستاد مقابله با کرونا پایین بکشند. کتابفروشان نیز جزء اصنافی هستند که مجبور به تعطیلی کسبشان شدهاند. اما برخی نمیخواهند و یا نمیتوانند کسبشان را تعطیل کنند، پس راهی برای گریز از وضعیت پیشآمده پیدا کردهاند.
قبلا وارد پیادهرو خیابان انقلاب و راسته کتابفروشان که میشدید، با دادزنهایی روبهرو بودید که شما را برای خرید پایاننامه و مقاله و یا کتابهای دست دوم و دانشگاهی به سمت مغازهها و پاساژها راهنمایی میکردند، اما این روزها از خیابان انقلاب که بگذرید زمزمههایی اطراف گوشتان میشنوید مبنی بر اینکه «هر کتابی که بخواهید داریم؛ کتاب دانشگاهی، کنکور، زبان انگلیسی و...» و گاه به کرکرههای نیمهباز اشاره میکنند.
در موج قبلی خیابان در قرق دستفروشان و قاچاقچیان کتاب بود که کتابهایشان را با تخفیف ۵۰ درصدی میفروختند و تک و توک کتابفروشیای کرکره خود را نیمهباز میگذاشت و خبری هم از شلوغی و رفت آمد زیاد نبود، اما در موج جدید شیوهها هم تغییر کرده؛ برخی باز هستند، هرچند کرکره اغلب کتابفروشیها نیمهباز است، برخی روی کرکرهشان شماره تماسی چسباندهاند، و برخی هم آدرس سایت فروش یا دیگر راههای ارتباطی خود را گذاشتهاند.
اما موضوعی که توجه را به خود جلب میکند، فردی است که در کنار کرکره نیمهباز کتابفروشی نشسته و یا ایستاده است و از افراد در حال گذر میپرسد آیا کتابی میخواهند یا اگر به دنبال کتاب هستند همه نوع کتاب دارند.
مکالمه خانمی توجهم را جلب میکند و به این فکر میروم که همه چیز جای خود را تغییر داده؛ کتابفروشان قانونی قاچاقی بازند و قاچاقچیان کتاب آزادانه کتاب میفروشند! در مکالمه کوتاهی که میشنوم، میگوید «یه سریها تعطیلن و یه سری هم قاچاقی بازن، بذار ببینم...» انگار کسی از او سراغ کتاب میگیرد و او هم مشاهده خود را میگوید.
من هم به این فکر میافتم که سراغ کتابی را از کارکنان کتابفروشیها و دادزنهای خیابان بگیرم. از یکی از این افراد میخواهم کتابی را برایم بیاورد، کمی فکر میکند و میگوید نداریم. کمی جلوتر میروم سراغ کتاب را میگیرم، نگاهی میاندازد، به کرکره تقهای میزند، نام کتاب را به همکارش میگوید و از من میخواهد کمی صبر کنم تا ببیند دارند یا نه. کرکره را کمی بالا میدهد و میگوید داخل بشوم تا کتابم را تهیه کنم.
یکی از شمارههای چسبیده به کرکره یکی از کتابفروشیها را میگیرم و بعد از مکالمهای کوتاه متوجه میشوم در داخل مغازه خود را قرنطینه کرده و اگر کتاب را بخواهم دم در تحویلم میدهد. سراغ کتابفروشی دیگری میروم، کمی خم میشوم و از آن زیر به داخل نگاه میاندازم، میگوید بروم داخل و کتابم را تهیه کنم.
چند کتابفروشی بزرگ دیگر هم باز هستند، وقتی میپرسم «چیزی نمیگویند که کتابفروشی را نبستهاید؟»، یکی به طعنه میگوید «منتظر دستور شما بودیم!» و دیگری هم میگوید «ناراحت هستید، نیاید داخل!» اما یکی هم از وضعیت گله دارد و میگوید «ناچاریم!»
این درحالی است که دستفروشان کتاب قاچاق مانند موجهای قبلی سرشان شلوغ است و کسبشان در ظاهر پررونق، از این فرصت تعطیلی کتابفروشیها هم دارند بهره میبرند و همه نوع کتابی هم دارند. در برخی از قسمتهای خیابان دو طرف پیادهرو بساط دارند و عبور از خیابان را سخت میکنند، چندان هم به رعایت پروتکلهای بهداشتی مقید نیستند.
به گفته هومان حسنپور، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران این تعطیلی کتابفروشیها برای اتحادیه قابل پیشبینی بوده و از مراجع رسمی هم این موضوع را پیگیری کردهاند، و هشدارها را نسبت به افزایش کتاب قاچاق با تعطیلی کتابفروشیها به گوش مسئولان رساندهاند اما نتیجهای نداشته است.
او میگوید: در نامههای مکتوب گفتیم اگر برای بهداشت و سلامت مردم میگویید که کتابفروشیها تعطیل شود، این تعطیلیها دارد معکوس عمل میکند. پیادهرو یک متر و نیم است، هر بساطی هم چهار پنج نفر آدم دور و برش هستند که نزدیک به هم ایستادهاند. ما با توجه به تجربه تعطیلی قبلی کتابفروشان گفتیم با تعطیلی کتابفروشیها پیادهروها دوبرابر شلوغ شده و تجمع مردم در پیادهروها بیشتر است و مردم بدتر مریض میشوند.
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره نیمهباز بودن کرکره برخی از کتابفروشیها نیز اظهار میکند: هر صنف و شخصیتی یک ظرفیتی دارد، زمانی که چکهایتان برگشت میخورد و مجبور هستید مغازهتان را ببندید اما کس دیگری همان کتاب شما را در کنار خیابان میفروشد، صبرتان طاق میشود. چقدر کتابفروشان را نگه داریم؟ خسته میشوند. نمیگویم برخوردی نباشد اما برخورد قهری نه. همه اینها را باید درنظر گرفت.
انتهای پیام