به گزارش ایسنا، روزنامه قانون نوشت: «دستفروشان به عضو جداییناپذیر مترو تبدیل شدهاند. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در واگن ها و سکوهای مترو خرید و فروش میشود و کالایی نیست که مردم در زندگی روزمره استفاده کنند و آن را در این فضا پیدا نکنید. مردم به حضور دستفروشان عادت کرده اند و انگار مترو را بدون حضور آنان نمیتوان مترو نامید. اما آن چه این روزها موجبات آزار مردم را فراهم کرده، بینظمی و پهن شدن وسایل این افراد در هر گوشهای از ایستگاه و قطار است. روی پلهها، روی صندلی سکوها یا صندلی و کف واگنها، گاه از وسایل دستفروشان انباشته شده و عبور و مرور را برای مردم دشوار کرده است. برای مثال زمانی که درِ واگن، در ایستگاه مورد نظر باز شده و مردم برای خروج عجله دارند باید با عجله فریاد بزنند: «خانم وسایل رو جمع کن الان در رو میبنده!» یا زمانی که خسته و هلاک در انتظار رسیدن قطار هستند، مجبورند بایستند چون صندلی سکو را وسایل یک یا چند تن از دستفروشان اشغال کرده است. روی پلههای ورودی ایستگاه اغلب مردها و زنان میانسال، دونات و دستمال کاغذی و لیف و باتری و از این دست وسایل میفروشند و مردم اعتراض دارند که روی پلهها جای تجمع نیست. مترو شبیه جمعهبازار شده است، همان قدر شلوغ و بینظم! شهرداری نیز اغلب دست به برخوردهای تند میزند و ناگهان تصمیم میگیرد دستفروشان را به طور کل حذف کند. برخوردی که نه صحیح است و نه در درازمدت کارایی خواهد داشت و نه مردم با آن موافق هستند. آن چه مردم میخواهند اجرا کردن نظم برای حضور این افراد است. به طور حتم اگر پای وضع نظم در میان باشد، اغلب دستفروشان نیز با آن همراهی خواهند کرد، نه این که برای مقابله، لجوجانه و شلخته به حضور خود ادامه دهند.
مترو، در مرز انفجار
مترو این روزها به اندازهای شلوغ شده که اغلب ممکن است حوصله رفتوآمد با آن را نداشته باشید و به خصوص در ساعات پیک رفت و آمد استفاده از وسایل نقلیه دیگر را ترجیح دهید. از پلههای ایستگاه که پایین بروید، اغلب اوقات هوای دمکردهای که حاصل ازدحام مردم است، به استقبالتان میآید و بعد وارد سیل جمعیت میشوید. جمعیت آدمهایی که یا خمیازهکشان و با صورتهای پف کرده عجله دارند خود را به محل کار برسانند یا خسته از محل کار بازگشتهاند و حتی ممکن است تکیه داده به میلههای واگن خوابشان ببرد. حمل و نقل آسان در ساعتهای پیک رفت و آمد در مترو رویایی بیش نیست. هیچکس انتظار صندلی خالی ندارد و همین که بتواند جایی تکیه بدهد و وسط واگن بین جمعیت گیر نیفتد، برایش کافی است. در این شرایط تصور کنید که دستفروشان نیز بین مردم میچرخند، به زحمت خود را از کنار این و آن عبور میدهند و با صدای بلند اجناس خود را تبلیغ میکنند. تا این جای موضوع مشکل خاصی نیست، حضور این افراد و سرگرم شدن با اجناسشان شاید تحمل مسیر را اندکی آسان کند. با این حال وقتی این افراد صندلی را برای گذاشتن اجناس اشغال میکنند یا گوشه و وسط واگن پر از ساکهای مملو از شال و لباس و لوازم آرایش میشود، مردم کلافه میشوند و گاه فریادهای اعتراضشان واگن را پر میکند. درها که باز بشوند، مردم نه تنها یکدیگر که دستفروشان و وسایلشان را نیز هل میدهند. گاهی کیف وسایل دستفروشان را با پا پرت می کنند و داد و فریاد کنان دور میشوند. گاهی دعوا به راه میافتد و دستفروشان از خود دفاع میکنند و کار بالا میگیرد. افزایش جمعیت و بی نظمی که در هم آمیخته شود، حاصلی جز این نخواهد داشت؛ نه مردم مقصر هستند و نه دستفروشان. تهران از فرط جمعیت در مرز انفجار است و مدیریت، گمشده ای است که مسئولان شهری تهران بعد از سال ها هنوز نتوانسته اند آن را نه در شهر و نه در در ایستگاه ها ی مترو حاکم کنند.
جمعهبازار واگنها!
دستفروشیهای مترو بیشتر زنانه است. مردها نیز هستند اما بازار فروش آنان چندان رونق ندارد. آنها باطری و هندزفری و ابزار یا جوراب و از این دست اقلام می فروشند و مردها نیز چندان حوصله سرک کشیدن را به وسایل آنان ندارند. اما در قسمت زنانه غوغا به راه می افتد. دخترهای جوان انواع روسریها را روی سر خود می اندازند، انواع گیرهها را به موهای خود امتحان می کنند و رنگ انواع لوازم آرایش را روی دست تست کرده اند تا خریدارها انتخاب کنند. اغلب تحصیلکرده هستند یا هنوز در دانشگاه درس میخوانند یا فارغالتحصیل شده و ناامید از پیدا کردن کار به دستفروشی در مترو روی آوردهاند. شنیده اند که درآمد خوبی دارد و بهشان گفته اند که کار در مترو این روزها عادی شده و خیلی بیشتر از افرادی که پشت میز مینشینند، درآمد خواهید داشت. در آمد مترو آنها را راضی می کند؛ تا جایی که خیلیها کارتخوان نیز تهیه کردهاند. برخی دخترها چسب روی بینی دارند و گاه حتی گونهها و لب های تزریق شده! اما میانسالها متفاوتند. پیداست درآمد را صرف خانواده میکنند چون اغلب لباسها رنگ و رو رفته معمولی به تن دارند و با صورتهای خسته و خالی از آرایش و با کلامی ماهرانه، انواع لوازم را تبلیغ میکنند. عده ای خانوادگی به این کار روی آوردهاند، پدر و مادر و بچهها همه در مترو کار می کنند و درآمدی جز مترو ندارند. خیلیها بازنشسته شدهاند و اگر ازشان بپرسید میبینید در گذشته شغل مناسبی داشته و کارمند دولت یا مراکز خصوصی بودهاند؛ عده ای با تعدیل نیرو مواجه شده و راهی جز دستفروشی نیافته اند. اما برخی نمی خواهند کسی آن ها را حین دستفروشی ببینید، چادر به سر میکنند و ماسک به صورت می زنند و صدایشان هنگام تبلیغ اجناس مثل بقیه بلند نیست. مقایسهها نشان می دهد که از همه قشر، همه سطح تحصیلات و فرهنگ به عنوان دستفروش در مترو وجود دارد. وضعیت اقتصادی کشور و شکاف طبقانی که روز به روز عمیقتر میشود، مردم طبقه متوسط و ضعیف را به عنوان دستفروش مترو کنار یکدیگر قرار داده است.
زنان سرپرست خانوار، ۳۳ درصد دستفروشان مترو
با این حال بیشترین فراوانی زنان دستفروش مترو، زنان سرپرست خانوار است. طبق آمارها ۳۳ درصد از زنان دستفروش مترو، سرپرستی خانواده را بر عهده دارند و تخصصی برای انجام ندارند. مصاحبه های گذشته با ۳۰ دستفروش در قالب یک تحقیق در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نشان داد این زنان دلایل مشترکی برای دستفروشی در مترو دارند. ۳۳درصد آنان، سرپرست خانوادهشان هستند و بقیه با انگیزه همیاری خانواده، عادت و کسب درآمد و استقلال و تفنن، این کار را انجام میدهند. این دسته از زنان به اجبار به دستفروشی در مترو روی آوردهاند و مشکل اقتصادی و تامین نیازها، مهمترین مساله آنهاست. بعضی از آنان بنا به دلایلی مثل فوت، طلاق یا زندانی شدن همسر، سرپرست خانواده خود را از دست دادهاند و باید به تنهایی مخارج زندگی را تامین کنند. دستهای دیگر از این زنان، متاهل و بدسرپرست هستند و همسرشان به دلایلی مثل اعتیاد و از کارافتادگی نمیتواند هزینه زندگی را تامین کند. این زنان علاوه بر تامین هزینههای خود، باید هزینه زندگی همسرشان را نیز تامین کنند. دختران مجرد هم بخشی از زنانی را تشکیل دادهاند که به دلیل سرپرستی خانواده دستفروشی میکنند. این دختران به دلایلی مثل فوت سرپرست خانواده یا از کار افتادگی او و ناتوانی مادر دستفروشی میکنند و به نانآور خانه تبدیل شدهاند. ۱۳درصد این زنان نیز با انگیزه استقلال مالی و تفنن به مترو میآیند و به خانوادههای طبقه متوسط تعلق دارند. علاوه بر این، بعضی عوامل مثل انعطاف داشتن زمان و شرایط کار در مترو، زنانه بودن محیط و نداشتن نیاز به سابقه کار و مهارت خاص، زنانی را که اغلب از نظر تحصیلات و مهارت در سطح پایینی قرار دارند، به این شغل جذب میکند.
توزیع فرم ثبتنام دستفروشان
در راستای ساماندهی دستفروشان مترو، مدتی قبل مدیرعامل سابق شرکت بهره برداری مترو تهران از ثبت نام دستفروشان خبرداده بود. محمد احمدی بافنده با اشاره به این که دستفروشان مترو به دو دسته نیازمند که برای امرارمعاش به این حرفه روی آوردند و افرادی که دستفروشی را به عنوان شغل و برای کاسبی انتخاب کردند، تقسیم میشوند، گفته بود: «برای ساماندهی زنان دستفروش، با ستاد توانمندسازی زنان هماهنگیهای لازم انجام شده است؛ چرا که این ستاد، اطلاعات کاملی از وضعیت و تعداد زنان بدسرپرست و بی سرپرست تهران دارد و میتواند به راحتی دستفروشان نیازمند را از غیر نیازمند که ساکن تهران نیز نیستند و دستفروشی را به عنوان شغل انتخاب کردند، تمییز دهد و بر اساس برنامهریزی های صورت گرفته، این ستاد نسبت به ارائه آموزش های لازم و مرتبط اقدام میکند.»
وی با بیان این که تفاهمات لازم با سایر سازمانها برای ساماندهی دستفروشان انجام شده است، خبر داده بود که شناسایی بر پایه خوداظهاری است و فرم هایی که شامل آدرس، مشخصات، حرفه و... است، به زودی میان دستفروشان توزیع خواهد شد. این طرح مدتی سر و صدا کرد و بعد مثل خیلی از طرح ها، نتیجه ای از چگونگی پیشرفت آن در اختیار رسانه ها قرار نگرفت و موضوع پیگیری نشد.
حداقلهای معیشتی تامین شود
در بیشتر نقاط جهان، مترو وجود دارد اما فقط در ایران است که دستفروشی مترو رواج یافته و ناشی از بیکاری و رکود حاکم در جامعه است. در این خصوص «مهدی تقوی»، اقتصاددان معتقد است دستفروشی، پدیدهای است که در سالهای اخیر با اجرایی شدن طرح هدفمندی یارانهها بیشتر مشاهده میشود. زمانی که مردم با فشار فراوان اقتصادی روبهرو هستند، برای تامین مایحتاج زندگی خود به راههای مشروع یا نامشروع روی میآورند. افراد هنگامی که در جبر اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرند، با توجه به شرایط ناگزیر باید به یکسری فعالیتها روی بیاورند که مورد پسند خود آنان و جامعهای که در آن زندگی میکنند، نیست. سیاستهای اقتصادی که در کشور پیاده میشود، پاسخگوی نیازهای موجود در کشور ما نیست. باید آن دسته از سیاستهای اقتصادی را اجرا کرد که در آن حداقلهای معیشتی زندگی مردم توسط دولت تامین شود.
«آرمانحاجیان»، اقتصاددان، معتقد است روند اشتغال غیر رسمی با رکود و کاهش قدرت خرید مردم افزایش یافت، پس این سوال مطرح می شود که اشتغال غیر رسمی تهدید است یا فرصت؟ جمعبندی تحقیقات نشان میدهد که معایب و مشکلات بخش غیر رسمی بسیار بیشتر است اما راهکار منطقی برای این کار، نه حذف این بخش بلکه تلاش برای ساماندهی آن است.
«فاطمه دانشور» فعال اجتماعی و رییس سابق کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، معتقد است حتی اگر رکود اقتصادی نباشد، این تعداد افراد در شکوفایی اقتصادی در کجای چرخه کار قرار می گیرند؟ دستفروشی در این شرایط، شرافتمندانهترین شغلی است که این افراد می توانند انجام دهند.
آمار دستفروشان متروی تهران
در حال حاضر آمار دقیقی از دستفروشان در دست نیست. سابق بر این علی عبدالله پور، قائم مقام سابق شرکت بهره برداری متروی تهران و حومه، درباره وضعیت دستفروشان گفته بود که در حال جمعآوری اطلاعات و شناسایی این افراد هستیم اما به طور تقریبی بین ۴ تا ۶ هزار دستفروش در مترو وجود دارد که حدود ۶۰درصد آنان مرد و باقی زن هستند. خانمها اغلب اجناس حجیم را به فروش میرسانند ولی آقایان اجناسی که حمل و نقل راحتتری دارد، میفروشند؛ از این رو تعداد آنان کمتر است. تعداد جمعیت دستفروشان مترو، شناور و سقف آنها ۶هزار نفر است. بسته به طرح های جمع آوری ضربتی و ساماندهی دستفروشان، تعداد این افراد نیز کم و زیاد می شود. این طرحها در دو ماه پایانی سال به صورت سخت تری اجرا میشود و جمع آوری ها افزایش می یابد اما پس از مدتی اوضاع به روال سابق بر میگردد. به نوعی دستفروشان نیز به این طرح های شتاب زده عادت کرده اند و این بار با کولهبار بیشتری از اجناس به متروها باز میگردند و یکی از دلایلی که باعث شده این روزها مترو اینگونه بی نظمانه از وسایل دستفروشان شلوغ شود، شاید همین طرحهای تکراری ناکارآمد باشد که در عده ای از دستفروشان به خصوص جوانترها منجر به لجاجت شده است و از برخوردهای تند ماموران در مترو گله دارند.»
انتهای پیام
نظرات