به گزارش ایسنا، «انتخاب» نوشت: «این که چرا جلیلی ناگهان سمت و سوی انتقادات تند خود را از ظریف، صالحی و مسئولان حوزه هستهای و دیپلماتیک به سمت جوانترین وزیر دولتهای پس از انقلاب چرخانده و در قامت یک متخصص حوزه ارتباطات جلوهگر شده چندان مشخص نیست اما آن چه قطعی به نظر میرسد این که ایرادهای او در این حوزه حتی از حوزه هستهای هم سطحیتر است.
جلیلی که سابقه تحصیلی و اجرایی او به حوزه دیپلماسی منحصر میشود، در نشستی موسوم به «بررسی و نقد برنامههای وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات» حاضر شده و به محمدجواد آذری جهرمی خرده گرفته است که چرا در برنامههای خود مختصات دولت الکترونیک در سال ۹۶ و نیز چشمانداز سال ۱۴۰۰ را مشخص نکرده است.
این اظهارات در حالی است که آذری جهرمی در برنامههای خود که به مجلس ارائه داده بود، هم اهداف کلان و اهداف خرد استراتژیک در حوزه دولت الکترونیک را پیشبینی کرده تا جایی که از ایجاد اپراتورهای غیر دولتی و توسعه خدمات نوین پستی گرفته تا حتی تامین زیرساختهای خدمات الکترونیکی دولت برای ۸۰ درصد روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور هم در آن گنجانده شده است.
جلیلی همچنین گفته است که باید آخرین میزان پیشرفت «شبکه ملی اطلاعات» در ۴ سال گذشته بیان و مراحل تکمیل آن به مردم گزارش داده شود؛ موضوعی که پیشتر توسط مسئولان ذیربط در سالهای گذشته دنبال شده و درباره آن گزارشهای متعددی نیز ارائه شده است.
شبکه ملی اطلاعات در مسیر اجرایی شدن تاکنون با دستاندازهای متعددی روبهرو شده که عمده آنها در دولت دهم و به دلیل رویکردهای نامشخص مسئولان وقت بود که گاهی حتی چنین القا کرده بودند که راهاندازی شبکه ملی اطلاعات به معنای قطع دسترسی به اینترنت آزاد است؛ رویکردی که زمان و انرژی زیادی میخواست تا خنثی شود. بگذریم از این که هدف برخی از مسئولان سابق اتفاقا محدود کردن اینترنت آزاد بود!
جلیلی همچنین از وعده وزیر ارتباطات مبنی بر ۵ برابر شدن رقم ایجاد شغل بر اساس فضای مجازی و فناوری ارتباطات تا سال ۱۴۰۰ انتقاد کرده و گفته است که میزان واقعی اشتغال بر اساس فناوری ارتباطات در حال حاضر مشخص نیست.
این انتقاد هم درست مانند مورد اخیر بیش از آن که به دولت حسن روحانی بازگردد، به نحوه مدیریت کشور در ۸ سال دولت احمدینژاد مربوط است.
حرف جلیلی به زبان ساده، یعنی نامشخص و غیر شفاف بودن آمارها در گذشته. همان موضوعی که در بدو دولت اول روحانی از سوی دولتمردان مطرح و با تاخت و تاز و تخریبهای بیسابقه مخالفان دولت مواجه شد. مگر دولت روحانی در همان آغاز کار خود وعده نداد که گزارشی از «وضعیت موجود» ارائه کند؟ یکی از نمودهای چنین گزارشی وعده صدروزه رییسجمهور بود که با حملات بیسابقه و بعضا بیاخلاقیهای سیاسی و رسانهای روبهرو شد. آنها اعتقاد داشتند که به جای چنین گزارشهایی باید دولت برنامههای خود را پیش ببرد.
اکنون ۴ سال بعد از آن که همفکران جلیلی، دولت را به خاطر تشریح وضع موجود متهم میکردند خود او از این که وضع موجود – به زعم وی – تشریح نشده به یکی از وزرای دولت حمله کرده است!
فارغ از این موضوع، وزیر ارتباطات دولت یازدهم در سال ۹۳ آماری هم از مشاغل فضای مجازی داده و گفته بود که تا پایان سال مذکور ۳۰ هزار شغل ایجاد شده و در دو سال بعدی (۹۴ و ۹۵) نیز تلاش بر ایجاد ۱۰۰ هزار شغل است.
جلیلی از این که برای «حفظ حریم اخلاق و معنویت» برنامه مشخصی ارائه نشده، انتقاد کرده است؛ غافل از این که در همان برنامههای جهرمی «تعریف مجدد مرزهای اخلاق و معنویت وافزایش آگاهی جمعی و اخلاقی» برنامهها و راهبردهای وزارت ارتباطات در این زمینه اعلام شده است.
تعریف سهم وزارت ارتباطات در «شفافسازی حکمرانی» و مبارزه با فساد هم از ایرادهای دیگر جلیلی است؛ این که فردی مانند جلیلی که اتفاقا مذاکرات او با مسئولینی میانرده از کشورهای ۱+۵، بارها به دلیل غیر شفاف بودن مورد انتقاد قرار گرفته بود، ناگهان از شفافیت سخن میگوید، خود قابل تامل است. مثلا او با وجود گذشت سالها هیچگاه توضیح مشخصی نداد که چرا در آستانه انتخابات ۹۲، ناگهان به استانبول رفت و با کاترین اشتون دیدار کرد و هیچ خبر و نتیجهای از این دیدار هم به بیرون درز نکرد و از قضا، کارگردان مستند انتخاباتی جلیلی هم در این سفر او را همراهی کرد!
معلوم نیست تعریف جلیلی از شفافیت چیست که موضوعاتی مانند دسترسی آزاد به اطلاعات، شفافسازی مناسبات بازار و مقرراتزدایی و آزادسازی و رفع انحصار برای توسعه سرویسهای نوین پهنباند، سازماندهی، مدیریت و نظارت مستمر جهت تحقق هوشمندسازی دولت و پیگیری ایجاد نظام حقوقی برای رعایت مالکیت معنوی که در برنامههای وزیر ارتباطات بدان اشاره شده را شفافسازی نمیداند.
نقد جلیلی بر برنامههای وزیر ارتباطات – و نه اقدامات او که هنوز در اول راه است – در حالی است که او در جریان مناظرههای انتخاباتی سال ۹۲، حوزه مذاکرات هستهای را به اندازهای در انحصار خود و احتمالا «تخصصی» میدید که حتی اظهارات علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در حوزه بینالملل را هم برنتابید و آن را ناشی از ناآگاهی او به مسائل دانست!
اکنون سوال اینجاست که خود جلیلی چه تخصص، سابقه و کارنامهای در حوزه ارتباطات دارد که ناگهان کارشناس این حوزه شده است؟ البته این موضوع به معنای ممنوعیت افراد از اظهار نظر در حوزههای مختلف نیست بلکه صرفا نشان میدهد چگونه گروهی از سیاسیون در هر حوزهای اظهار نظر و بلکه دخالت میکنند ولی دیگران را دارای حق اظهار نظر در این حوزهها نمیدانند.
سعید جلیلی این روزها تلاش دارد تا همچنان وجهه خود در میان بخشی از دلواپسان هستهای، اصولگرایان تندرو و نزدیک به جبهه پایداری را به عنوان کسی که میتواند منجی آنها باشد، حفظ کند؛ موضوعی که باعث شده است تا او که مدام از «ظرفیت»های کشور - البته بدون اشاره به مصداقی روشن و ملموس - سخن میگفت، ظرفیت کشور برای استفاده از یک مدیر جوان در جایگاه وزارت را هم به چهارمیخ بکشد.»
انتهای پیام
نظرات