به گزارش ایسنا، روزنامه «شرق» نوشت: تهران پس از ١٢ سال در آستانه تحولی مهم و اساسی قرار گرفته است. تحولی که در رأس آن قرار است مدیران و مسئولانی که با نگرشی مشخص تهران و روزگارش را اداره میکردند، تغییر کنند و مردان و زنان دیگری با رویکردهایی متفاوت جایگزین شوند. تهران در این سالها تحولات و تغییرات زیادی داشته است که بسیاری از آن جای تقدیر و همافزایی دارند و برخی دیگر از موارد هم نیاز به اصلاح و بازبینی. از این رو لازم است در آستانه این تحول مباحث پیش از این تهران مورد بررسی و بحث و نظر قرار گیرند و از این منظر خوب است پای صحبت همان مسئولان و صاحبنظران که مستقیم و غیرمستقیم دستی بر این آتش داشتهاند، بنشینیم.
با پیروز حناچی که این روزها به واسطه انتقادات صریح خود از مدیریت شهری و البته عقبه تخصصی که دارد، بهعنوان یکی از گزینههای پیشنهادی برای تصدی شهرداری تهران مطرح شده است، درباره آینده تهران به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
تهران در این سالها با مشکلات و نارساییهای زیادی مواجه بوده که بسیاری از آنها تا سالها ماندگار خواهند بود، اما بسیاری از مشکلات قابل اصلاح هستند. در شرایط تغییر مدیریت در شهر تهران، کدام موضوعات را جزء اولویتهای اصلی میدانید؟
اصلیترین موضوع در تهران که مهم است، حرکت به سمت برنامه است. منظور برنامههای داخلی شهرداری تهران نیست؛ منظور برنامههای کلان ملی است مثل اجرای کامل اهداف طرح جامع تهران، طرح جامع کنترل آلودگی هوا و طرح حملونقل که اگر اینها اجرایی شوند شرایط تغییر میکند. اصلیترین انتقاد ما هم در این مدت عدم اجرای این برنامهها بود. ممکن بود شعارش را بدهند، ولی در عمل با یک محاسبه ساده مشخص بود که این برنامهها کنار گذاشته شدهاند. اگر در سالهای ٩٠ تا ٩٢ حدود صد میلیون مترمربع پروانه صادر کردهایم، یعنی در برنامه حرکت نکردهایم یا اگر حالا نزدیک به ٥٠٠ هزار واحد مسکونی خالی در تهران داریم به دلیل همین عدم حرکت به سمت برنامه است. البته حرکت برنامهای بسیار سخت است و همه اجزا باید همراه باشند. از جمله اینکه بودجه هم باید متناسب با برنامه و زمانبندی برنامه باشد.
سؤال همین است؛ ادارهکردن تهران با برنامه، با بودجهای که در این سالها در اختیار بود امکان نداشت؟ در ادامه امکان دارد؟
میتوان با همین شرایط کار کرد. میتوانستند بدنه نهادی را سبک و چابک و از ظرفیتها استفاده کنند. میشود. آقای الویری میگفت من شهرداری را ترک کردم، ٤٥ هزار نیرو داشته و حالا اعلام میشود عدد رسمیای که قابل استناد هم نیست ٦٥ هزار نفر است و وقتی به شورا اینقدر اعلام میشود، حتما بیشتر هستند.
این سرویس و خدماتی که شهرداری در این سالها داده تفاوت چندان معناداری نداشته است که اینقدر بدنه سنگین شود. دولت هم باید برای کنترل هزینه و بهرهوری اقدام کند و این روند باید برنامه دائمی باشد.
این ادعا در سالهای گذشته همواره بوده است که تهران برنامه داشته و در ظاهر هم داشت، اما در عمل روند دیگری را شاهد بودیم. درعینحال در کسب درآمد از شهر، روندی که موردنظر بود، بدون مشکل پیش رفت. شما چه موانعی را برای اداره تهران با برنامه میبینید؟ چقدر این تغییرات طول میکشد؟
همین که بهعمد یا غیرعمد از برنامه خارج شدهایم مشکل مهمی است که باید به برنامه برگردیم. سیستم باید متناسب شود و اگر آدمهای قبلی نگاه برنامهای داشتند که آن را اجرا میکردند، پس این افراد باید تغییر کنند و از داخل مجموعه افرادی که به حرکت برنامهای اعتقاد دارند جایگزین شوند. هر کسی که بیاید، نمیخواهم بگویم آواربرداری میکند، اما حداقل تا دو سال کار بسیار دارد. با شهرداری در این سالها کار کردهام؛ سازمان پیچیدهای است و مستعد فساد است و به همان اندازه که از نظم دور میشود خداینکرده به عدم شفافیت نزدیک میشود. این موضوع نه در تهران، بلکه در همه شهرداریها و سیستمهای مدیریتی ممکن است اتفاق بیفتد. ما در سیستم دولتی موافقتنامه، دیوان محاسبات، تخلفات اداری و بازرسی کل کشور، بازرسی خود دستگاهها و... تخلفات را داریم و حداقل چند سیستم نظارتی عملکرد دولت را نظارت و کنترل میکنند و باز مشکلات زیادی وجود دارد، ولی در شهرداری این نظارتها وجود ندارد؛ مثلا در شهرداری چیزی بهعنوان دیوان محاسبات نداریم تا اگر شهرداری اعتباری را در بودجه تصویب، اما در جای دیگری خرج کرد بتوان به آن ایراد گرفت.
یکی از موضوعات مربوط به تهران در این سالها، بحث کسب درآمد برای تهران بهخصوص در حوزه شهرسازی بوده است. شما بهعنوان یکی از مدیرانی که سالها بنا بر مسئولیتهایی که داشتهاید با این روند آشنا هستید و اشکالات آن و تخلفات را هم میدانید، آیا این روند میتواند اصلاح و به سمت درآمد پایدار برود؟
بخش زیادی از این موضوع به کمک و همکاری دولت برمیگردد که متأسفانه بعد از شورای دوم این ارتباط دچار مشکل جدی شد. دولت همین حالا هم به شهرداری تهران کمک میکند و در همین دولت اول دکتر روحانی حدود ١١,٨ هزار میلیارد کمک گرفته است، اما چون از سرچشمه و خزانه اخذ شده و به شکل موافقتنامه نگرفته است، هیچوقت شهرداری تهران این رقم را در حسابهایش بهعنوان کمکهای دولت نمیآورد. چنین رقمی را دولت در این مدت به وزارتخانه ما نداده و آقای آخوندی بارها به این موضوع اشاره کرده است. تهران باید برنامه جامعی برای متناسبکردن هزینههای جاری با منابع پایدار داشته باشد. اگر شهر به این تراز برسد میتوان اقدامات بعدی را انجام داد. هر کاری که در شهر انجام میشود لازم نیست حتما ایجاد عارضههای عظیم یا گرفتن پولی زیاد از مردم به شکل مستقیم یا غیرمستقیم باشد. همین که کاری کنیم شهرداری برای اداره امور روزمره خود با مشکل مواجه نباشد کفایت میکند و آنوقت میتوان پروژههایی را تعریف کرد که نفع مردم و سرمایهگذار با هم در آن دیده شود. تهران کسانی را میخواهد که این نگاه را قبول داشته باشند، کسانی که قائل به نظم و نگاه برنامهای نباشند و حوزههای تخصصی در شهر را نشناسند نمیتوانند برای این شهر کاری زیربنایی کنند. مثال واضح این موضوع دو پروژه پل طبیعت و برج میلاد هستند؛ پل طبیعت را که اجرای آن نتیجه پیگیریهای ما در نوسازی عباسآباد بود با برج میلاد مقایسه کنید. شاید یکصدم برج میلاد هزینه برده و بهرهوری بیشتری دارد و آسیب کمتری به طبیعت میزند و استقبال بیشتری ازسوی مردم و گردشگران از آن شد و بهتنهایی تبدیل به یکی از جاذبههای تهران شد. این پروژه کمترین عارضه را برای آن محدوده داشت، درحالیکه برای برج میلاد تپههای گیشا شخم زده شده است. این پل تمام احترام را به طبیعت گذاشته است و این تفاوت دو نگاه است که یکی دنبال پروژههای سنگین و پولخور و پرعارضه است که معلوم نیست بازگشت سرمایه داشته باشد و یکی دیگر نگاهی است که با معماری و ظرافتهای خلاقانه پروژههای کوچکتر و محدودتر تولید ثروت میکند. این روند و نگاه، آدمهای خودش را میخواهد.
چقدر در حال حرکت به این سمت هستیم؟ این ظرفیتها چقدر موجود یا در دسترس هستند؟
در جوانی معلمی داشتم که به رحمت خدا رفت. او میگفت زندگی یعنی «امید و حرکت» و ما باید به این سمت برویم و اگر بخواهیم حتما دست مییابیم.
یکی از مهمترین موضوعات و آسیبهای تهران در سالهای اخیر که حتی با وجود ورود مستقیم مقام معظم رهبری و هشدارهای ایشان باز هم شاهد بهبود در اوضاع آنها نبودیم، موضوع باغات بود. از سوی دیگر شاهد هستیم که قانون برج باغ اجرا میشود و قوانین اصلاحی باغات کنار گذاشته میشود و برای تخریب زمان خریده میشود و متخلفان هم جریمهای ندارند!
باید دید این موضوع از کجا شروع شد. از شورای دوم که مصوبه برج باغ را با یک ایده شروع کردند این روند کلید خورد. ایده این بود که مجوز ٣٠درصدی بدهیم تا باغ را خشک نکنند و ٧٠ درصد دیگر باغ بماند. پیشنهاد اغواکنندهای بود که البته ظرافت خاصی داشت و آن اینکه قبل از آن به باغ اجازه مسکونی نمیدادیم یا اگر میدادیم در حد یک اتاقک نگهبانی و انباری بود. پس پیشنهاد «تغییر کاربری از باغ به مسکونی» عملا در این پیشنهاد مستتر بود و کسی به آن توجه نمیکند. تا قبل از آن باغ، باغ بود و لاغیر؛ ولی از بعد این مصوبه این راه باز گذاشته شد که باغها با درصدی مسکونی شود. درصدی که البته امروز میگویند رعایتنشده و تخلف زیادی داشته است و بعد هم دیدیم که سطح اشغال موجود خدمات لازم را نمیتواند تأمین کند و بعدها ٣٠ درصد همینطور افزایش پیدا کرد و حتی تا صددرصد رسید. اتفاقی که افتاده این بوده است. حال در بیشتر مواقع باید سؤال کنیم باغ کجاست؟ پیداکردن و گرفتن آمار باغهایی که در این مدت تغییر کاربری پیدا کردهاند کاری ندارد و با سیستم GIS موجود بهراحتی بهدست میآید و بروند خودشان ببینند چقدر این اهدافشان محقق شده است. تا قبل ازاین مصوبه به دستورالعمل ماده ١٤ قانون زمینشهری عمل میکردیم و الان هم شهرداری موظف است آن را اجرا کند. متأسفانه برای بسیاری از این اشتباهات، برگشت بهراحتی امکانپذیر نیست و اثر آن در شهر عارضه زیادی را ایجاد میکند. شورای عالی شهرسازی در دوره جدید این موضوع را در قالب برنامهای به شهرداری ابلاغ کرده که چطور اجرا کند، اما شهرداری این دستورالعمل را ابلاغ نکرده است و امیدواریم در دوره جدید مدیریت شهری این اتفاق رخ دهد.
یکی از موارد حل نشده و بسیار نگرانکننده درباره تهران در سالهای گذشته تاکنون عدم تدوین و تصویب و البته اجرای ضوابط بلندمرتبهسازی و ساخت بلندمرتبههای بدون ضابطه در تهران است. درباره این ضوابط هنوز کار جدیدی نشده و آیا آمار و راهی برای کنترل بلندمرتبهها وجود دارد؟
مجوزها از سال ٩٣ تا به حال متوقف است و نباید مواردی که تا آن زمان پروانه گرفتهاند و هنوز نساختهاند را در این آمار بیاورید. شهرداری از سال ٨٦ و پس از تصویب طرح جامع باید در مدت سه ماه ضوابط بلندمرتبهسازی را ارائه میکرد. وقتی ما در نیمه دوم سال ٩٢ آمدیم هنوز این ضوابط ارائه نشده بود و بیش از ٤٠٠ مجوز هم داده شده بود که بر اساس ضوابط بلندمرتبهسازی که نبود هیچ، در پهنههای شناختهشده طرح جامع شهر تهران نیز نبودند و حتی بسیاری از آنها روی حریم درجه یک گسلهای اصلی تهران بودند. پس از این اعلام کردیم که شهرداری باید ضوابط را ارائه کند و تا آن زمان همه مجوزها تعطیل است. با فشاری که آوردیم ضوابطی را آوردند. اعضای کمیته فنی در شورای عالی برای تصمیمگیری اطلاعات میخواستند تا ببینند چقدر از این ظرفیت استفاده شده است و مجوز داده شده است. اما شهرداری اطلاعات نمیداد و ما هم موضوع را نگه داشتیم و در دستور کار نمیآوردیم، تا اینکه از سازمان بازرسی کل کشور ما را دعوت کردند و گفتند چرا شما جلوی کار را گرفتهاید!
یعنی شهرداری دست پیش را گرفته بود؟
ما فکر کردیم میخواهند به دلیل این کار از ما تشکر کنند. ما برای این تصمیماتمان دلیل داشتیم که سه مورد اصلی داشت. یکی از این دلایل تأثیر بلندمرتبهسازی روی آلودگی هوا بود که البته رسمی و قطعی تأیید نشد و ما احتمالات جدی داشتیم که بلندمرتبهسازیهای کل تهران بهخصوص منطقه ٢٢ روی جریان باد زیر ١٠ متر در تهران اثر دارد. از نظر ما قطعا تأثیر داشت اما میزان این تأثیر مهم بود؛ مثلا در گزارشهای هواشناسی آمده بود که گلبادهای تهران از جنوب به شمال و شرق به غرب در ٥٠ سال اخیر تغییر کرده است و ایستگاه مهرآباد نشان میدهد که گلبادهای جنوب به شمال ما قطع شده است و دلیل دیگری غیر از ساختوساز نیست، یا محیط زیست میگفت که در یک روز وقتی در ایستگاه مهرآباد شش نات سرعت باد بوده در ایستگاه رسالت صفر بوده است. احتمال بعدی موضوع ایمنی در بندمرتبهها بود که آیا در این ساختمانها ایمنی داریم (همه اینها قبل از حادثه پلاسکو بود) و در شریانها اصلا کشش چنین بارگذاریهایی را داریم؟ مثلا برج ٥٣ طبقهای در الهیه داریم که در دو معبر هفت و ١٢ متری قرار دارد. به دوستان در سازمان بازرسی هم گفتیم علت اینکه ما وارد شدیم و مجوز هم نمیدهیم این است که این آقایان اصلا آمار و اطلاعات نمیدهند. اعلام کردیم و قرار شد در مدت یک هفته آمار بدهند و آن آماری که درباره مجوز بیش از ٤٠٠ برج در تهران پیشتر اعلام کردیم در ادامه همین موارد بود. حدود ٢٥٠ برج از این تعداد در معابر کمتر از شش تا ٢٠ متر است و اصلا ماشینهای آتشنشانی نمیتوانند خدمات بدهند و مانور بدهند. و حادثه پلاسکو نشان داد اساسا به نسبت افزایش تعداد ساختمانهای بلندمرتبه هوشمندی و آمادگی در شهر افزایش نیافته و تجهیزات لازم نیز و آمادگی ساکنین از وضعیتی که دارند و ...
سؤال این است که در هر صورت در این سالها برای این تعداد از برجها حقوق مکتسبهای را ایجاد کردهاند که نمیتوان آنها را حذف کرد و در هر صورت مردم در این برجها در حال زندگی هستند، یعنی آنچه نباید اتفاق میافتاده، رخ داده است!
حرف شما درست است اما آن اشتباه را باید ادامه میدادیم یا نباید ادامه میدادیم؟ از زمانی که آمدیم این روند را متوقف کردیم و این بیش از ٤٠٠ مجوز برای همان دوران است. یعنی در دوره مدیریت حاضر شهرداری تهران به اندازه همه شهرداران بعد از انقلاب مجوز بلندمرتبهسازی داده شده است. برای ما گزارشهای اولیه تکاندهنده بود؛ وجود ١٠١ برج در حریم گسلهای تهران و واقعا نمیدانم چطور باید درباره این موارد با مردم صحبت کرد و آگاهی داد. البته برای از این به بعد و شناسایی دقیقتر گسلها اقدامات لازم با همکاری شهرداری و دستگاههای ذیربط را آغاز کردهایم.
این ضوابط الان در چه مرحلهای از تهیه و تصویب است؟
درحالحاضر اجازه صدور مجوز بلندمرتبهسازی (ساختمانهای بیش از ١١ طبقه) را در کمیسیونهای ماده ٥ گرفتهایم و از اواخر سال ٩٣ متوقف است. به دبیرخانه کمیسیون ماده پنج هم نامه دادیم که حق ندارند ساختمانهای ١١طبقه و بیشتر را در دستور کار قرار دهند و در این مدت شهرداری ضوابط خود را آورد اما حالا ما به این نتیجه رسیدهایم که دیگر به اندازه کافی مجوز صادر شده است و نباید مجوزی جدید صادر شود تا اطلاعات و بررسیها کاملتر شود. آیتمهای کنترلکنندهای برای این موضوع وجود دارد مثل جمعیتپذیری که در مناطق مختلف متفاوت است که باید رعایت میشده و نشده است.
یعنی شهرداری تهران از این تاریخ به بعد مجوزی را صادر نکرده است؟
قاعدتاً نباید باشد و اگر باشد، حتماً تخلف کرده است.
درباره منطقه ٢٢ و جمعیتی که برای این منطقه پیشبینی و بارگذاری شد، اشتباهات و تخلفاتی وجود دارد که بارها گفته شده است اما موضوع این است که در شرایط فعلی نمیتوان این اشتباهات را به نفع مردم اصلاح کرد؟
وقتی خارج از قاعده بارگذاری میشود، چه اصلاحی میتوان کرد؟ در طرح جامع تهران برای منطقه ٢٢، ٢١٠ هزار نفر سقف جمعیتی را پیشبینی و تصویب کرده بودیم که در طرح تفصیلی این رقم را ٣٥٠ هزار نفر کردند درحالیکه حق نداشتند و در منطقه ٢٢ قرار بود در بخشهای مسکونی سیاست ریاضتی را اتخاذ کنیم و زمینهای باقیمانده را برای عملکردهای ملی و فراملی اختصاص میدادیم اما این اتفاق رخ نداد. شهردار منطقه در آخرین صحبتی که داشت میگفت حدود ٥٠٠ هزار نفر جمعیت بارگذاری شده و برآورد ما بیشتر از این رقم است. علاوه بر این در منطقه ٢٢ پروژههای با بارگذاری به شدت سنگین ایجاد و شروع شده است که نگرانکننده هستند. مثلا در مقابل پروژه هزارویک شهر و پروژه تجاری ایرانمال است که به اعتقاد من نهتنها مردم تهران که مردم ایران را به این محدوده جذب میکند درحالیکه در بیشتر ساعات بهخصوص ساعات پیک ترافیک اتوبان کرج و اتوبانهای اطراف این مجموعه بزرگ همین حالا قفل هستند و حتی در برنامههای آتی یک ایستگاه مترو در این منطقه دیده نشده؛ چرا؟ چون براساس طرح جامع تهران که برنامهای هماهنگکننده است، حرکت نشده و به دلیلی که از حوصله الان خارج است، اقدام دیگری صورت گرفته.
آیا این مجموعه مجوز کمیسیون ماده پنج دارد؟ چه زمانی گرفته؟
مطمئن نیستم که مجوز ماده پنج را هم داشته باشد. این را گفتم که تأکید کنم کل بلندمرتبهسازیها و بارگذاریهای سنگین منطقه ٢٢ از نظر ما تخلف است. حتی اگر کمیسیون ماده پنج هم داده باشد در حیطه اختیارش نبوده است که برای بنایی با یک میلیون مترمربع پروانه بدهد.
یکی از نقاط ابهام و البته اتهام نسبت به شهردار تهران این بوده است که چه میزان تراکم مجاز و غیرمجاز در تهران صادر شده و چقدر از زمین و آسمان تهران را تا چند سال دیگر فروختهاند. برای این نگرانی هیچ عدد و رقمی حتی حدودی وجود دارد؟
هر منطقهای سطح جمعیتی مشخصی در همه پهنهها دارد و پروانههای صادرشده در بخشهای مسکونی هم مشخص هستند که باید این اعداد تبدیل به جمعیتپذیری شود و این جمعیتپذیری با سقف طرح جامع تهران مقایسه شود. در همین مورد باید گفت که این سقف جمعیتی در برخی از مناطق شمالی تهران مثل منطقه یک مدتهاست که عبور کرده است و حتی پروانه عادی دادن در این مناطق هم درحالحاضر با مشکل مواجه است. وقتی میگوییم شهرداری حرکت برنامهای نداشته است، یعنی همین موضوع که رعایت سقف جمعیتی طرح جامع را نکردهاند. یعنی باید به گونهای عمل کنند که در دوره ١٠ ساله به این سقف برسند نه در یک سال و دو سال اول و یکباره اتفاق بیفتد.
درباره فروش تراکم مجاز عددی وجود ندارد؟
نه نداریم. فروش تراکم اشکال مختلفی دارد؛ در مصوبات کمیسیون ماده پنج، در تخلفات ماده ١٠٠، در توافقات غیرقانونی شهرداری منطقه با پیمانکاران یا تراکمهای شناوری که باز به طلبکاران و پیمانکاران دادهاند، این تراکمها داده میشد که همه آنها باید دستهبندی شوند و هیچ آمار دقیقی از اینها وجود ندارد.
هیچوقت وجود نداشته یا در این دوره نبوده یا به شما ندادهاند؟
این اعداد دائم در حال تغییر است؛ مثلا درباره کمیسیونهای ماده ١٠٠ میتوان این آمار را گرفت اما در موارد دیگر چون غیرقانونی است آماری وجود ندارد. شاید در شهرداری وجود داشته باشد اما ما نداریم و هیچ وقت هم نمیتواند شکل دقیق و آماری بگیرد.
پس هیچوقت نمیتوان فهمید چه میزان تراکم مجاز و غیرمجاز در حال خریدوفروش و انتقال است؟
تا زمانی که اطلاعات شفاف نشود، امکان ندارد. قاعدتاً جایی ثبت میشوند اما چون میدانند به محض ارائه این اطلاعات باید درباره مسائل دیگری هم جواب دهند، منتشر یا ارائه نمیشود.
در این سالها توقع مردم و گروههای مختلف از شهردار تهران بالاتر رفته است و به همین دلیل انتخاب شهردار در شرایط فعلی سختتر میشود و باید دید گزینههای مناسب برای انتخاب داریم.
کسی که میخواهد شهردار تهران شود باید سابقه مدیریت کلان را داشته باشد و باید از چالشهای تهران و کلانشهرها آگاهی داشته باشد و تیم مناسب و کافی را برای این مدیریت و بهخصوص در پستهای کلیدی داشته باشد و از همه مهمتر اینکه بدنه شهرداری او را قبول کنند و قدرت تعامل با دولت و سطح بالای نظام را داشته باشد. در کنار همه اینها باید اراده لازم برای حرکت در مسیر برنامه را داشته باشد و با اعضای شورای شهر هم همکاری کند. اگر همسویی بین شورا و شهرداری و دولت وجود داشته باشد، اتفاق بسیار مبارکی است که بعد از حدود ٢٠ سال میافتد. واقعیت این است که دولت و شهرداری به هم نیاز دارند تا بتوانند برنامههای بسیار مهمی را در پایتخت اجرا کنند.
شما معتقدید کسی یا کسانی با این ویژگیها در حال حاضر داریم؟
حتما اعضای شورای شهر پیدایش میکنند. اصلیترین وظیفه آنها همین است و با توجه به شناختی که از تعدادی از آنها دارم، میدانم تجربیات خوبی در سطوح مدیریت کلان و استراتژیک دارند.
شما به عنوان یکی از گزینههای تصدی مسئولیت شهرداری تهران مطرح شدهاید، خودتان تمایلی دارید؟ با شما صحبتی نشده؟
در واقع تمایلی ندارم چون مشکلاتش و وضعیت امروز تهران را میدانم. وجود شورای همراه با شهردار امتیاز خوبی است اما همه موضوعات این نیست و شهرداری شرایط سختی را امروز دارد، ازدستدادن سرمایههای اجتماعی شهر و بدهی ٦٠ هزار میلیاردی در این شرایط اقتصادی کشور اتفاق بدی است. در این شرایط که قصد حرکت برنامهای داریم و روی کمک مستقیم دولت هم نمیشود حساب زیادی باز کرد، کار بسیار سخت خواهد بود. باوجود همه تلاشها اگر همه مؤلفههای تأثیرگذار در این فرایند با هم هماهنگ حرکت کنند، شاید بتوان قدری از این مشکلات را حل کرد ولی قبل از آن شورای جدید باید معین کند شهر را در چه شرایطی دارد تحویل میگیرد؟ صحبتی که عضو محترم شورای شهر درباره تفریغ بودجه از سال ٩٢ تاکنون گفتهاند واقعاً نگرانکننده است. با این وضعیت موفقیت در این شرایط فقط در حد تغییر رویکرد و نگاه برنامهای میسر است و حرکتهای نرمافزاری مؤثر. باید گفت این شرایط، شرایطی نیست برای کسانیکه موضوع را میشناسند به سمت آن بدوند.
انتهای پیام
نظرات