به گزارش ایسنا، ایرانآنلاین با سیدرضا صالحیامیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی به گفتوگو نشست که خلاصه آن را در زیر میخوانید:
* بستر شکلگیری فرآیند حضور آقای روحانی در انتخابات از نفس حضور وی مهمتر است.
* روحانی انگیزه فردی برای ورود به انتخابات نداشت اما برای نجات کشور از تهدیداتی چون فروپاشی اقتصادی و سیاسی احساس مسئولیت کرد و آبرو، تجربه و توان خود را در ترازوی قضاوت مردم قرار داد. هیچکس در آن شرایط به فکر پیروزی انتخاباتی نبود. به فکر تغییر شرایط بود و از هر کس که میتوانست شرایط را تغییر دهد، استقبال میشد.
* مشکلات متعددی در کشور وجود داشت که مردم با آن دست و پنجه نرم میکردند اما عدهای به فکر مدیریت جهان بودند.
* مسأله بعدی تقابل بین نیروهای نظام بود که به سطح رؤسای قوا کشیده شد. در آن دوران رئیس دولت با قوه قضائیه و قوه مقننه در حد اعلای مناقشه قرار داشت تا حدی که با تهیه فیلمی به افشاگری علیه رئیس قوه دیگر در صحن علنی مجلس دست زد.
* قانونگریزی و عدم پایبندی به مرزهای قانونی از جدیترین مسائل بود؛ به گونهای که گاهی حتی مصوبات مجلس - که به تأیید شورای نگهبان نیز رسیده بود - ابلاغ نمیشد.
* متأسفانه همه شاخصها در دولت گذشته رو به افول نهاده بود. هیچکس از شاخصهای آن دولت دفاع نمیکند. صاحبنظران اقتصادی، فرهیختگان، دانشگاهیان و کارشناسان همگی وضعیت گذشته را نقد میکردند. اگر چنانچه در یک فرآیند قانونی - که ما از آن به عنوان گردش قدرت یاد میکنیم - در مسیر حرکت دولت قبل ترمز ایجاد نمیشد، نمودارها، آینده بسیار نگرانکنندهای را نسبت به جامعه و نظام نشان میدادند.
* رئیس دولت قبل در هر سخنرانی به مردم وعده میداد در آیندهای نزدیک به قلههای بزرگ پیشرفت و توسعه در جهان دست خواهیم یافت و تا روز آخر هیچ معیار و شاخصی برای این ادعا مطرح نکرد. امروز که ما گذشته 8 ساله آن دولت را مرور میکنیم احساس میکنیم به جای قله به چاهی از آسیبها و تهدیدات سقوط کردهایم. واقعیت این است که توهین، هولوکاست و هاله نور مشکلات کشور را حل نکرد.
* کشور را نمیشود با توهم و ارجاع به ناکجا آباد اداره کرد. این که همه چالشها را به آینده نزدیک اما نامعلوم ارجاع کنند، هزینه کردن از مقدسات است. بزرگترین ضعف دولت قبل همچنین تفاوت اصلی دولت روحانی و احمدینژاد همین نقطه است.
* انتقاد اساسی از دولت گذشته استفاده ابزاری از منابع قدسی برای پوشش مجموعهای از ناکارآمدیها، آسیبها، تهدیدات و چالشهای آن مقطع بود. هیچ دولتی حق ندارد از ظرفیت بزرگ روحانیت، جامعه بزرگ دینی، منابع و تریبونهای نماز جمعه و جماعات، هیأتهای مذهبی برای اغراض سیاسی خود استفاده ابزاری کند، اما با کمال تأسف در دولت گذشته بارها و بارها شاهد این خطای فاحش بودیم.
* اغلب پایان هفتهها وزیران به دیدار مراجع معظم میروند اما هیچیک از وزیران تا امروز برای توجیه اعمال خودشان از منابع قدسی هزینه نکردهاند.
* اولین کسی که پیروزی رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 را تبریک گفت، آقای ناطق نوری بود. رئیس دولت اصلاحات هم بعد از انتخاب محمود احمدینژاد به وی تبریک گفت. این همان پیام اخلاقی اصولگرایی و اصلاحطلبی بود اما احمدینژاد انسجام درون خانواده را متلاشی کرد. در دولت گذشته این چتر تخریب شد و انشقاق، تقابل، انتقامجویی، تخریب، انگزنی و افشاگری جای گذشته تاریخی خود را گرفت.
* معتقد هستم عامل اصلی پیشگیری از جنگ، اقتدار و تدابیر عالمانه رهبر معظم انقلاب بود.
* روحانی هیچگاه به دنبال طرح کاندیداتوری خود نبود. جمعی از نخبگان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی طی ملاقاتهای متعدد و متنوع با طرح و تحلیل شرایط حساس و پیچیده داخل و خارج و با اصرار و تأکید زیاد تقاضای حضور وی در صحنه را داشتند.
* کاندیداتوری روحانی محصول اجماع و ضرورت ملی نخبگان، فرهیختگان و رجال بزرگ سیاسی و دینی کشور بود. این که چه کسانی با وی ملاقات کردند و چه گفتند، مجال بیشتری میطلبد؛ فراز و فرودی دارد که الان زمان مناسبی برای طرح آن نیست.
* چون جامعه ایران متأسفانه فاقد جریانهای حزبی تأثیرگذار است، قطبهای سیاسی هدایت و راهبری افکار عمومی جامعه را به عهده دارند؛ چنان که رئیس دولت اصلاحات به عنوان یک شخص حتی فراتر از جریان اصلاحطلبی یکی از اقطاب مؤثر تصمیمگیری افکار عمومی است.
* بعد از کاندیداتوری آیتالله هاشمی، روحانی از این که بار سنگین ایشان را آقای هاشمی به دوش خواهند گرفت، ابراز رضایت داشت اما تأکید موکد آیتالله هاشمی، عدم انصراف آقای روحانی بود. آیتالله هاشمی مطرح میکرد هنوز شرایط به قطعیت نرسیده و نیازمند مطالعه و مواجهه با شرایط احتمالی آینده هستیم.
* به اعتقاد بنده رد صلاحیت آیتالله هاشمی در تحریک افکار عمومی برای حضور پای صندوقها مؤثر بوده است اما بنده نتیجه انتخابات سال 92 را مرهون چند عامل اصلی میدانم. نکته نخست و اصلی نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در حضور فعال کاندیداها در صحنه انتخابات و ایجاد بستر لازم برای انتخابات رقابتی بود؛ رهبری اجازه ندادند هیچ جریانی خودش را نماینده ایشان بداند و بقیه نامزدها را در مقابل ایشان تعریف کند و تأکید فرمودند همه کسانی که از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و رأی بیاورند، نماینده ملت هستند. تأکید رهبر معظم انقلاب بر حق الناس بودن رأی مردم و بیاطلاع بودن دیگران از رأی ایشان سبب شد ادعای دروغین عدهای که خود را نزدیک به رهبری و دیگر نامزدها را دور تعریف میکردند، افشا و بیتأثیر شود.
* در حقیقت انتخابات 92 ادعای کسانی که میکوشیدند خود را نامزدی ویژه معرفی کنند، باطل کرد. ثابت کرد عدهای شهروند درجه یک و عدهای شهروند درجه 2 نیستند. ثابت کرد رأی مردم منهای رنگ، پوست، قوم و مذهب خوانده میشود. ثابت کرد رأی مردم، جریانها و رجال و شخصیتها در عرصه انتخابات تأثیرگذار است. ثابت کرد نمیتوان جامعه را با جنجال و هیاهو فریب داد. در انتخابات 92 اغلب گرایشها و نحلههای فکری، نامزدی در صحنه داشتند. هم رزمندگان، هم جریان اصولگرایی رادیکال، هم اصلاحطلبان در میدان رقابتها نماینده داشتند.
* به اعتقاد بنده انتخابات 92، نقطه عطف تاریخی در گذار از مشارکت پوپولیستی به مشارکت آگاهانه بود و در امتداد آن در اسفند 94 تکامل این نوع مشارکت را مشاهده کردیم. اگر آقای روحانی و دولت او، همین مشارکت آگاهانه و الزامات آن را نهادینه کند، کار بزرگی کرده است.
* نباید توان، قدرت تحلیل و پاسخگویی روحانی در مناظرات را فراموش کرد.
* در سفرهای استانی به گیلان و مازندران، حضور و شور و نشاط جوانان متفاوت از گذشته بود. موج جمعیت چند هزار نفری در میدان اصلی شهر ساری امکان رسیدن روحانی به مسجد جامع شهر را مشکل کرد. در آن شرایط به آقای روحانی گفتم: «کار تمام است.» سؤال کرد: «چطور؟» گفتم: «بهمن رأیی که میخواستیم، اتفاق افتاده.» فردای آن روز در مشهد حضور دهها هزار نفری و پرشور جوانان نتیجه انتخابات را پیشاپیش روشن کرد.
* ظرفیت فردی، نقد پذیری، مدارا و تحمل روحانی در شرایط سخت و بحرانی بینظیر است. او هیچگاه در مقابل حوادث، بحرانها و تحولات، دچار رویکرد احساسی نمیشود. بازتاب این ویژگی روحانی در برخورد با عربستان، تحولات سوریه و عراق، رفتار با کشورهای بزرگ در حوزه هستهای همچنین شیوه برخورد با تحولات سیاسی داخل بیانگر یک مفهوم است و آن پذیرش اصل احترام به آرا و افکار دیگران همچنین تنوع و تکثر فکری است. هر روز صبح در نشریاتی میبینید که به انتقاد و حتی تخریب دولت دست زدهاند اما کمترین عکسالعملی ندیدهاند.
* به اعتقاد من بزرگترین ضعف دولت عدم دفاع از توان، کارآمدی و عملکرد خود است. دولت به دلیل در اختیار نداشتن رسانه ملی و سایر شبکههای اطلاعرسانی مظلوم واقع شده است. انتظار این است در میان 50 شبکه موجود رادیو و تلویزیون که صبح تا شب از همه کس و همه چیز سخن میگویند، یک شبکه در اختیار دولت قرار بگیرد تا بتواند عملکردش را به اطلاع مردم برساند، آنگاه خواهید دید جامعه چگونه مشارکت، همگرایی و همراهی گسترده خود با دولت را نشان خواهد داد.
انتهای پیام
نظرات