همزمان با هیاهوی ترکیب راهیافتگان به مجلس شورای اسلامی، فراکسیونها، کمیسیونها و همچنین ریاست بهارستان، مجلس خبرگان رهبری و اهمیت آن به حاشیه رانده شد؛ انتخاباتی که برخلاف تصور، شگفتیهایی مانند رأی نیاوردن آیات یزدی و مصباح داشت و از سوی دیگر استقبال پرشور و کسب رتبه اول منتخبین تهران توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی که سالها سیر نزولی در سیاست داشت، را به خود دید.
به گزارش ایسنا، روزنامه «قانون» در ادامه نوشت: شاید بسیاری مجلس خبرگان را به نسبت مجلس شورای اسلامی کماهمیت تلقی کنند و شاهد بر این مدعا را تنها دو جلسه آن در سال بیاورند. ولی باید اشاره کرد هرچند در این مجلس، تصمیمات اندکی اتخاذ میشود، اما بزرگی تصمیمات دارای اهمیت است، به حدی که شاید مسیر و آینده نظام را تعیین کند.
در این بین، نقش ریاست و هیأت رئیسه این مجلس را نمیتوان نادیده گرفت؛ رئیسی که انتخابش در این دوره با پیچیدگیهای خاصی مواجه است. مجلس خبرگان دارای یک رئیس، دو نایب رئیس و دو منشی است. حال باید دید گزینههای احتمالی این سمتها چه کسانی هستند؟
وزنکشی خبرگان
در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری مشخص شد که 50 تن از اعضای کنونی این مجلس بار دیگر بر کرسیهای خود ابقا و 33 نفر تغییر کردند. این انتخابات رقابت بین فهرست خبرگان مردم (منتسب به هاشمی رفسنجانی) و لیست جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز بود. شایان ذکر است که بسیاری از نامزدهای مورد حمایت این فهرستها با هم مشترک بودند. بهطور مثال در فهرست 16 نفره تهران، 8 نامزد بین خبرگان مردم و جامعتین مشترک بودند. از نامزدهای راه یافته به مجلس خبرگان 27 نفر از نمایندگان از سوی هر سه لیست خبرگان مردم،جامعه مدرسین و جامعه روحانیتمبارز و 24 نفر هم از لیست جامعتین بودند. 5 نامزد اختصاصی لیست جامعه روحانیت، 3 نامزد اختصاصی لیست جامعه مدرسین و 19 نامزد لیست خبرگان مردم را نیز باید به این آمار افزود.اما در این بین چهرههایی حضور دارند که ریاست مجلس خبرگان، برازنده آنهاست.
مرد اول
نفر اول این کارزار، آیتالله هاشمی رفسنجانی است. با توجه به مشارکت بالا و رای مردم تهران به هاشمی شاید خواست بسیاری از مردم ریاست او باشد. اما نوع ترکیب راهیافتگان به مجلس خبرگان این مهم را دشوار میکند و شاید برای شانیت هاشمی رفسنجانی هم رفتاری مشابه انتخابات 92 مناسبتر باشد.
یعنی رویکردی که پس از ردصلاحیت، پردهنشینی گزید و با حمایت از حسن روحانی، یک رئیسجمهور ساخت. او اکنون هم باید رئیسساز باشد نه خواهان ریاست؛ شاید یک شکست دیگر مشابه آنچه در مقابل آیتالله یزدی در دوره قبل تجربه کرد، در انتظارش باشد.
شیخ خبرگان
گزینه همسطح هاشمی، آیتالله امینی است. شیخی که سالها از سیاست دوری میکرد و با درایت خبرگان مردم به میدان دعوت شد. امینی، روحانی میانهرویی است که با تفکرات تند و رادیکال برخی در تضاد است و از سویی ولایتمداری او در طول سالیان انقلاب ثابت شده است. آیتالله امینی به دلیل شیخوخیتی که در میان خبرگان دارد، میتواند گزینه خوبی برای جایگاه ریاست بر آنها باشد.
سید شایستگان
آیتالله هاشمی شاهرودی نیز از گزینههای برازنده این جایگاه است. مردی که در میان رقابت هاشمی، یزدی و مؤمن، بنا به برخی گفتهها برای حفظ شأن هاشمی رفسنجانی از رقابتها کنار رفت. او این روزها ریاست دستگاه فوق حاکمیتی را در اختیار دارد که اختلاف میان قوای کشور را رفع میکند و بهطور حتم در رقابت وی با هاشمی، گزینههای جامعتین که دل خوشی از خبرگان مردم ندارند، رأی خود را به شاهرودی میدهند نه رفسنجانی!
وجه اشتراک لیستها
چهره دیگری که از میان جامعه روحانیت برخواست و در این عرصه سیاسی بر جایگاه مهدویکنی تکیه زد، موحدی کرمانی است. مردی که این روزها نقش پدر معنوی جریان راست سنتی را برعهده گرفته و سعی دارد روند حرکت این جریان به سمت ناکجاآبادهای افراطگرایانه پیش نرود. موحدی کرمانی که هاشمی برای وی در میان خبرگان مردم جا باز کرد، میتواند در جایگاه ریاست خبرگان بنشیند. در صورت انتخاب این گزینه، بسیاری از جریانها و تفکرهای بنیانگرا به سمت وی چرخش خواهند کرد و رأی خود را در سبد موحدی خواهند ریخت. با این روند، تعادل در مجلس خبرگان تا حدی حفظ خواهد شد؛ چراکه وی در قیاس با افرادی مانند احمد خاتمی رویکرد میانهتری دارد.
قاضیالقضات خبرگان
اما در میان شیوخ خبرگان، جوانترهایی نیز حضور دارند که شاکله آنها دست کمی از بزرگان سنی این مجلس ندارد. آیتالله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران که خود به صورت مستقل در انتخابات خبرگان شرکت کرد نیز میتواند گزینه مناسبی برای ریاست مجلس سرخ خبرگان باشد. آملی لاریجانی، گذشته از جایگاهی که قوهقضائیه ایران به وی اعطا کرده است، به دلیل صراحت بیان و استحکام نظر در مسائل انقلابی توانایی جذب آرای خبرگانی را دارد که سیاستهای هاشمی و روحانی را از صفر تا صد (هم در سیاست داخلی و هم بینالملل) قبول ندارند.
ریاست روحانی
اما چهره دیگری که برخی از تفکرهای سیاسی حضورش را در انتخابات ریاست خبرگان، حیاتی و مفید میدانند، حسن روحانی است. مردی که این روزها رئیسجمهور ایران است و شاید با جلوس بر جایگاه ریاست خبرگان بتواند مسیر بهتری را برای آینده کشور فراهم کند. روحانی با توجه به میزان مقبولیتی که دارد میتواند مورد حمایت بزرگان جریان طرفدار هاشمی رفسنجانی واقع شود. آنجاست که هم ریاست جمهوری و هم خبرگان در کنار هم، روحانی را به وزنهای جدید در کنار هاشمی و سایر بزرگان تبدیل میکند.
کاندیدای مؤمن
محمد دانشزاده مؤمن یا همان آیتالله مؤمن معروف نیز از گزینههای ریاست است. او که اعتماد به نفس خود را در انتخابات دوره قبل ریاست این مجلس نشان داد، از چهرههای بی سر و صدا و تأثیرگذار نظام است. او نیز نگاهی مانند احمد جنتی دارد ولی کمتر این رویکرد را بیان میکند. مؤمن که در انتخابات سال 94 نشان داد صاحب رأی است (ولو محدود) شاید بتواند این بار نیز وارد میدان رقابت با خبرگان مردم شده و شانس خود را دوباره امتحان کند.
دبیر خبرهها
آخرین گزینهای که میتواند خود را در قد و قواره ریاست خبرگان ببیند، احمد جنتی است. مردی که شاید برخی تصور کنند تفکرش در خبرگان تنها مانده است، ولی بهطور حتم، همه ایران، تهران نیست و افرادی مانند علمالهدی، میرباقری و غیره طرفداران پر و پا قرص آیتالله هستند. احمد جنتی با توجه به مقبولیتی که برای بخشی از حاکمیت دارد و همچنین وزن سیاسیای که جایگاه وی در شورای نگهبان به او بخشیده است، میتواند گزینه رأیآوری برای جریان مقابل خبرگان مردم باشد.
گزینههای در سایه
شاید برخی، محسن قمی و امامی کاشانی را نیز برای ریاست مجلس خبرگان مناسب بدانند ولی بعضی مناسبات و رویکردهای سیاسی این افراد، همگانپسند نیست و رأی کاملی به آنها تعلق پیدا نمیکند.
یسار و یمین یک رئیس
جایگاه سرخ ریاست خبرگان به هر چهرهای که برسد، چند نایب و دستیار نیز میخواهد. دری نجفآبادی، سیدابراهیم رئیس الساداتی، سیدمحمدمهدی میرباقری، سیداحمد خاتمی، سیدهاشم حسینی بوشهری و محسن اسماعیلی از گزینههایی هستند که توانایی لازم را داشته و احتمال انتخاب آنها برای جلوس در یسار و یمین رئیس نیز وجود دارد.
انتهای پیام
نظرات