دکتر مهدی محسنیان راد - متخصص علوم ارتباطات و استاد دانشگاه - در پی افشای اسناد پولشویی برخی از رهبران جهان موسوم به «اسناد پاناما»، یادداشتی درباره روزنامهنگاری تحقیقی و افشاگری ٤٠٠ خبرنگار بینالمللی در این ماجرا منتشر کرد.
به گزارش ایسنا، در این یادداشت که «اعتماد» آن را منتشر کرده است، میخوانیم: «پیشینه دیدبانی منابع قدرت از سوی رسانهها، از هنگامی آغاز میشود که رسانهها شکل گرفتند و اصطلاح «رویتپذیری منابع قدرت» به عنوان شاخهای از تاثیرات و کارکردهای رسانه شکل گرفت. اساسا دیدبانی رسانهها از زمان شکلگیری رسانهها، آغاز شده و در جوامع بدون سانسور با دو محدودیت ادامه پیدا کرده است. محدودیت اول در قرن نوزدهم و در امریکا و اروپا به شکل سلطه سانسور دولتی بود و بهتدریج، با برداشته شدن این مانع، محدودیت دوم شکل گرفت؛ محدودیتی که در جوامع پیشرفته و بدون سانسور، همچنان هم در رسانهها وجود دارد، اما از جنس سانسور دولتی نیست و پنهانکاری طبیعی است که تمام قدرتهای جهان، نه به دلیل اهرم فشار رسانهها که به دلایل مختلف برای حفظ مسند قدرت و ثروت خود، انجام میدهند. این پنهانکاریها از جنس همین پنهانکاری است که حالا در گزارش «اوراق پاناما» منتشر شده است و رویدادهایی است که ماهیت آنها میل به پنهان شدن دارد و اگر هفت ارزش خبری درباره آنها وجود داشته باشد، دیدبانی رسانهها موظف به کشف و افشای آن است.
روزنامهنگاری در سالهایی که در غرب در حال توسعه بود برای دیدبانی از این رویدادهای پنهانی شاخهای تازه به وجود آورد؛ شاخهای که روزنامهنگاری تحقیقی و پژوهشی است و در دانشکدههای فرانسوی با واحدی به نام «آنکت» تدریس میشود و در سال ٤٨ و در دورانی که استبداد کماکان ادامه داشت، وارد ایران شد و دکتر کاظم معتمدنژاد آن را تدریس میکرد. تا زمان انقلاب اسلامی این شاخه از روزنامهنگاری بدون انتشار کتاب یا مقالهای درباره آن، تدریس میشد و دانشجویان با جزوههای «پلیکپی» و زیراکسی، این شاخه از روزنامهنگاری را میآموختند. اما بعد از انقلاب، روزنامهنگاری تحقیقی و آموزش به شکل ویژه و آنطور که در جوامع پیشرفته انجام میشود و شکل میگیرد، از بین رفت. در حالی که این شاخه از روزنامهنگاری به دلیل ماهیت دیدبانی، در جوامع پیشرفته در حال توسعه و پیشرفت بود، در ایران بسترهای لازم آن فراهم نشد و این روزها ما نه نشانی از این نوع دیدبانی میبینیم و نه روزنامهنگاری تحقیقی به عنوان شاخهای از حرفه روزنامهنگاری، مدنظر روزنامهنگاران ایرانی است.
روزنامهنگاران ایرانی، چه آنهایی که درس این رشته را خواندهاند و چه آنهایی که با مدرک غیرمرتبط فعالیت میکنند، هیچکدام شناختی و تخصصی از این شاخه از روزنامهنگاری ندارند. بسترهای لازم فراهم نیست و همین است که وقتی پروندهای مانند قتلهای زنجیرهای رخ میدهد، روزنامهای که خبر را منتشر میکند، توقیف میشود یا زمانی که مدیرکل بانک ملی با اختلاس از ایران فرار میکند و روزنامهها تنها خبر این فرار را گزارش میدهند، روابط عمومی بانک مرکزی خبری بر مبنای سفر چندروزه آقای مدیرعامل برای یک کنفراس منتشر میکند و روزنامهها هم کار میکنند و پیگیری این اتفاق از دست روزنامهنگاران خارج میشود و سرانجام این پرونده مهم و پروندههای دیگر به این روزها میرسد و البته بیسرانجامی. در واقع اگر روزنامهنگاری تحقیقی در ایران شکل گرفته بود، پیش از خروج و فرار شخصی مانند مدیرعامل بانک ملی، روزنامهنگاران حقیقت را پیدا و افشا کرده بودند و سرنوشت بسیاری از اختلاسها و ماجراهای دیگر، مبهم و بلاتکلیف نمیماند. اینچنین است که در جای خالی چنین کارکرد بزرگی، اتفاقهایی که روزنامهنگاران تحقیقی در جوامع پیشرفته میسازند برای ما عجیب، جالب توجه و مهم است. در حالی که تمام اعضای انجمن بینالمللی روزنامهنگاران تحقیقی که در پرونده «اوراق پاناما» همکاری کردهاند، شبیه همان روزنامهنگارانی هستند که افشاگری واترگیت و... را به وجود آوردند و در واقعیت حرفهای روزنامهنگاری، تنها و تنها به رسالت و وظیفه خود عمل کردهاند و رفتار و تلاش حرفهای آنها غیرعادی و عجیب نیست. این تعجب، تنها برای ماست که چنین شاخهای از روزنامهنگاری و تاثیرات مهم آن را در ایران تجربه نکردهایم.»
انتهای پیام
نظرات