چگونه میتوانم ریههایم را از هوای پاک اشترانکوه پر کنم در حالی که ریههای دریاچه گهر هر لحظه تنگتر میشود؟
جان شیرین «گهر» به عنوان یکی از دریاچههای آب شیرین کشور در خطر است و به گفته فعالان محیط زیست، این دریاچه توسط آلودهکنندگان محیط زیست و هجوم سنگریزهها در معرض نابودی قرار دارد.
این دریاچه از یکسو به ساحلی ماسهای ختم میشود و از سوی دیگر در بین بافت صخرهای اطراف محصور شده است. گهر، در نزدیکی شهرستان درود، در واقع شامل دو دریاچه به نامهای گهر بزرگ (کله گهر) و گهر کوچک (کره گهر) است که بهطور تقریبی 100 هکتار وسعت دارند.
دیدن نگین آبی زاگرس برای من به عنوان یک خبرنگار دارای 75 درصد معلولیت آنقدر رؤیایی بود که کوهها، سنگلاخها و خارهای مسیر هم نتوانستند مانع عبور عصاهایم در راه تحقق این رؤیا باشند.
سفرمان به دامان اشترانکوه در یک بعدازظهر نیمهابری تابستان همراه با چند همراه از جمله دو تن از کوهنوردان زبده شهر دورود کلید خورد. بعد از پارک خودروها در انتهای جاده آسفالته، وارد مسیر مالرو شدیم و پیاده از گردنه نفسگیر پنبهکار به سوی دریاچه حرکت کردیم. برای حمل وسایل و لوازم، یک قاطر و دو الاغ کرایه کردیم. رودخانهای زیبا ما را به سمت گهر که در واقع سرچشمه آن بود، هدایت میکرد. در مسیر به موتورسیکلتهای امدادگرانی برخوردیم که تعدادشان بیش از امدادجویان بود. ظاهراً وظیفه امدادگری آنها جای خود را به مسافرکشی داده بود!
در بین راه سنگریزههایی را دیدیم که با سرازیر شدن از بالای کوه، مسیر رودخانه را عوض کرده بودند و به گفته یکی از کوهنوردان، این اتفاق سال گذشته رخ داده بود.
وقتی بعد از شش ساعت پیادهروی مداوم، در ساعت 11 شب به دریاچه رسیدیم و گهر به خاطر تاریکی هوا نتوانست چهره خود را به رخ ما بکشد، فکرش را هم نمیکردیم در طلوع صبح فردا با خروج از چادر و دیدن «نگین آبی زاگرس» مبهوت لطافت آن شویم؛ یک چشمانداز شگفت در دل اشترانکوه لرستان.
گفته میشود این دریاچه میلیونها سال قبل بر اثر زلزلهای شدید و جنبش گسل ایجاد شده اما از زمان کشف و ثبت رسمی آن کمتر از 150 سال میگذرد؛ با این حال این دریاچه یادآور تاریخ هزاران ساله ایرانزمین است.
ظهر همان روز، زیر سایه درختان اطراف دریاچه غرق در این افکار بودم که چشمم به بطریهای پلاستیکی آب معدنی و نوشابه افتاد. بعد هم سرازیر شدن سنگریزه از کوههای اطراف به داخل دریاچه را دیدم و ماجرا را با سرگروه تیم گردشگری در میان گذاشتم. او هم با استناد به نظریه تیمی از زمینشناسان که سال قبل از گهر بازدید کرده بودند، گفت: اگر از هجوم سنگریزهها که به سرعت در حال ورود به دریاچه هستند جلوگیری نشود تا 20 سال آینده اثری از گهر بزرگ باقی نمیماند؛ همان سرنوشتی که گهر کوچک بدان دچار شده است.
از آن لحظه به بعد، کمی از فرحبخشی شنا در آب سرد دریاچه، شادیهای دستهجمعی، بوی کباب و عکسهای یادگاری کاسته شد و دلخوشیهای یک گردشگر جای خود را به دغدغههای یک خبرنگار داد. چگونه میتوانستم هوای پاک گهر را به درون ریههایم بفرستم در حالی که ریههای گهر هر لحظه تنگتر میشد؟ چطور از زیرآبی در کف دریاچه لذت میبردم در حالی که شیشههای شکسته و بطری و زبالههای سنگین در زیر آب خودنمایی میکردند؟ چگونه در سکوت محض اشترانکوه با شبهای پرستارهاش آسوده میخوابیدم وقتی شکارچیان، آرامش را بر پلنگ ایرانی، خرس قهوهای، کل و بز زاگرس حرام کرده بودند؟
سالانه حدود 70 هزار نفر به دیدن دریاچه گهر میروند که دهها برابر ظرفیت این اکوسیستم است؛ عدهای برای ماهیگیری، برخی برای شنا، برخی دیگر هم کوهنوردان و طبیعتگردها هستند. با اینکه برپا کردن چادر در ساحل ممنوع است، در سرتاسر ضلع شمالی دریاچه چادرهای گردشگری رنگارنگ خودنمایی میکنند.
در فصل ماهیگیری با پرداخت رقم ناچیزی برای دریافت مجوز، میشود قلاب انداخت و از آب سرد دریاچه قزلآلا گرفت؛ البته تعداد ماهیها زیاد نیست و باتجربهها میگویند که نمیشود در یک روز بیش از سه ماهی از آب گرفت.
در منطقه تا به حال پلنگ ایرانی، خرس قهوهای، کل و بز، قوچ و میش، گربه وحشی، گرگ، روباه، شغال، کبک، عقاب طلایی، کرکس، شاهین، بالابان، لاکپشت مهمیزدار، افعی شاخدار و سوسمار مارچشم دیده شده است. برخی از این گونهها در معرض خطر انقراض هستند. گاهی شکار غیرقانونی حیوانات و بخصوص پرندههای کوچک مثل کبک و نیز جمعآوری بیرویه و بدون مجوز گیاهان دارویی در منطقه گزارش شده است.
نگرانیهای زیادی نیز در مورد تُنُک شدن پوشش گیاهی زاگرس وجود دارد؛ علاوه بر چرای دام، گرم شدن هوا که باعث افزایش آتشسوزی جنگلها و استپها میشود، شکار حیواناتی مانند گراز و سنجاب که نقش مهمی در بازسازی پوشش گیاهی بویژه ترمیم جنگلهای بلوط دارند و بیاحتیاطی طبیعتگردها در باقی گذاشتن آتش زنده زیر خاکستر کل منطقه زاگرس و البته منطقه حفاظتشده اشترانکوه را تهدید میکند.
پس از سه روز اقامت در گهر تصمیم گرفتیم راه پرمشقت درود را فراموش کنیم و از سمت الیگودرز که هموارتر و کوتاهتر بود، برگردیم که تهدیدی جدید شگفتزدهمان کرد و دلیل دغدغه کارشناسان مبنی بر اینکه راه دسترسی به گهر نباید آسان باشد را فهمیدیم. پروژه ساخت جاده از شهرستان الیگودرز به دریاچه گهر بصورت چراغ خاموش کماکان ادامه دارد! اگرچه مدیرکل محیط زیست میگوید این جادهسازی متوقف شده ولی شواهد نشان میداد در چند ماه گذشته ماشینهای راهسازی تیغ بر خاک حفاظت شده اشترانکوه کشیدهاند و 15 کیلومتر راه ساختهاند.
با احداث جاده در این منطقه حفاظتشده که به صورت پنهانی و از طرف شهر الیگودرز در حال ساخت است، شمارش معکوس مرگ محیط زیست و حیات وحش این دریاچه و منطقه حفاظت شده اشترانکوه آغاز شده است.
سوار بر خودرو در راه بازگشت به سوی الیگودرز، سوالهای زیادی از ذهنم میگذشت؛ عاقبت حیات وحش اشترانکوه به کجا میرسد؟ بیماری ذغالی بلوط کی دست از سر جنگلهای غرب کشور برمیدارد؟ سرنوشت گهر چه خواهد شد؟ آیا فرزندان ما موفق به دیدن نگین آبی زاگرس میشوند؟
هنوز فرصت هست؛ گهر را دریابیم ...
ایسنا - مجید انتظاری
انتهای پیام
نظرات