سال گذشته خبر کشتن هشت پلنگ در تمام طول سال منتشر شد. امسال، هنوز بهار به نیمه نرسیده، خبر کشته شدن شش پلنگ منتشر شده است.
خبر مرگ اولین پلنگ در سال جاری از استان کرمان رسید؛ عصر اولین چهارشنبه سال یک نفر در تماس با «اداره محیط زیست شهرستان بردسیر» خبر میدهد که یک پلنگ توسط دامداران در منطقه آزاد دشت اللهآباد کشته شده است.
دامداران و عشایر منطقه بردسیر میگویند در 40 سال گذشته در این منطقه پلنگی دیده نشده بود تا اینکه اول بهار امسال، خبرش دهان به دهان گشت که یک پلنگ به دشت اللهآباد رسیده است، آن وقت یک دامدار و یک چوپان، با ماشین صحراییشان به دشت زدند و پلنگ را پیدا کردند و بعد هم زحمت کشیدند و با خودرو پلنگ را زیر گرفتند و البته به همین یکی اکتفا نکردند.
بعد از دستگیری، دامدار در اعترافش گفت با وجود اینکه با ماشین به پلنگ زدهاند، حیوان هنوز زنده بوده که چوپان با چماق آن قدر به حیوان ضربه میزند تا خیالش از مردن او راحت شود! بعد هم از نگرانی دستگیری، لاشه را در یک چاه رها میکنند.
دومین پلنگ ایرانی، تنها چهار روز بعد در استان فارس کشته شد. دهم فرودینماه، پلنگی که داشت از روی کوه قبله پایین میآمد تا احتمالاً برای خوردن آب به رودخانه شاپور برود، یکباره از وسط جاده شیراز - کازرون سر درآورد که بین کوه و رودخانه قرار دارد و احتمالا آخرین چیزی که دید، خودرویی بود که در نبود علامت هشدار عبور حیوانات وحشی از محدوده جاده، حیوان را زیر گرفته است.
خودرویی که با پلنگ نر پنجساله برخورد کرده بود، بدون توقف راه خود را ادامه داد و رفت. محیطبانان، حیوان مرده را در حالی که دچار ضربه مغزی و خونریزی شده بود، پیدا کردند و به فارس رساندند.
جادههای فرعی، معمولاً قتلگاه حیوانات وحشی است. در اغلب راههایی که در میان زیستگاه حیوانات قرار دارد، علامتهای هشدار در مورد عبور حیوانات وحشی یا نصب نشده یا مورد توجه قرار نمیگیرد. معمولا در این جادهها سرعتگیر هم پیشبینی نشده است و آن طور که ماندانا حضرتی از فعلان محیط زیست استان مرکزی میگوید، به دلیل نبود سرعتگیر، حتی اگر رانندهها متوجه نزدیک شدن یک حیوان وحشی به مسیر شوند، سرعتشان آن قدر بالا هست که نتوانند به موقع واکنش مناسب نشان بدهند و در نتیجه، حیوانات قربانی میشوند.
فروردین که به نیمه رسید، لاشه سومین پلنگ ایرانی هم پیدا شد؛ این بار در در ارتفاعات روستای پشت کوه جلیل در مرز استان فارس و استان کهگیلویه و بویراحمد. لاشه تنها کمتر از یک کیلومتر با روستا فاصله داشته، اثری از گلوله و خونریزی هم نیست. مدیرکل حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد میگوید روستاییها گله داشتهاند که پلنگ به گلهشان زده است و با توجه به فاصله نزدیک پلنگ مرده با روستا، احتمالا قرار دادن طعمه مسموم بر سر راه پلنگ، جان او را گرفته است.
طعمههای مسموم، راه ابداعی دامداران محلی است که نگران دامهایشان هستند. شکار بیرویه طعمههای طبیعی گربهسانان وحشی ایران، کل، بز وحشی، گوزن، مرال، گراز و مانند آنها، پلنگها را مجبور میکند که گاهی برای سیر کردن خودشان به گلههای دامداران حمله کنند؛ البته پلنگهای ایرانی مطلقاً به انسانها حمله نمیکنند و تنها در صورتی که توله همراه آنها باشد یا احساس خطر کنند، ممکن است با وارد کرده ضربه به انسانها برای خودشان زمان فرار به دست بیاورند و از آدمیزاد دوپا دور شوند، اما احساس خطر درمورد گلههای دام، گاهی دامداران را وادار میکند که برای از بین بردن خطر، خود پلنگ را مسموم کنند.
با اینکه قانونی در مورد پرداخت پول دامهای تلف شده در نتیجه حمله حیوانات وحشی به دامداران وجود دارد، فعالان محیط زیست میگویند تأخیر مسئولان برای پرداخت پول دامهای تلف شده باعث میشود دامداران محلی به خودشان حق بدهند با گذاشتن طعمه آلوده به سم، بر سر راه حیوانات وحشی، دامهای خود را ایمن نگه دارند.
نوزدهم فروردین با انتشار عکسهای یک شکارچی جوان با لاشه یک پلنگ ایرانی، سریال قتل این حیوان در معرض خطر انقراض به قسمت چهارم رسید.
فرزند یکی از دامداران منطقه، حیوان را در نزدیکی شهرستان ایوان، ارتفاعات «شره زول» و در منطقهای به نام «پلنگ کنام» به قتل رساند. البته شکارچی بازداشت شد و اکنون در اختیار مقامهای قضایی است، اما پلنگ دیگر زنده نمیشود!
با وجود اینکه در این مورد خاص، عکس شکارچی و جسد پلنگ سند افتخار شکارچی و البته موجب دردسر او هم بوده است، کشتار پلنگ در ایران به قصد تفریح یا فروش پوست، کمتر انجام میشود. این کار، غیرقانونی و زیرزمینی است. آمار دقیقی در مورد تعداد چنین کشتارهایی در دشتهای ایران در دسترس نیست، اما مشخصه چنین کشتاری برداشتن لاشه است. در صورتی که در تمام پلنگکشیهای ثبت شده در سال جاری، جسد حیوان مرده در نهایت در اختیار سازمان محیط زیست قرار گرفته است، کشتارهای اخیر را نمیتوان کشتار به قصد قاچاق پوست یا تاکسیدرمی دانست.
اول اردیبهشتماه، لاشه پنجمین پلنگ کشته شده در سال جاری هم پیدا شد؛ این بار در حاشیه روستای چشمآزاد، تربت جام، در استان خراسان و باز هم مرگ به علت خوردن طعمه مسموم.
جواد پاکدامن، رئیس اداره حفاظت محیط زیست تربت جام میگوید که حیوان بعد از خوردن طعمه مسموم، سعی کرده از شیب یک دره بالا برود اما سم، توان این کار را از او گرفته است. رد ناخنهای حیوان روی دره نشان میدهد که حیوان بعد از اینکه چند متر در شیب دره سُر خورده، جانش را از دست داده است.
فعلاً جدیدترین جسد کشف شده از پلنگهای کشته شده در سال جاری، روز پنجم اردیبهشت رونمایی شده است. پلنگ البته حدود نیمه فروردین کشته شده و اوایل اردیبهست پیدا شده بود؛ باز هم در خراسان، این بار در حوالی شهرستان سرخس.
هنوز علت قتل این پلنگ معلوم نیست، اما از جایی که جسد نزدیک یک راه روستایی کشف شده، مردم محلی معتقد هستند که حیوان احتمالا با اسلحه شکاری یا طعمه مسموم کشته شده است.
مورد اخیر، فشارها بر سازمان محیط زیست را افزایش داده است. برخی فعالان محیط زیست معتقدند این سازمان عمداً در مورد کشته شدن این پلنگ در سرخس اطلاعرسانی نکرده است و میگویند اطلاعرسانی نکردن در مورد کشتار حیوانات وحشی و آسیبپذیر، تنها راه را برای آزار بیشتر این حیوانات باز میکند و کمکی به بهبود وضعیت آنها نخواهد کرد.
مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست میگوید آمارها نشان میدهد که در 10 سال گذشته، شکار و طعمهگذاری دلیل نیمی از مرگهای کشف شده پلنگ در ایران بوده و حدود 13 درصد از مرگ و میرها مربوط به تلفات جادهای، چهار درصد ناشی از بیماری، دو درصد نامشخص و باقی مرگها، طبیعی یا ناشی از درگیریهای درونگونهای و جاری شدن سیل است.
این مقام مسئول امیدوار است که برنامه عملی حفاظت از پلنگ که اواخر سال گذشته نوشته شده است، بتواند از کشتار پلنگ در ایران و در معرض خطر قرار گرفتن این حیوان جلوگیری کند؛ با این حال چالشهای زیادی از جمله وسعت زیستگاههای پلنگ در ایران، تأخیر در پرداخت خسارت گلهدارانی که با حمله پلنگ درگیر شدهاند، وسعت جادهها و سهلانگاری در مورد نسب تابلو در آنها، در کنار بیملاحظگی رانندگان در جادههای فرعی، شکار تفریحی پلنگ و حیواناتی که غذای او را تشکیل میدهند، چالشهایی است که در برابر این برنامه وجود دارد.
ایده فعالان محیط زیست هم برای حفظ گونههای در معرض خطر، جالب است. ناهید نقیزاده از مؤسسه توسعه پایدار و محیط زیست که یک سازمان مردمنهاد است، در مورد راههایی که برای مدیریت کشتار حیوانات در حیات وحش وجود دارد، میگوید شاید تنها راه ممکن برای حفظ محیط زیست، حیوانات و گونههای گیاهی، توسعه مشارکتی و تعامل با جامعه بومی هر منطقه باشد.
او میافزاید: تا زمانی که کسانی که در قلمرو زیست یک گونه زندگی میکنند در مورد حفاظت از آن گونه فعال نشوند، عملا نمیتوان به تأثیر مثبت جریمه و زندان و دلسوزی فعالان محیط زیست امیدوار بود. انصاف نیست اگر بخواهیم کل مسئولیت حفاظت از یک گونه را به گردن سازمان محیط زیست، جامعه محلی یا حتی شکارچیان بیاندازیم. پروژههای حفاظفتی وقتی به نتیجه میرسد که هرکس به سهم خودش در این راه وارد شود.
این فعال محیط زیست میگوید: ایده ما، یعنی جلب مشارک محلی، شناسایی گروههای دارای منفعت و دارای حق در مورد زمینها و زیستگاههای مختلف است. این گروهها میتوانند دولتیها، مردم محلی، عشایر منطقه و دامداران، انجمنهای شکار، ادارهکنندههای معادن و صنایع، نیروهای انتظامی و مانند آنها باشند. در مرحله اول باید با این گروهها صحبت کرد و به حرفهایشان گوش داد. این کار تنها به معنی چاپ بروشور و کتاب و جلسه آموزشی نیست. باید به حرف این گروهها گوش داد و دید که به نظر آنها چرا پلنگ یا هر گونه دیگری کشته میشود و بعد هم باید دلایل را اولویتبندی کنیم. برای بازگرداندن اعتماد از دست رفته بین مردم و مسئولان باید تلاش کنیم که همه اینها فرایندهای زمانبر است، اما در نهایت به جامعههای محلی قدرت تحلیل میدهد. باید امکان تشکلسازی در جامعههای محلی را فراهم کنیم و تازه آن وقت است که میشود به کشف راه حل امیدوار بود. در واقع تنها راه ما این است که برای مشارکت جامعه محلی انگیزه ایجاد کنیم، چراکه در حال حاضر، کمبود قانون نداریم اما ضعف مشارکت وجود دارد.
ایسنا - فاطمه کریمخان
انتهای پیام
نظرات