• شنبه / ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ / ۱۰:۲۲
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 91032715292
  • منبع : فضای مجازی

«ني» از «نا» افتاد؛ در سوگ استاد حسن كسايي

«ني» از «نا» افتاد؛ در سوگ استاد حسن كسايي

«حسن كسايي» استاد برجسته و احياگر «ني» بعدازظهر پنجشنبه در سن 84 سالگي در اصفهان درگذشت. او كه متولد 1307 در محله بيدآباد اصفهان بود، از جمله چهره‌هاي برجسته موسيقي مكتب اصفهان بود كه آموزش موسيقي را نزد «استاد تاج اصفهاني» آغاز كرد و توانست با ابداع‌ها و خلاقيت‌هايي كه با اين ساز كم‌نظير صورت داد، پيوندي مستحكم بين اين ساز و مردم ايجاد و شكوه گذشته آن را به شكلي هنرمندانه‌تر و حرفه‌اي‌تر احيا كند. او كه در عمر هنري و موسيقايي خود توانست به تربيت نسل جديدي از موسيقي‌دانان ايراني بپردازد، از جمله چهره‌هايي بود كه علاوه بر استادي در نوازندگي ني، موسيقي‌شناس و رديف‌دان خبره‌اي هم بود. پيكر استاد حسن کسایی به وصيت خودش در «تخت فولاد» اصفهان و در نزدیکی مزار استاد «تاج اصفهانی» به خاک سپرده شده است.

«حسن كسايي» استاد برجسته و احياگر «ني» بعدازظهر پنجشنبه در سن 84 سالگي در اصفهان درگذشت. او كه متولد 1307 در محله بيدآباد اصفهان بود، از جمله چهره‌هاي برجسته موسيقي مكتب اصفهان بود كه آموزش موسيقي را نزد «استاد تاج اصفهاني» آغاز كرد و توانست با ابداع‌ها و خلاقيت‌هايي كه با اين ساز كم‌نظير صورت داد، پيوندي مستحكم بين اين ساز و مردم ايجاد و شكوه گذشته آن را به شكلي هنرمندانه‌تر و حرفه‌اي‌تر احيا كند. او كه در عمر هنري و موسيقايي خود توانست به تربيت نسل جديدي از موسيقي‌دانان ايراني بپردازد، از جمله چهره‌هايي بود كه علاوه بر استادي در نوازندگي ني، موسيقي‌شناس و رديف‌دان خبره‌اي هم بود. پيكر استاد حسن کسایی به وصيت خودش در «تخت فولاد» اصفهان و در نزدیکی مزار استاد «تاج اصفهانی» به خاک سپرده شده است.

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق به همين مناسبت، اقدام به انتشار يادنامه‌اي حاوي نوشتارهاي جمعي از بزرگان و كارشناسان عرصه موسيقي كشور كرده است، كه بخش‌هايي از آن در پي مي‌آيد:

* جاودانگی استاد «نی»- حسين عليزاده

متاسفانه مطلع شديم كه روز پنجشنبه «استاد كسايي» از پيش ما رفتند. مي‌دانيد كه استاد كسايي از چهره‌هايي هستند كه جايگاه و مقامشان در موسيقي و هنر ايران به عنوان يك سرمايه ملي جاودانه است و همان‌طور كه مردم اصفهان به استاد كسايي و شهرشان افتخار مي‌كنند، ما و همه مردم دنيا هم همين‌طور. اينكه مي‌گويم مردم دنيا، به اين علت است كه واقعا هنر استاد كسايي در خارج از ايران هم شناخته شده است و احترام زيادي اهل هنر و موسيقي براي ايشان قائلند.

همان‌طور كه شهر اصفهان با داشتن آثار تاريخي بسيار با ارزش، ميراث جهاني حساب مي‌شود (و متعلق به تمام جهان است، نه فقط ايران)، استاد كسايي و هنرمنداني همچون «استاد شهناز» (كه خوشبختانه همچنان در قيدحيات هستند)، يا «استاد تاج»، كساني هستند كه در واقع همان ارزش را دارند و جزو ميراث جهاني هستند. استادكسايي از پيش ما رفتند ولي يادشان هميشه جاودانه است. نقش ايشان در موسيقي بسيار تعيين‌كننده بود و ارزش خاصي داشتند. طي عمرشان، شايد بيش از 60سال مردم ايران با صداي ني او خاطرات بسيار زيبايي پيدا كردند و زندگي بسياري از ايرانيان با صداي ني استادكسايي مفهوم پيدا مي‌كند. اين است كه چهره كسايي چهره‌اي است كه در واقع تمام مردم ايران در مناسبت‌هاي مختلف با آن خاطرات خيلي زيادي دارند و نقش ايشان از نظر اينكه مردم احساس زيادي به موسيقي ايراني پيدا كنند، علاقه‌مند شوند و شناخت پيدا كنند بسيار زياد است. در حقيقت زيبايي صداي ني ايشان باعث شد كه مردم اين نزديكي به موسيقي ايراني را حس كنند و فقط جامعه موسيقي عزادار ايشان نيست، بلكه همه ملت ايران و همه كساني كه در جهان، موسيقي و فرهنگ ايران را مي‌شناسند از نبود ايشان رنج مي‌برند؛ بنابراین كسايي جاودانه خواهد بود. خاطرات گوناگوني با استاد دارم، قبل از انقلاب در دوران سربازي‌ام كه روزهاي پنجشنبه به مرخصي مي‌آمدم، روزي منزل آقاي «سايه» رفتم. آنجا استادان و هنرمندان زيادي بودند و همراه سايه، استاد كسايي و استاد بهاري، اديب‌ خوانساري و چند نفر از هنرمندان جوان‌تر بودند. اولين باري بود كه استادكسايي را از نزديك مي‌ديدم. بنابر عادتي كه در سربازخانه داشتيم وقتي به ارشدها يا فرماندهان مي‌رسيديم سلام نظامي مي‌داديم، اين جزو آموزش نظامي ما بود. من طبق عادت‌هاي آن موقع در منزل سايه بي‌اختيار وقتي‌كه استاد كسايي را ديدم (معمولا رسم هست كه دست استاد را مي‌بوسند) بي‌اختيار احساس كردم فرمانده كل موسيقي ايران را ديده‌ام و سلام نظامي به ايشان دادم. و يادم هست هنوز چند سالي از انقلاب گذشته بود، دوست داشتم اسم استاد كسايي بيشتر شنيده شود. قطعه‌اي را كه به عنوان «سلام» در چهارگاه ساخته بودم براي گروه تنظيم كردم و به راديو فرستادم، البته به طور افتخاري و رايگان! فقط شرط كردم تا اين متني كه راجع به استاد كسايي مي‌نويسم در راديو به طور كامل خوانده شود. خوشبختانه اين كار را كردند و استاد كسايي هنوز چند لحظه از پخش آن در راديو نگذشته بود كه لطف كردند و به من زنگ زدند و مرا تشويق و از من قدرداني كردند. احساس كردم چقدر اين استاد بزرگوار هستند كه به اين كار كوچكي كه من كرده‌ام توجه كردند. هر آنچه موسيقي‌دان‌هاي هم‌دوره من و مانند من دارند مديون امثال استاداني چون كسايي هستند.

* گمان مبريم «كسايي» ديگر نيست- كيوان ساكت

اي كسايي! ارجمند هنرمندان! گمان مبر كه نيستي. آناني نيستند كه هنر والاي تو را درك نكردند. بزرگ‌مرد چه بسيار از تو آموختم و چه بسيار اشك شوق از ديدگانم جاري ساختي. مرتبه والاي تو بزرگمرد را، آن زمان بيشتر دريافتم كه از سر بزرگي مرا لايق مهر خود دانستي و مُهر تاييد بر پيشاني هنرم زدي. در ماتم تو من نه، كه ايران در سوگ است. موسيقي ايران پدر خويش را از دست داد. دردا و دريغا... وا حسرتا...

ساز «ني» اعتبار كنوني‌اش را مديون استاد فقيد «حسن كسايي» است. صداي ني كسايي آن‌چنان غني و سرشار از مفاهيم پر رمز و راز موسيقي بود كه هر شنونده‌اي را مفتون خويش مي‌ساخت. «ني» كسايي چكيده‌اي است از موسيقي بزرگاني نظير استاد «ابوالحسن صبا» كه صبا خود مجموعه‌اي است از موسيقي اصيل ايران. استاد كسايي در محضر چنين بزرگ‌مردي پرورش يافته بود و نه تنها خداوندگار بي‌بديل «ني‌نوازي» بود بلكه با آواز و سه‌تار هم به نيكي آشنا بود. خط، خوش مي‌نوشت و گنجينه‌اي از شعر و ادب پارسي را در سينه داشت.

و حالا درگذشت استاد بي‌بديل «ني» و موسيقي ايراني، استاد «حسن كسايي» را به جامعه موسيقي ايران و جهان تسليت مي‌گويم. استاد حسن كسايي شخصيتي بود كه تاثير فراواني در موسيقي ايران و بخصوص در ني‌نوازي گذاشت. فقدان اين هنرمند گرانمايه را به ملت ايران تسليت مي‌گويم. او از زمره كساني بود در هنر كه هرگز جانشيني نخواهند داشت. يادش گرامي و روحش در آرامش باد.

آرامگاه حسن کسایی، استاد پیشکسوت نی - اصفهان

* گريه كن كه گر سيل خون گري ثمر ندارد... صديق تعريف

... سفر حجمي در خط زمان و به حجمي خط خشك زمان را آبستن كردن/ حجمي از تصويري آگاه كه ز ميهماني يك آينه برمي‌گردد/ و بدين‌سان است كه كسي مي‌ميرد و كسي مي‌ماند...

بودن يا نبودن و حضور آدمي در هستي به تاثيري است كه در عمر محدود و معدود خود در خط زمان مي‌گذارد و استاد كسايي بي‌شك و بي‌هيچ چون وچرايي از آن محدود و معدود گران‌مايه آدمياني است كه تاثير مانا و بسيار ارزشمند و كم‌نظيري روي بخشي از فرهنگ بشري گذاشته است. در اين مجال بسيار كوتاه و اندك و غمناك نمي‌توان مطلبي در خور استاد گفت، آن هم با بضاعت اندك شاگردي چون من. با توجه به ساختمان ساده و كم‌امكان بالقوه‌ ساز ني، استاد كسايي آنچنان امكان غيرقابل انجامي را از اين ساز به نمايش مي‌گذارد كه حيرت‌انگيز است و ناممكن. بر اين گمانم كه ديگر جايي براي خلاقيت و مانور فني ني‌نوازان معاصر و چه بسا آينده باقي نگذاشته باشد. گمان نمي‌رود كه ديگر كسي بتواند از اين ساز با اين ساختمان ساده، خلق ديگري فراتر از معجزه استادكسايي بيافريند. استادكسايي با ممارست و حوصله و لبريز از عشق، ناممكن‌ها را ممكن ساخت و هر آنچه را كه گمان نمي‌رفت در توان اين خشك چوب باشد را، استاد با ذهن زيبا و خلاق خود جاني اهورايي بخشيد. فقدان اين بزرگمرد، اين پدر معنوي موسيقي ايران براي جامعه موسيقي ضايعه‌اي است غيرقابل جبران؛ موسيقي در هجر او مي‌گريد و در هجرانش خواهد گريست. شرح اين هجران اين خون جگر/ اين زمان بگذار تا وقت دگر!

* چون مولانا در شعر فارسي- حسن ناهيد

آشنايي من با «استاد حسن كسايي» به حدود سال 1334 برمي‌گردد. در آن زمان من نامه‌اي به ايشان نوشتم و عرض كردم كه به ني علاقه بسيار دارم و از شما راهنمايي مي‌خواهم. ايشان هم مشفقانه و پدرانه راهنمايي‌ام كردند. ارتباط من با ايشان مستمرا و منظما ادامه داشت و تا روز آخر هم در جريان احوالات‌شان بودم. حال‌شان چندان هم بد نبود؛ به‌گونه‌اي كه حتي چند روز قبل، تلفني با من صحبت كردند و حتي فرمودند كه به اصفهان بيا تا تو را ببينم. تا اينكه حدود ساعت 15:30 روز پنجشنبه بود كه ايشان به رحمت خدا رفتند و تنهايمان گذاشتند. من هم چهار دقيقه پس از اين اتفاق بود كه از آن مطلع شدم. من نقش ايشان در موسيقي اصيل ايراني را چون نقش مولانا در شعر فارسي مي‌دانم كه هم تحول‌‌آفرين بود و هم نابغه. شما وقتي به نوارهاي قدمايي چون نايب اسدالله گوش مي‌كنيد به جايگاه ايشان در اين عرصه پي مي‌بريد. ايشان علاوه بر آنكه از اطلاعات موسيقايي بالايي برخوردار بودند و صداي سازشان بهترين بود و ديگر كسي مانند ايشان پديد نخواهد آمد، مهرباني و حُسن خُلق عجيبي هم داشتند.

آرامگاه حسن کسایی، استاد پیشکسوت نی - اصفهان

* «يگانه» بود و هيچ كم نداشت - حسام‌الدين سراج

«استاد حسن كسايي» كه روز پنجشنبه از ميان ما رفت، يكي از بي‌بديل‌ترين پديده‌هاي عالم موسيقي بود؛ يگانه‌اي كه بزرگان موسيقي او را يكي از پنج نابغه موسيقي لقب داده بودند و مي‌گفتند كه اگر ما پنج نابغه موسيقي داشته باشيم، يكي از آنها بي‌شك حسن كسايي است. مي‌دانيم كه ني، ساز مشكلي است و نواختن و به صدا در آوردن آن هم كار هر كسي نيست؛ اما استاد كسايي فردي بود كه ضمن آنكه ني را ماهرانه مي‌نواخت، خلاقيت‌ها و نوآوري‌هايي كه در باب ملودي‌سازي داشت، منجر به اين شده بود كه يگانه‌اي باشد در اين عرصه؛ يگانه‌اي كه كسي به پايش هم نرسيد و هيچ هم كم نداشت. از سوي ديگر، تك‌نوازي‌ها و دونوازي‌هايي كه با استاد شهناز داشت، نمونه‌هايي بي‌بديل از شاهكارهاي موسيقي ايران محسوب مي‌شوند. نكته ديگري كه ذكر آن مهم است اين است كه حسن كسايي به لحاظ نكته‌داني و تسلطش بر ادبيات هم به واقع يك استاد بود و محضرش از اين حيث هم همواره براي هنرمندان قابل استفاده و بهره بردن بود. تا همين چند سال پيش هم كه ايشان در بستر بيماري نبودند، محضر ايشان براي اهل ادب و نظر بسيار قابل استفاده و سودمند بود. خدايش بيامرزد كه مرگش ضايعه‌اي بزرگ است براي عالم موسيقي ايران...

* چكيده موسيقي ايراني- داريوش پيرنياكان

فقدان استاد «كسايي» ضايعه بسيار بزرگي براي جامعه موسيقي و هنري كشور است. استاد «كسايي» از معدود استادان موسيقي ايراني هستند كه تاثيرات بسيار عميقي بر عمق موسيقي ما داشته‌اند بخصوص در زمينه ني‌نوازي. قبل از آقاي «كسايي» ساز ني در برهه‌هايي فراموش شده بود و ني‌نواز حرفه‌اي تقريبا نداشتيم. آقاي كسايي با نواختن ني در راديو در آن برهه خاص كه مدت‌ها ني كمتر شنيده شده بود، تمامي افكار و احساسات را متوجه موسيقي ايراني و ساز ني كردند. يك خاطره‌اي از ايشان دارم. يك روز خدمت‌شان بودم و گفتم كه استاد نظرتان درباره نواختن ني «نايب‌اسدالله» نوازنده دوره قاجار كه تنها صفحات اندكي از او باقي مانده، چيست؟ گفتند: «فقط اين را مي‌دانم كه اگر نايب زنده بود من از دست او دق مي‌كردم و او هم از دست من.» وقتي چرايي‌اش را پرسيدم، گفتند: «چون ني‌اي كه نايب زده را من نمي‌زنم و كارهايي كه من در ني انجام دادم را نايب نمي‌توانست اجرا كند. براي همين از دست هم دق مي‌كرديم.» كه اين توصيف هم تاييد ني‌نوازي نايب‌اسدالله بود و هم به نوعي سخن از ابتكارات خود ايشان بر اجراي ‌سازي كه به ظاهر هم خيلي ساده به نظر مي‌رسد. آقاي كسايي تاثيراتي كه بر ني‌نوازان بعد از خودشان گذاشتند بدون اغراق و كم و كاست صددرصد است. امروز ني‌نوازي نداريم كه تحت سيطره ني‌نوازي «كسايي» نباشد.

اين جايگاه والا و بالايي كه ايشان در موسيقي ما داشت و دارد و خواهد داشت را باز با بازگوكردن خاطره‌اي ديگر تكميل مي‌كنم. يك روز در سال 56 در خدمت استاد «علي‌اكبرخان شهنازي» بودم كه آقاي «حسين عمومي» كه ايشان هم ني‌نواز اصفهاني بودند هم آمدند تا براي تدريس در دانشكده هنرهاي زيبا از استاد «شهنازي» تاييد بگيرند. آقاي كسايي ايشان را فرستاده بود پيش آقاي شهنازي و گفته بودند كه خودشان آقاي عمومي را تاييد مي‌كنند و اگر استاد «شهنازي» هم تاييدشان كنند، مي‌توانند در دانشگاه تهران تدريس كنند.

آقاي شهنازي هم گفتند كه: «خبر دارم آقاي كسايي شما را تاييد كرده‌اند و وقتي تاييد ايشان هست، ما ديگر روي حرف ايشان حرف نمي‌زنيم.» با اينكه «كسايي» هم از نظر سلسله مراتب موسيقايي و هم از نظر سني فرزند استاد شهنازي محسوب مي‌شد ولي بايد ديد كه همان زمان او چه جايگاهي داشته كه آقاي شهنازي با آن عظمت، تاييد «كسايي» برايشان كافي بود. همان‌جا بود كه جايگاه موسيقايي ايشان بر من مسجل شد. آقاي كسايي و آقاي جليل شهناز به گفته مرحوم «پايور» چكيده موسيقي ايراني و عصاره آن هستند. واقعا پريروز نيم ساعت بعد از فوت ايشان كه از درگذشت‌شان خبردار شدم پر از بهت و اندوه شدم و باز هم تاكيد مي‌كنم كه فقدان ايشان ضايعه بزرگي براي هنر ايران‌زمين است. خداوند روح‌شان را قرين رحمت بدارد. اگرچه به نظرم كسايي نمرده است، چون وقتي آثار ايشان ماندگار هستند، پس يعني خودشان هم جاودانند.

آرامگاه حسن کسایی، استاد پیشکسوت نی - اصفهان

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha