به گزارش ایسنا، پس از اینکه آهنگ «پاقدم» از علیرضا طلیسچی منتشر شد، یکی از کاربران فضای مجازی در واکنش به این آهنگ نوشت: «آهنگ جدید علیرضا طلیسچی به گونهای است که گویا میخواهد کلیه اقشار جامعه را راضی نگه دارد؛ از طرفداران خوانندگان پاپ قبل انقلاب گرفته تا طرفداران شادمهر عقیلی و آنهایی که با ترانههای عمو پورنگ خاطره دارند!»
کاور کنیم یا خلاقیت داشته باشیم؟
در موسیقی اصطلاح «کاور» به این معناست که یک نسخه از قطعهای از پیش ساخته شده، توسط هنرمندان دیگر بازخوانی میشود. هر چند شاید در تنظیم آهنگ، گام و به کارگیری سازهای مختلف با نسخه اصلی تفاوت داشته باشد اما ملودی اصلی آن همان ملودی نسخه اولیه است. کاور موزیک را نسخه بازخوانی یا cover version نیز مینامند.
کاور کردن موسیقی یک امر شایع و بسیار متداول در سرتاسر دنیا است. نه تنها نوازندگان و خوانندگان خردهپا و مبتدی بلکه موزیسینهای بزرگ نیز نسخههای از پیش تولیدشده را دوباره بازسازی میکنند. کاور موسیقی تفسیری دوباره از آهنگهای موجود است.
خیلی از هنرمندان موسیقی ترجیح میدهند به جای ایده و خلاقیت شخصی، قطعات خود را کاور کنند و این بر مبنای سلیقه شخصی است. مثلا شاید هدف هنرمند از این کار علاقه شخصی خودش به آن اثر، برقراری ارتباط قویتر با مخاطبان، به رخ کشیدن توانایی خود در اجرای اثری خاطرهانگیز و البته سخت باشد و یا ادای احترامی به هنرمندی باشد که آن اثر را اجرا کرده است.
نمونه این مورد را هم میتوان در کنسرت گروه «وان دیرکشن» دید که تیتراژ ابتدایی سریال محبوب «فرندز» را در کنسرت خود با طرفدارانشان همخوانی کردند. همچنین چندی پیش پس از مرگ متیو پری (بازیگر نقش چندلر در سریال فرندز)، چارلی پوث در کنسرتش، برای ادای احترام به این هنرمند محبوب، تیتراژ سریال «فرندز» را با طرفدارانش همخوانی کرد ولی زمانی این اتفاق دچار مشکل میشود که بازگشت به گذشته و تکرار آنچه که برای مردم احساس آشنا دارد، تنها چیزی باشد که این افراد در چنته دارند.
در حقیقت این افراد تلاش میکنند با استفاده از برانگیختن حس نوستالژی در مخاطب، به موفقیت برسند؛ چه بسا که موسیقی به عنوان یک کاتالیزور قدرتمند برای نوستالژی شناخته شده است که کافی است، آهنگی از یک دوره خاص از زندگی خود را بشنویم و فوراً احساسات و خاطرات قدیمی به گونهای مثبتتر از آنچه که در واقعیت بودهاند، برایمان زنده شود.
آیا آثار کاورشده ارزش هنری دارند؟
این یک مقوله بسیار چالش برانگیز در میان اهالی موسیقی است. با قطعیت میتوان گفت هیچ موزیسنی در تاریخ وجود نداشته که برخی از قطعات دیگران را کاور و نسخهای مخصوص به خود را ارائه نکرده باشد.
حتی بزرگان موسیقی که خود در خلق ملودی و ترانه، ید طولایی دارند، گاه آثار فاخر را کاور میکنند. این کار بسیار مرسوم است و از زمانی که موسیقی شنیداری ثبت میشده تا همین امروز جریان داشته است. مثلا آهنگ «مرغ سحر» که نخستین بار توسط ملوک ضرابی خوانده شد، بعد از آن توسط خوانندههای زیادی همچون زندهیادان بنان و محمدرضا شجریان بازخوانی شد.
قحطی ملودی آن چیزی است که هنرمندان موسیقی امروز با آن مواجه شدند. آهنگسازان قدیمی مانند همایون خرم، علی تجویدی و مرتضیخان محجوبی در سالهای حیات خودملودیهایی را آفریدند که به شدت ماندگار شد و هنرمندان جوان امروز وقتی میبینند موسیقیشان با وجود داشتن علم و سواد، کاربردی برای مردم ندارد و مورد استقبال نیست، آثار قدیمی را کاور یا بازآفرینی میکنندچرا کمتر شاهد خلاقیت در موسیقی هستیم؟
و اما درباره علت نبودن خلاقیت در عرصه موسیقی، میتوان گفت که امروزه صنعت موسیقی جهان، چه در ایران و چه در کشورهای پیشرفته، مانند یک کمپانی تجاری بزرگ اداره میشود و هنر سالها است، جای خود را به تجارت داده است. در این دوره کمپانیهای هنری ریسک نمیکنند. آنها به دنبال این هستند که هنرمند تا حد امکان برایشان کار کند و در جدیدی برای کسب درآمد بیشتر برای آنها باز کند که در این صورت میتوان به این نتیجه رسید که آنچه به عنوان موسیقی تولید میشود، هنر نیست، بلکه تجارت است.
هنرمند مستقلی را در خارج از ایران فرض کنید که بدون بهرهمند بودن از حمایت هیچ کمپانی، بتواند کنسرتهای هزار نفره برگزار کند و کلیه حقوق مادی و معنوی کارهایش هم متعلق به خود او باشد اما برای اینکه به شهرت و پول بیشتر برسد، با یک کمپانی بزرگ تولید موسیقی قرارداد ببندد اما تنها مدتی بعد، قرارداد خود را لغو کند.
درحقیقت زمانی که این هنرمند قرار است که با آن لیبل همکاری داشته باشد، باید هر آنچه را که آنها میگویند بسازد و نباید ایدهها و خلاقیت خود را در کار دخیل کند.
روند کاری هم در این کمپانیها بدین صورت است که آهنگها توسط یک تیم نوشته میشوند؛ یعنی یک نفر متن ترانه و یک نفر ملودی را میسازد. آهنگها براساس یک فرمول مشخص نوشته میشوند و همانند تکههای پازل کنار هم قرار میگیرند. برخلاف گذشته که یک هنرمند به تنهایی ایده کل اثر را خلق میکرد. درحقیقت این لیبل آنچه را که مردم میخواهند را بررسی میکنند و براساس آن به نویسندگان دستور میدهد که آهنگ را بنویسند. آهنگ نیز باید به گونهای باشد که در کمتر از ۹ ثانیه مخاطب را جذب کند و در همین چند ثانیه ترانه آن آغاز شود.
حالا روند کاری برای خوانندگان و بسیاری از هنرمندان در ایران هم به همین صورت است؛ به گونهای که به صورت مقطعی با آنها قرارداد میبندند و باید آنچه که به آنها دیکته میشود را مو به مو انجام دهند اما برخی از آنها بعد از مدتی همکاری خود را با این کمپانیها قطع میکنند که به واسطه شهرت و محبوبیتی که به دست آوردهاند، امکان ادامه حیات برایشان فراهم است و در غیر این صورت هم مجبور به خداحافظی با عرصه موسیقی میشوند. آن دسته از افرادی هم که از ابتدا ترجیح بر فعالیت مستقل را دارند، به علت رعایت نشدن حقوق کپی رایت در ایران، به قدر کافی دیده نمیشوند.
چرا آهنگهای قدیمی هنوز هم پر طرفدارند؟
قحطی ملودی آن چیزی است که هنرمندان موسیقی امروز با آن مواجه شدند. آهنگسازان قدیمی مانند همایون خرم، علی تجویدی و مرتضیخان محجوبی در سالهای حیات خودملودیهایی را آفریدند که به شدت ماندگار شد و هنرمندان جوان امروز وقتی میبینند موسیقیشان با وجود داشتن علم و سواد، کاربردی برای مردم ندارد و مورد استقبال نیست، آثار قدیمی را کاور یا بازآفرینی میکنند. در واقع این کار به تثبیت هنری آنها کمک میکند.
برای همین امروز شاهد مرور موسیقیهای شش و هشت قبل از انقلاب اسلامی هستیم که بازخوانی میشوند تا خوانندگان جوان را ماندگار کنند.
انتهای پیام
نظرات