از اهالی روستا است و زمانی که دوربین را میبیند جلو میآید. میگوید پسر پنج سالهاش را در این جاده از دست داده است. خودروی محمد گرفتار امواج مسیر میشود، چپ میکند و فرزند کوچکش در آغوش او جان میدهد. بغض گلویش را گرفته و سخت صحبت میکند؛ میگوید "۶ ماه بود که میگفتیم بیایید جاده را حداقل تیغ بزنید اما کسی نمیآمد؛ دو روز بعد از این که پسرم از دست رفت، آمدند جاده را تیغ زدند؛ آیا فرزند من زنده میشود؛ آیا کسی حال من را میفهمد؛ کسی میداند پسر پنج ساله در بغل آدم بمیرد، یعنی چی".
خاطرات و حرفهای مردم روستا درباره مسیر روستایشان «تلخ و غمانگیز» است. وقتی از علی درباره "جاده روستا" پرسیدیم، با تعجب گفت "جاده؟؛ اسم این جاده است؟ فاجعه است". یکی از اهالی دستمان را میگیرد و به محلی که خودرواش پارک شده است میبرد؛ جلوبندی خودرو را نشان میدهد و میگوید این وضع جلوبندی ماشینهایمان را ببینید، جلوبندی تمام خودروهای روستا خراب شده است.
یکی از زنان روستا میگوید "بالای پشتبام منزلمان پر از لاستیک است؛ هر چند باری که به شهر میرویم، بعدش باید لاستیکها را عوض کنیم". چند نفر دیگر که دور او جمع شدهاند، فقط یک کلیدواژه را تکرار میکنند: اَرّه است، اَرّه. سینا از تابستانهای داغ جاده حرف میزند؛ "در تابستان بارندگی کم است و هوا هم گرم میشود، این سنگهای داغِ جاده، چرخها را نابود میکند".
زمانیکه نام بشیرآباد به گوش میرسد، مشکلات مربوط به کمآبیاش در ذهن تداعی میشود که البته با کمک ۱۰ میلیارد تومانی یک خیّر نیکوکار برطرف شد و پس از سالیانِ دراز بالاخره مردم روستا از نعمت آب بهرهمند شدند اما نباید سایر مشکلات مهم و طاقت فرسای روستا، تحتالشعاع محرومیتِ بزرگِ کمآبی قرار بگیرند.
اهالی میگویند در بهمنماه که مسئولان و خیّر محترم برای افتتاح پروژه آبرسانی به روستا آمده بودند، اتوبوسها و برخی دیگر از خودروها حاضر به ادامه مسیر خاکی نشدند و خودروهایشان را پارک کردند و با چند خودروی دیگر مسیر را به سمت روستا ادامه دادند.
مرضیه از دریافت هزینه مضاعف تاکسیها برای مسیر بشیرآباد خبر میدهد. به گفته او تاکسیها هزینه بیشتری از حد معمول و رایج میگیرند تا به بشیرآباد بیایند؛ چراکه جاده نامطلوبی دارد. حمید در ادامه صحبت مرضیه تاکید میکند که اصلا برخی از تاکسیها و آژانسها قبول نمیکنند کسی را تا خود روستا بیاورند و همان اول روستا که جاده آسفالت است پیاده میکنند و بقیه راه را باید پیاده بیاییم.
میگویند "انتظار داریم که مسئولان کاری برای ما انجام دهند؛ آب را حاج آقای ابراهیمی (خیّر نیکوکار) به روستا رساند، جاده هم به کمک دولت درست شود". علی اکبر بیان میکند که سال ابتدایی دهه نود میخواستند جاده را آسفالت کنند و برخی از عملیاتهای اجرایی را هم انجام داده بودند اما ناگهان به دلیل برخی مشکلات در شهرستان، آسفالت بشیرآباد معطل ماند؛ بسیاری از ماشینها در این جاده چپ کردهاند و موتورها هم زمین میخورند.
رئیس اداره راهداری و حملونقل جادهای شهرستان تربتجام در گفتوگو با ایسنا بیان میکند: در سال ۹۳ برای پروژه احداث راه روستایی بشیرآباد در کمیته برنامهریزی شهرستان اعتبار در نظر گرفته شد و از طول پروژه که ۹ کیلومتر بود، حدود هفت کیلومتر خاکبرداری و برخی دیگر از عملیاتها انجام شد اما از سال ۹۳ به بعد اعتباری برای آن در نظر نگرفتند و پیمانکار هم خاتمه پیمان داد؛ از آن زمان تاکنون هیچگونه اعتباری به این پروژه تعلق نگرفته است.
جواد نژادیپور خاطرنشان میکند: برای راه روستایی بشیرآباد به ۱۰ میلیارد تومان بودجه نیاز است تا آسفالت شود و تعداد پروژههای نیمهتمامی هم که در شهرستان تربت جام وجود دارد زیاد و معمولا اولویت تخصیص اعتبارات با پروژههایی است که بیش از ۷۰ یا ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارند؛ بشیرآباد کمتر از ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و تنها خاکبرداری و یک لایه بسترسازی انجام شده است . او رنج اهالی بشیرآباد را به حق میداند و معتقد است اگرچه در سال چندین بار آن جاده را تیغزنی میکنند اما با توجه به اینکه خشکسالی است و ترددِ روی جاده هم زیاد است، جاده موجگون و نامطلوب میشود و این تیغزنی تنها یک مُسَکن است.
وی با بیان اینکه ۹۵ درصد راههای روستایی بالای ۲۰ خانوار شهرستان تربت جام از آسفالت بهرهمند است و این عدد در روستاهای بالای ۵۰ خانوار و ۱۰۰ خانوار به ترتیب به ۹۵.۱ و ۹۶.۸۳ درصد میرسد، میگوید: شاید تنها حدود هشت روستا در شهرستان وجود داشته باشند که آسفالت ندارند؛ پروژههای روستایی عمدتا زمانبر و هزینهبر هستند و راهی با دوکیلومتر طول شاید با دو یا سه سال اعتبار گذاشتن تمام شود اما مسیر حدودا ۱۰ کیلومتری روستای بشیرآباد با توجه به این که اکنون هزینه قیر و اجرا افزایش یافته است، نیازمند بودجه بیشتری میباشد و اگر از همان سال ۹۳ به صورت مداوم بودجهای را به این روستا اختصاص میدادند به اتمام میرسید، الان هم امیدواریم در کمیته برنامهریزی سال ۱۴۰۰ با در نظر گرفتن این که بشیرآباد تعداد خانوار زیادی دارد، بودجه مناسبی را به آن اختصاص دهند تا در طول نهایتا چهار سال آسفالت شود.
در حاشیه میدانِ روستا پارک کوچکی برای کودکان وجود دارد که البته به جز دو سرسرهاش، وسیله سالم دیگری ندارد؛ از تابهایش فقط میلههای عمودی و افقی باقی مانده و از الاکلنگاش هم تنها همان پایه نگهدارنده وسطش. کودکان خردسال روستا میگویند پارک میخواهند و زمانی که از آنها میپرسیم مگر پارک ندارید، عنوان میکنند که آن پارک "قراضه و گَندیده" است.
برخی از مردم هم از مشکل نداشتن زمین برای دامداری میگویند. آنچه در بازدید از روستا و خانهها زیاد به چشم میخورد، حضور انواع دام در حیاط خانههاست. بنا به گفته مردم، زمینهای اطراف روستا به محیط بانی تعلق دارد و جهت احداث دامداری به روستاییان واگذار نمیکنند.
مسعود البرز، رئیس منابع طبیعی و آبخیزداری تربت جام در اینباره در گفتوگوی تلفنی با ایسنا گفت: برای درخواست زمین باید روستاییان ابتدا به امور اراضی جهاد کشاورزی مراجعه کنند و پس از ثبت درخواست، موافقت اصولی را بگیرند و سپس جهاد کشاورزی از ما میخواهد که در آن پلاک زمین داریم یا خیر. چنانچه منابع طبیعی در آنجا زمینی در چارچوب قوانین داشته باشد و زمینها سند به نام دولت جمهوری اسلامی داشته باشند به جهاد کشاورزی اعلام میکنیم تا ادامه مراحل کار از طریق اداره کل انجام شود. تا کنون درخواستی از سمت جهاد کشاورزی برای ما ارسال نشده است.
علیرضا عرفانی، مدیر جهاد کشاورزی شهرستان تربتجام اظهار کرد: حدود ۶ ماه است که به این سِمت منصوب شده و در این مدت هیچگونه درخواستی از سمت روستای بشیرآباد برای دریافت زمین ثبت نشده است.
وی بیان کرد: فکر میکنم در گذشته هم درخواست مطرح نشده است، چنانچه کسی به صورت فردی یا گروهی درخواستی برای دریافت زمین داشته با شماره نامه و مدارک مراجعه کند تا مجددا مساله را بررسی نماییم.
مشخص نیست اگر آن خیّر نیکوکار پیدایش نمیشد تا چند سال دیگر قرار بود مردم بشیرآباد از اولین شرط حیات یعنی آب محروم باشند؛ و آیا اکنون مشخص خواهد بود که پروژه احداث راه روستایی که در سال ۹۳ برایش اعتبار در نظر گرفته شده و آن تخصیص اعتبار، دیگر قطع شده است، چه زمانی مجددا آغاز به کار میکند؟
انتهای پیام
نظرات