سراینده مجموعه شعر «پرندهی بیآسمان» که در بخش شعر نو پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» به عنوان برگزیده مشترک معرفی شده است، در گفتوگو با ایسنا درباره ارتباط میان فضای آکادمیک ادبیات با جشنوارههای شعر و همچنین وضعیت برگزاری این جشنوارهها اظهار کرد: برای داوری آثار و شعرها از چهرههای آکادمیک و دانشگاهی هم استفاده و از آنها دعوت میکنند اما گاه میبینیم که این چهرههای دانشگاهی ذوق ادبی و آشنایی کافی و کاملی با آفاق شعر امروز، گونهها، جریانها، شاعران و رویکردها ندارند و بعضا ذهنیتی کلاسیک دارند که این مشکلآفرین است. با این حال، امیدوارم این پیوند بین فضای شعر جوان و هنجار و گفتمان قشر اصیل و نوگرای دانشگاهی در آینده باعث ارتقای کمی و کیفی برگزیدگان جشنوارهها شود.
او سپس گفت: مشکل اصلی این است که در امر داوری این کنگرهها پارهای معیارهای غیرشعری و غیرهنری هم لحاظ میشود که نباید باشد؛ اولا داوران غالبا از یک سنخ فکری و ذوقی هستند و تنوع و تکثری وجود ندارد و از طیفهای مختلف فکری و ذوقی نیستند. در ثانی رابطهها و ارتباطات عاطفی و دوستانه گاه در داوری داوران اثر میگذارد. علاوه بر این متاسفانه گاه با مدخلیت معیارهای فراشعری در امر داوری آثار مواجه هستیم.
روزبه در ادامه با انتقاد از اعلام برگزیدههای مشترک در نتایج جشنوارهها بیان کرد: گویا سیاست خاصی وجود دارد که باید برای هر حوزهای برگزیدگان مشترک انتخاب کنند؛ برگزیدگان مشترکی که اصلا همسنگ و هموزن نیستند و متاسفانه ارتباطات دوستانه و رعایت پارهای ملاحظات باعث اینگونه انتخابها و گزینشها میشود. این مشکلات در روند برگزاری جشنوارهها و داوری آثار وجود دارد و نیاز به اصلاحاتی است؛ باید فقط به جان و جوهر ادبی آثار توجه کرد نه گرایشهای خاص ادبی و غیرادبی شاعر و نویسنده، و ارتباط دوستانه آن شاعر و نویسنده با آنها. چرا باید لزوما برگزیدگان مشترکی را اعلام کنند که اصلا در یک قد و قواره نیستند؟
این منتقد ادبی با بیان اینکه دو اثر را در حالی برگزیده مشترک انتخاب میکنند که اساسا به لحاظ وزن و وقار ادبی و هنری قابل قیاس نیستند، افزود: من نمیدانم داورانی که اینها را برگزیده مشترک اعلام میکنند، معیار داوری و انتخابشان چه بوده و اینها از چه لحاظ مشترکاند؟! کدام ترازو این دو را برابر دانسته و این ترازو و ملاک آنها چیست که منجر به داوری ناسالم و تضییع حق شاعران و پژوهشگران برتر و شایستهتر میشود؟ متر و معیارتان برای مقام مشترک دادن به دو شاعر یا پژوهشگر در حالی که دو اثر هیچ شباهت، قرابت سبکی و ارزش ادبی یکسانی ندارند چیست؟
محمدرضا روزبه همچنین در پاسخ به سوالی درباره چالشهای پیش روی شعر امروز بهویژه در قالب نو اظهار کرد: چالش و بحران همیشه در شعر بوده و امروز هم در اشکال دیگری وجود دارد. از یک طرف مشکل در زبان، از یک طرف مشکل در معنا و از یک طرف مشکل در فرم، ساختار و بافت و همه این مقولات نسل امروز را با خود درگیر کرده است.
او سپس گفت: جریانها یا موجهای خلقالساعهای در شعر امروز با اسامی و عناوین دهانپرکن به وجود میآیند. مدتی فضای ادبی و فرهنگی را به خود مشغول میکنند و بعد هم بی آنکه در حافظه جمعی رسوخ کرده باشند، خیلی زود فراموش میشوند. عمده این جریانها هم عناوین «آوانگارد»، «پیشرو» و ... را با خود یدک میکشند اما مبتنی بر سنت شعر فارسی و حتی مبتنی بر اِلِمانها و ویژگیهای شعر مدرن هم نیستند. امروزه نوعی سرگشتگی در حوزه شعر آزاد میبینیم که البته همواره وجود داشته و به نوعی چالش و بحرانی ناشی از رویارویی ما با پدیدههای جهان مدرن و پسامدرن و بیتابی این نسل برای رسیدن به آفاق هرچه تازهتر و متفاوت بودن و متفاوت دیده شدن است.
روزبه افزود: در قلمرو شعر کلاسیک هم باید گفت که قالبهای شعر کلاسیک از عصر نیما به بعد کوشیدند خود را با اقتضائات زمانه همراه کنند که بیش از اینها همه قالب غزل بود. امروز هم غزل تجربههای متنوعی را از سر گذرانده؛ غزل فرم، غزل موسوم به پستمدرن، غزل گفتار و گونهها و گرایشهای دیگر که همهشان مرحله آزمون و خطا را طی میکنند تا ببینیم در آینده به جریانهای نیرومند و اثرگذاری تبدیل خواهند شد یا مثل یک موج زودگذر فراموش میشوند.
این شاعر در پایان درباره «پرندهی بیآسمان»، مجموعه برگزیده در پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» (به صورت مشترک با مجموعه «اماننامه» سروده سیداکبر میرجعفری) بیان کرد: این کتاب مجموعهای از اشعار نیمایی من و استمرار همان اشعار مجموعه «از پیله تا پروانگی» است. البته حاوی چند رباعی، قطعه و ... نیز هست که سال گذشته توسط انتشارات آریاشهر به چاپ رسیده و امسال در پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» برگزیده بخش شعر نو شد. آثار این مجموعه اغلب مبتنی بر اندیشهها و عواطف اجتماعی و فلسفی و گاه احساسات فردی هستند.
انتهای پیام
نظرات