• سه‌شنبه / ۱۱ شهریور ۱۳۹۹ / ۱۱:۴۶
  • دسته‌بندی: همدان
  • کد خبر: 99061107828
  • منبع : نمایندگی همدان

قراویز، کربلای رزمندگان همدان

قراویز، کربلای رزمندگان همدان

ایسنا/همدان دفاع مقدس، گنجینه بی پایان و گرانبهایی است که با وجود گذشت ۳۱ سال از آن هنوز نمی‌توان گفت به قطره‌ای از این دریای بی پایان رسیده‌ایم. بدون شک تلاش‌ها، ایثارگری‌ها و فداکاری رزمندگان ما، امروز موجب بقاء نظام و سربلندی ملت ایران در تمام دنیا شده است.

به گزارش ایسنا، غرب کشور عزیزمان ایران حتی قبل از شروع جنگ تحمیلی بارها زخم خورده حملاتی بوده است و مردم همدان نیز به عنوان همسایه و یار وفادار استانهای همجوار خود در هر زمان دست آنها را فشرده و پای در رکاب جان فشانی‌های زیادی از خود نشان داده‌اند.

قراویز و بازی‌دراز بعد از گذشت ۳۰ سال همچنان طنین‌انداز مظلومیت رزمندگان به‌خصوص شیرمردان همدانیست که مخلصانه در گرمای طاقت فرسا و کشنده این ارتفاعات تا آخرین فشنگ اسلحه و قطره خون خود مردانه ایستادند و نگذاشتند دشمنان در خاک پاکمان جولان دهند.

عملیات ۱۱ شهریور شهیدان رجایی و باهنر ارتفاعات قراویز، کارنامه درخشان دلاوران همدانی را خونین و پربهاتر از قبل نشان می‌دهد که چگونه مردانه در راه ولایت و دفاع از خاک و ناموس، جان خود را فدا کردند.

نقش رزمندگان همدان در جلوگیری از تصرف سرپل ذهاب

سردار رضا میرزایی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در «نشست تحلیلی گفتمان دفاع مقدس با محوریت عملیات ۱۱ شهریور»، گفت: ۳۱ شهریورماه سال ۵۹ عراق به صورت رسمی و با تجاوز به مرزهای کشور ما، اعلام جنگ کرد اما قبل از آن نیز ۱۹ ماه جنگ خاموش در نوار مرزی داشتیم و دشمن با هجوم و حمله‌های گاه و بیگاه به پاسگاه‌های مرزی موجب نا امن شدن روستاها و مجروحیت تعدادی از سربازان آن منطقه شده بود.

وی ادامه داد: روز ۳۱ شهریور هنگام هجوم ارتش بعث عراق در غرب کشور در پاسگاه تیله کوه توانست ۱۷ نفر از رزمندگان ما از جمله فرمانده سپاه وقت همدان که برای سرکشی و تحلیل شرایط به آن منطقه رفته بود، به اسارات بگیرند. همچنین اولین شهید جنگ تحمیلی نیز در این مکان به شهادت رسید.

وی افزود: سپاه دوم ارتش عراق با لشکرهای ۶ زرهی و ۸ پیاده، مأموریت داشت شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب و پادگان ابوذر را تصرف کند که در ابتدا شهر قصر شیرین اشغال شد و سپس از سمت دشت ذهاب و جاده قصر شیرین به پیشروی خود ادامه دادند و وارد شمال شهر سرپل ذهاب شدند اما در آنجا نیروهای استان همدان و کرمانشاه با کمک مردم محلی سد راه دشمن شدند چراکه اگر دشمن این شهر را تصرف می‌کرد تبدیل به فاجعه شده و آزادسازی آن بسیار سخت می‌شد.

میرزایی خاطرنشان کرد: ارتش عراق که موفق نشده بود سرپل ذهاب را تصرف کند و پیشرویش متوقف شده بود، در ارتفاعات کوره موش، قراویز و بازی‌دراز مستقر  شدند. در آن زمان "شهید فراهانی" که از فرماندهان بزرگی بودند به همراه "سردارهمدانی" به صورت خودجوش اولین عملیات این منطقه را طرح‌ریزی کردند و توانستند دو ارتفاع اول قراویز را از آزاد کنند که من از این منطقه به عنوان قراویز کوچک یاد می‌کنم و به عنوان یکی از خط‌های دفاعی رزمندگان همدانی تا انتهای جنگ قرار گرفت.

عملیات بازپس‌گری بازی‌دراز

این فرمانده دوران جنگ با بیان اینکه این ارتفاعات به علت مشرف بودن بر جاده‌های اصلی و شهر از اهمیت زیادی برخوردار بود تا جایی که صدام از بازی‌دراز به عنوان کلید فتح غرب یاد کرده بود، اضافه کرد: نخستین عملیات در دوم اردیبهشت در بازی دراز آغاز شد و در شب هشتم اردیبهشت ماه ارتش عراق در تنگه قراویز فشار آورد و آتش را زیاد کرد که در این عملیات شهیدان فریدی و تقی بهمنی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

میرزایی تصریح کرد: در ادامه عملیات بازی‌دراز و در راستای باز پس‌گیری ارتفاعات قراویز از نهم تیرسال۶۰ برنامه‌ریزی آن شروع و از همان زمان گشت و شناسایی‌ها شدت گرفت و سردار "قدیر نظامی" نیز مسئولیت شناسایی را به عهده گرفتند همچنین با توجه به شرایط منطقه باید به دشمن با اصل غافلگیری هجوم می‌بردیم و سپس بعد از شناسایی، عملیات طرح‌ریزی شد.

وی گفت: طراحی و اجرای این عملیات به عهده فرماندهان سپاه بود اما حدود ۱۲۰ نفر از ارتش نیز در آن شرکت داشتند در مجموع در این عملیات ۵۷۲ نفر نیرو در قالب گروه‌های  ۶۰ یا ۵۰ نفره در سه محور عملیات کردند و فرماندهان محور این نیروها سردار شهید "حبیب الله مظاهری" در محور اول دشت ذهاب، سردار "علیرضا حاج بابایی" در محور دوم جناح میانی و سردار "حاج محمود شهبازی" در محور سوم یعنی شیرین آب و جاده قصر شیرین حضور داشتند، بنده نیز به عنوان فرمانده نیروهای عمل کننده محور اول در کنار سردار مظاهری قرار داشتم و فرماندهی کل عملیات نیز بر عهده سردار شهید "حاج حسین همدانی" بود.

وی خاطرنشان کرد: عملیات قرار بود در نهم شهریورماه به نام شهید سرگرد "حسین ادبیان" _که در عملیات بازی‌دراز به شهادت رسیده بود_ صورت بگیرد اما پس از ۷۰ شبانه‌روز تلاش بی‌وقفه در همان روزها؛ نخست‌وزیر وقت و رئیس جمهور یعنی شهیدان "باهنر" و "رجایی " به شهادت رسیدند و مسئولان و فرماندهان به علت عزاداری نیروها و تصور بر اینکه انگیزه خود را از دست داده‌اند تصمیم بر لغو عملیات گرفتند.

لو رفتن عملیات به وسیله یک جاسوس به ظاهرمتدین

این فرمانده دوران جنگ بیان کرد: عملیات قرار بود به‌طور موقت لغو شود اما زمانی که خبر به رزمندگان رسید با شعارها و سرودهای انقلابی در پادگان ابوذر، اعتراض خود را نسبت به این تصمیم اعلام کردند و در نهایت با نظر آنها موافقت شد و برای ۱۱ شهریور عملیات با نام شهیدان باهنر و رجایی و عملیات دوم بازی‌دراز تصویب شد.

میرزایی یادآور شد: شناسایی‌ها بسیار قوی بودند حتی تا نزدیکی سنگرهای عراقی رفته بودیم نکته قابل تأمل در اینجاست که فرماندهان ارشد عملیات همه در گشت و شناسایی‌ها حضور داشتند و بارها تا عقبه دشمن نفوذ کرده بودند. با توجه به شناسایی‌ها و آمادگی نیروها همه چیز برای یک عملیات غافلگیرانه مهیا بود اما غافل از اینکه این عملیات به صورت کامل توسط مجاهدین خلق لو رفته است.

وی اذعان کرد: "وحید حاجیلو" یکی از فرماندهان خوش‌نام و به ظاهر متدین و انقلابی این عملیات بود او به قدری خود را فداکار و ایثارگر نشان داده بود که تصور نمی‌کردیم جاسوس باشد، در تمام گشت‌های شناسایی با اصرار حضور پیدا می‌کرد و حتی در عملیات مجروح شد.

وی ادامه داد: او قبل از آغاز عملیات گفت که متون تبلیغاتی برای عملیات حاضر کردیم باید به همدان بروم و آنها را چاپ کنم و سپس برگردم، به علت مهارتی که در کارش داشت کسی به اون شک نکرد متأسفانه با این بهانه به سرعت به تهران رفت و کل طرح و نقشه‌ها را به رابطین خود تحویل داد و آنها نیز این اطلاعات را برای عراقی‌ها ارسال کردند و بدین صورت عراقی‌ها کاملا منتظر ما بودند و به جای آنها ما غافلگیر شدیم.

این فرمانده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: "وحید حاجیلو" در این عملیات از دست و پا مجروح شد و در منزل خود بستری بود. در همان زمان‌ها خانه تیمی در تهران کشف شد و هویت این فرد نیز لو رفت و پس از ۴۸ ساعت از دستگیری‌اش، وی را اعدام کردند.

وی اظهارکرد: عملیات در ساعت یک بامداد ۱۱ شهریور آغاز شد اما به علت لو رفتن عملیات، عراقی‌ها نیروی‌های خود را تقویت کرده بودند و به‌صورت آماده‌باش در انتظار ما بودند. زمانی که به نزدیکی عراقی‌ها رسیدیم قبل از اینکه رمز عملیات اعلام شود به یکباره آتش سنگینی به سر ما ریختند اما با این وجود، رزمندگان تمام توان خود را به کار گرفتند و با وجود آتش سنگین و تشنگی شدید نیروها، یکبار دیگر صحنه عاشورای حسینی تکرار شد.

میرزایی با تأکید براینکه کربلای رزمندگان همدانی واقعاً در این بخش بود، یادآورشد: اغلب بچه‌ها به علت بالا آمدن از شیب کوه و همچنین چندین ساعت رزم بی امان از تشنگی و خستگی توان خود را دست داده بودند، از طرفی نیز خیلی از بچه‌ها مجروح شده بودند. آتش دشمن از سه محور بر روی بچه‌ها اجرا می‌شد. پیشروی نیز به صورت کامل و عمیق انجام شده بود ولی دشمن ما را از جناحین دور زده و محاصره کرده بود.

این فرمانده دوران جنگ گفت: این عملیات با وجود اهمیت زیادی که داشت عدم‌الفتح بود در طی آن ۶۲ نفر از نیروها به درجه شهادت نائل آمدند که پیکرهشت نفر از آنها بعد از تفحص‌های فراوان هنوز مفقود است، ۱۱۲ نفر مجروح شده و ۱۳ نفر نیز به اسارت دشمن درآمدند.

کربلای همدان قراویز بود

وی با بیان اینکه این ارتفاعات ۲۱ ماه در اشغال عراقی‌ها بود،  تأکید کرد: این منطقه با وجود تلاش رزمندگان تقریباً تا پایان جنگ در دست عراقی‌ها ماند و در نهایت پس از عملیات سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر رژیم بعث عراق احساس خطر کردند و در  هفتم تیرماه از ارتفاعات بازی‌دراز، قراویز و کوره‌موش عقب‌نشینی کردند، پس از آن موفق شدیم پیکر شهدایی که در آن منطقه جا مانده بودند را جمع‌آوری کنیم.

میرزایی اظهار کرد: توان دشمن در این عملیات دو تیپ کماندو و زرهی بود که شامل تعدادی زیادی تانک و انبوهی از تجهیزات نظامی بودیم تعداد تانک‌ها آنقدر بالا بود که ما با تانک درگیر بودیم.

وی ضمن گلایه از بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان همدان، خاطر نشان کرد: هر استانی در زمان جنگ یک کربلا داشت و کربلای همدان قراویز بود و واقعاً به سختی سپری شد اما الان شاهد هستیم افراد غیرمسئول و کسانی که در این عملیات نقشی نداشتند در مراسم بزرگداشت این عملیات در استانداری همدان خاطره‌گویی می‌کنند، در حال حاضر افراد حاشیه‌ای به میدان آمدند و افراد و فرماندهان اصلی به حاشیه رفته‌اند واقعاً به درستی از بچه‌های جنگ استفاده نشده است باید ابتدا برای جلوگیری از تحریف، نقش فرد در عملیات مشخص شود.

رزمندگان لیبرالی فکر نمی‌کردند

یک فرمانده هشت سال دفاع مقدس هم در ادامه نشست، خاطرنشان کرد: وقتی عراق حمله کرد قسمتی یک ماه و نیم دستش بود و سر جاده سرپل زهاب حدود ۷۰ نفر شهید شدند تا آن قسمت آزاد شد. ‌

اصغر حاجی‌بابایی با مطرح کردن سوال چرا ۱۱ شهریور این عملیات اتفاق افتاد؟ گفت: این عملیات قرار بود در تیرماه انجام شود و انتقام خون شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران ایشان را بگیرد، در دفتر حزب جمهوری هفتم تیرماه بمب‌گذاری شد و تصمیم گرفته شد این عملیات انجام بگیرد تا به دنیا بفهمانند اگر شما این افراد را شهید کردید ما هستیم و این طرز تفکر رزمنده‌ها بود یعنی لیبرالی فکر نمی‌کردند.

وی با اشاره به اینکه عملیات حدود ۷۰ روز طول کشید، اظهار کرد: ما در عملیات هم خنجر از پشت می‌خوردیم و هم از جلو با  دشمن روبرو بودیم و بحث نفوذی که در حال حاضر به تبعیت از آن زمان روی آن کُد می‌کنیم،‌ به این دلیل است که این افراد هم اکنون ‌هم همان آدم‌ها هستند.

این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: در آن زمان در شهر همدان هر روز شهید داشتیم و اینطور نبود که جنگ ما در جبهه باشد بلکه جنگ اصلی داخل شهرها بود، منافقین درب مغازه‌ها، خانه‌ها، مدارس و... هر کسی را که حزب‌الهی می‌دانستند ترور می‌کردند.

حاجی‌بابایی اضافه کرد: جمع کردن منافقین و خانه تیمی‌ها شرایط بسیار سختی داشت اما این اتفاق توسط سپاه همدان افتاد، ظرف کمتر از یک‌ماه که "شهید رجایی" رئیس جمهور شده بود به علت اینکه آدمی ولایی بود و با رأی مردم روی کار آمده بود عوامل بیگانه نفوذ کردند و در دفتر نخست وزیری آن‌ها را شهید کردند.

همدان با همه توان از خون مظلومانه شهیدان "رجایی" و "باهنر" دفاع کرد

وی با بیان اینکه عملیات قرار بود هشتم شهریور انجام ‌شود، گفت: در آن زمان مملکت ثبات نداشت اما نیروهای استان همدان فعال بودند، "شهید شهبازی" فرمانده سپاه و "شهید همدانی"هماهنگ کننده سه محور با پادگان بود و تنها یک بی‌سیم در مرکز شهرک داشتیم که با پادگان در تماس بود.

این جانباز دفاع مقدس افزود: مانند صحرای کربلا که امام حسین(ع) با هر آنچه داشت حتی اعضای خانواده به میدان آمد عملیات ۱۱ شهریور هم همین طور بود و همدان با همه‌ توان خود به دفاع از خون مظلومانه شهیدان "رجایی" و "باهنر" ورود پیدا کرد و ‌عملیات موفقی اتفاق افتاد.

حاجی‌بابایی یادآور شد: دشمن با ۵۶ کشور جهان آمده بود و آن‌ها توپخانه‌ای سه کیلومتر پشت قراویز داشتند که تعداد زیادی توپ ۱۳۰ و خمپاره در آن مستقر کرده بودند، همچنین تعداد زیادی توپخانه در منطقه مستقر بود و ‌در برابر این‌ها ما یک توپخانه داشتیم که ۲۰ کیلومتر دورتر از خودمان بود.

وی با بیان اینکه این‌ عملیات، عملیاتی عاشورایی بود، تصریح کرد: نیروها وقتی می‌خواستند به عملیات بروند جیره‌های غذایی را از کوله‌های خود درآوردند و به جای آن فشنگ پر کردند، قمقه آب را به یاد صحرای کربلا با خود نمی‌بردند و به جای آن ‌فشنگ برای جنگ می‌بردند و جنازه شهیدان این عملیات ۱۰ ماه و نیم در منطقه ماند که به تبعیت از شهدای صحرای کربلا این ‌اتفاق افتاد.

رزمنده معلولی که دبه ۲۰ لیتری آب را به رزمندگان رساند

 سردار یوسف هادی پور از رزمندگان دوران جنگ و جانباز نیز بیان کرد: برای استان همدان اگر تصوری از کربلا داشته باشیم آن مقطع از تاریخ جنگ یعنی عملیات قراویز، کربلای استان همدان بود.

وی افزود: شعر (کرب و بلا مظهر عشق و شهادت، حماسه خون و جهاد و استقامت، بگو تو با دشمن، بریز تو خون من، من به دیدار خدا می روم، به جمع پاک شهدا می روم) سروده شهید "جلال محقق" بود که بچه‌ها در پادگان به شکل سینه‌زنی می‌خواندند و از فرماندهان تقاضای عملیات می‌کردند.

این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: هر شب مراسم عزاداری داشتیم و شهیدان "تقی پور"، "باباخانی"، "نجفی آرمان" و "آقامحمدی" بسیار جذاب عزاداری می‌کردند و جانانه سینه می‌زدند و در این سینه‌زنی‌ها همه در حال و هیجان جبهه بودند و تقاضای عملیات داشتند.

سردار هادی پور توضیح داد: در قراویز شهید "حاجی بابایی" فرمانده محور بود من مسئول یکی از دسته‌های آن بودم. خود ما در روستای قراویز رفتیم به بالای سر دشمن رسیدیم و از سر شب که ما آنجا بودیم با دشمن جنگیدیم تا فردا که "کریم مظاهری" که مسئول بی‌سیم بود به حاجی بابایی گفت وضع خراب است و گفتند که عقب نشینی کنید.

این فرمانده دوران جنگ ادامه داد: عقب‌نشینی نیز به هوای گرگ و میش خورد و گفتیم منتظر بمانیم تا تاریک شود و به روستای قراویز رفتیم و در آنجا هم افراد تشنه بودند و از شدت خستگی می‌خواستند بخوابند که شهید حاجی بابایی گفت هادی نگذاری کسی بخوابد همه خسته هستند و اگر کسی بخوابد عراقی‌ها به سراغمان می‌آیند.

هادی پور اظهارکرد: یادی کنیم از شهید "محمود تیماجی"، این بزرگواری با بدن معلول یک دبه ۲۰ لیتری را در یک مسیر طولانی بالا آورد و به ما رساند اما وقتی ایشان آب را به ما رساند یک گلوله به آن خورد و آب ریخته شد. ایشان نشست و گریه کرد و به شهیدان نگاه می‌کرد و میگفت هیچکدام نتوانستند آب بخورند و آب من هم ریخت.

وی ادامه داد: از شدت تشنگی من در روستای قراویز چشمه‌ای پیدا کردم آبی که پیدا کردم روی آن چیزی مانند لجن بسته بود و سبز شده بود و آب تلخ بود اما تشنگی بچه‌ها را برطرف کرد.

این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: ما در قراویز یک شبانه روز جنگیدیم و از گروه ما سه نفر نیز اسیر شد، من دیگر هیچوقت جمعی به باصفایی گروهی که داشتیم را حتی در جبهه‌های جنگ ندیدم.

کل موجودی استان همدان در این عملیات از بین رفت

وی با بیان این که کل موجودی استان همدان در این عملیات از بین رفت، توضیح داد: ما در کل سپاه استان ۱۵۰ نفر بودیم که یک دفعه نصف شدیم و ۶۲ نفر در آن عملیات شهید شدند و کل موجودی ما از بین رفت.

هادی پور یادآور شد: در بحث منافقین، شهید "محسن نائینی" وزنه‌ای برای استان همدان بود؛ هنگامی‌که منافقین در شهر شلوغ می‌کردند ما با کمیته مریانج تماس می‌گرفتم و ایشان بسیار برعلیه منافقین برنامه داشت.

وی ادامه داد: شهید نائینی تا آخرین گلوله در قراویز کنار ما جنگید و از ناحیه کتف مجروح شد، امدادگر کتف او را بست اما او حاضر نشد به عقب برگردد تا بعد از ناحیه پیشانی گلوله خورد و شهید شد و پیکر ایشان نیز ۱۱ ماه بعد پیدا شد.

هادی پور در پایان خاطرنشان کرد: نیروهای ما در این عملیات با وجود تمام سختی‌ها ۲۴ ساعت عالی جنگیدند و ما لذت می بریم چنین همسنگرانی داشتیم و به نفس آنها سر پا هستیم.

گفتنی است؛ این نشست در ادامه سلسله نشست‌های «گفتمان دفاع مقدس» در دفتر خبرگزاری ایسنا، منطقه همدان، با حضور رزمندگان دفاع مقدس برگزار شد همچنین در مشورت با ایشان محوریت نشست‌های بعدی نیز مشخص شد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha