دلسوزانه تر قدم برمی دارید و کلمهها از جایی که شما حضور دارید معنا میگیرند. بعد این شمایید که خالق میشوید، شبیه هنرمند یا نمایشنامه نویس که با معجزه دستانش با چاشنی عشق و ذوق میسازد، ساختن.
میدانید چه میخواهم بگویم؟ حرفم این است تا به حال به این موضوع فکر کردی که صدای مردم از کجا درمیآید؟ از جایی که شما در آن حضور دارید. وقتی پا در میدان مین میگذارید، شروع یا پایان کار شگفت انگیز است. میدانی پاهایت را در که در این مسیر میگذاری زخمی و نادیده گرفته میشوی اما عجیب پرتوان تر از قبل ادامه میدهی. این انرژی بی پایان نتیجه ساختنهای تو است که با خودت میگویی من ادامه میدهم، تا زمانی که قلم در دستانم جای میگیرد و کلمهها جانشان را از من طلب میکنند، مینویسم. مینویسم چون میدانم کلمهها سبز میمانند، تلخ یا شیرین.
روزخبرنگار بهانهایست کوچک اما ارزشمند برای شنیدن حرفهایی که گاه لبخند و گاه اشک روی صورتمان نقش میزند و این سوال که حالا اگر دوباره به روز اول کار برگردی باز خبرنگار میشوی، تکرار میشود.
خبرنگاری در جان و تنم سرشته شده
فتانه احدی از روزنامهنگاران شهر کرج به خبرنگار ایسنا میگوید: اگر بارها به نقطهای در سر خطی بروم حتما، این شغل را که جان و تنم سرشته شده انتخاب خواهم کرد. چرا که میتوان پر از اطلاعات، مفاهیم و دانستهها شد، حرفه خبرنگاری شغلی فراتر از خبرنویسی روزمره است، شغلیست که میتوان همیشه رشد کرد و به روز بود. در کنار آن، رسانه همیشه یک ابزار قدرت است که میتوان حق مظلوم را از ظالم گرفت و گرهی گشود.
وی اضافه میکند: در طول کارم همیشه و همواره اتفاقهای زیادی بوده که باعث اشک، لبخند، شعف و ناامیدی ام شده، زمانی که در گروه حوادث به عنوان خبرنگار حوادث فعالیت میکردم، قتل یک دختر جوان توسط همسرش که به دلیل فقر به وی فروخته شده بود برایم دردناک بود و تا مدتها ذهنم را درگیر کرد. کاری از دستم برای جلوگیری برنیامد چون بعد از مرگ، از موضوع باخبر شدم اما همیشه سعی کردم قلمم را گونهای بچرخانم که بتوانم حق مظلومی را از ظالم بگیرم.
این بانو در پاسخ به این سوال که کدام کار همیشه در ذهنتان ماندگار مانده و آن را به نام خود در تاریخ استان و کشورتان ثبت کردهاید، میگوید: کارهای زیادی را انجام دادم که باعث شد بتوانم به عنوان خبرنگار رسالتم را ادا کنم، اما جلوگیری از دادن مجوز به یک کمپ غیر مجاز در کلاک پایین بعد از سه ماه دوندگی و درگیر کردن مسئولان استان و شهر برای این اقدام از جمله کارهایی است که میتوانم با افتخار از آن یاد کنم و خرید خانه برای یک بیمار سرطانی با همکاری کمیته امداد نیز از جمله این کارهاست.
احدی درباره خودسانسوری در خبر میافزاید: اگر سیاستگذاری رسانه دست من باشد قطعا خودسانسوری نخواهم کرد، در خیلی مواقع با جدیت در مقابلش ایستادهام. اما متاسفانه سانسور به جزئی از فرهنگ رسانهای ما تبدیل شده همیشه ممیزهایی وجود دارند تا قلمی بر نوشتههایمان بکشند که برای من کم پیش آمده است.
وی درباره وضعیت فضای رسانه، میگوید: خبرنگاری در حوزه سرعت و انتقال اخبار بهتر شده اما در بخش آموزش، مطالعه و تجربه نسبت به گذشته رو به زوال است. البته عوامل مختلف دست به دست آن داده اند. در فضای مجازی هر کسی مدعی خبرنگاریست، بدون اطلاعات، بدون اینکه الفبای خبرنگاری را بدانند، ادعای خبرنگاری میکنند. در گذشته به شدت سختی میکشیدیم و تجربههای زیادی کسب میکردیم، استادان سختگیری داشتیم که هر مطلب را قبول نمیکردند. بارها می نوشتیم تا یک اثر را قبول کنند. اما اکنون کیفیت کمتر شده است.
این بانوی رسانهای در مورد موضوع های آزار دهنده در حوزه خبر ادامه میدهد: به نظر من بی احترامی به شان و مقام خبرنگاران در بسیاری از سازمانها، عدم پاسخگویی مسئولان به سوالات و حتی تماسهای تلفنی، نادیده گرفتن از سوی روابط عمومیهای و گاه بیاحترامی از سوی مردم که خبرنگاران را وارد فضای سیاسی و قضاوت میکنند خیلی ناراحت کننده است. از سوی دیگر دریافت اطلاعات درست بدون دروغ و بزرگنمایی و گاه سیاه نمایی از سوی سازمانهای مختلف، حل شدن مشکلات مردمی توسط قلم خبرنگاران میتواند خوشحال کننده باشد.
وی میافزاید: حقوق یک خبرنگار در استان البرز گاهی خندهدار است، بخصوص خبرنگاران حق التحریری، حتی بسیاری بیمه هم نیستند. مگر اینکه خبرنگار استخدامی و بیمهای یک رسانه قوی باشند تا بتوانند با آن امرار معاش کنند. در غیر این صورت باید شغل دوم داشت که روزگار گذراند. خبرنگاری را میشناسم که راننده تاکسی است. خبرنگارانی میشناسم که رستوران دارند، بوتیک دارند، کارهای بیزینسی دیگر انجام میدهند و بسیاری از خبرنگاران جذب ادارات و سازمانهای مختلف شدهاند.
این خبرنگار در پاسخ به اینکه آیا از وضعیت پیشکسوتان رسانهای استان خبر دارد هم میگوید: از حال خبرنگار ۹۰ ساله استان، جناب ناصر مجرد باخبرم، هفته پیش با او صحبت کردم. با این سن نشریهای در دست دارند، ایشان از افتخارات مطبوعات کشور است. از نظر من خبرنگار باید بسیار سختکوش و رسانهای باشد و حتی در لحظاتی که میتواند از دوران بازنشستگی استفاده کند، همچنان به عنوان خبرنگار به ادارات و سازمانها سربزند و به فعالیت خود ادامه دهد.
وی میافزاید: خبرنگاران پیشکسوت آینه جوانان هستند. میتوانند گنجینهای با ارزشی از تجربه برای جوانان به شمار روند و مرشدی که راه و رسم خبرنگاری را از آنها آموخت.
احدی در مورد تفاوتهای کار خبرنگاری با دیگر کشورها میگوید: خبرنگاران کشورهای دیگر به راحتی آزادی بیان دارند، و اهرم فشار و قدرت برای دولت و ملت خود هستند و میتوانند جریانهای زیادی را تحت تاثیر نوشتههای خود قرار دهند. در ایران هرچند می توان از رسانه به عنوان ابزار قدرت استفاده کرد و در پارهای هم میشود باعث ایجاد و مانع اتفاقهایی شد اما باز هم مشکلات زیادی بر سر راه خبرنگاران و روزنامهنگاران وجود دارد. خبرنگاران کشورهای دیگر قدرتمند تر از ما هستند چرا که خیلی راحت حتی عالی ترین مقام کشور را به چالش میکشند و قطعا حمایت همه جانبهای دارند که میتوانند به راحتی با نقد و انتقاد به حل مشکلات بپردازند.
وی درباره اینکه خواسته خبرنگاران از دولت و حکومت شامل چه مواردی میشود و چرا دستگاهها خود را ملزم به پرداخت بیمه سختی کار و بیمه بیکاری به تامین اجتماعی نمی دانند، بیان میکند: خبرنگاران حق و حقوق کامل و آنچه که باید به خبرنگاران تمام وقت داده شود را میخواهند. خبرنگار هیچ وقت ساعت کاریش تمام نمیشود و کارت نمی زند و منتظر فردا نمی ماند. هر جا در هر لحظه که خبرنگار نفس می کشد در حال فعالیت و کسب خبر است. پس حقوقش باید تمام و کمال پرداخت شود. ای کاش بیمه سختی کار به خبرنگاران می دادند.این حق هم مانند همه حق های خورده شده خبرنگاران تضییع شده است.
احدی در پاسخ به این سوال که نظر مردم درباره کار خبر چیست و چه توصیفی از این کار دارند، میافزاید: خیلی از مردم کار ما را عمر تلف کردن میدانند، به دلیل اینکه قطعا حقوق خوبی نمیگیریم و فضای سیاسی جامعه که با دروغ و فریب همراه شده را جای مناسبی برای انجام کار خبری نمیدانند و در بسیاری مواقع ما را متهم به دروغ نویسی میکنند. در هر صورت با هر فضایی این کار عشق میخواهد تا بتوان مقاومت کرد و ادامه داد.
از نوجوانی میخواستم خبرنگار شوم
مدیرمسئول پایگاه خبری هزار و یک شهر میگوید: دوره دبیرستان یادم است توی دفتر خاطراتم نوشته بودم که دوست دارم روزنامهنگار شوم؛ دقیقا همان زمانی که رشتهی ریاضی-فیزیک میخواندم و برای کنکور آماده میشدم. حتی یادم است زمانی که در دانشگاه رشته شهرسازی خواندم گریزی به نوشتن میزدم.
نسترن کیوانپور ادامه می دهد: احساس میکنم علاقهام به نوشتن فراتر از یک حس لحظهای یا موقت به خبرنگاری یا ورود اتفاقی به این حرفه است. نوشتن را دوست دارم و آرامم میکند هرچند به نظرم درون همه آدمها یک نویسنده پنهان است. حالا این نویسندگی گاهی در خبرنگاری بروز پیدا میکند، گاهی در نویسندگی کتاب، گاهی در وبلاگنویسی شخصی و گاهی هم همهشان با هم.
وی درمورد اینکه کدام واقعه بوده است که در طول دوره کاریتان شما را تکان داده است، ادامه می دهد: خیلی دور نیست. زلزله کرمانشاه(سرپل ذهاب) بود که همراه با جمعی از مسئولان برای عیادت از آسیبدیدگان به بیمارستان مدنی کرج رفتیم. کودکانی که پدرشان را از دست داده بودند، پیرمردی که میگفت خانهاش جلوی چشمانش کامل فرو ریخت. خانمی که هنگام زلزله مجبور شده بود بین نجات همسر و فرزندش یکی را انتخاب کند و ... دیدن این صحنهها دل آدم را به درد میآورد. زبانم بند آمده بود و نمیدانستم چه بپرسم؟ بگویم خوب هستید؟ بگویم درست میشود! چهطور میتوان به کسی که کل زندگیاش، کل افراد خانوادهاش را از دست داده و در شهری که کیلومترها با محل زندگیاش فاصله دارد، گفت همهچیز درست میشود؟ چهطور میتوان از زنی که همسرش جلوی چشمش جان باخته بگویی میخواهم از این عیادت عکس بگیرم برای انتشار؟ آدم زبانش بند میآید.
این بانوی خبرنگار در ادامه در خصوص مهمترین کارهای خود در طی سالهای خبرنگاری، میگوید: به دلیل تحصیلاتم در حوزه شهرسازی، دغدغه شهریام بیشتر از سایر حوزههاست اما اگر بخواهم مهمترین کارم را طی این سالها بگویم؛ ارتباط با معلولان استان البرز است. یادم است سال ۹۲ بود که به ساختمانی رفتم در چهارراه کارخانه قند کرج و دفتر جامعه معلولان که طبقه چهارم بود. پله داشت و معلولان میگفتند که هروقت آسانسور خراب شود دو سه ساعتی طول میکشد این تعداد پله را بیایند پایین. با جمع گرمشان که اکثرا هنرمند هم بودند صمیمی شدم و بعد از آن با کهریزک محمدشهر که اولین گزارش اختصاصی را از عملکردشان منتشر کردم. همچنین آموزشگاه خیریه رعد کرج که بارها نه برای گزارش بلکه برای بودن میانشان هم که شده، در مراسم و همایشهایشان شرکت میکردم و لذت میبردم از طرز فکر و نگاههای متفاوتشان به زندگی. به نظرم وظیفهی هر خبرنگار که نه، وظیفه هر شهروندی است که تعامل بیشتری با معلولان شهرش داشته باشد و به دلیل لطفی که به من دارند، گمان میکنم در حوزه معلولان کمتر کسی باشد که اندازهی من گزارش تهیه کرده باشد.
کیوانپور در پاسخ به این سوال که کدام موضوع خبرنگاران را خیلی آزار میدهد، اظهار میکند: دید از بالا به پایین و ادبیات تحکمی برخی مسئولان آزار دهنده است. روزنامهنگاران و خبرنگاران هم مانند سایر حرفهها از این حوزه درآمدزایی میکنند. اما گاهی مسئولان خبرنگاران را با دلال یا بازاریاب اشتباه میگیرند. نه که بازاریابی شغلی بد باشد اما فرسنگها با هدف قلم و نوشتن فاصله دارد. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد و اگر فردی در حوزه مدیریتی مسئولیتی داشته باشد دلیل بر برتری او نسبت به سایران نیست. متاسفانه بسیاری، این موضوع را متوجه نمیشوند و شاید این بیاعتناییها، بیاحترامیها و رفتارهای ناشایست و نازیبا مهمترین مشکل ما خبرنگاران باشد.
این خبرنگار در پاسخ به این سوال که چند درصد مسئولان در پاسخ به سوژه شما طفره میروند یا سوال شما را بیجواب میگذارند، میگوید: متاسفانه بیشتر این طور هستند و به نظرم دلیلش دو مورد است؛ گاهی حقیقت چیز دیگری است که از گفتنش طفره میروند و گاهی واقعا تخصص و اطلاعات کافی در سمت خود ندارند. هرچند در هر اداره و نهادی مسئولی وجود دارد که دیدگاه متفاوت نسبت به رسانه دارد و هدف غایی آن را دریافته و میداند همکاری بهتر با رسانه و تعامل با خبرنگاران، لازمه یک جامعهی سالم و متمدن است.
کیوانپور درمورد اینکه حقوق خبرنگاری کفاف چند روز را میدهد، میگوید: متاسفانه وضعیت درآمدی خبرنگاران خیلی خوب نیست. من علاوه بر روزنامهنگاری که آن هم در دو نشریه استانی است مدیر مسئول یک پایگاه خبری هم هستم و از طرفی بیشتر درآمدم از محل پروژههای شهرسازی است که انجام میدهم.
وی میافزاید: از ابتدای ورودم به این حرفه سعی کردهام خبرنگار صرف نباشم و به جای عرصه خبر در حوزه گزارشهای تحلیلی و گفتوگوهای تخصصی فعالیت کنم. ترجیح میدهم به جای عکس بزرگ مسئولان و بازگویی اقدامات جهادی که گاه وظیفه ذاتی نهاد و ادارهشان است، به بیان صحبتهای مردم بپردازم تا میزان شکست یا موفقیت طرحها را از زبان کسانی بشنوم که طرحها به نام آنها افتتاح میشود.
وی در پاسخ به این سوال که حال خبرنگاران پیشکسوت شهرتان چه طور است و اینکه چطور میتوان سالهای سال در این حوزه دوام آورد هم میگوید: علاقه به نوشتن و لذت بردن از این حرفه، نکتهی مهم دوام آوردن است. آقای محمدرضا فرجاد و آقای علیرضا ریحانی دو استادی هستند که از زمان شروع فعالیتم از آنها آموختم و به علاقه و اشتیاقشان به نوشتن غبطه میخورم. نوشتن از دید آنها امری مقدس است و متاسفانه بسیاری از مسئولان هستند که نامشان را هم نشنیدهاند و این بسیار شرمآور است برای استانی که افرادی ارزشمند چون آنها دارد. آنها سرمایههای اصلی قلم در کرج هستند و این قصور همیشه از سوی نهادها بوده که آدرس درستی از ذات لقب پیشکسوت نداشته باشند.
این بانو درباره اینکه در روز چه اندازه برای نوشتن وقت میگذارد، میافزاید: سعی میکنم کمیت را در نظر نگیرم و با کیفیت بنویسم اما در روز سعی میکنم حتما یک نوشته داشته باشم؛ گاهی در قالب گزارش، یادداشت یا حتی نوشتن یک داستان کوتاه یا یک خاطرهنویسی. آدم با تمرین است که پیشرفت میکند. علاقه دارم در همه زمینهها بنویسم جز سیاسی و اقتصادی. این دو حوزه چندان مورد علاقهام نیست. گمان میکنم نمیتوان یک حوزه را نام برد که دقیقا مشکلات کنونی مردم را در بر بگیرد اما در حال حاضر همانطور که میدانید مشکلات اقتصادی مهمترین بخش مشکلات مردم را تشکیل میدهند و به نظرم زیرساختیتر هستند. مشکلات فرهنگی و اجتماعی وجود دارد اما به نظرم تا خانوادهها سیر نباشند و سر راحت بر بالین نگذارند، چه اهمیتی دارد که مشکلات اجتماعی و فرهنگیشان را برجستهتر کرد. کسی که غم نان دارد ذهنش چنان درگیر است که فرهنگسازی به سختی روی او جواب میدهد.
کیوانپور در پایان در خصوص نگاه مردم به شغل خبرنگاری میگوید: چون کسی دقیقا نمیداند در این حرفه چه میگذرد واکنشها متفاوت است. مثلا برخی گمان میکنند کاری بسیار دردسرساز و پُر از استرس است و درعین حال پُر درآمد. بعضی هم گمان میکنند روزنامهنگاری خیلی کلاس کاری دارد. بعضی هم فکر میکنند نوشتن اصلا حرفه نیست که بخواهد خوب باشد یا بد. در کل باید بگویم شاید روزنامهنگاری و خبرنگاری مجموعی از همهی این موارد باشد شاید هم نباشد. بستگی دارد دید شما در این حرفه چیست و هدفتان از نوشتن. دیدگاه مردم به حرفهتان را خودتان تعیین میکنید با عملکرد و رفتارتان. این نظر من است.
خبرنگاری یعنی مقاومت
خبرنگار پایگاه ورزشی_خبری ۹۰ البرز میگوید: وقتی شغل شما خبرنگاری باشد هیچگاه دچار تکرار و روزمرگی نمیشوید. خبرنگاری به نوعی خاطرات خودش را به همراه دارد، که هم شیرین و هم تلخ است. شیرینترین خاطرهام مربوط به انتشار سرمقاله در نشریه پیام آشنا با موضوع بحران سرانه ورزشی بود. این یادداشت در جشنواره مطبوعات و هم از سوی مدیر کل سابق ورزش البرز (رضا گل محمدی )قدردانی شد.
هومن ناظمی در ادامه میافزاید: خبرنگاری رشته سخت و پر از استرسهای روانی است؛ هر انسانی نمیتواند این شرایط را به خصوص برای مدت طولانی تحمل و درک کند. معتقدم هر کسی وارد این رشته شود، صددرصد علاقهمند است.
وی درباره خودسانسوری در کار خبر، ادامه میدهد: همواره کوشیدهام خودسانسوری انجام ندهم خوشبختانه با رسانههای که در این چند سال فعالیت کردم همیشه از مطالب چالشی ام حمایت کردند ولی خیلی از مطالب با واکنش بد بعضی مدیران همراه میشد. اما همیشه مورد حمایت مدیر مسئول نشریه قرار گرفتم.
وی درباره وضعیت فضای رسانه در سالهای آینده اظهار میکند: اکنون فضای رسانهای کشور نسبت به سالهای گذشته بهتر شده است. امیدوارم این روند ادامه داشته باشد. این روزها زندگی ما تحت تأثیر رسانهها، و فضای مجازی قرار گرفته و به حدی در زندگی ما نفوذ پیدا کرده است که برای انجام ساده ترین کارهای روزمره خود به استفاده از تجهیزات هوشمند نیازمندیم.
این خبرنگار کرجی درباره موضوعات آزاردهنده در حوزه خبر، میگوید: هر گزارشی که از مشکلات مردم مینویسم با واکنش مسئول اداره مربوطه روبرو میشود. حتی خودم بارها تهدید به شکایت شدهام ولی وظیفه ما نوشتن و مقاومت در مقابل این خطرات است، متاسفانه جنبه انتقادپذیری برخی از مسئولین ما بسیار پایین است.
وی در ادامه درباره وضعیت درآمدزایی و امرار معاش خبرنگاران، میافزاید: از نظر من اگر به دنبال کسب درآمد هستنید وارد شغل خبرنگاری نشوید. همچنان بسیاری از خبرنگاران بیمه و درآمدی خوبی ندارند و متاسفانه هیچ نهادی به مشکلات خبرنگاران رسیدگی نمیکند.
هومن ناظمی درخصوص تفاوتهای کار خبرنگاری در دیگر کشورها و نحوه حمایت آنها از سوی دولت، مطرح میکند: در یکی ازنشریات خواندم یک خبرنگار عادی در روسیه معمولاً حدود ۱۴۳ هزار و ۵۱۳ روبل در ماه حقوق میگیرد که هزینه رفتوآمد و مسکن نیز روی این مقدار حساب میشود. حقوق خبرنگاران در روسیه براساس سابقه کاری، مهارت، جنسیت و شهر متفاوت است. پس اجازه بدهید این سوال را پاسخ ندهم!
وی در پاسخ به این سوال که خبرنگاران از دولت چه حمایتهایی میخواهند، میگوید: چرا دستگاهها خود را ملزم به پرداخت بیمه سختی کار و بیمه بیکاری به تامین اجتماعی نمیکنند؟ خبرنگاران نیاز به حمایت دارند. اما میبینیم هر سال قولهایی داده میشود که متاسفانه این صحبتها تنها برای روز خبرنگار است.
فرصتها و چالشهای دنیای خبرنگاری
نیوشا فتحی زاده خبرنگار خبرگزاری مهر در مورد چالشها و فرصتهای خبرنگاری، میگوید: اگر قرار به انتخاب مشاغل براساس نیازشان در جامعه باشد حتما خبرنگاری یکی از حرفههایی است که به شدت نیاز به وجود آن در جامعه احساس میشود؛ چرا که با تمام مسائل و رخدادها پیوستگی دارد، به عبارتی هر جا خلأیی باشد توسط خبرنگاران و با قلم آنها میتوان آن خلأها و دلیل بروزشان در جامعه را پیدا کرد. باید بگویم حتما اگر قرار بود دوباره به عقب باز گردم باز هم شغل خبرنگاری را انتخاب میکردم؛ چرا که مطمئن هستم نمیتوانم به هیچ شغل دیگری به این اندازه علاقه داشته باشم.
وی ادامه میدهد: به عنوان یک خبرنگار علاقهمند به حرفهاش باید بگویم در این شغل به پیشرفتهایی رسیدم و با افرادی در موقعیت های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... آشنا شدم که فکر نمیکنم در هیچ شغل دیگری میتوانستم به این فرصتها دست پیدا کنم.
وی میافزاید: در دوره فعالیتم به عنوان یک خبرنگار گزارشهای زیادی نوشتم و به مدیران و مسئولان انتقادها داشتم ولی نتیجهای آنقدر مثبت که بگویم ثمره تلاش من بوده واقعا حاصل نشده است.
فتحی زاده، اضافه میکند: بارها پیش آمده که وقتی خسته از کار به خانه بازگشتهام مادرم و گاهی پدر رو به من این جمله را به زبان آوردهاند که میخواهی از فردا دیگر دنبال خبرنگاری نروی؟ در پاسخ گفتهام که میروم چون راهم را خیلی وقت است که انتخاب کردهام.
وی در پایان میگوید: در طول سالیانی که فعالیت خبرنگاری داشتهام شرایط کار در حرفه خبرنگاری و سختیها و چالشهای پیش رویش کمتر که نشده هیچ، به مرور و هرساله بیشتر شده است.
مشکلات خبرنگاران دیده نمیشود
یکی دیگر از خبرنگاران استان البرز درباره مشکلات پیش روی خبرنگاران، اظهار میکند: خبرنگار مشکلات هر قشری را پیگیری میکند اما خود کوهی از مشکلات را به دوش میکشد. امنیت شغلی ندارد، حقوق کافی ندارد، بیمه و آزادی بیان ندارد اما مشکلاتش هیچوقت دیده نمیشود.
شیما عبدالله خانی در ادامه اضافه میکند: با وجود همه مشکلاتی که خبرنگاران در شغل خود دارند اما وقتی با پیگیری سوژهای باعث باز شدن گره یا رفع مشکلی میشوند بسیار کارشان ارزش دارد. به نظرم اینکه فقط روز خبرنگار با کارت هدیه یا ... از وی قدردانی شود کافی نیست چون خبرنگار امنیت شغلی میخواهد. یک امنیت همیشگی.
این بانوی خبرنگار درباره وضعیت حق و حقوق خبرنگاران در این حرفه ، میافزاید: می توان گفت خبرنگاران معمولا پایین ترین درآمد را دارند و حتی حقوق کمتر از وزارت کار دارند و بیمه نیز در موارد نادر انجام میشود.
وی در ادامه میگوید: اصل این است که خبرنگار روحیه مطالبهگری داشته باشد اما حقیقت تلخ این است که بر خلاف گفتهها، برخی مسئولان خبرنگار را هر چه بی آزارتر و بی سوالتر میخواهند. اما اگر گاهی مطلبی تاثیر گذار از دل این دوران بیرون بیاید باعث انگیزه برای ادامه میشود.
وی ادامه می دهد: معمولا مصاحبه با مردم و آدمهای خاص مرا با انگیزه نگه میدارد تا مصاحبه با مسئولان.
به گفته عبدالله خانی خبرنگاری شغلی است که توشهاش یک دنیا تجربه است. تجربههایی که شاید به دلیل ماهیت متنوع این شغل خیلی بیشتر از افراد عادی نصیب خبرنگار شود.
وی در مورد برخی تفاوت های خبرنگاران در کشورهای مختلف می گوید: داشتن کارت خبرنگاری در بسیاری از کشورها به خصوص اروپا و آمریکا برای خبرنگاران مزیتهای اجتماعی و فرهنگی زیادی دارد و باعث کاهش هزینهها در زمینههای حمل و نقل یا شرکت در رویدادهای فرهنگی و دستیابی به اطلاعات دارد. حتی اگر خبرنگاری کارت خبرنگاری داشته باشد مجاز به دسترسی به آرشیوها و اطلاعات رسمی است و ممانعت از کار وی غیر قانونی است اما در ایران حتی در مواردی براساس شنیدهها حتی دوربین خبرنگاری که کارت ارائه میکند را حین تهیه اخبار گرفتهاند یا گاهی مانع تهیه گزارش شدهاند.
وی میگوید: خبرنگاران حرف های نگفته جامعه هستند. چه بسا گرههای کوری که به همت و کمک رسانهها باز میشود. خواسته ما از دولت این است که از خبرنگاران حمایت کنند و آزادی بیان بیشتری به آنها بدهند زیرا رسانه به عنوان رکن چهارم می تواند در پیشرفت جامعه متمدن موثر باشد.
فیلتر مناسب برای ورود به حرفه خبرنگاری
یکی دیگر از خبرنگاران استان درباره این حرفه،میگوید: اگر به روز اول کار خبر برگردم حتما خیلی هوشمندانه و محکمتر وارد میشدم، چراکه وقتی حرفه شما خبرنگاری باشد نسبت به مسائل اطرافتان حساس و دقیق تر هستید حتی شاید اگر خوب کار کنید بتوانید اثر گذار باشید. علاوه بر این خبرنگاری اعتماد به نفس زیادی به شما میدهد به طوری که به خوبی نسبت به مسائل روز آگاهانه و تاثیرگذارتر قدم برمیدارید.
طیبه جواهری سردبیر خبرگزاری فارس در ادامه با اشاره به سختیهای کار رسانه ادامه میدهد: همیشه از طرف خانوادهام مورد حمایت قرار گرفتم، البته فشار و استرسهای کار آنقدر زیاد است که آنها هم من را درک میکنند. فقط با خواهرم بر سر چالش و سختیهای کار بحث و گفتگو میکنم زیرا او معتقد است که بیش از اندازه خودم را وقف این حرفه کرده ام.
وی در خصوص خودسانسوری در کار خبر، میافزاید: هر رسانه و خبرنگاری برای خودش خط مرز دارد که مشخص و واضح است.
جواهری درباره مشکلات آزار دهنده خبرنگاری، اظهار میکند: مقوله ورود به این حرفه مانند یک ساختمان بی در و پیکر شده است و معتقدم هیچ کسی بالای سر رسانه استان نیست، در نتیجه به راحتی برخی از افراد به اسم رسانه منابع مالی و فرهنگی را در استان چپاول میکنند. البته جای تاسف دارد که برخی از مسئولان هم به آنها پرو بال میدهند. بنابراین اگر صنفی داشته باشیم که بتوانیم از خودمان حمایت کنیم، خیلی خوب میشود.
وی ادامه درخصوص تفاوتهای کار رسانه در کشورهای دیگر، میگوید: کشورهای پیشرفته جهان ارزش کار خبرنگار را میدانند. خبرنگاران با حقوق اندک و سختی کاری که دارند چرا نباید بیمه داشته باشند؟
در پایان لازم به ذکر است که این گزارش فقط گوشهای از گفتههای خبرنگاران البرزی است اما شاید بتوان آن را به دغدغهها و خواستههای همه رسانههای استان تعمیم داد. رسانههایی که با هدف واحد برای ساخت امروز و فردایی بهتر تلاش میکنند، با احترام به همه اصحاب رسانه استان البرز که در این گزارش توفیق گفت و گو با آنان حاصل نشد...
انتهای پیام
نظرات