افشین داورپناه، فعال حوزه کتاب و معاون پیشین مؤسسه خانه کتاب، با بیان این مطلب در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار گرفته، افزوده است: کتابفروشی هم یک اقتصاد/ مارکتینگ است و اگر قرار باشد یارانهای فرهنگی به این امور تعلق بگیرد، این یارانه باید در اختیار شهروندان باشد نه ناشران یا کتابفروشها! من بخش عمده سوگواریها و شیونهای برخی ناشران و کتابفروشان را مطالبات اقتصادی صنفی میدانم، نه فرهنگی. در واقع بخش قابل توجهی از کتابفروشان و ناشران در این سالها، در قالب یک بنگاه اقتصادی و البته با شکلهای سنتی و منسوخ فعالیت کردهاند، عموماً در همه دورهها از انواع حمایتها و یارانهها (در کاغذ، خرید کتاب و حتی دستگاههای چاپ)، انواع وامها و ... با شعار کمک به فرهنگ مطالعه استفاده کردهاند و همچنان هم به سوگواریها و جلب توجههای نمایشی مشغولاند.
داورپناه در ادامه یادداشت خود ذکر چند نکته را در اینباره ضروری دانسته است:
اول ـ واقعبین باشیم! وقتی کارخانهها و کارگاههای کوچک و بزرگ، با درآمدهای بسیار خوب و سودآور، فوج فوج تعطیل میشوند و کسی کَکَش هم نمیگزد و برای هیچ مدیر و مسؤولی مهم نیست، شما انتظار دارید تعطیلی کتابفروشیها، بهویژه کتابفروشیهای کوچک، با یک گردش مالی بخور و نمیر، برای مسؤولان مهم یا در اولویت باشد؟
دوم ـ وقتی دولت در همه چیز مداخله میکند، حتی جاهایی که حضورش محلی از اعراب نداد، همین میشود که میبینید. به بازار کاغذ نگاه کنید؛ عاقبت ورود بخش دولتی به بازار کاغذ کار را بهتر کرد یا خرابتر؟ گزارش تخلفات در وارد کردن کاغذ چه شد؟ سوءمدیریت برخی مدیران مسؤول، یقیناً یکی از مقصران اصلی در وضعیت نامناسب مارکتینگ فرهنگ از جمله «صنعت» نشر کتابفروشیهاست.
سوم ـ انتظارها از دولت یا حاکمیت گاهی واقعا وارد نیست! نمیشود که شما اقتضائات کتابفروشی را به عنوان یک اقتصاد یا مارکتینگ رعایت نکنید و انتظار داشته باشید دولت به شما دم به دم یارانه بدهد و کمک بلاعوض و وام و ... ؛
چهارم: در سال ۱۳۹۶، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از پرداخت تسهیلات ۳۰۰ میلیون تومانی برای تاسیس و تجهیز کتابفروشیها خبر داد. در اینباره مصاحبههای متعددی از سوی مسؤولان مرتبط انجام شد. اگر چه این وامها قرار بود در قالب تفاهمنامهای که با بانک شهر منعقد شده بود پرداخت شود، اما در میانه راه متوقف شد. با این حال برخی توانستند از چنین وامهایی استفاده کنند. این وامها چگونه پرداخت شد؟ بر اساس کدام فراخوان؟ لازم است وزارت ارشاد برای شفافسازی، فهرست دریافتکنندگان وامهای راهاندازی یا حمایت از کتابفروشیها را اعلام کند.
پنجم ـ البته «کتابفروش هم باید کتابفروش باشد!»؛ نمیشود که کتابفروش امروزی به همان سبک و سیاق ۶۰ یا ۷۰ سال پیش در مغازهاش بنشیند و انتظار داشته باشد در یک فضای رقابتی بتواند به حیاتش ادامه بدهد. حتی دکوراسیون مغازه یا پیشخوانش هم ظرف چند دهه هیچ تغییری نکرده باشد، فروشندگانش همچنان با سبک ۷۰ سال پیش بخواهند رفتار کنند و انتظار داشته باشد با کتابفروشیهای ریز و درشت جدید، رقابت کنند. این بهویژه درباره کتابفروشیهایی مهمتر است که مغازه کتابفروشی ملک شخصی است (اجاره نیست) و در یکی از بهترین نقاط شهر تهران قرار دارد.
ششم ـ در همین کسادی بازار، بهویژه بازار نشر، در همین دو سه سال اخیر تعدادی کتابفروشی جدید کوچک و بزرگ راهاندازی شده است که دارند کارشان را میکنند و به هر حال کار و کاسبی، هر چند ضعیف، خوشان را دارند.
هفتم ـ در لابهلای کارهای روزمره، مشغول بازنویسی این یادداشت بودم که اعلام شد: «کتابفروشی طهوری که اول هفته به شکل پر سوز و گدازی اعلام شده بود تعطیل میشود، درواقع جابهجا میشود اما تعطیلی در کار نیست»: «دوستان کمی غلو کردند. قرار است تا آخر بهمنماه تغییر و تحولی صورت بگیرد. مقدماتی انجام گرفته تا کتابفروشی طهوری جابهجا شود، اما تعطیلی در کار نیست. به جای ما یکی از همکارانمان میآید. ما فقط به محیطی کوچکتر در یکی از خیابانهای فرعی انقلاب نقل مکان میکنیم تا شاید بتوانیم با پساندازی که از این نقل و انتقلات صورت میگیرد، جوابگوی بدهیهایمان باشیم»!
انتهای پیام
نظرات